تاریخ امروز:
ویرایش
  
  
  
  
شمارش= 370
ویرایش
  
28.03.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم احمد آریا!

سلام بر شما. باور کنیید که در زندگی ام، تفاوت نظر را با هیچ انسان، با شخص او ربط نمی دهم. هدف من تا حد ممکن درک مفهوم است. این اختیار شماست که چه تصویری از یک اجتماع، خود ترسیم می کنید. نمی دانم که «همیشۀ" شما، در مورد اینجانب و مفهوم"قضاوت" چه طول عمر خواهد داشت و یا به چه تعدد تکرار شده باشد. تکرار یک اشتباه هم گناه است. من شما را نمی شناسم.  نمی خواهم صفحات تأریخ را ورق بزنم که "قبیله" چه مفهوم دارد و درین جامعۀ ما "مناسبات قبیلوی" از چه زمان ببعد بطور کامل مسلط است و یا نه؟ یک فرد چه مسؤولیت دارد. وقتی دولت مسلط می گردد، دیگر مناسبات قبیلوی بطور کامل مسلط نیست. اینکه شما چه فکر می کنید، مربوط به شماست. اگر از دیگران طلب جزیه دارید، هم واقف نیستم. من به شما چه ضرر رسانده باشم؟ من آثار، مکاتیب رسمی شخخصیت های گذشته را که شما مدعی تسلط بر بیوگرافی آنها خواهی بود، یک زمانی در کتابخانۀ عامۀ کابل مطالعه کرده ام، که ممکن شما در مکتب بوده باشید. نمی دانم در چه سن هستید، این هم برایم مهم نیست. خوشبختی و صحت برای هر انسان و هم برای شما می خواهم. واقعاً بحث را با شما مفید نمی دانم. معذرت می خواهم. من از بحث های جدالی یا "پولیمیک" نفرت دارم، بخصوص بحث هائی که انسانهای مرموز احتمالی، هدف اختیار کرده باشند. نه دنباله رو کسی هستم و نه هم در طرز دید خود کسی را تحریم می کنم. نمی دانم با شما به کدام زبان حرف زده شود. کمی از ارتفاع غرور پائین بیائید. از نظر خود  دفاع کنید، اما فکر نکنید که تنها درین زمین شما زندگی می کنید. اگر از حکم صادر کردن با ذکر همیشه بدون ثبوت دوری جوئید، بهتر خواهد بود.  با احترام، یوسفی.

ویرایش
  
28.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

جناب آقای دوکتور یوسفی

شما همیشه، همینطور ناخوانده و ندانسته به قضاوت می نشینید؟  زیاد مهم نیست، پریشان نباشید. 

ویرایش
  
28.03.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 سپاس از دوست ارجمندم، محقق دانا و توانا، جناب "داکتر صاحب محمد اکبر یوسفی"

همین لحظه کامنت نوازشگر آن عزیز را خواندم، که باعث اطمینان خاطرم شد؛ بدین مناسبت ممنونم. چون وقتی میبینم، که نوشتۀ من مورد تأئید ایشان قرار گرفته است، دلیلی برای سلامت مقاله ام دارم.

از طریق کامنت ایشان، از هفتاد و پنج سالگی آن عزیز نیز مطلع شدم. بدین وسیله سالگرهِ هفتاد و پنج سالگی آن دوست ارجمند را به اصطلاح المانها nachträglich تبریک میگویم و آرزو میکنم، که سالهای سال به صحت و سلامت باشند، و همین قسم فیّاض و خادم علم و معرفت و  وطن عزیز ما افغانستان.

با محبت فراوان او په درناوی

 


ویرایش
  
27.03.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم خلیل الله معروفی، نویسندۀ توانا و تیزهوش!

سلام ها و احتراماتم را قبول فرمائید.                                       

همین لحظه که نوشتۀ پُر محتوا و آموزندۀ شما را تحت عنوان: «آن، که شیشه در بغل دارد با کسی "سنگ جنگی" نمیکند!!!» مطالعه کردم، یادم از صحبت های فراموش ناشدنی دوست مشترک ما مرحوم ولی احمد نوری آمد، که یک دهه قبل برایم از توانمندی قلمی شما می گفت. من شاعر نیستم، اما مشابه با عنوان شما از معلم زبان دری یا فارسی شنیده بودم، که می گفت "هر که پا کج می گذارد  خون دل ما می خوریم  - شیشۀ ناموس عالم در بغل داریم ما". من نوشتۀ کسی را که شما در مورد محتوای آن نوشته اید، نخوانده ام. وقتی متن شما را خواندم، به اصطلاح آلمانها، توان حرف زدن را از دست داده ام. دو روز قبل ۷۵ – مین سالروز تولدی ام را پشت سر گذاشتم. شما اگر متوجه شده باشید، من فارغ التحصیل پوهنځی علوم پوهنتون کابل هستم. (۵۲ سال قبل) اسناد تحصیلی ام را با این مفاهیم رسمی دریافته ام. حال در خارج پناهنده و متقاعد هستم با کمترین حقوق تقاعد، زیرا تقاعد من در وطن پدری ام از دست داده ام. من به شما٫ و به محترم مومند صاحب فقط از طریق همین سایت و نوشته های شما آشنائی حاصل نموده ام. برعلاوه بر حسب عنعنات که احترام به مشر توسط  کشر حتمی بوده است، به شما  هر دو خاصتاً،احترام دارم. من کسی را بنا بر علاقه و اندیشۀ او محکوم نمی کنم. از شما خیلی ممنونم که جواب کامل داده اید. یکبار دیگر از مومند صاحب می طلبم که به این چنین حرف ها ارزش ندهند، عزت و شخصیت ایشان نزد دوستان محفوظ است. با احترام مکرر، یوسفی، از آلمان.



ویرایش
  
27.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

د یوه ولس سپکوالی

د یوه ولس قومیت، کلتور، ثقافت، عنعناتو، روایاتو، دود او دستور، غیر مکتوبه حقوقی بنسټونو لکه مرکه، جرګه، لویه جرګه، بدرګه، ننواتی، پور، غچ او انتقام، َاو په مجموع کی پښتولی او پښتوالی ته سپکاوی او په سپکه سترګه کتل او کتنه، د ټولو انسانی، اخلاقی او اسلامی معیارونو او پرنسیپونو او اصولو څخه سرغړونه ده.

د تیری جمعی ورځ د حبیب جان هوتکی په تلویونی پروګرام کی چی د آغلی پیغلی، «آریانا کرزی» سره مصاحبه وه، یوه ستمی شورای نطاری او جمعیتی وطنوال لندغر، په څرګنده د هیواد ټولی وړانی او ویجاړی د« پښتونولي» په غاړه واچولی او پښتونواله یی وغندله، او په عین حال کی یی وویل چی (من افغان نیستم)

که د بچه سقو او د هغه بی ناموسو جرنیلانو او کرنیلانو، د غازی امان الله د لسو کلونو وطن پالونکی زحمتونو، فداکاریو، قربانیو ثمره په خپل یو کلنه دوره کی د صفرسره برابره کړه، په هیواد کی د شورای نظار، جمعیت ستم پرچم او د ایرانی هشتګانه جهادی مزدور خوکانو دوری په هیواد کی د غازی محمد نادرخان نه تر سردار داؤد خان د جمهوریته پوری ټول ملی او معنوی ارزښتونه او افتخارات د خاورو سره برابر کړل.

د ستمیانو د حکومت او قدرت لمړی او اساسی او بنیادی هدف چی د متحده ایالاتو په پلان او زور حکومت ته ورسیدل، د صفویانو د دوری هغه پالیسیو تطبیق کولو ته ورته وه چی په هیواد کی د پښتنو، پښتو ژبی او پښتونوالی په علیه، یوه ایرانی مشربه او ملی ضد پالیسی پرمخ ولاړه شی.

د مسعود پنجشیری شعار وه ، چی پښتانه بی فرهنګه او پشتونواله بی فرهنګی ده، او (تاجک فوق همه)

 ټول جمعیتان او ستمی عناصر، تاجکان په منطقه کی د فارسی تمدنی جامعی اصیل وارثان بولی چی د یوه عالی فرهنګ ممثلین دی او پښتانه او پښتونواله د داسی فرهنګ او مدنیت په تقابل کی قرار لری او باید محو شی،

دوی په هیواد کی د  پښتنو نفوس ۳۸ فیصده ته را ټیټ کړ، او د افغانستان نوم او تاریخ یی جعلی وباله.

 یوه ورځی دمخه د رازق مامون په پروګرام کی د یوه پنجشیری لیکونکی په حواله او استناد ، د افغان ملت سیاسی پیغمبر یعنی د لوی او ستر احمد شاه بابا علیه السلام چی د نوی او لوی افغانستان بنسټ ایښودنګی دی ، په ټولو تاریخی او افتخار آفرین، خدماتو او قربانیو  سترګی پټی شوی، ځکه چی ستر احمد شاه بابا، «تاجک» نه وه.

په بل یوه پروګرام کی چی اکادمیک شخصیت داکټر صاحب خالدی او دوه نورو ستمیانو ګډون درلود، د افغانستان د تاریخ او بخصوص احمد شاه بابه په مورد کی، تر رازق مامون بد تری، خبری وشوی، چی ډاکتر صاحب خالدی د احتجاج په توګه، له پروګرامه څخه ووت!

داچی مادر زاده، د ستمی او ضد پښتنی تخیلاتو خاوندان هر څه وایی خو د یو ولس، که هغه پشتون وی که هزاره، که ازبک وی که ترکمن، که د نورستان وی که د شغنان اوکه څه نور،  کلتور او ثقافت ته په سپه کتل، رذالت دی، سفاهت دی، بی شرفی ده، بی پدری ده. ایران پرستی ده، بد اخلاقی ده، بی شرافتی ده، ټیټانه ده، بی نجابتی ده، معنوی جنایت او کبیره ګناه ده، د بی اتفاقۍ د زړی شیندل دی، د افتراق د سرنا پُف کول دی، بی عزتی بی آبرویی ده، سپیتانه او غپا ده، د څلور بول رمباړی دی، د سور لنډی سپین سترګتوب دی، د ضمیر او وجدان توروالی دی، خپله لمنه پر ځان پورته کول او د ځان او غربینی لوڅول دی او نړۍ په ځان خندول دی.

خو، هغه د علامه اقبال وینا ده چی فرمایی:

ای بسا آدم که ابلیسی کند

ای بسا شیطان که ادریسی کند. 


ویرایش
  
27.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

لزومی نداشت مومند شخصی را اجیر می کرد تا هجویات و لعنت هایش در حق مردم دفاع؟؟ می کرد. به هر حال خوشحالم که دعایم مستجاب شد و آقای معروفی صحتباب شدند و برگشتد و به ندای مومند پاسخ گفتند. از قرار معلوم مؤکل چیزی را از وکیل خود پنهان نکرده است، به این معنی که ایشان از همه جریان استشعار دارند، مثل اینکه همیشه آنجا بوده اند، و اگرهم نبودند، معلوم که خیلی زود آموخته اند. پس اینرا می دانند که خصومت  آقای مومند در برابر من درست پس از نشر مقاله ای در نکوهش از پدیده فاسد طالبانی به تور آمد؟  دفاع او با چنگ و دندان از پدیده طالبانی خود مبین تعلقات ایدیولوژیک عمیق  به آن پدیده است که در هر حال باید جواب گفته می شد. این قلم فقط نوشته بودم: «امارت اسلامی طالبان، غده سرطانی ای که باید از ریشه آن را برکند» فقط همین، نه واژه نوشتم و نه ویژه، نه دانشگاه  و نه پوهنتون. اما فقط همین عنوان کافی بود آتش در غضبخانه او انداخته، او و«گوند وطنوالان» (به احتمال سایر ناسیونال سوسیالیست های قبیله گرا) را  در یک اتحادیه نامقدس علیه این قلم بسیج کند.

