Hazarzbek Tajiashtun | 31.12.2024 | USA | |
Facebook
در ویدیو کوتاه بالا باریکی و مفهوم کلیدی سوال در چیست, که خلیلزاد از جواب ان نه تنها شانه خالی نمود بلکه کمی هم وارخطا به نظر میرسد? پیش برداشت: در یک جامعه ذهنا مخمور, مسحور و محصور شده به اسانی می توان رهبر دلخواه مورد نظر را انی و عاجل هویت شخصیت بخشیده, مردم قطار وار پشتش روان می ایستند. بنا بر ان تعجب اور نیست که رهبران سیاسی افغانستان در گزشته ها نچندان دور نابغه شرق, تیکه دار استخاره, متفکر دوم جهان و با زرق و برق زنجیر و زولانه در گردن از بندی خانه عاجل رها و در رول توافق نامه دوحه نقش رهبریت را بازی می نماید. تکرارا باید گفت که پروسه مسحوریت, محصوریت و مخموریت اجتماعی را در افغانستان روشن فکران تایتل دار, ان هم فقط به اساس زاد و ولد فرضی و بی ثبوت میراثی نهادینه ساخته که در بدل چنین عمل فجیع گسترش و نگهداشت برتری - ذاتی, خود و از خود را در سطح بالا غذایی, تعلیمی وپرستیج اجتماعی تا حذف نگردند دایمی قرار میدهند.
|
|
زمری کاسی | 31.12.2024 | چین | |
|
|
الله محمد | 31.12.2024 | آلمان | |
جناب محترم محمد یونس گرامی!
با عرض سلام و احترامات بنده برای شما ، از بارگاه خداوند متعال صحتمندی شما را آرزومندم. در ضمن سال نو عیسوی خوب و صحتمند برای شما و همه دوستان این صحفه و صحفحات دیگر آرزومندم.
شما غرض ایجاد تشنج تبصره تان را در ارتباط نوشته داکتر کاظم اینجا نشر نموده اید، در حالیکه مقاله آن محترم در صحفه دیگری نشر می گردد. کافی بود که در همان جا تبصره تان را نشر می نمودید، به هر صورت.
1-"مقالات روشنفکرانۀ شما در مورد نادرخان پرده از زوایای تاریک کشور برداشته است." مقالات نامبرده برای شما محترم روشنگرانه است، اما مثلاٌ برای بنده که تاریخ کشور را از منابع مختلف مطالعه نموده ام و انها را منطقی بررسی می نمایم چنین نیست. تناقضات در نوشته های وی و غیر منطقی تحلیل نمودن وی را بار ها در نوشته های هزار صحفه ای وی مدلل ساخته ام، که لازم به تکرار ان اینجا نیست. مقالات وی برای کسانیکه متوجه منطق تحلیل وی نگردد روشنگرانه بوده که در حقیقت تاریگرانه است. خداوند جهانی و مومند صاحب را خیر بدهد که در زمینه روشنی بالای تاریکی نوشته وی می اندازند.
2-"نمیدانم که چرا یک عده در مورد مضامین شما حساسیت نشان میدهند، " تا جاییکه بنده مطالعه می نمایم کس حساسیت نشان نمی دهد و اگر هم می دهند هر کس حق دارد در مورد تاریخ کشور خود ابراز نظر نماید. مخصوصاٌ اینکه متوجه شوند که تاریخ کشور شان در یک مقطع خاص درست ارزیابی به هر دلیلی باشد، نمی شود. جای تعجب است که شما محترم با این همه دانش چنانچه خود می فرمایید نمی دانید.
3-"آنهم با کلمات و جملات غیر شرافتمندانه که خاصه یک تعداد افراد بی خرد است. " شما در اینجا خواسته اید از شرافت دفاع نمایید در حالیکه همزمان دیگران را "بی خرد" خطاب می نمایید. هیچ انسان را خالق هستی بی خرد خلق نه نموده، اینکه بعضی قادر به استفاده درست از آن شده نمی تواند، باید به صورت معقول تحت تعلیم و تربیه گرفته شود تا استفاده سالم از خرد شده بتواند و دیگران را بی خرد خطاب نه نماید.
