جناب محترم الله محمد خان،
نوشتهٔ اخیر تان، با همه اختصار، چنان آدم را سَبُک و آرام می سازد، گوئی در یک صبح بهاری در چشمهٔ با آب صاف و خنکی خود را شسته ای و در جا و فضای خوش آب و هوائی، در زیر درختی پر از شگوفه های رنگین زیر درختی نشسته و هر ورقی آن کتاب را در عالم رویا های شیرین دو باره و سه باره ورق می زنی و مطالعه می کنی.... چند سطری که به کتاب قطوری می ماند، که نویسندهٔ آن، با عالمی خوش قلبی، هر کلمهٔ آن را از میان زیباترین و پر عطرترین گل ها برای هدیه به یگانه معشوق خویش انتخاب نموده و برچیده است. بخصوص کلمهٔ جادوئی«تعادل» را که برای بسیاری از ما ها به کلی بیگانه است؛ کلمه ای که اگر با آن آشنا بودیم، نه چنین زار و اوراق بودیم و نه چنین زار و اوراق می شدیم؛ تعادلی که... نه افراط است و نه تفریط!
سرافراز باشید