برگردیم به پوهن و تون:

حتما قبول می کنید که «پوهن» نه پشتو است و نه دری و «تون» در زبان دری به معنی گلخن یا آتشدان حمام است. «پوهنتون» متشکل از هفت (۷) حرف الفباست، اما اگر به گفته شما پوهن را «پوهنه» تصور کنیم باید هشت (۸) تا حرف را شامل املای آن کنیم تا پوهنتون به «پوهنه تون» تغییر شکل داده و به معنی مرکز دانش شناخته شود. از همه مهمتر حالا که درب آن بسته و چند ولگرد پا برهنه دم درب آن قاپو می کشند، دیگر نه «پوهنه» وجود دارد و نه «تون«» او.   ببنید این قاعده اختصار جناب شما نمیتواند شامل هیچ یک نام نهاد دیگری به طور مثال «روغتون»، «زیژنتون»، یا «پیژنتون» شود. زیرا هر یک میتواند معنی ای را افاده کند که همان است و چیزی از املای شان کاسته نشده.  جان مسئله این است که وقتی این اسم (پوهنتون) را روی آن نهاد گذاشتند،  طوری که تا کنون افواه، است، جمعی آن را در همان واحد زمانی به گونۀ کاملا ذهنی ابداع کردند روی آن گذاشتند و همه کف زدند... سر و آخر داستان نامگذاری نهاد فقط همین بود و بس.  بعلاوه چرا مرا یا امثال مرا وقتی که دری حرف می زنیم ناگزیر از ادای گفتن پوهنتون می سازید. آیا این کار از کوشش هیتلر که میخواست نام رادیو به چیز دیگری تبدیل کند، ما نشد، تفاوت دارد. این این خود در ذات یک فشار تباری و در نهایت فاشیستی نیست و از همه مهمتر اینکه از همین اکنون مرا به حبس هم می کنید که خیلی خنده دارد است. بهتر که به صمحت تان توجه بیشتر مبذول دارید. آیا این کوشش آقایان در جهت محو خود دانشگاه  از ادبیات دری نیست، ادبیاتی که به گفته خود صد دل او را می پرستید؟   شما میدانید که چه می گویید؟ این حرف شما در جامعه متمدنی که در آن قرار دارید و در محیطی که من در آن بسر می برم چه معنی و نتایج  در قبال دارد؟ فردی که کس را حریف علم و فرهنگ خود به شمار نمی آورد، برای من  از رایشتاگ «حکم حبس ابد» صادر می کند. مثل اینکه وجود طالبان مزدور غرور و نخوت و  آقایان را به ثریا بالا برده است. لطفاً زیاد دل به آنها نبنیدید، این پدیده ها هیچکدام نمی توانند دایمی باشند.

وقتی قاصر از ساختن نامی برای دانشمند در زبان پشتو هستم، آنوقت از تداخل زبان و اینکه کار خوبی که انجام داده شود، صحبت می کنیم. اما همینکه کسی پوهنتون گفت آقای معروفی او را به حبس ابد محکوم می کند. آقا ما بچه نیستم که تو یا امثال تو ما را تهدید می کنی!

 چرا در عوض تهدید مردمان به مرگ و زندان برای دانشمند در زبان پشتو یک نام جدید، به طور مثال «پوه خاوند» نمی سازید؟ یا طوری که فرهنگ را «کلتو» و «ثقافت» می گوییند، دانشنمد را نیز میتوانید«ساینس پوه» نامگذاری کنید. این چیزی است که «گوگل» نیز از قبل آن را می شناسد. اما هرگاه  آن را «پوه خاوند» نامگذاری می کنید،  آنوقت با مشکل خاوند که در پشتو «شوهر» معنی دارد چه می کنید، خاوندی که معنی لغوی آن «مالک» است و معمولا در فرهنگ پشتون ها به شوهر خطاب می شود.

این فشرده را فقط به طور عاجل نوشته ام. اما بسا چیزهای دیگر است که دوست دارم در مورد شان بیشتر بنویسم. آنوقت بدون شبه آقای داود مومند در استخدام شان وکیل خود تجدید نظرخواهند کرد.

  راستی طوریه های مضحک شما و از همه مهمتر اهانت از نوع «مومندی» جناب که میتوان  قصور آن را دال بر کسر دانش و سواد  فرهنگی تاریخی جناب دانست . آن  واژه «آریا» است. من برای مومند و یکی از دوستان او که از شما به نباشد مفصل  نوشته ام که آریا چیست و از کجاست. قبول زحمت فرموده سری به آنها بزنید، شاید چیزهایی از آن بیاموزید، خالی از مفاد نیست. در شعار های آلمانی شما که عرق کرده نوشته اید چیزی به عنوان «آریا» و« آرین» وجود ندارد. شما که آلمانی میدانید؟ بروید اصل کلمه ای  را که  «فیرر» محل سکونت شما  در ۱۹۳۲ و بعد از آن بکار می برد پیدا کنید و بدانید که او نیز از آریا و آرین هیج نمیدانست. مگر اینکه خود به  «تگی» زده بودید، آنوقت من و هزاران تای دیگر را در افغانستان، پاکستان، هند و ایران را به شمول پدر مرحومم  را توهین کنید. مرا بگو که فکر می کردم وکیل شاید از مؤکل شریف تر است. در هر حال مطالعه به حال تان سود مند است.

 بلی  آقا شما بهتر همان که مشکل «معروفی» را حل کنید که با آن «یا» نسبتی چسپیده در «ف» شما را به کدام قبیله نسبت می دهد؟ بعلاوه شما هنوزهم از ( " ") منحیث  گیومه که (« ») است استفاده می کنید. در زبان ما  آن " " مورد استفاده ندارد، غلط و از زبانهای خارجی داخل زبان شده است. آن شعر را هم که به زعم خود درست کرده بود، از اول درست بود. شاعر آن «آذر بیگدلی» نام دارد و آن چکامه در در دیوان اشعار ثبت است.

  باقی دارد.    


ویرایش
  
27.03.2023U.S.Ahttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG
Dear Mr. Hakimi
Please do not waste your time unnecessarily. Daud Momand is an extreme tribalist and he does not live in the century where bloodshed and bloodlust are considered crimes. He is a Pashtun first and foremost
If he has not lost sight of non-Pashtuns, he does not call himself Afghan, and this is something that can be seen from his writings

I am also a Pashtun, but I am ashamed that I have some ethnic similarities with him.


ویرایش
  
27.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​خدا هرچه زودتر آقای خلیل الله معروفی که  هیچوقت نام شان را به رسم آن دوست دیرین و رفیق آئین شان داود مومند با بی حرمتی نگرفته ام صحت یاب کند و تمرکز عقلی شان را باز گرداند تا بدانند آن همه مصطلحات را  داود جان مومند شان از «چانته». خود بیرون کشیده است تا بر سر دوستانش کلاه بگذارد. مناظره این قلم با مومند از موضعگیری های ارتجاعی و خضوع شرمبار او برای طالبان شروع شده بودند. در مورد آن مصطلحات نیز ،  من فقط او را کمک کردم، سر جایش بنشیند، اما دریغا که ننشست. اما آقای خلیل الله معروفی که بدون شک خود گل مهره یکدانه ای در میان دوستان «والاتبار» شان هستند، قبل از اینکه دانگ ندافی شان را برای «پخته پرانک» به  لهجه شیرین کابلی در دست بگیرند این را بدانند که این قلم اقبال مرور  بر نوشته های شان  را داشته ام.  

ویرایش
  
27.03.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

  جوابی به کامنت "قیس جان کبیر"

تشکر از حسن نیت آن دوست ارجمند و این، که انتظار جوابی را داشتند، که باید در مقابل نوشتۀ آقای "احمد آریا"، رقم زده میشد. شما حق بجانب هستید، چون میسزید تا در جواب نوشتۀ این آقای نازدانۀ دردانه، چیزی بنگارم و لغات و کلمات نامأنوس و بی بیخ و ریشه اش از قبیل "واژه و ویژه" را از طریق حلاجی، ندافی و به اصطلاح شیرین عامیانۀ کابلی، "پخته پرانک" کنم. اما متأسفانه صحتم هنوز خوب و قناعتبخش نیست و مجال تمرکز فکری را برایم نمیدهد. البته در نظر دارم مقاله ای تحلیلی بنگارم و بر کلمات و لغات مورد استعمال آقای "احمد آریا" ــ از قبیل واژه و ویژه و دانشگاه و چالش و بادبزن و ... ــ مکث کنم.

خوشبختانه "قیس جان کبیر" کامنتی نوشت و در مورد کلماتی چون "ویژه و واژه و ..." ایجازاً به استدلال پرداخت. و باز هم خوشبختانه، که نحوۀ استدلال "قیس جان کبیر" در مورد کلمات "ویژه و واژه" چیزی ست، که من هم در نظر داشتم از همین طریق وارد بحث گردم. امید است صحتم اجازه بدهد تا مأمولم در زمینه براورده شود. من مگر فقط به یکی دو مثال از مشتقات مربوط به "خاص و کلمه" بسنده نمیکنم، بلکه طیفی وسیع از مشتقات این دو کلمه را معرفی خواهم کرد، که در زبانهای ملی و رسمی ما "پشتو و دری" ــ عاماً متداول هستند.

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل معرونفی ــ جرمنی ــ ۲۶ مارچ ۲۰۲۳)


ویرایش
  
26.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG
Thank you, Mohmand Saab. You can be a good politician who avoids the question entirely while analyzing the details truly.

Let's say a CNN reporter asks General Lloyd J. Austin III, the US Secretary of Defense, who happens to be African American.  Are you, General Austin, an American who happens to be black, or a black man who happens to be American?   He will surely quickly reply that he is by all mean an American first, happen to be black.

Once again: Is Mohmand Saab an Afghan who happens to be Pashtun or a Pashtun who happens to be Afghan?


ویرایش
  
25.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​ښاغلی محترم حکیمی صاحب

سلامونه او نیکی هیلی

ستاسی د پوښتنی نه مننه

مختصرا عرض وکړم چی منحیث القوم پښتون یمه، خو څرنګه چی د هیواد نوم می افغانستان دی، ملیت می افغانی دی.

څه مهال چی زموږ د تاریخ سیاسی پیغمبر ستر احمد شاه بابا علیه السلام د واحد او لوی افغانستان ډبره کیخوده او ددی سیمی ټول اقوام یی که پښتانه دی که ازبک او هزاره ، که بلوڅ دی که ترکمن، که ناجک او که څه نور یی په یوه مشترکه جغرافیه کی سره راټول کړل، دا تول اقوام د یوه ملیت خاوندان شول چی هغه مو افغانی ملیت دی او د افغان ملت په نامه یادیږی.  

یعنی زموږ د ټولو اقوامو او قومیتونو ملیت افغانی دی.

ما دوه کاله دمخه د استاد نوید د یوی لیکنی په ار تباط یو مضمون ولیکه چی عنوان یی دی: ( مکثی بر مضمون «افغان به معنی پشتون نیست»)

دا لیکنه  په سنه   ۰۵-۱۲-۲۰۲۰  په دی مبارک سایت کی خپره شوه چی زما د لیکونو په آرشیف کی خوندی ده، که مو وخت درلود او که غوښتل مو ، هغه ستاسی په خدمت کی ده.

مننه او کور ودان      

ویرایش
  
25.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG
" دوکتور محمد اکبر یوسفی

به آدرس یک نام مجهول و موهوم 

.... اقلاً خود تان را به معنی و مفهوم اصطلاحاتی که بکار می برید،  آگاه سازید. وقتی وظیفه دهندۀ شما بر  اظهار یک کس انتقاد می کند، باید آداب معمول انسانی را مراعات کند....تبادله کردن با شما و با کارفرمای شما لازم نیست. ختم کلام، یوسفی "

سلام داکتر یوسفی.
 گناهم چیست , بی ادبی ام را نتوانستم مشخص نمایم و شما هم یاد اوری نکردید. ادعا تخصص ندارم, کم من و کرم شما. منتظر تشکر نبودم اما توقع سیلی محکم به دو طرف صورتم را هم نداشتم. با کند و کاو این همه فیلسوفان که صفحات وافر را  در خم و پیج ثقیل ان پر نموده  اید, احتمالا واکنش مشقات طاقت فرسا انرا  به من بیچاره در خشم, گلو صاف نموده اید. تفکر عمیق و متواتر بیش از حد در مفاهیم عمدتا کهنه گذشته ولو فیلسوفان باشند ,خود عوارض جانبی دارد.


ویرایش
  
25.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​دروغ گفتن فراوان ومفت است، مگر حقیقت گفتن دشوار برای طالبان ناممکن.











امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه می ‌گوید که رهبران کنونی افغانستان به گفتگو و تبادل نظر اعتقاد دارند، اما این اقدام باید دو طرفه باشد.

این مزدوران ببگانه دروغهای شاخدار را سر میدهد، اگر طالبان با گفتگو سازنده اعتقاد دارند، پس کجاست نتایج این تبادله نظر، طالبان را نابودی کامل برده است.

ویرایش
  
24.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​" محمد داؤد مومند 

نسل دیگری و با فرهنگ دیگری؟
....در اخیر این مقال قابل تذکر میدانم که افتخار دارم که به حیث یک فرد پشتون،...."

Hope our great Mohmand Saab take the time and respond to the following question. Of which my use of words Afghan referred to Afghanistan individuals and Pushtun as ethnicity:

Are you an Afghan happen to be Pashtun or a Pashtun happen to be Afghan?






ویرایش
  
24.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​زموږ د تاریخ ستر مفکر او لارښود خوشحال بابا فرمایی:

لا تر اوسه یی ماغزه په کرار ندی

چا چی چی ما سره وهلی سر په سنګ دی

د پښتنو ډګی ته،  هره ګرده نشی ټينګیدلی، ګرده دی وباسه چی نور هم د عزت نه خلاص نشی.  

