سلام و احترامات وطندارن ارجمند،
خداوند نویسندۀ این مضمون را اجر بیکران دهد، افسوس که نتوانستم از خواندن چهار سطر یک کلمه هم بفهمم، همان بود که نوشته را یک بوسۀ جانانه نموده و در طاق بلند قیدش نمودم .
انسان، غالباً و به حق به علم مٌدرن با روش شناسی مربوط به آن اعتبار بخشیده است، و نزدیک ترین روابط آن در پیوند با منافع جدید رشد یابنده، شناخته شده است. تلاش صورت گرفته است، تا منافع جدید رشد یابنده را، با در نظرداشت تفاوت، میان علم عنعنوی، و علم مربوط به آن شیئی، تحت مشاهده داشته باشند. درین جهت تکیه بر کلمات، مطابق با خواست اینکه می خواسته اند بدانند، پس در همان لحظۀ جا بجائی، باید تکیه بر آن کلمات، صورت گیرد. به عبارت دیگر، نیات مبنی بر اینکه می خواهند بدانند، باید در آن لحظه هدف تعیین شده، در فرضیه نیز مدنظر بوده باشد. انسان خواهد توانست فقط آنچه را بداند، که خود آنرا، ساخته است. زیرا بر طبق این فرضیه، نتیجه حاصل شده خواهد توانست. وقتی انسان با یک شیئ قبلاً آشناست، شناخته می تواند. یعنی به مجرد که می فهمد، می شناسد که بوجود آمده است.
تشکر
خدا حافظ و ناصر تان