4-"من دلیل آن را میدانم." هر کس شما شده نمی تواند با چنین طرز برخورد عالمانه تان. در بالا می فرمایید " نمی دانم" در پاهین می فرمایید "می دانم" ، یعنی شخصیت تان را برای خواننده تان در سطح نشان می دهید که غیر از حیرت چیزی نمی توان از آن استخراج نمود. می دانم و نمی دانم.
5-"تحلیل شما از طرز برگشت نادرخان و عملکرد وی برای یک عده قابل تحمل نیست" بسیار خوب، پس حق دارند این تحلیل را انتقاد نمایند. موضوع بسیار ساده است. لازم به یخن به یخن شدن نیست. داکتر کاظم از این یخن به یخن اجتناب می نماید و به کار خود ادامه می دهد. لازم نیست دیگران وارد صحنه شوند و دیگران را بی خرد خطاب نماید.
6-"دلیل اینکه مبادا هویت اصلی رهبران و پیشوایان شان که همرکاب نادرخان بودند، افشاء گردد. " هویت اصلی همه معلوم است. در این صد سال که هویت اصلی معلوم نشده باشد در این نوشته های ناقص هم نمی گردد.
7-"بالاخص کسانی که به امان الله خان خیانت کردند" به محروم امان الله خان اشخاص اطراف وی و مشاوران وی خیانت نموده اند و انهم نه قصدی بلکه از نادانی که قادر به رهبری درست اداره امور کشور نشده بودند. اینجا جای بحث زیاد را دارد که انگیزه اصلی آن شور و شوق انقلاب اکتوبر 1917 بوده که یک تعداد روشنفکران تقلبی را در ترکیه و غیره روشن ساخته بود.
8-"و جبهۀ جنگ را به انگلیس تسلیم نمودند. "
در ارتباط نوشته بالا شما یک تبصره بنده را با یک مقاله محترم ارسلا لزوم دارد، اینجا اقتباص گردد.
محترم ارسلا:
"اما رسیدن فرمان آتش بس از سوی امان الله خان، شکست نادرخان را به پیروزی مبدل کرد."
بنده خدا:
امان الله خان به جانب انگلیسها فرمان آتش بس صادر نموده نمی توانست. حتماٌ باید قوای افغانی که در جریان جان فشانی و جا ن بازی برای استراد استقلال کشور قرار داشتند و می جنگیدند، انگلیس را مجبور به آتش بس نموده باشد. انگلیسها که با سر قوماندان اعلی در کابل با تماس های سیاسی از آتش بس صحبت نموده بودند، از شکست خود مطمین بودند، که به آتش بس موافقت نموده بودند و انرا به جانب افغانی اطلاع داده باشند.
10-"تاریک اندیشان با استعمال کلمات و جمله پردازی های طفلانه می کوشند تا جانب مقابل را از واقعیت گونی باز دارند" شکر خداوند که تاریک اندیشان وجود دارد تا روشن اندیشان را از تاریک اندیشی شان خارج نماید، زیرا روشن فکر، روشنفکر را می شناسد و تاریک اندیش ، تاریک اندیش را
هر گاه مردانه فکر نمایید، دیگران را به طفلانه فکر نمودن متهم نمی سازید. شما در بالا از شرافت صحبت می نمایید و در اینجا اشخاص که در لب گور با تجارب و دانش خود رسیده اند را چنین خطاب می نمایید که درست نیست. هر گاه خواسته باشید با چنین طرز نوشتن دل خواننده نا دان را خوش بسازید کار درست نیست. جامعه را باید تعلیم و تربیه سالم و منطق سالم بحث داد نه دشمنی با هم دیگر.