ویرایش
  
24.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

چندی قبل متنی در همین پورتال نوشتم و در بخشی از آن گفتم:

«یک قبیله گرا همیشه در تکاپوی دشمنان قبیله خود است، هرگاه دشمنی هم وجود نداشته باشد او آن را برای خود خلق می کند تا هرچه بیشترموجودیت خود را به صفت یک موجود برتر به رخ دیگران بکشد. او از اغراق در این کار شرم ندارد چون کود قبیله به طور مداوم و به موازات طول عمر در رشد هرچه بیشتر این سلوک در او فروگذاشت نکرده است...

تاریخ معاصر افغانستان نمونه های فروانی از آن را ثبت حافظه دارد. از آنجا که یک قبیله گرا تمایل چندانی به اعتراف به حقوق دیگران و بویژه حقوق اقلیت ها ندارد، تاریخ را فقط تا جایی قبول دارد که وجود فزیکی او را در قلمرو خاصی انکار نمی کند. سرزمین ایدآل او اگر هیچوقت هم وجود حقیقی نداشته است، اما ناسیونالیزم قومی در ضمیر او همیشه زنده است و برای رسیدن به آن به هر ذلت ممکن تن می دهد، حتی به دروغ  و توطئه».

متن بالایی مصداقی است بر گفتار و نوشتار هرزه نویس تبارگرایی که یقیناً خواندن و نوشتن را می داند اما دریغا که  بهره ای از عفت قلم ندارد.

 

مرد کان هرزه گوی و بی باک است

راز با وی چو کوک با کاکست

از پس دخل و خرج و عقل و هنر

دفترش بی نوا تر از دف تر

مرد شد مرد، کز طمع بگریخت

گرد شد ابر، کاَب روی بریخت

زان خصومت که با من انگیزند

زاد چون مرد، فرد بگریزند

***

نیست یک ذره در حناشان رنگ

می‌نویسند لیک پوچ و جفنگ

حاجت ما روا نمی‌سازند

درد کس را دوا نمی‌سازند

فکر در دستگاه ایشان نیست

پشمی اندر کلاه ایشان نیست

جمله با چشم و گوش‌، کور و کرند

روزنامه‌نو‌یس و بی‌خبرند

از هنر نیست نزدشان خبری

نبود در کلامشان اثری

 

په درناوي


ویرایش
  
24.03.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​به آدرس یک نام مجهول و موهوم 

Hazarzbeck Tajiashtun!
اگر به هر دو زبان مسلط هستید و تجربۀ کافی در هنر ترجمه دارید و بنا بدرخواست کسی ترجمه می کنید، باید اقلاً خود تان را به معنی و مفهوم اصطلاحاتی که بکار می برید،  آگاه سازید. وقتی وظیفه دهندۀ شما بر  اظهار یک کس انتقاد می کند، باید آداب معمول انسانی را مراعات کند و جملۀ اظهار شده را بدون تغییر در یک قوس گیمه و تأریخ نشر و منبع ذکر کند. تنها محل سکونت "USA" برای شما صلاحیت و اعتبار نمی بخشد، که هر چه در  ذهن دارید، بدون معنی و مفهوم پی هم ذکر کنید. سخن تبادله کردن با شما و با کارفرمای شما لازم نیست. ختم کلام، یوسفی 


ویرایش
  
24.03.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png
آی وطن آی وطن وای وطن

 


ویرایش
  
23.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​Authored by A. Halim Hakimi

Concept translated by Hazarzbeck Tajiashtun


" اخترمحمد یوسفی : تصویر حقیقی افغانستان امروز

 ...هرگاه با شعارهای آنانیکه کمبودیهای جاری درافغانستان را با طرز دید خوشبینی و یا خصومت، همرای با مسائل راسیزم ایتنیکی، راسیزم مذهبی را با شیوه تعصبات ایدیولوژیک مطرح میکنند، نادرست است. آنانیکه سیر قهقرایی انکشافات سیاسی، اقتصادی پیچیده درافغانستان را با براساس تعصب عملکرد یک گروه معین سیاسی خاص، یک زمامدار خاص، یک قوم خاص، ویا پیراوان بک مذهب خاص متعلق میدانند، اشتباه و خطا بزرگ است.., "


آقا، در استفاده قرض گرفتن یک اصطلاح از داکتر یوسفی، قبل از بیان چنین اظهارات صریح، ابتدا باید خارج از بند در چارچوب فکر کنید:

  نژادپرستی قومی در پوشش روش تعصبات ایدئولوژیک شالوده اصلی ساختار اجتماعی در افغانستان است. گروه خاصی، عمدتاً دارایی‌های سیاسی، نهادینه شده‌اند تا دراستفاده از حق تولد فرضی به حیث برتر ذاتی انهم  دایمی نسبت به همه بومیان در مجموع کردار و پندار نمایند. اینها انکوباتورهای واقعی و عملی برای کنترل خرد اجتماعی هستند که میلیون ها مردم  را از مراکز انگشت شماری در افغانستان مسحور, مخمور و محصور می کنند.

اینها کسانی هستند که تعداد آنها به اندازه کم است که نمی توان آنها را در الگوریتم درصد جمعیت حساب و مشخص کرد، در حالی که همیشه در بالای زنجیره غذایی باقی می مانند و نیمی از روشنفکران افغانستان را تولید می نمایند. بنابراین در داشت قدرت تحریک فیزیولوژیکی ذهنی وضعیت موجود، بقیه جمعیت را اغوا و عقب ماندگی را  که خود مادر همه دردها است تضمین می کند.

باز هم تکرار می نمایم  که من آنطور که شما گفتید نه احمق هستم و نه تحریک کننده اطلاعات بعد خارجی. لطفا قبل از پرتاب خود را سرد نموده فکر کنید. همانطور که قبلاً اشاره کردم  نژادپرستی دیرینه موجود به اساس ذات و ولد دراستفاده از  فکتور تعصبات عامل ایدئولوژیک, شالوده عمده ساختار اجتماعی در افغانستان است.

مطمئنم به یاد دارید زمانی که  وسیله نقلیه گروه خاصی اکثراً وارد شده, تحت پوشش  برتری ذاتی مبنی بر حق  تولد عبور می‌کردند، مردم با اطفال شان هجوم می‌آوردند تا فرصتی را برای قطره از لعاب دهن مبارک نصیب شده و گرد وغبار تایر موتر شخصیت را چنگ زده با چشمان خود مشتاقانه بوسه بزنند. این نوع برخورد شرطی‌سازی جمعی جامعه برای اجرای فرآیند مسحور سازی است که خرد اجتماعی را کنترل و بنابران عقب‌ماندگی تضمین میگردد.

حتی اگر افغانستان هزاران آلبرت انیشتین داشته باشد، زمانی که خرد اجتماعی جمعی به سمت اطاعت بدون چون و چرا مسحورانه هدایت شود، بی فایده است.



ویرایش
  
23.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​منلی دپلوم انجنیر صاحب قیس جان کبیر ښه چاری

ستاسی علمی او مستدله مقاله می نن سهار ولوسته، تاسی ته په دی ارتباط مبارکی وایم. 

په درناوی

ویرایش
  
23.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​ما د طالبانو د بشر ضد سیاستونو په غندنه کې د ښاغلي انجینر شیرمحمد ساپي هغه پرتمینې لیکنې ته کتنه کړې. او له دې لارې زه دوی ته د زړه له کومې مبارکي وړاندې کوم.

ویرایش
  
23.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​" اخترمحمد یوسفی : تصویر حقیقی افغانستان امروز

 ...هرگاه با شعارهای آنانیکه کمبودیهای جاری درافغانستان را با طرز دید خوشبینی و یا خصومت، همرای با مسائل راسیزم ایتنیکی، راسیزم مذهبی را با شیوه تعصبات ایدیولوژیک مطرح میکنند، نادرست است. آنانیکه سیر قهقرایی انکشافات سیاسی، اقتصادی پیچیده درافغانستان را با براساس تعصب عملکرد یک گروه معین سیاسی خاص، یک زمامدار خاص، یک قوم خاص، ویا پیراوان بک مذهب خاص متعلق میدانند، اشتباه و خطا بزرگ است...."

Once again, I am neither stupid nor foreign intelligence provocateur as you stated. Please cool off and think before throwing.

 As I have mentioned earlier that ethnic racism utilizing ideological prejudices is the main foundation of the social structure in Afghanistan. I am sure you remember when mostly installed certain group of birthright superior motorcade was passing by, people were rushing with their kids/infants for a chance to yearn for a drop of holy saliva and grab the dust of tires to be kissed with their eyes passionately. This type of encounter is public conditioning to implement the process of mesmarization controlling social wisdom, thus backwardness is enforced.

Even if Afghanistan has thousands of Albert Einsteins, it is useless when public social wisdom is directed towards enchanted obedience.



ویرایش
  
22.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

به تائید فرموده استاد سخن، معروفی گرامی، وجایز و ضرب المثل های مردم ما از چنان صلابت معنوی و عمق اندیشه برخوار دار است، که تفکر ارسطویی از عمق آن عاجز دیده میشود. (البته جمله از این قلم است)

یکی از این وجایز مشعر است که:«دزد بر سر خود پر دارد»

ویرایش
  
22.03.2023U.Shttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

A. Halim Hakim

 Don't write anymore. Because writing when you don't know anything is disastrous

,Agha" is a word of respect that is mentioned by a person's name and means great and honorable, and can be used for anyone, not only for a specific group or individual. By the way, "Halim" cannot be a person name, you can find its exact meaning in the dictionary. The name can be "Alim" which means scholar and knowledgeable

ویرایش
  
22.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​احمد آریا:

 "....(اگر فهمیدن این چیزها به زبان دری برایتان دشوار است، میتوانم آن را به زبان انگلیسی برایتان بنویسم – فقط برایم بگویید آقا).... "

Thank you, got it.

Sometimes a single emotion can say more about a person than the back and forth of a series of pages. Sorry, longing for the word Agha galvanized with the word Sahib to make it permanent as Agha Saheb is already reserved for another mostly installed small group. When you break that chain around your neck, let me know and I will be happy to grant you what you want.
ویرایش
  
22.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

بتاریخ ۳ مارچ در مقاله ای تحت عنوان، «تنفر از واژه های اصیل مردم دلیل بی فرهنگی است» نبشته بودم «ترادف نویسی دلیلی است بر فقدان احاطه کامل نویسنده بر یک زبان.»

داود مومند سه هفته بعد از آن تاریخ در حالی که هنوزهم  نمی توانست فقدان عفت قلم همیشگی و مشهود در گفتار و نوشتارش را فراموش کند، هجو نامه مبتذل دیگری را از  همان نوع بیرون داد. او علت تأخیر در نوشتن این به اصطلاح شاهکار قلمی جدید مملو از ناسزا گویی های کوچه بازاری و لومپنانه خود را «غیاب مؤقتی استاد دستور و لعت زبان دری استاد معروفی گرامی» خوانده است. در اینجا نمی خواهیم به رویت شواهد،  بر جسارت های اعجاب انگیز ایشان که  پس ظهور مجدد طالبان در روح مبارک شان حلول نموده است بپیچیم. این بحثی است که می شود آن را به آینده موکول نمود. اما چیزی را که در این جا به طور اخص روی آن انگشت می گذاریم، ترادف گویی هایی از همان نوع پیش است که بزعم خود دلایلی نیز برای شان ارائه نموده  است. بنابر این بیایید فقط یک سطر از یک صحفه هجویات و لاطایلات او را در این جا مورد ارزیابی قرار دهیم:

او در جایی هدف ( را که  به معنی غرض و نشانه است ) در کنار مرام (که به معنی مراد و مقصود است) و غایه (که در اصل غایت عربی و به معنی پایان و نهایت است) ونصب العین (که به معنی پیش چشم و در برابر دیدگان است) گذاشته و همه رامترادف یکدیگر  می داند و می نویسد: «شخصاً در کلماتی مانند: هدف، غایه، مرام و نصب العین، کدام تفاوتی را از نگاه تضاد معانی و مفاهیم نمی بینم که استعمال هریکی آن متقاضی جملات متفاوتی باشد».

 حالا که معیار خرد ادبی آقای مومند  را دانستیم، باید از شر دانستن بقیه تناقضات گفتاری و نوشتاری او که همه از روح ناقرار و او ریشه گرفته اند بگذریم.

داود مومند باری گفته بود که «وبسایت آریانا افغانستان ما» یعنی وبسایت آریانا افغانستان ملکیت شخصی او و شاید هم از بستگان اوست. بنابراین در نوشتن هرچه در مخیله اوست  دست باز دارد. او  به سبک دانولد ترمپ برای هر کس القاب عناوینی اط ذهن بیمار خود ابداع می کند و مشعوف از آنست و  به گفته خودش« ساعت زیادی  می خندد و تفریح» می کند. مشکل است آنچه را در ذهن کسانی مانند مومند می گذرد دانست. اما  این را که به آنها به هیچ معیاری پایبند نیستند به آسانی می توانیم بدانیم.  آنها نمی دانند چیزهایی را که می نویسند هرکدام می تواند یک «جرم» محسوب شود.

