تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

اجازه ها را اداره نماییداجازه ها را اداره نمایید

تاریخ

2023-12-19T23:00:00Z

اسم

الله محمد

محل سکونت

آلمان

تبصره

​دوست گرامی  آقای خان اغا سعید!

با عرض سلام و احترام به شما جنرال ورزیده کشور ، از بارگاه ایزد متعال صحتمندی شما را آرزومندم. 

 1-" ولی کلمه رفیق مروج  دوره حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بود و پیروان محمد داود بخود اجازه نمی دهند  امتیازات دیگران را مربوط بخود محسابه نمایند ،"

بنده در قسمت استفاده کلمه رفیق که به صورت جمع "رفقا" در نامهء شاه ذکر شده تذکر داده ام مانند:"...چون ازیکطرف از طرز تفکر بعضی از رفقای کابینه  اطلاع  نداشتم ..." و یا اینکه:" برای من و رفقایم جای بس مسرت است که اعلیحضرت همایونی در اصل پرنسیپ میفرمایند که یکی از آرزو های دیرین شان است"

2-اینکه اعلیحضرت در پاراگراف اخیر بیان خویش به وقت و زمان و اشخاص و رجالی که فردا مسئولیت عملی ساختن این آرزو را بدون تردید بدوش گیرند، ... فرمایش اعلیحضرت بجا است."

به نظر بنده تصمیم گیرنده اصلی به اساس قانون،  شاه باید بوده باشد، در غیر آن صدر اعظم پشنهاد خود و رفقای خود را  به "شاه"  ارایه نمی داشت.  

3-"درطی پیشنهاد به عرض میرسد که وقت آن رسیده است و ما به این عقیده رسیده ایم که چنین نهضتی آغاز گردد".

در اینجا به وضاحت چنین ابراز نظر صدراعظم ،  شاه را تحت فشار قرار می دهد که علت تاخیر جواب مکتوب دومی هم در اینجا نهفته است.

شاه به وضاحت موافقت خود را بعد از  تقریباٌ شش ماه از ارسال نامه اول و مسلم بعد از غور عمیق و مشوره ها   ابراز داشته است که بایست بالای عملی ساختن  آن،  ممکن با تغیرات  به ارامی کار صورت می گرفت و از صبر و حوصله در چنین یک موضوع مهم و بزرگ ملی کشور کار گرفته می شد. 

در حالیکه بعد از ارسال مکتوب دومی صدر اعظم در ارتباط جواب شاه به مکتوب اولی صدراعظم   که قسمت از آن در نمبر سوم تذکر رفته و جواب شاه فوراٌ نرسیده،   صدراعظم  بعد از مدت تقریباٌ بیست و دو روز استعفاه خود را تقدیم نموده است، بدون اینکه کدام فشار بالایش بوده باشد، مگر اینکه توسط اطرافیان. 

این بر خورد فوق العاده سوال بر انگیز است. هر گاه نامبرده به چنین عقیده با رفقای خود رسیده بود، بایست به شاه هم که در واقعیت فرد اول کشور بود موقع می داد تا در تطبیق جنبه های عملی آن کار صورت گرفته می توانست چنانچه فرموده بود که " فرمایش اعلیحضرت بجا است"  و با نامبرده به صورت شخصی و خصوصی داخل بحث می بود، چنانچه در نامه اول می فرمایند:

"موجبات و دلایل  اینکه چرا تحول اجتماعی باید درین مملکت بعمل آید، ضرور نیست درین جا توضیح کنم. زیرا دراطراف آن همیشه صحبت نموده ایم. افکار و نظریات بنده درین خصوص گمان میکنم کافی روشن و بحضور شما معلوم است. "

هیچ به صورت دقیق معلوم نیست که چی فشاری باعث چنین تصمیمی که به عجله گرفته شود، شده، در حالیکه  شاه هیچ دلیلی در جواب خود برای ان بدست نداده است،  و بایست لا اقل مانند مکتوب اول اگر شش ماه نی دو سه ماه انتظار کشیده می شد تا شاه چی جوابی ارایه می داشت. 

بنده فکر می کنم که هر گاه از حوصله کار گرفته می شد با تغیرات، پشنهادات که شاه نظراٌ با آن موافق بوده عملی می گردید. جالب در اینجا اینست که به جواب نامه  دوازدهم سنبله 1341 شاه  خود صدراعظم بعد از مدت تقریباٌ سه ماه یعنی بتاریخ 24 جدی 1341 نامه دومی را ارسال می دارد در حالیکه انتظار جواب نامه دومی خود را بیست روز هم نکشیده استعفاه می دهد. قسمیکه  می توان حدس زد افکاری در افکار نامبرده تاثیر گذاری می نموده است.  

3-"هم چنانکه سیاحت در سواحل بحیره سیاه مطابق روابط دوستانه بین احزاب دولتین استحقاق اعضای حزب دیموکراتیک از جناهای مختلفه آن حزب بود که یقینآ جناب عالی از این جانب بهتر اطلاع دارند ."

یقین شما محترم درست نیست. بنده اصلاٌ از همچو چیزی اطلاع نداشتم. ضمنا موضوع بحث چنانچه بنده در کتاب مرحوم فرهنگ مطالعه نموده ام اراکین بلند پایه در زمان صدارت مرحومی بوده است. موضوعات متذکره دیگر تبصره شما، خارج از موضوع اصلی به صورت مستقیم که سوال را طرح نموده بودید از بنده، بوده اما غیر مستقیم ارتباط پیدا می نماید که لازم به تبصره در ان نیست. 

 در نامه اول به شاه آمده که:   

" لذا نظر و پیشهاد من بحضور اعلیحضرت شما ازین قرار است:"

اما در نامه دوم می نویسد که:" برای تثبیت هدفهای مهم و نقاط برجستۀ چنین تحول با همکاران خود تبادل افکار نمودیم و پس از مباحثات زیاد،  طولانی  و مجالس متعدد به این نظر رسیدیم که بایست به توکل خدای بزرگ با نیت نیک و با حوصلۀ فراخ این نهضت طوری براه انداخته شود که بالتدریج به صورت ارتقائی به مدارج عالی تر منتج و منتهی گردد و نتایج مفید و مثبت از آن بدست آید."

پشنهادات نامه اول و دوم با هم تا حدود زیاد مطابقت دارد و فهمیده نمی شود که چرا در نامه اول از نظر و پشنهاد خود ذکر می کند در حالیکه در نامه دوم از جلسات با دیگران هم یاد آوری می گردد. 

در اول نامه "برای من و رفقایم جای بس مسرت است" اما در پاهین تر نامه "با همکاران خود تبادل افکار نمودیم،   یعنی در جلسات شان  کسانی دیگری غیر از اعضای کابینه هم  باید بوده باشند ،  زیرا  نوع اظهار نظر  کلمات   این پیام را می دهد.  شخص بنده "حوصله فراخ" را با چنین استعفاه سریع در اینجا نمی توانم تصدیق نمایم.

ز غنچهء او دمید بیدل بهار خط نظر فریبی

به معجز حسن گشت آخر رگ زمرد ز لعل پیدا

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
ساخته شده در 03.01.2024 18:56 توسط 1073741823
آخرین اصلاح در 03.01.2024 18:56 توسط 1073741823