11-"که این روش عین تکتیک میهن فروشان خلقی و پرچمی هم بود تا در مخالفان ایجاد ترس و واهمه نمایند "
در این ارتباط محترم "دین محمد" چند سطر نوشته اند. 12-"و آنها را از مبارزه باز دارند. "
کس مبارزه نمی کند بلکه از بیکاری خود را مصروف می نماید بنام تاریخ نویسی.
13-"من به شجاعت و شهامت و اخلاق نیک انسانی شما شاد باش می گویم" بنده هم به شما محترم با چنین طرز نوشتن تان شاد باش نمی گویم که هموطنان تان را بی خرد و تاریک اندیش خطاب نمایید.
14-"و به راست گوئی و تحمل سیاسی تان صد آفرین می فرستم." شکر خداوند که شما متقاعد به راست گویی هستید، و بایست دیگرا ن را هم حق برداشت شان را بدهید تا جا های غلط انرا به خواننده روشن سازد و دروغ را راست نماید در صورت ممکن مستند.
14-"پروردگار شما را توفیق دهد تا بیشتر مردم ما را از واقعیت های تاریخی آگاه سازید" پروردگار ما و شما، این حق را به اجازه شما به دیگران هم باید بدهد تا واقعیت های تاریخ گذشته کشور را در برابر چنین ادعاها هم روشن نمایند تا خواننده بتواند از دو منطق مختلف، تصمیم به قبول واقعیت درست را تا حد زیاد گرفته بتواند. دیگران را بی خرد خطاب نمودن در چنین موضوع مهم برای خواننده کار درست نیست.
15-"و پرده از هویت اصلی مزدوران اجانب بردارید." اجازه دهید که دیگران هم پرده ، از پرده برداران، بردارند ، تا برای خواننده پرده اصلی نمایان گردد ، و انها را بی خرد خطاب نه نمایید. هر گاه انهای را که شما بی خرد خطاب می نمایید بی خرد باشند، پس تمام مردم افغانستان و جهان بی خرد هستند، زیرا اناه انسان هستند و انسان با خرد خلق می گردد که انکشاف می نماید. لطفا احتیاط نمایید که چی می نویسید. خواهش برادران و دوستانه از شما دارم تا اینجا را میدان حضرت موسی و فرعون درست نه نمایید.
شکر کن بیدل که در توفان نیرنگ شعور
عالمی شد غرق و دست ما قدح نوشی گرفت
|
|
دين | 31.12.2024 | كابل | |
جناب يونس،
هنوز هم در نوشه شوراي انقلابي هستي. پرچمى و خلقى كجا و دفاع نادر خان كجا؟
در اين صد سال كدام خاين ديگر وجود نداشت مگر نادر خان؟
اصل مشكل نادر خان نيست. اصل مشكل تغير تاريخ است. خراسان و افغانستانى بازي است.
يك بلا، بلا ديگر را گفت بوو.
|
|
محمد داؤد مومند | 31.12.2024 | متحده ایالات | |
افغان جرمن مینویسد:
در خروش آیم چو بینم کج نهادی های خلق
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
از ویب سایت آریانا پاسخ ارائه میگردد که:
ز دیگ پختگان ناید صدایی
خروش از مردمان خام خیزد
گستاخی معاف و لی هر عمل عکس العملی دارد.
عجب اینکه یک هتاک مسلکی نامبدل برقع پوش در زمرۀ ذوات (صاحبدل) اخذ موقع میکند و از او مولانا و بیدل ساخته میشود .
زمانه د ټيټو خلکو په طرف شوه
ځکه ښکته پایه پورته د شرف شوه
خوشحال ځټک
په درونو دروند په سپکو سپک
په ښوونخی کی مو یو روایت لوستی و ، پدی عبارت چی افلاطون ته چا وویل چی فلان شخص ستا صفت کاوه.
افلاطون په ژړا سو.
هغه شخص تری پوشتنه وکړه چی افلاطونه ولی په ژړا سوی؟
افلاطون ورته وویل چی ما کوم بد کار کړی چی د جاهل او متملق وګړی د ثنا او صفت وړ وګرخیدم؟
خو اوس زمانه بدله او معکوس شوی ده، خکه ددی زمانی افلاطونان د جاهلو وګړو به ثنا او صفت نه ځانله خوشحالیږی بلکه د ستر کندهار د ولس په اصېلاخ غوښی اخلی.