از جانبی دیده می شود که او پیهم در صدد پیدا کردن متحدانی  برای خود  است، یعنی از یکسو سر جنگ را با کسان و بویژه با این قلم  دارد، اما از سوی دیگر از اینکار خود بیمناک است، که البته جواب این سوال نزد خودش محفوظ می باشد.  و اما مضحک تر از همه این که  او دست  به دامن نویسندگانی که همه مدت  قبل یغی برخی از حدود یک سده به این سو جهان  را پشت سر گذاشته اند و هریک  به نسل دیگری و با فرهنگ دیگری تعلق دارند می برد و  نامهای آنها را چون ورد شامگاهی ای ردیف هم می کند، تو گویی همه آنها حاضر اند دستان مومند را در این مدعیات تبار گرانه او به گرمی بفشارند.


ویرایش
  
22.03.2023ویاناhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AT.PNG

​دی تربیه شوو قیدانی طالبانو د پنجابی پاکستان تر رهبری د افغان ملت اسلامی مذهبی ، ملی او د تاریخ عنعنوی طالبانو پر ضد مسلسل خیانتونه کړی او ددوی دا خیانتونه دوام لری او دی قدیانیو بی سواده جاهلو وحشی طالبانو د پنجابی پاکستان تر رهنمائی لاندی د افغان ملت اولادونو د بی سوادی ساتلو لاره باالخصوص د جلکیو مکتبونو او پوهنتونونو او د میرمنو کار کولو ممانعت داقدیانی کفار منظم تعقیبوی او ددی خیانتونو سربیره امریکا بادار له خوا دی غلامانو ته په مختلفو بهانو ملیونونه ډالرونه ورکول کیږی ددی قدیانی تربیه شوو طالبانو او تنظیمونو او د پخوانی اتحادی شوروی له خوا تربیه شوو کمونیستانو تر مينځ ددوی ملی خیانتونو رقابت ۴۵ کاله کیږی چی افغان ملت ورسره مخامخ دی او دا غیری انسانی او غیری اسلامی حرکت باید خاتمه ولری او ددی اقدام لپاره عملآ کارونه شروع شوی دی !!!!


ویرایش
  
22.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

این قلم به پیروی ازبزرگان علم و معرفت و مبارزان راه صیانت ثقافت و کلتور و فرهنگ وطنی مانند استاد هاشمیان، استاد معروفی، استاد سراج وهاج، استاد وهاب زاده فریار و غیره ذوات جلیل القدر وطندوست و با معرفت و با فرهنگ، در قسمت ترویج و تاراج فرهنگی ایران، در لهجه ناب دری کابلی و وطنی، همواره معترض بوده و شیوع وبای اصطلاحات ایرانی مانند دانشگاه و دانشکده و واکنش و چالش و گفتمان و واژه و ویژه و شهردار و باد بزن و موشک و چرخبال و دو چرخه و دادگاه و دادستان و فرودگاه و صدهای دیگر معترض بوده، که این مرض خطرناک در دورۀ بی فرهنگان غصب قدرت یعنی خوکان جهادی منجمله شورای نظار و جمعیت ارشد الشیاطین بحران الدین ربانی و ستمی ها و خراسان خواهان همگام با تلسط دوره صفویان جنایتکار چهار صد سال قبل به حد اعلای خود دامنگیر جامعۀ ما گردید.

یک آدم نو پیدا که وبسایت افغان جرمن او را ظرف دو هفته مانند بوت کهنه گزلک کرد و من نام او را (ایران مهر) گذاشته ام، به عنوان عکس العمل چنین پورته کرد:(ترادف نویسی دلیلی است بر فقدان احاطه کامل نویسنده بر یک زبان)

ایران مهر فراموش کرده است که یکی از دانشمندان محیط و نویسندگان توانا و متفکران عالیمقام جامعه ما یعنی میوندوال از زمره ذواتی بود که بیشترین ترادفات را در گفتار و نوشته های خود بکار میبست. این ترادفات به وزن نوشته هایش و زیبایی و مرغوبیت و جذابیت کلامش می افزود که انسان را مجذوب و مسحور گفتار و خطابه ها و مقالاتش میکرد.

ایران مهر فراموش کرده است که در تمام فرهنگ ها  در قسمت توضیح مفاهیم و معانی لغات، کلماتی با مفاهیم مماثل و معانی مختلف، ارائه گردیده است.

ایران مهر فراموش کرده است که در زبانهای ما اصطلاحی وجود دارد به نام «مغایرالفظ متحد المعنی»  اگر ترادفات در زبان ها وجود نمیداشت ضرورت همچو اصطلاح روی کدام مجبوریت به میان آمده است؟

شخصاً در کلماتی مانند: هدف، غایه، مرام و نصب العین، کدام تفاوتی را از نگاه تضاد معانی و مفاهیم نمی بینم که استعمال هریکی آن متقاضی جملات متفاوتی باشد.

 گفته اند: «کل فن من الرجال». چون خودم نه در قسمت دستور زبان و نه در قسمت فقه اللغة کدام تبحری دارم، قضاوت نهایی را خدمت بزرگوار استاد معروفی واگذار میکنم.

یکی از کلماتی که تا به میان آمدن رژیم ایران پرست خوکان جهادی، در کشور ما اصلاً رواج نداشت کلمه نو برآمد ایرانی (چالش) است.

این کلمه را برای اولین بار درسخنان یونس قانونی  شنیدم و امروز در پروگرام های افغانستان انترنیشنل و در حقیقت شیطان انترنیشل و سایتهای مطبوعات اخیر بیشتر به مفهوم «مشکل و مشکلات» استعمال میکنند، تا (چیلنج).

فارسیست بزرگ، یعنی «ایران مهر» در دریچه ادعا نمود که این کلمه در ردیف یک عده کلمات دیگری در آثار قاآنی و خاقانی و نظامی و غیره استعمال شده و به معنی «چیلنج» زبان انگریزی است.

یک دانشمند و محقق ایرانی بنام «علی ذوعلم» با تمسک به پنجاه فرهنگ و کتاب درمورد کلمه چالش مینگارد:(واژه چالش در ادبیات اجتماعی- فرهنگی ایران از رنجهای علوم انسانی، یکی هم ابهام و بی دقتی در به کار گیری اصطلاحات است، به گونۀ که گاه برداشت نادرست از یک اصطلاح ممکن است موجب بحث های بی ربط گردد. اخیراً در متون فارسی  مربوط به علوم سیاسی و روز نامه نگاری، واژه چالش بسیار کاربرد یافته است اما به نظر میرسد درک چندان واحد و مشترکی از این کلمه که توأم برآگهی متقن علمی باشد، وجود ندارد، کماآنکه در خصوص کلماتی نظیر گفتمان نیز همینطوراست. واژه یی که به تازگی در ادبیات و مباحث اجتماعی ما کار برد فراوانی پیدا کرده است، همین واژه چالش میباشد. کار برد این واژه تا اواسط دهه  1370 رایج نبود. این واژه درلغت نامه های فارسی ضبط و معنی شده است، اما کار برد امروزی آن با معانی لغت نامه ای آن تفاوت دارد.

غالباً چالش را معادل (چیلنج) تلقی میکنند، حال آنکه تأملی در کار برد این واژه در متون و محاورات ، نشان میدهد معانی متفاوت و مختلفی از این لفظ مورد نظر بوده که با معنای چیلنج انطباق کامل ندارد.. در فرهنگ «اصطلاحات علمی- اجتماعی» واژه چالش اصلاً مطرح نشده است. کار برد واژه چالش در مباحث اجتماعی جامعۀ ما، از سابقه چندانی بر خور دار نیست.

در کتاب «فرهنگ شناسی» مجموعه مقالاتی در سال های 1370- 1375- واژه چالش اصلا به چشم نمی خورد.مراد از چالش در کاربرد امروزی : تعارض، جدال، و تهافت – مانع و مشکل و آسیب و آفت و کشمکش و تقابل یا تعارض و نیز اختلاف و تهافت رأی مد نظر قرار گرفته است و هم چنان معنی مانع و مشکل نیز مورد توجه مؤلف بوده است. در کتاب (انقلاب اسلامی، چالش ها و بحران ها) چالش مترادف آسیب و بحران، مشکلات، کاستیها، آسیب ها و معضلات می باشد. البته میتوان معنای چالش را اعم از مشکلات و مسائل عینی و ذهنی، داخلی و خارجی، فراگیر و محدود ریشه دار و جدید دانست که میتواند به اندازه های گوناگون حرکت متعادل جامعه را بطی یا متوقف سازد و مستلزم تلاش و تدیبر برای چاره اندیشی باشد. ختم)

طوریک ملاحظه میگردد، انتباه من از درک کلمه چالش طوریک در مطبوعات امروزی ایران پرستان وطنی ما موارد استعمال دارد درست بوده و آنچه «ایران مهر» یا سرناچی چنگیز پهلوان ادعا داشته چندان مقرون به حقیقت نبوده است.

در مورد نام مبتذل موشک برای راکت نیز سرناچی چنگیز پهلوان یعنی «ایران مهر» خود را در موقف یک فلالوجست دپوک قرارداده و ریشه کلمه موشک ایرانی را «موکتی» یا «موکتا» میداند که در سانسگریت به صورت «موکتا کا»..که بعداً به واژه موشک درآمده است. این شباهت به همان ادعای بی بنیادش دارد که ریشه نژادی خود را دو هزار سال قبل از میلاد میرساند در حالیکه قادر به توضیح نام های خانواده اش از «ټر نیکه» بالا تر نیست.  

شاید در نظر این نابغه مکشوف نا شده کلمه « باد بزن» نیز از اندیشۀ سعدی استباط و استخراج شده باشد چنانکه سعدی گفته است:

چو باد اندر شکم پیچد فروهل

البته از نظر تخنیکی تفاوتهای میان راکت و «مِسل» (میسایل نادرست است) وجود دارد، ولی ایرانیان راکت و «ِمِسل» هردو را به نام موشک یاد میکنند.مردم افغانستان و ایران با نام راکت  در سال 1961 بعد از پرتاب راکت حامل یوری گگرین فضاء نورد شوروی آشنا شدند و ایرانیان درهمان زمان راکت را در مطبوعات ایرانی به نام مبتذل و احمقانه موشک یاد میکردند. به خاطر دارم یکی از هم صنفی هایم به نام عزیز سیدالی که شاگرد لایقی بود و بعداً در شوروی تحصیلات خود را در رشته طب خواند و داکتر طبی بسیار ورزیده بود، در زمینه راکت حامل یوری گگرین یا گگارین، لکچری مبتنی بر نشرات ایران تهیه نموده بود که تقریباً بیشتر از پانزده بار در لکچر خود از کلمه مبتذل موشک ایرانی استفاده نمود که من بر آن درهمان ساعت زیاد خندیدم و موجب تفریح من گردید.

اگرچنگیز پهلوان ایرانی از همچو خدمت گزاری سرناچی خود«آقا ایران مهر» در قسمت تأکید و ابرام بر ترویج اصطلاحات ایرانی اطلاع یابد، شاگرد خود «ایران مهر» را درعالم خیال بوسه باران خواهد کرد.

ما کلمات خاص و مخصوص و بخصوص داریم، لذا استعمال کلمۀ ویژه از نظر من به جز، ایران پرستی چیز دیگری تلقی نمیگردد.

مردم ما به عوض واژه، از لغت و کلمه کار میگرند، لذا استعمل کلمه واژه، بی ضرورت و فاصله گرفتن از الفاظ و کلمات و اصطلاحات خودی است.

مگر دانشمندان بزرگ کشورما از علامه حبیبی گرفته تا علامه سلجوقی و پژواک و خلیلی و داوی و غبار و و میوندوال بیسواد بودند، که از چالش و موشک و دو چرخه و باد بزن و ویژه و واژه کار نمیگرفتند.

آیا «آقا ایران مهر» در کدام شمارۀ جریده پر وزن مساوات و مضامین میوندوال صاحب، که من همیشه به گفتارش استناد میکنم، همچو کلمات و اصطلاحاتی را نشان داده میتواند که تذکر یافته باشد؟

این آقا که حتی لیاقت شاگردی میوندوال را هم ندارد، امروز مانند داماد لایشعر متظاهر، یا تازه برنای نو خواسته که ازهرجا سخن های بسیار گفت ولی جمله بیرون ز هنجار گفت، به گپ های کته کته عادت کرده تا عالم محیط و مسلط بر تمام ساحات علوم معرفی شود.

تذکر: علت تأخیر این نوشته غیاب مؤقتی استاد دستور و لعت زبان دری استاد معروفی گرامی بود.

در همچو موارد تنها و تنها قضاوت و حکم ایشان برایم حیثیت برهان قاطع و قاطع برهان و سخن آخر را دارد و بس.

لعنت بر استعمال مدفوع اصطلاحات ایرانی مانند دانشگاه و دانشکده و باد بزن و موشک وچالش وغیره.

از اشتباهات محتمل در نوشتۀ خود معذرت میخواهم.

