| شاعر: شریف حکیم | تاریخ نشر: 4/14/2020 12:00 AM |
| تک چـــراغ | صحنه خالی و عبادتکده ای ماست خموش معبد و دیر و حرم زنگِ کلیساست خموش سویِ بالا شده هرجا که دو دست است مگر رام و بگوان و خداوند و اهوراست خموش بهـرِ یک معـجزه هـر روز تقاضاست ولی صاحب معـجزه در عـالــمِ بالاست خموش رفـتـه در کامِ سکوت است سراسیمه زمین آسمان هــایِ پــر از غلغله حتاست خموش جاده هـا با نـفسِ خستۀ خـود زنــده و شهر بی نـفس بـر رخِ آیـینـۀ فــرداست خموش کافه ای کوچه ای ما را به درش قفـل زدند تک چـراغِ سرِ دروازۀ آن جاست خموش آن هیاهــو که به خم خانه گهی بود گذشت ساقی و میکـده و ساغر و میناست خموش همچو زنــدانِ شده امروز فضا بـاور کــن گرچه زولانه به دور ازکمرِ پاست خموش من که هـم صحبتِ تنهایی مـن بـود خـودم در غیابِ خودِ من این منِ تنهاست خموش اپریل ۲۰۲۰ سدنی
| |
| |
|
|