داسی بریښی چی دا دقیامت د ورځی د راتګ علامی دی.
د لوی خدای نه به خیر غواړو
|
|
زمری کاسی | 31.12.2024 | چین | |
یک مرحومه از خویشاوندان ما بود، نسبتا مسد و درس و مکتبی را ندیده بود. تقریبا شصت سال پیش پسرش برای شش ماه به یکی از ممالک اروپایی فرستاده شد بری یاد گرفتن چیزی که یادم نیست.
روزی ازین خانم یادی شد و کسی که در صحنه بود یاد آور گردید این خانم یک جنگ زبانی با همسایهٔ خویش داشت و سخن بر پسران شان بود که پسر همسایه هم بعد از تحصیلات در خارج وطن برگشته بود. خلاصه این خانم خویشاوند من تند شده بود و به خانم همسایهٔ بیچاره گفته بود که:*برو برو بچه تو چه آورده؟ بچه مه که آمد برابر قد بابی بچیت دیفلوم آورد، تو از بچی خود گپ میزنی.....*! بیحد خندیدیم ولی روزی با کلمات دیگری در آلمان به من گفت که این یا آنرا تو هم میشناسی، خبر داری که چه کرده؟ گفتم چه؟ گفت دیپلوم فرش کرده! حیرت رفتم که البته دیپلوم فرش کردن کدام مسألهٔ تعلیمی جدید است گفت نه! فقد برای نشان دادن به مردم و خود را بر مردم تحمیل کردن است!
بعد قصه کمی طولانی شد و یکی یا دو ماه قبل آن در راپور سفر یک کدام کارهٔ اروپایی و یا امریکایی خواندم که در مورد معرفی افراد مملکت میزبان شخصی کاغذی در دست داشت و یکی بعد دیگر را داکتر...داکتر....داکتر... این و آن معرفی میکرد و هر یک، یک حالت قابل احساس میگرفتند
این مسأله کمانم بیشتر در اروپای غرب نسبت به امریکا و ممالک دیگر اهمیت دارد.
اما به یادم است که در خانهٔ قدرت الله حداد صاحب، فقیدان دیگر الهام صاحب و شپون و برادر ارشدم بشیر ، یونس سرخابی و نگهت صاحب یکی از اینان تند گفتند که نباید به زور خود را بر مردم تحمیل کرد! این سخن بیحد قابل تمجید قرار گرفت! اما باید قبول کرد که اشخاصی اند که به زور خود را بر مردم تحمیل میکنند. چند قصهٔ خنده آور از چندی دیگری دارم که واقعا میخندم!
|
|
محمد داؤد مومند | 30.12.2024 | متحده ایالات | |
محقق و شاعر بی همتا و صاحب وجدان بی الایش ملی استاد جهانی!
تأیید جناب شما، از تراوشات این خامۀ شکسته موجب افتخار و تشجیع من است.
تمام معاندین یکطرف و جناب شما یکطرف.
به قول علامه داکتر اقبال:
بال بلبل دگر و بازوی شاهین دگر است
دیگران بلبل اند، که برخی به نوای شان پای کوبی میکنند و هور ا هورا میگویند، و لی جناب شما شاهین بلند پروازی هستید، که صفیر آواز تان، آوای وحش را به لرزه در میاورد.