ویرایش
  
21.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG


Halim Hakimi

. No and there is no need to. Because I was only referring to the negative consequence of the political division of a single language into three languages within side by side attached geography. And with the guidance of slightly more advanced societies such as Canada, the United States of America, England and Australia, while oceans apart, they all call it English.

بلی باید آن را زبان انگلیسی خطاب کنند، زیرا انگلیسی برخلاف زبان «دری» زبانی است استعماری. به این معنی که انگلیسی ای که  از میان اقوام  انگلوساکسون برخاست، در نتیجه زمینگیری ها به سایر نقاط  جهان سرایت کرد. اما دری از فلات پامیر که در افغانستان موقعیت دارد برخاسته است، این زبان نه از جایی آمده و نه  پا به پای استعمار به جایی رفته است. اما مانند آئین زردشت به سمت غرب منتشر شد و در آنجا در مجاورت گویش های متعددی ریخت و شکل آن دگرگون شد (گویش فارسی امروزی).

 هخامنشی ها که حکمرانانی از سوی سلطنت بابل بر پارس بودند، در«تیسفون» یا عراق کنونی مرکزیت داشتند. آنها مالکان زبان خاصی نبودند و حتی از خود خط و کتابت نداشتند. معدود کتیبه هایی که از آنها برجا مانده، همه به زبان یونانی هستند. (راستی برخلاف ادعای شما، آنها یونان را فتح نکرده بودند -  فقط تا مقدونیه تاخته بودند، اما بعد ها  از سوی اسکندر مقدونی شکست خوردند و دودمان شان نیز منقرض شد.) ساسانی ها ای هم که بعد از عصر «هلنی» در استخر( پارس) به ظهور رسیدند، همه آئین زردشتی داشتند. آئینی که از «بلخ» سر بر آورده بود. اما زبان آنها نیز اینبار، یعنی پس از هزیمت عرب علاوه بر ترکیبی از زبانهای مجاور و بویژه پهلوی یا زبانی که از پارتیا به عاریت گرفته شده بود، مخلوطی از عربی را نیز با خود داشت. بقیه مرکبات آن عبری، طبری، آرامی و برخی زبانهای خرد و ریزه دیگری بودند. آنها این مخلوط را در ارتباط با نام سرزمین شان «پارسیگ» می خواندند. در زبان پهلوی «گ» و «ک» در پای اسم صفت «نسبت» را به او میداد. از اینجا ناممکن است زبان مردم افغانستان را «فارسی» گفت. زیرا افغانستان هیچوقت تحت نفوذ زبانی فارس قرار نداشت، یعنی فارس اساسا زبان کاملی از خود نداشت. زبان پس در قرن نهم میلادی در خراسان (اسمی احتمالا فارسی ها آن را به صیغه حقارت در مورد مناطق شرق قلمرو شان به کار می بردند) جان دوباره یافت، نخستین نمونه های ادبی از «خراسان» یا «ایران فردوسی» سر کشیدند و سالیانی را در بر گرفت تا  سوی غرب رفت و جاگزین عربی و پارسیگی شد که حالا کاملا منقرض گشته بود. زیرا در طول سه صد سال بعد از پایان سلطه اعراب بر فارس حتی یک نبشته و یک جزوه هم در آنجا به وجود نیامده بود.   

. Simply by observing that Pashtu, Farsi, Uzbeki and other languages are spoken in Afghanistan. And with the exception of a few intellectuals, everyone calls it Farsi. The Persian Empire was a solid fact that reached Greece, and the last king of Afghanistan was a clever person who left the language as it was.

 

این را نیز باید بدانید که افغانستان، خانه بیش از ۴۰ زبان مجزا ازهم است. و دری، به عنوان یک زبان مشترک بین گروه‌های قومی متعدد، زبان تاریخی ای است که به طور گسترده‌ برای همه قابل درک است. و پشتو نیز به طور گسترده در این کشور عمومیت دارد، اما برخلاف دری زبانی است منطقوی و مانند دری چندین قومیتی نیست. اما وجه مشترکه هردوی این زبان همانا ریشه هندو - اروپایی آنهاست که دریک گروه بندی فرعی شامل خانواده زبانهای هندو - ایرانی می شوند. (البته زمانی که ایران یا ایرانی می گوییم مقصود ما از «فارس» یا «فارسی ها» نیست -  یعنی چیزی که جناب شما دوست دارید متواتر زبان افغان ها و یا احتمالا خود افغان ها را به آنها نسبت دهید. سایر زبان های معروف مردم افغانستان ترکمنی، بلوچی، پشه یی است. بقیه زبان هایی است که در مسیر «پنج آب» به خصوص فلات پامیر سخنگویانی از خود دارند و در کل به عنوان «زبان های پامیری» شناخته می شوند.

اما در مورد لهجه ها یا ادا های متفاوت مردمان از زبان دری باید گفته  که با این بحث کاملا نا مرتبط و بی اهمیت هستند، زیرا همه میدانند که زبان از بلخ بسوی غرب یا فارس رفت و در آنجا جاگزین زبان «پارسیگ» شد که ترکیبی از زبان ها متعدد بومی ماورای «فارس» کشور ساسانی ها بود. این اتفاق بعد از قرن نهم میلادی یعنی همزمان با پایان سلطه ۸۰۰ ساله اعراب بر سرزمین فارسی ها صورت گرفت (اگر فهمیدن این چیزها به زبان دری برایتان دشوار است، میتوانم آن را به زبان انگلیسی برایتان بنویسم – فقط برایم بگویید آقا).

 

. Authenticity of the same language with 3 seperate names, which you evidencing it on verbal, sound and inherent transparency is a dangerous green light for further division, per se between Heraties, Ghazniwalls and Badakhshanies all with their own distinctive dialect!

 اصالت زبان  وقتی در مخاطره است که مردم یک کشور این را ندانند که «فارس» همان استان قدیمی و مرکز شاهان ساسانی در جنوب غرب ایران کنونی است . پارس (فارس به زبان عرب ها) هیچ وقت جزیی از «خراسان» یا ایران شرقی، یا  افغانستان امروزی نبوده و نه افغانستان در فارس موقعیت داشته است.  زبان دری از بلخ برخاست و به پارس رفت و در آنجا به رسم قدیم، اسم پارسی را که اکنون زبانی بود منقرض شده روی آن گذاشتند. تاریخ انقراض زبان پهلوی را همزمان با سلطه اعراب  بر پارس می داند. پهلوی که خود زبانی بود آمده از «پارتیا» و  عاریتی، یک بخش بزرگ زبان پارسیگ ساسانی را  تشکیل می داد. 


ویرایش
  
21.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​منلی او محترم ډاکټر صاحب یوسفی

هیله ده چی نوی کال تاسی او د ټولو وطنوالو دپاره  د سعادت او میمنت زیری د ځان سره ولری

محترما! غازی امان الله د ځان سره د جواهرو یوه صندوقچه وړی وه، چی غبار هم د هغی تذکر کړی دی.

غازی امان په ایتالیه کی مجبور وه چی د ژوند دپاره یو هستوګنخی ولری، هغه دا جواهر خرڅ کړل او یو کور یی پری جوړ کړږ چنانکه ددی کور د جوړولو دباره یی د خبل یو فدوی چی به جرمنی کی ژوند کاوه و غوښتل چی ایتالیی ته ورشی او د هغه سره په کور جوړلو کی مرسته وکړی. دا هماغه سید کمال دی چی د سردار داؤد خان پلار یی چی په جرمنی کی سفیر وه وواژه. 

 دا روایت هم سته چی پدی دسیسه کی د غازی امان الله د مور لاس هم وه. الغیب و عندالله.

د غازی امان الله مور هم د ایتالیی څخه جرمنی ته ولاړه. سید کمال یو کال ورورسته بیرته جرمنی ته راغی او سید کمال څو کاله د غازی امان الله د مور سره په جرمنی کی اوسیده، نو داسی څر ګندیږی چی غازی امان الله د مور اعاشه هم د غازی امان الله په غاړه وه. داسی روایتونه هم سته چی غازی امان الله به سویس کی هم یو کور درلوده.

بل رایت هم سته چی غازی امان الله سره د قمار وهلو شوق هم پیدا شوی وه.

منظور داچی غازی امان الله ددی جواهرو لویه برخه په خپل ژوند خرڅه کړی ده. چی ګوندی ددی جواهرو لویه برخه په متحده ایلاتو کی د لویو ملیونرانو او تاجرانو لاس ته ورغلی وی چی مرکز یی نیویارک دی او اکثره یی یهودان دی.

هغه کسان او جوا هر خرڅونکی چی د داسی تاریخی او قدیمی او سلطنتی جواهرو خاوندان دی د خپل بزنس د نوم د لوړلو دپاره خپل جواهر هغو کسانو ته چی د اسکار یا مماثلو محافلو کی ګډون کوی د عاریت په توګه ورکوی.

داچی څرنګه او د چا په واسطه دا ګاڼه د ملاله یوسفزی لاس ته ورغلی دی، په خبل ذات کی په زړه بوری بریښی.

د غازی امان الله لور لا تر اوسه ژوندۍ ده او شایی چی هغه د خپلی کورنی د جواهرو به ارتباط حقایق د خپلو وطنوالو سره شریک کړی.

به درناوی

ویرایش
  
21.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​احمد اریا:

" ۱. آیا شما گاهی در مورد زبان و منشاء آن ۰۰۰ تحقیق و تجسس پرداخته اید؟

۲-  چطور و از کجا می دانید که زبان مردم افغانستان«فارسی» است؟۰۰۰ امپراتوری  مسخره  فارسی ها۰۰۰ همچنین برخی ها بر کتاب های درسی منتشر شده در عصر ظاهر شاهی چون ثبوتی بر موجودیت زبان «فارسی» استدلال می کنند۰۰۰

۳- یک سوال دیگر۰۰۰همه ابراز نظر های شما با استفاده از زبان فرنگی صورت می گیرند۰۰۰

۴. آیا فکر نمی کنید، اصرار بی دلیل شما  بر اصالت «فارسی» در برابر «دری» ای که بنابر شواهد تاریخی ، آهنگ،  شفافیت های لفظی و ذاتی آن، مجزا از۰۰۰خود تلاشی است در خدمت بیگانگان و به هدف برهم زدن وحدت فرهنگی و زبانی۰۰۰"

1. No and there is no need to. Because I was only referring to the negative consequence of the political division of a single language into three languages within side by side attached geography. And with the guidance of slightly more advanced societies such as Canada, the United States of America, England and Australia, while oceans apart, they all call it English.

2. Simply by observing that Pashtu, Farsi, Uzbeki and other languages are spoken in Afghanistan. And with the exception of a few intellectuals, everyone calls it Farsi. The Persian Empire was a solid fact that reached Greece, and the last king of Afghanistan was a clever person who left the language as it was.

3. It is my choice and referred to it previously.

4. Authenticity of the same language with 3 seperate names, which you evidencing it on verbal, sound and inherent transparency is a dangerous green light for further division, per se between Heraties, Ghazniwalls and Badakhshanies all with their own distinctive dialect!


ویرایش
  
21.03.2023کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

نشت مجازی آنهای را دیدم که جمهوریت را سقوط دادند. تعجب کردم و افسوس کردم

موقع بیست سال برای ایجاد یک نظام مرکزی، مقتدر، عاری از فساد، نظام که به راستی تمام اقشار جامعه افغان در آن خود را بیننده باشند و سیال  که واقعا قابل حمایت جامعه جهانی باشد، عمر است بسا طولانی و فرصت است که هیچگا باز تکرار شدنی نیست. اما آنهایکه در طول بیست سال خود را رهبر میگفتند بجای آن از خون و گوشت جوانان قصر ها را آباد کردند، تبعیض را ترویج دادند، لوچکی و بدماشی را قربانی قانون، تمدن و مکالمه ساختند و امروز از دنیا گلیه دارند و از اینکه خاصیت شان است، لاف هم میزنند.

به کدام تخصص، کدام علمیت، کدام صداقت میهنی و کدام درایت سیاسی تان، دنیا از شما حمایت کنند؟ آیا دنیا در دو دهه گذشته کارکردهای شما را نه دیده و شما را امتحان نکرده؟  همین نتیجه امتحان شماست که امروز شما را میسوزانند.

میخواهم چند سطری در رابطه به اینکه این همه نعمت ها، فرصت ها و بالاخص جمهوریت کی ها به اتش کشید، خدمت شما وطنداران میهندوست و عاشق این سرزمین داشته باشم.

 

تحریر مجمل عوامل اساسی سقوط جمهوریت

برای اینکه بدانیم کی ها و چی ها عوامل اصلی و اساسی سقوط جمهوریت هستند باید به اساس جمهوریت (کنفراانس بن)، دوران جمهورت دوره بیست ساله کرزی وغنی و حقیقت سقوط جمهوریت به چشم حق بین و از زاویه ماورای تبعیض دیده شود.

