هموطنان عزیز و خوانندگان محترم افغان !
مسیر قهقرایی افغانستان توسط یک رویداد، یا یک حادثه واحد صورت نگرفته است، یا بهتر بگویم که یک گروه معین سیاسی خاص، یک قوم خاص، ویا پیراوان بک مذهب خاص مسؤل این قهقرایی در کشور نیستند. طی کردن مسیر قهقرایی افغانستان در نتیجه رویدادهای متعدد، عوامل گوناگون داخلی و بیرونی را با خود دارند، که در جریان تاریخ طولانی کشور صورت گرفته است. اگثریت کامل ساختارهای عنعنوی اقتصادی، سیاسی افغانستان، در جنگها نابود گردیده است، راه های حل عنعنوی سیاسی، اقتصادی درافغانستان نیز که در گذشته بپیش برده میشده است، بشمول لویه جرگها، همه شمولها، تقسیم قدرت با حلقات معین وغیره آن اقدامات اکنون غیر مؤثر اند، حلاج مشکلات کنونی نمی باشند.
حل مسائل سیاسی، اقتصادی پیچیده افغانستان ایجاب تحقیقات وسیع علمی را نیاز دارند، تا بتوانند برای روند انکشاف سیاسی-اقتصادی ملی در افغانستان ستراتیژی عملی و سالم را بوجودآورند، در کشور اقدامات مؤثر را پیاده نمایند. هرگاه با شعارهای آنانیکه کمبودیهای جاری در افغانستان را با طرز دید، راسیزم ایتنیکی، راسیزم مذهبی با شیوه تعصبات ایدیولوژیک مطرح میکنند، دقت شود، با وضاحت نشان میدهد، که حاکمان قدرت دولتی، و مخالفین بیرون از قدرت دولتی با اعمال ضد منافع ملی افغانستان ایشان برمشکلات موجود در کشور پرابلمهای جدید را علاوه میکنند. درفضای موجود افغانستان مردم کشور بکلی فراموش شده است.
در روند حل مسائل حیاتی افغانستان بازیگران صحنه سیاسی برای در میهن ویران شده در عمل صداقت ندارند. تصویر واقعی تراژیدی در افغانستان امروزی چنین است.
اول: طالبان و حامیان بیرونی شان ناحق با دروغ مدعی اند که جنگ در افغانستان ختم شده است، مگر آنان عملأ با مردم کشور در جنگ هستند، درهای مکاتب، پوهنتونها، وکار را بروی دختران و زنان اتباع کسور بسته کردند.
دوم: مخالفین طالبان نیز حالت بدتر از طالبان را دارند، آنان در بیرون از کشور کاذبانه شعار میدهند که جنگ راه حل نیست، همزمان حلقات معین مخالف طالبان برای جنگ قدرت مصروف آماده گهای برای جنگ قدرت هستند، مخالفین طالبان شب و روز دره های خارجیها را برای حمایت از ایشان میکوبند.
سوم: استخبارات دشمنان بیرونی افغانستان توسط عمال اجیر خویش مصروف تبلیغات فریبنده در میان افغانها هستند.