ساختار کنفرانس بن که از هر نگاه یک کنفرانس کودتایی بود از هیچ نگاه کنفرانس محلل منازعات یک ملت بالاخص ملت افغان نبوده. چون اشتراک کننده گان این کنفرانس خلاف موازین اسلام و اساسات تعین زعمیم یک ملت، به دو گروه پشتون و تاجک تقسیم شده بود. گروه پشتون این کنفرانس که به گروه مرحوم ظاهرشا نیز مسمی بود و مسکونه روم بودند به هیچ عنوان نمایده گی کامل از پشتونهای عصر نمی توانستند اما تا حد مردمان بودند که به این خاک متعهد بودند و خیرخواه این سرزمین بودند.

گروه دیگری از شرکت کنندگان کنفرانس بن مردمان بودند که امروز در کشور از ایشان فقط و فقط قصرها و قبرهای مفشن و دالری به میراث مانده اند. این گروه جناح زورمند و ظاهرا حق به جانب این کنفرانس بودند، صلاحیت بیشتر و بیشتر داشتند و هر موضوع به خواسته این گروه برای بحث مشخص و طبق خواسته  ایشان به امضا میرسید.

به عنوان مثال میخواهم موضوع انتخاب ریس جمهور موقت به تحریر بکشم

بین شان مجبورا فیصله شد که ریس جمهور باید از قوم پشتون انتخاب شود. هر پشون پشنهادی از طرف ایشان رد می شد ولی کرزی که قبلا و مطلقا برایشان ازموده بود و به هر امر تلواله یا شورای نظار لبیک میگفت رای تایید اخذ کرد. جنبه تاید کرزی برای تلواله در طول چهارده سال دوره کرزی را همه روزه تجربه کردیم و دیدیم. اگر به دوره چهارده ساله دوره کرزی و تلواله منصفانه و منحیث یک مسلمان و افغان نگاه کنیم به حقیقت اینکه کرزی مزدور حزب جمعیت و تلواله بود، پی خواهیم برد.

در دوران جمهوریت تصامیم که گرفته شد، فرامین که داده شد، مقامات که گماشته شد، رتب که داده شد، زمین های که غصب و توزیع شد، مردم که کشته شد، علمای که بد نام به تروریست شد و هر اقدام بد بخت دیگر که بود به فرمایش همین گروه بودند که فکر کردند خدمت کشور و یک مملکت همینگونه استوار به چور، تبعیض و بدماشی است. بالاخص در دوران جناب کرزی همه این بد بختی ها به اوج خود رسید که مهار آن برای یک جمهوریت به میراث مانده و ضعیف از کرزی به غنی نه بلکه برای هر نظام قانونمند و متعهد به ارزش های دینی، افغانی و بین المللی دشتوار بوده که جزیره قدرت پانزده ساله عطا محمد نور یک مثال ننگین آن است.

در دوران داکترغنی که یک شخصیت واقعی میهن دوست متعهد به همه ارزش های اسلامی و افغانی بود، همه پروگرام های اصلاح طلب از جانب همین مردمان که گاهی به نام پنجشیری بدماشی میکردند گاهی به نام جمعیتی گاهی به اساس قرابت به اینها و گاهی هم به نام های دیگر حتی در خواب تبعیض، غرور و جهالت خود به اندازه غرق بودند که یک استاد در پوهنتون به زبان پشتو به پرسان یک شاگرد جواب داده نمی توانست، یک ادم غریب در بازار از دست لند غرها پشتو گپ زده نمی توانست اگر چنین میشد به نام های متعدد تروریست و وحشی و غیره مسمی حتی لت و کوب میشد. این همه تجارب هر هموطن در بیست سال گذشته است.

به چالش کشیدن انتخابات یک دیگری از حرکات لندغرانه همین مردم بودند که دستگاه دولت را مکررا تضعیف کرد و به دشمن و ستون پنجم موقع تخریب را بیشتر و بیشتر مساعد ساخت. در نتیجه به بدنامی انتخابات و جمهوریت میانجامید که این همه کار مردمان بودند که مراسم تحلیف موازی را برگذار میکردند و به آدم های که کار های ایشان لکه تاریک بر صفحه تاریخ کشور هستند، رتبه مفتخر نظامی مارشالی که خلاف تمام قوانین است، میداد.

در روز های سقوط جهوریت اگر چه حقیقت سقوط نظام جمهوریت و تحویل دهی نظام به دست طالبان در دوحه به انجام رسیده بود و بازیگران جمهوریت از حقیقت امر اگاهی نداشتند اما اینکه مقاومت صورت نگرفت قومانده واحد برهم زد و در کل هزاران نیرو دفاعی و امنیتی کشور برای ساعاتی بی سرنوشت و بالاخره از هم پاشید این همه و همه نتیجه تعهد، تخصص و شجاعت بسم الله خان امرالله صالح و جنرالان بی تجربه و وابسته با اینها بودند. نقل قول به عنوان مثال آورده میتونیم که ریس جمهور در روز که کابل سقوط کرد جلسه اضطراری در وزارت دفاع ملی پلان و ترتیب داده بود اما زمانیکه ریس جمهور به وقت معینه طرف وزارت دفاع حرکت میکند تا در جلسه اضطراری اشتراک کند و تصامیم برای دفاع کشور حفظ جمهوریت و دست آورد های بیست ساله اتخاذ نماید، برایش گفته میشود که وزیر دفاع (بسم الله خان) در وزارت حضور نه دارد و در میدان هوایی کابل منتظر پرواز و ترک کشور است.

بنا بر این عوامل برجسته تضعیف و سقوط جمهوریت همین شمال تلواله، اعضای شورای نظار و اعضای از احزاب جمعیت، جنبش، حزب وحدت و امثالهم بودند. کسانیکه در هرات و مزار شریف امپراتوری ها ساخته بودند، کسانیکه عکس ریس جمهور را پاره و گاهی هم فیر میکردند، کسانیکه برای تخریب جمهوریت علی پور، حسیب قوای مرکز و این مانند را حمایت میکردند، کسانیکه در روزه هژده سنبله به بهانه تجلیل از هفته شهید کابل به دست لندغرها می افتید، حرکات مملو از تعصب و تکبر می انجامید و حتی به قوم پشتون اعلان جنگ میدادند که همه این حرکات وحشی گرانه آنها عده ی از قوم هزاره در روزه عاشورای به نام تجلیل از روز عاشورای بالمثل انجام میدادند که هدف این همه و همه نمایش زور برای پشتون ها بود و بس

 تشکر 


ویرایش
  
21.03.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

  نوروز و سال نو مبارک!!!

نوروز و سال نو مبارک و پر خیر و برکت باد:

ــ به و بر همه وطندوستان و مردمپروران

ــ به و بر همه نیک اندیشان و نکوکاران

ــ به و بر همه وطندارانی، که خلق خدا از دست و دهانشان در امانند

به امیدی، که سال ۱۴۰۲ سال صلح و صفاء در وطن عزیز ما باشد؛

و سال آرامش و امنیّت و سرسبزی و وفور نعمت!!!


ویرایش
  
21.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​Mr. Hakimi

Your came up so many times with dum things

I am not reponding to your dum your dum openions as intelgecne provakator

ویرایش
  
21.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​در حلقات سیاسی "جهادی" فراری افغان در خارج از افغانستان دیگر بنام شرم و حثیت هیچ چیزی باقی نمانده است. باتلاشهای این مزدران بیگانه دقیق نگاه کنید!


شورای "نجات"چهره‌های سیاسی مخالف طالبان در پی گشایش دفتر سیاسی رسمی است؟

آنانیکه درطی بیست سال تمام با سه صدوپنجاه هزار قوتهای مسلح داخلی که مصارف آنان را جامعه جهانی میپرداخت، با یکصد هزار هشتاد هزار قوای مجهز ناتو، دولت فاسدترین درجهان را در دست داشتیند، از دست چند هزار زطالب موتر سایکل سوار با کلاشینکوفهای زنگ زده که قابلیت فیرکردن را هم نداشت، با چادری در سر بکسهای پر پولهای دزدی از کشور نامدانه فرار کردند، حالا چگونه کشور نجات خواهند داد. 

ویرایش
  
21.03.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​عزتمند مومند صاحب!

بیا گیډی ګلونه د نوی کال په مناسبت وړاندی کوم او  هم ستاسی د معلومات څخه ډیره مننه. د پادشاهانو د کورنی ژوند په باب ډیر معلومات نلرم. خو دومره می اوریدلی وه، چی د پادشاهانو او د حکومتونو د رئیسانو شتمنی، څرنګه چی دوی عادی افراد، ندی باید تر هغه حده پوری چی ممکن وی٫، د دوی د شخصی ژوند څخه وروسته، هغه شی چی د دوی خوښیده٫ دولت ته وسپارل سی. ځینی ملکونه حتی په موزیمونو کی ساتی. داسی شیان چی ممکنه ده د یوه پادشاه په فرمایش، یو نقل جوړ سوی وی. داسی تأریخی شتمنی د یوه پادشاه د میرمنی ملکیت به وو، څوک امانت چا ته نه سپاری. غیر لدی چی د ورکیدو خطرسته، ممکنه ده چی د اصل څخه «کاپی» جوړ سی. امید دی چی «ملکه ثریا» په خپله وصیتنامه کښی، کوم هدایت ورکړی وی، چی وروسته تر هغی، چا ته ورکړ سی. په درناوی، یوسفی،

ویرایش
  
21.03.2023U.Shttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

تشكر حلیم (علیم) حكيمی

اگرچه  مناظره کوچک ما را در مورد زبان با نتیجه گیری ای از جانب خود پایان یافته اعلام کردید، اما هنوزهم یکی دو  سوال  باقیست که امیدوارم آن را پاسخ دهید:

۱. آیا شما گاهی در مورد زبان و منشاء آن  و به ویژه زبان های هندو – اروپایی و از آنجا در مورد زبان هندو – ایرانی  به کدام تحقیق و تجسس پرداخته اید؟

۲-  چطور و از کجا می دانید که زبان مردم افغانستان«فارسی» است؟ مگر این نامگذاری خود از نتایج نفوذ فرهنگی غرض آلود همسایه غربی این کشور، مانند بسا مداخلات دیگر او نبوده است؟  زمامداران فاسد افغانستان از بس هر کدام بیگانه پرست و دست نگر اجنبی بودند، نمی توانستند اثرات سو این بیگانه پرستی ها را در حال و آینده ببینند. به طور مثال اشتراک داماد شاه مخلوع و زن او در مراسم  ۲۵۰۰ سال جشن امپراتوری  مسخره  فارسی ها در پرسپولیس (اسمی که مقدونی ها روی آن عشرتکده هخامنش ها گذاشتند) و  تاجپوشی محمد رضا پهلوی در آن خود از نمونه های این سرنهادن های شرمبار بود. همچنین برخی ها بر کتاب های درسی منتشر شده در عصر ظاهر شاهی چون ثبوتی بر موجودیت زبان «فارسی» استدلال می کنند، که فکر نکنم   این یگانه استدلالی که شما نیز در زمینه میتوانید ارائه کنید؟

۳- یک سوال دیگر که البته هیچ یک قصد شخصی و اهانتی در آن مطمح نظر نیست و آن اینکه: آیا شما م خط و کتابت را به ی

کی زبان های بومی مردم بلد هستید؟ دیده  می شود که نه تنها برخی، بلکه همه ابراز نظر های شما با استفاده از زبان فرنگی صورت می گیرند و این خود به یگانگی می تواند  از دلایل فقدان  آگاهی شما از زبان دری، منشا و مشخصات آن باشد، آن که انعکاسات آن در  سر تمبگی همیشگی و فاقد استدلال شما  و در فارسی گفتن های ممتد شما  نهفته اند. 

۴. آیا فکر نمی کنید، اصرار بی دلیل شما  بر اصالت «فارسی» در برابر «دری» ای که بنابر شواهد تاریخی ، آهنگ،  شفافیت های لفظی و ذاتی آن، مجزا از پهلوی و طبری و آرامی و عبری و عربی  ای است  که ویژگی های زبان «پارسیگ» عصر ساسانی ها می ساخت خود تلاشی است در خدمت بیگانگان و به هدف برهم زدن وحدت فرهنگی و زبانی مردمان این خطه باستانی، یعنی افغانستان ؟ 


ویرایش
  
20.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​قدر دان ډاکټر صاحب یوسفی

سلامونه او نیکی هیلی

ستاسی خدمت ته باید عرض وکړم چی دا جواهر چی جواهرات یی جمع الجمع بلل کیږی مشتمل وه په یوه ګوته او والۍ. ددی جواهرو د کاڼو نوعیت او عکسونه هم په مطبوعاتو کښ څرګند شول،چی متأسفانه رنګونه او  او دکاڼو نوعیت یی زما څخه هیر شو.

ویل کیږی چی ددی جواهرو خاوند کوم ډیر معتبر جواهر خرڅونکی او د کلکسیونونو خاوند دی. دا ګاڼه ددی احتفال په مناسبت او د عاریت په توګه  ملاله یوسفزۍ ته ورکړ شوی وه.

زما په اتکل ددی ګاڼو او جواهرو خاوند په نیویارک کی دی .

زهره جان یوسف چی د سردار کبیر جان سراج لمسۍ کیږی د یوه نوټ تر عنوان لاندی لیکلی دی:(صاحب جواهرات ملکه ثریا مربوط به کلکسیون «فرد لینن» میباشد) 

په درناوی


ویرایش
  
20.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG
Thank you Ahmad Aria,

Nice chatting with you, let's leave it at that and allow me to have the last words:

No matter how we dice, slice or toss the issue of a language, the fact remains the same that no one can take English from the British, Pashto from the Pashtuns, and Persian from the Persians.

Extreme nationalism without its underlying subtance to back it up - such as when the late Dawood Khan implied to Leonid Brezhnev that he would continue to employ the Americans in northern Afghanistan - has negative severe long-term consequences.
 
 Politically mouth shoving Dari, while the population still call the language Farsi, further harming Afghanistan national unity.


ویرایش
  
20.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​" اخترمحمد یوسفی : تصویر حقیقی افغانستان امروز

 ...هرگاه با شعارهای آنانیکه کمبودیهای جاری درافغانستان را با طرز دید خوشبینی و یا خصومت، همرای با مسائل راسیزم ایتنیکی، راسیزم مذهبی را با شیوه تعصبات ایدیولوژیک مطرح میکنند، نادرست است. آنانیکه سیر قهقرایی انکشافات سیاسی، اقتصادی پیچیده درافغانستان را با براساس تعصب عملکرد یک گروه معین سیاسی خاص، یک زمامدار خاص، یک قوم خاص، ویا پیراوان بک مذهب خاص متعلق میدانند، اشتباه و خطا بزرگ است...."

Sir, to borrow a term from Dr. Yousefi, you need to think outside the box first, prior to making such blunt statements:

 Ethnic racism with the method of ideological prejudices is the main foundation of the social structure in Afghanistan. A certain group, mostly political assets, are institutionalized to act as birthright-based superiors to all natives combined together. These are veritable incubators for social-wisdom-control, mesmerizing millions of people from a handful of centers in Afghanistan.

Those are the ones so small in numbers that cannot be counted on the population percentage scale, while always managing to stay on top of the food chain and generate half of Afghanistan's intellectuals. Thus the physiological stimulation of the status quo seduce the rest of the population and ensures backwardness which is the mother of all pain.



ویرایش
  
20.03.2023ویرجینیاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​جناب محترم انجنیر صاحب خلیل الله معروفی سلام های مرا بپذیرید. خواهان صحت کامل و زندګی طولانی جناب شما هستم. از جوابیکه در مقابل سوال بنده ارایه نموده اید، بدون مداهنه و مبالغه باید بګویم که، مستفید شده و قناعتم حاصل شد. برای جناب شما، از بارګاه ایزد متعال، صحت کامل، خوشی دایم و عمر طولانی را خواهانم. به امید صحت و سلامتی هرچه بیشتر شما. با احترام.

ویرایش
  
20.03.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​ګران مومند صاحب!

سلام و احترامات وړاندی کوم.

ستاسی لیکنه می تر دی نښانی لاندی ولوست: «

​مضمون زهره جان یوسف در مورد ملاله یوسفزی و جواهرات ملکه ثریا!»

ما ته د دی پوښتنی ځواب ډیر جالب دی چی که چیری دا زیورات واقعاً هغه زیورات وی، نو لمړی باید سړی پوه شی، چی دا زیورات څنکه د دی لاس ته رسیدلی. که تاسی معلومات ولری، لطفاً ولیکی. په درناوی، یوسفی د آلمان څخه. 


ویرایش
  
20.03.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

 

عرض مختصری خدمت آقای خلیل الله معروفی که پای «عرایضی خدمت دو دوست عزیزالقدر» شان، نامی از این وطندار عزیز «تازه وارد»؟ شان نیز گرفته اند.


ایشان نوشته اند: «سُفتن و شگافتن "لغات" در حدِّی، که آقای "احمد آریا" پیشکش کرده است، به هیچ صورت بسنده (بس) نیست!!! ثبوت موجودیّت لغات و کلمات تنها در "آثار قدمای جلیل القدر" زبان دری، دلیل "مشروعیّت" آنها شده نمیتواند. "خداوندان اصلیِّ سخن"، توده های ملیونی مردم اند، که "اهل اصلیِّ زبان" هم ایشانند و اگر لغات و کلماتی از "مِحَّک تیزبین و فنّان"ِ اینان نگذشته باشد، هرگز مشروعیّت کسب کرده نمیتوانند!!!».

فکر می کنم مقصود جناب محترم شان از «سفتن» همانا سوراخ کردن و از «شگافتن» نیز همانا شکافتن بود که به گونه ترادف در کنارهم نوشته بودند. اما متاسفانه هردو قاصر از ارائه تعریف مانوس و مشخی ازمضمون استدال این قلم در مورد لزوم استفاده از واژه های اصیل زبان دری بود که آن هم چندی قبل در پاسخ به هجویات یک فرد دیگر درهمین پورتال به نشر رسید.

و اما وقتی گفته اند،«خداوندان اصلی سخن (که ) توده های ملیونی مردم اند»، باید گفت: البته فقط خداوندان سخن در جوامع شان و در مقاطع مختلفه تاریخ توانایی مسجل ساختن زبان «خداوندان اصلی سخن» را داشتند. به این معنی که هر آنچه از خداوندان سخن برجا مانده اند چیزی بیشتر از انعکاسات فرهنگ و زبان خداوند اصلی سخن نبوده است. آیا گاهی دیده شده یک «کاتب» واژه هایی را به کارگرفته است که همه نزد مردم عصر او ناشناخته بودند؟ 


ویرایش
  
20.03.2023U.Shttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG
Dear Hakimi

This is the umpteenth time that you just repeat the same thing without giving us  any specific. That is, you call the language of the people of Afghanistan "Persian". Meanwhile, historical evidence is something else. The language of the Afghan people was not born in the lap of colonialism, nor is it a colonial language. Colonial languages are the languages that entered the lands with colonization and the colonizers forced the natives to adapt their language instead. The main colonial languages includes English, French and Portuguese. The fac that the Persians named  Dari, Presian(Farsi), or the Tajiks call it Tajiki is not the result of colonization, but rather optional. Of course, in the case of Persian and Tajiki, nationalist tendencies played a role.  


ویرایش
  
20.03.2023قندهارhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​محترمه ملالی موسی نظام!

سلامونه می ومنی. ستاسی د مقالی  په سریز کښی د کلماتو ترکیب، راته عجیب ښکاری: « 

جنایتی شرم آور در آستانۀ تجلیل از سال نو هجرت حضرت پیغمبر» آیا «د افتخار وړ جنایت هم وجود لری؟ چی تاسی دی «جنایت» ته «شرم آور» تشخیص کړی. جنایت، جنایت» دی، د محکومیدو او د جزا وړ ده.  په درناوی، وفا.



ویرایش
  
19.03.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 عرائضی خدمت دو دوست عزیزالقدرم

باز تأخیری در کار افتاد و دلیلش را هم باید در گرفتاریهای شخصی من جُست و جو کرد؛ بدین مناسبت معذرت خاضعانه ام را قبول کنند.

ــ نویسندۀ فرزانه و شاعر چیره دست وطن، جناب "استاد باری جهانی" ضمن کامنت مؤرخ ۱۱ مارچ خود در مناظرات "آریانا افغانستان آنلاین" در مورد "تحلیل گرامری" آیۀ اول سورۀ مبارکۀ "مَسَد"؛ یعنی «تَبَّتْ یدا ابی لَهَبٍ و تَبَّ» از من جویای معلومات شده اند. به عرض آن عزیز برسانم، که:

فهم و درک من از "صرف و نحو" عربی، فی الجمله برای احتیاجات مردم عجم میتواند کافی باشد، اما برای تشریح و تحلیل "ادبیات قرآنی"، به هیچ صورت کافی نیست؛ چون "زبان قرآن کریم" کوائف و ظرائفی دارد، که در "دستور متعارف عربی" نمیتوان سراغ کرد. بالخاصه، که علمای اسلامی "تفسیر" را در "ترجمه" دخیل ساخته اند. از همین سبب هم ترجمۀ آیات مبارکه را نمیتوان در تمام نسخ قرآن مجید یکسان یافت. من این آیۀ مبارکه را مطابق به فهم متعارف و ناکاملم از "صرف عربی" ترجمه میکنم و بدین مناسبت اولاً معنای کلمۀ "تبَّ" را پیش میکشم:

ــ "محمد بندرریگی" مترجم کتاب "مُنجِدالطُلّاب"، کلمۀ "تَبّ" را "تکه کردن، بریدن، ازبین بردن" معنی میکند.

ــ و "فرهنگ بزرگ جامع نوین" ــ که ترجمۀ کتاب معظم و معتبر "المُنجِد" با "اضافات" است ــ کلمۀ "تَبّ" را به معنای "بریدن، هلاک شدن، تباه شدن" ثبت میکند.

ــ "تَبَّتْ " فعل ماضی مطلق برای صیغۀ "مفرد غائب مؤنَّث" است و همین صورت را اعراب برای صیغۀ "جمع" نیز استعمال میکنند. بدین حساب جملۀ "تَبَّتْ یدا ابی لَهَبٍ" به معنای "بریده شد دستان ابولهب" است.

ــ "تَبَّ" ماصی مطلق برای "صیغۀ مفرد غائب مذکَّر" و به معنای "تباه شد" یا "هلاک شد" است.

پس «تَبَّتْ یدا ابی لَهَبٍ و تَبَّ» دقیقاً «بریده شد دستان ابولهب و او تباه شد» معنی میدهد.

بدین ترتیب "تفسیر کابلی"، که میگوید «هلاک شد دو دست ابولهب و هلاک شد خود او» از نظر من، دقیقترین ترجمه تلقی شده ميتواند!!!

ــ دوست عزیزم "دپلوم انجنیر قیس جان کبیر" ضمن کامنت دوستانۀ خود در صفحۀ ۱۲ مارچ مناظرات پورتال "افغان جرمن آنلاین" سخنان نوازشگری را بر زبان آورده و از دوستیهای سابق یاداور گشته است. بلی؛ یاد باد روزگاری، که دوشادوش هم با مسرت سپری کرده و متقابلتاً "نان و نمک" شده بودیم. متأسفم، که جریان امور بین ما فاصله انداخت، ولی آن ایام خوش را هرگز فراموش نمیکنم. من حالا در ساحل "آریانا افغانستان آنلاین" لنگر انداخته ام و نوشته هایم را تنها از همینجا بیرون میدهم. البته هیچ ممانعتی ندارد اگر از جملۀ مقالاتم چیزهای مورد پسند خود را اقتباس کنید؛ چنان، که یکی دوبار کرده اید.

"قیس جان عزیز" در مورد اقتباس لغات منتشرشدۀ مقالات و کامنتهای آقای "احمد آریا"، برای "قاموس کبیر" جویای نظر من شده است و من میگویم:

«امور مملکت خویش خُسروان دانند!!!»

من همینقدر میگویم، که سُفتن و شگافتن "لغات" در حدِّی، که آقای "احمد آریا" پیشکش کرده است، به هیچ صورت بسنده نیست!!! ثبوت موجودیّت لغات و کلمات تنها در "آثار قدمای جلیل القدر" زبان دری، دلیل "مشروعیّت" آنها شده نمیتواند. "خداوندان اصلیِّ سخن"، توده های ملیونی مردم اند، که "اهل اصلیِّ زبان" هم ایشانند و اگر لغات و کلماتی از "مِحَّک تیزبین و فنّان"ِ اینان نگذشته باشد، هرگز مشروعیّت کسب کرده نمیتوانند!!! من با مقالات و نوشته های این وطندار عزیز و "تازه واردم"، کاملاً تازه آشنا گشته ام و بسیار زود است، اگر در مورد سخنان جناب ایشان به قضاوت برخیزم.

 

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل الله معروفی ــ جرمنی ــ ۱۷ مارچ ۲۰۲۳)


ویرایش
  
19.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG
Dear Ahmad Aria

Appreciate your valuable feedback. Language is not an absolute stillness to a place such as Balkh and therefor Persian, Pashto and English languages as an example are without a doubt an integral part of people identified as Persians, Pashtuns and Brits. Politically dividing Persian language to Farsi, Dari and Tajiki is a product of colonial and herd based mentality - the latter being the core ingredient for backwardness.


ویرایش
  
19.03.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

جناب محترم حکیمی!

با عرض معذرت که در کشور انگلیسی زبان زندگی نکرده ام که بتوانم در وقت کم استدلال خود را برای شما طوری بنویسم که صریحتر افاده شدود که برداشت منطقی ام چه است و خود مفاهیم را چه نوع بکار می برم. "عاشق" هیچ ساحۀ علم نیستم. تعالیم را به امید خدمت به وطنم بسر رسانیده ام که مهاجرت مرا از آن هدف محروم ساخت. هدفم هیچگاه رد طرز دید شما و یا از دیگران، نیست. این حق همۀ ما و شماست. از جانب دیگر در اظهار نظر هیچگاه به درجۀ احتمالی علمی کس کدام اعتبار خاص نمی دهم. ممکن در مقایسه با عمر من جوان باشید. وقتی از زبان و سخنگویان حرف می زنیم، نخست باید ترکیب کلمات را از حروف در نظر بگیریم. صرفنظر از اینکه ساحۀ آموزش اینجانب "فیلولوژی" نیست، اما مطالعات محدود و منجمله "کمبیناتوریک تیئوری" در ریاضیات می آموزد که زبان های متعدد وجود داشته، بصورت عموم یکی زبان هایی اند که انسانها آنرا اختراع نموده و با گذشت زمان کلمات را مفاهیم ممکن متعدد منسوب ساخته اند و دیگری هم زبانهای تصنعی یا ماشینی است، که حال در "دیجیتال سیستم" رشد یافته است. بار دیگر یادآور می شویم که زبان و کلمات آن در جملۀ آن اختراعات و یا جز کلتور انسانی شمرده می شود، دارائی شخصی کس نیست، در قدم اول وسیلۀ تفاهم و آموزش نیز است. این بدان معنی است که زبانهای متعدد ممکن در ذخیرۀ معلومات از هم فرق داشته باشد. در یک مرحله ممکن سخنگویان آن زیاد باشند و در مرحلۀ دیگر کم. در مقالات این نویسندها ز آن، به عنوان اجزای سیستم باز کلتوری یاد شده است. آنچه در تحت مفهوم فرهنگ و ادبیات یاد می شود، هم چنان انسانها چنین ارزش ها را بوجود آورده اند. سیاست از مفاهیی اسفاده می کند که انسانها به حیث نظرات غیر الزامی پیشنهاد می کنند و اگر در ادارۀ اجتماعی، آن نظرات به حیث قانون تصویب شود، حیثیت امریه را بخود می گیرد که عمر مراعات از آن هم تابع زمان است. کلمه که ذخیرگاه مفاهیم است، خود حرف نمی زند و جای استعمال خود را خود تعیین نمی کند، این در توان صحبت کننده است، که از آن ممکن برای اهداف سیاسی کار گیرد. اینکه زبانهای اجتماعات با وجود ریشۀ واحد متفاوت رشد می کند، هم چنان به همگان معلوم است. در چنین یک محل تفصیل بیشتر ممکن نیست. وحدت سیاسی در یک دولت دارای قلمرو می تواند از ترکیب "ایتنی های" متفاوت وکلتورهای متعدد بوجود آید. با احترام یوسفی.


ویرایش
  
18.03.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​مضمون زهره جان یوسف در مورد ملاله یوسفزی و جواهرات ملکه ثریا!

الیوم در ویب سایت افغان جرمن مضمون ارجمند زهره جان یوسف را در مورد ملاله یوسفزی در محفل اسکار سال جاری مطالعه نمودم.

زهره جان از محفل با شکوه اسکار سال جاری و اشتراک ملاله یوسفزی با پوشیدن زیورات ملکه ثریا، زوجه غازی امان الله یاد آوری نموده و حساسیت افغان ها را در مورد آن تذکر داده و توضیحات معقولی در زمینه ارائه داشته که قابل تقدیر است.

یک -اشتراک یک دختر مبارز  و با ایمان پشتون از منطقه خیبر پشتونخواه در همچو محفل بزرگ قابل مباهات است.  

ثانیاً این اظهارات و افتخار ملاله یوسفزی که با پوشیدن زیورات ملکه ثریا مدافع بزرگ حقوق زنان در افغانستان صد سال قبل، موجب مسرت اوست نیز قابل قدر است.

سه - هم چنان ملاله یوسفزی با پوشیدن این زیورات نام ملکه ثریا که نه تنها زوجه غازی امان الله بود بلکه یک میرمن دانشمند و قابل افتخار ملت افغان است و خواهد بود در سطح جهانی بر زبان ها انداخت.

اما در مورد حساسیت های عناصر ستمی و ضد پشتون باید گفت، که ایشان نمایندگی از یک اقیلت مفسد نژادی و متعصب و منکر ملیت افغان و نام افغانستان میکند که خود ها  را افغانستانی  و خراسانی میدانند.

این گروه منحرف به هیچصورت نمایندگی از افغان و مردم افغانستان نمیکند لذا حساسیت های این گروه مفسد و ضد ملی و بخصوص ضد پشتونی به حساب بروز نفخ متعفن معده های خوک مانند شان میکند.

اگر درین محفل یک زن یا دختر گروه ستمی و دارای تابعیت یک کشور اروپایی و یا اضلاع متحده با پوشیدن همین زیورات ملکه صاحب ثریا اشتراک مینمود از وی با کمال افتخار و قهرمان بودن یاد نمیکردند؟

چه تفاوتی دارد که یک دختر پشتون که به حکم اجبار تبعه دولت مستعمراتی و تخلیق انگلیس یعنی پاکستان است با زن های مثل فوزیه کوفی و آریانا سعید و هزاران دگر که تبعه کشور های اروپایی و یا اضلاع متحده امریکاست؟

حساسیت افراد این گروه های مفسد، حسادت شان در مورد یک دختر مبارز پشتون است که با معجزه از چنگ عناصر مذهبی نجات یافت.

یکی دو روز قبل پروگرام رزاق مامون پنجشیری را در زمینه دیدم که غازی امان الله خان را متهم به سرقت جواهرات خاندان های سلطنتی ساخته بود.

برایش نوشتم که مامون آغا! چرا در مورد غارت و ثرقت هزاران ملیون دالر ثروت ها و سرمیایه های مربوط ملت افغان، توسط شیاطین رهبران شورای نظاری و جمعیت ستم پرچم تان صحبت نمیکنید و پشت غازی امان الله را که در نتیجه بغاوت سرور و سردار تان یعنی بچه سقو دزد و داکو و جرنیلان و کرنیلان بی ناموسش اشک ریزان مجبور به ترک وطن گردیده است گرفته اید؟

مگر این همه تاراج و تباهی دست آورد های عظیم دوره ده ساله غازی امان الله، مولود اغتشاش بادار تان بچه سقو  نبود؟

آیا ولو هم یکبار شده جناب تان از بی ناموسی های دوره مدنیت و انسانیت سوز بچه سقو مذمت نموده اید؟ 

هر گز نه، به خاطری که بچه سقو پشتون نبود! 

این را گویند خفت ضمیر و وجدان!

چرا از مبلغ 52 ملیون دالر پولی صحبت نمیکنی که ضیاء مسعود لندغر، برادر قهرمان خیانت و جنایت تان  در زمان معاونیت ریاست جمهوری حامد کرزی غدار، در میدان هوایی امارات بدست آمد و افشاء شد.

چرا از یکنیم ملیون دالری صحبت نمیکی که از بکس زن بحران الدین لعنت الله علیه در میدان هوایی کانادا بدست آمد و شاغلی همایون شاه آصفی شاهد صحنه بود؟

چرا از دیوسی بحران الدین لعنت الله علیه کولابی صحبت نمیکنی که تفنگچه تاریخی وزیر اکبر خان را از کیسه ننه خود به جنرال حمید گل داد.

چرا از دارایی یک هزار ملیونی دالری بچه بحران الدی صحبت نمیکنی که از و طن خود به غارت برده است.

من در زمان تصدی مأموریت خود در پوهنتون (نه دانشگاه بر وزن شرمگاه) شاهد بودم که ربانی از موتر های پوهنتون استفاده میکرد و توان پول موتر شخصی یا تکسی را نداشت.

حق به صد حجت و برهان نکند عرض وجود

تا ز ارباب ستمی رگ گردن باقیست.

دا ارمان می هیڅ ارمان سره سم ندی

چی کابل د ستمی په وینو سور کړم

د زهره جان یوسف نه مننه

ویرایش
  
18.03.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.PNG

​هموطنان عزیز و خوانندگان محترم افغان !

مسیر قهقرایی افغانستان توسط یک رویداد، یا یک حادثه واحد صورت نگرفته است، یا بهتر بگویم که یک گروه معین سیاسی خاص، یک قوم خاص، ویا پیراوان بک مذهب خاص مسؤل این قهقرایی در کشور نیستند. طی کردن مسیر قهقرایی افغانستان در نتیجه رویدادهای متعدد، عوامل گوناگون داخلی و بیرونی را با خود دارند، که در جریان تاریخ طولانی کشور صورت گرفته است. اگثریت کامل ساختارهای عنعنوی اقتصادی، سیاسی افغانستان، در جنگها نابود گردیده است، راه های حل عنعنوی سیاسی، اقتصادی درافغانستان نیز که در گذشته بپیش برده میشده است، بشمول لویه جرگها، همه شمولها، تقسیم قدرت با حلقات معین وغیره آن اقدامات اکنون غیر مؤثر اند، حلاج مشکلات کنونی نمی باشند.

حل مسائل سیاسی، اقتصادی پیچیده افغانستان ایجاب تحقیقات وسیع علمی را نیاز دارند، تا بتوانند برای روند انکشاف سیاسی-اقتصادی ملی در افغانستان ستراتیژی عملی و سالم را بوجودآورند، در کشور اقدامات مؤثر را پیاده نمایند. هرگاه با شعارهای آنانیکه کمبودیهای جاری در افغانستان را با طرز دید، راسیزم ایتنیکی، راسیزم مذهبی با شیوه تعصبات ایدیولوژیک مطرح میکنند، دقت شود، با وضاحت نشان میدهد، که حاکمان قدرت دولتی، و مخالفین بیرون از قدرت دولتی با اعمال ضد منافع ملی افغانستان ایشان برمشکلات موجود  در کشور  پرابلمهای جدید را علاوه میکنند. درفضای موجود افغانستان مردم کشور  بکلی فراموش شده است.

در روند حل مسائل حیاتی افغانستان بازیگران صحنه سیاسی برای در میهن ویران شده در عمل صداقت ندارند. تصویر واقعی تراژیدی در افغانستان امروزی چنین است.

اول: طالبان و حامیان بیرونی شان ناحق با دروغ مدعی اند که جنگ در افغانستان ختم شده است، مگر آنان عملأ با مردم کشور در جنگ هستند، درهای مکاتب، پوهنتونها، وکار را بروی دختران و زنان اتباع کسور بسته کردند.

دوم: مخالفین طالبان نیز حالت بدتر از طالبان را دارند، آنان در بیرون از کشور کاذبانه شعار میدهند که جنگ  راه حل نیست، همزمان حلقات معین مخالف طالبان برای جنگ قدرت  مصروف آماده گهای برای جنگ قدرت هستند، مخالفین طالبان شب و روز دره های خارجیها را  برای حمایت از ایشان میکوبند.

 سوم: استخبارات دشمنان بیرونی افغانستان توسط عمال اجیر خویش مصروف تبلیغات فریبنده در میان افغانها هستند.  

1 - 50بعدی


  
  
  
  
01.01.2023آریانا افغانستان آنلایننظر شما در مورد مطالب نشر شده (سال ۲۰۲۲)
1.596
03.05.2022آریانا افغانستان آنلاینپیام های تسلیت نسبت وفات ولی احمد نوری
29
30.11.2021آریانا افغانستان آنلاینپیام های تسلیت نسبت وفات استاد محمد اسحاق نگارگر
16
24.01.2021آریانا افغانستان آنلایننظر شما در مورد مطالب نشر شده (سال ۲۰۲۱)
1.751
22.12.2020حامد نویدتخطی سازمان جهانی یونسکو
22
07.06.2020محمد عارف عباسیصرف یک پیشنهاد است!
29
21.02.2019نور احمد خالدیخطوط اساسی یک صلح پایدار در افغانستان
13
11.02.2019محمد اکبر یوسفیمتن کامل سخنرانی طالبان در اجلاس مسکو
30
29.01.2019محمد عارف عباسیملاحظاتی چند، پیرامون مذاکرات مقدماتی صلح!
47
26.12.2018محمد عارف عباسیدونالت ترمپ سپاه خویش را از افغانستان بیرون میکند
23
02.03.2018آریانا افغانستان آنلاینافغانستان سرزمین افغان هاست
110
22.11.2017ف، هیرمندچرا لویه جرگه...؟؟
20
28.08.2017حمید انوریشتر در خواب بیند پنبه دانه
49
05.08.2017آریانا افغانستان آنلایننظر شما در مورد مطالب نشر شده (الی اخیر سال ۲۰۲۰)
3.028
18.05.2017جلیل غنیضرورت تجدید نظر بر خط دیورند
12
20.01.2017سید هاشم سدیددلیل این تغییر چیست؟
54
31.10.2016سراج وهاجتهاجم فرهنگی همسایه ها بر فرهنگ ملی افغانان
58
23.05.2016ف، هیرمندایران و استفادۀ حربی از پناهجویان افغان
5
12.04.2015جلیل غنیمذاکرات بین افغانستان و پاکستان در کنفرانس قلب آسیا
15