به امید عمر پربار و طولانی تان.
|
|
عبدالباری جهانی | 30.12.2024 | ویرجینیا | |
محترم محمدداوود مومندصاحب سلام و احترامات. مضمون اخیر شمارا، که در باره نادرخان نګاشته بودید، خواندم. مضمون تان بالکل مستدل و متکی بر منطق بوده است. ولی کسانیکه صرف به خاطر انتقام ګیری، بغض و عناد قلم برداشته باشند و ضمناً بلی ګویان و زنده باد ګویان داشته باشند به هیچ صورت به استدلال و منطق شما ګوش فرا نخواهند داد. البته شما وظیفه وجدانی خود را انجام داده و با حوصله تمام انجام میدهید. حوصله شما قابل تقدیر است. حیف و صد افسوس بحال کسانیکه برخلاف همه اصول تاریخ نګاری قلم برمیدارند و بنام به اصطلاح حقیقت نویسی و وطن خواهی آفتاب را به دوانګشت پنهان مینمایند و دانسته و فهمیده در چشم مردم خاک میاندازند. امروز نه ولی فردا مسوول خواهند بود. شما زنده و سلامت باشید. با احترام.
|
|
محمد داؤد مومند | 30.12.2024 | متحده ایالات | |
صد تک زرگر ، یک تک آهنگر!
برای این قلم معیار قضاوت در مورد تراوش های خامه ام، تبصره ها و نظریات ذوات فاضل و دانشمند و روشن ضمیری همانند محقق و شاعر بی همتا و غیر منسلک استاد جهانی، شخصیت روحانی و روشن ضمیر الله محمد خان بیدل شناس و استاد سخن و مبارز کم نظیر ملی استاد معروفی و ذوات محترمی که با تشویق و ترغیب و لطف فراوان ، بار ها، مرا مفتخر ساخته اند.
اینکه یکی دو نفر معاندین مادر زاد و اغوا شده و گماشته شده، علیه این قلم به نفخ پرانی و پرتاب کردن سنگ های زهر اندود و مانند کفتار های کریه المنظر و کریه الصوت، به دو و دشنام و اهانت و اتهام، حمله ور میشوند، همین مقولۀ فلاطونی مردم ما مصداق کلام است که: صد تک زرگر، یک تگ آهنگر ستر داهی او مفکر خوشحال بابا فرمایی: لا تر اوسه یی ماغزه په کرار ندی چا چی ما سره وهلی سر په سنگ دی.
|
|
زمری کاسی | 30.12.2024 | چین | |
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 30.12.2024 | USA | |
دودیال
".....با ذکر تایتل در پیشروی نام موافق نیستید، ولی این کدام عیبی نیست. شاید از بعضی تایتل داران خاطره خوش نداشته باشید ..... ازینکه شما (تایتل و تایتل داران) را دایم مورد شک قرار میدهید.....در ان هنګام صاحبزاده ها و مولوی ها (که در نام شان تیاتل دارند)ا در استرداد استقلال و بسیج مردم نقش داشتندنام اخندزاده موسهی در صفحه ۷۶۳ افغانستان درمسیر تاریخ به قلم شادروان غبار درج است..... البته شکی نیست این نوشته تااندازه (خودمانی) بود. ولی بعضاً در بحث تاریخی....."
عرض ادب پوهاند دودیال. شما دارید اشتباها تایتل ها را به ذوق, موافق, خاطره خوش و ناخوش شخصی من ارتباط میدهید که چنین نیست. تایتل ها را که شما به ان اشاره دارید صفات و دست اورد شخصی اشخاص میباشد. مثلا تایتل ها مولوی, صاحبزاده و تایتل پوهاند شما از نسل به نسل میراثی در فامیل ابدی انتقال نمی گردد و من حتا جمله یی دران مورد ننوشته ام. درست است که این طرف در مورد تایتل ها خاص ان هم فقط به اساس ادعا ولادت که خط سرخ و خطراک برتری ذاتی را در جهان ایجاد نموده بود که در افغانستان هنوز هم مروج است قلم سیاه نموده ام. به اساس فرضیه برتری-ذاتی, یک وقتی جاپانی ها چینایی ها را با برف/یخ تجربتا نفس کش می نمودند. اعراب و اروپایی ها به اساس ان سیاه پوستان را غلام ساختند, هتلر یهودان و غیره را به کوره اتش انداخت و تا چند دهه قبل در افریقا جنوبی امتیازات گروه ها اجتماعی علنا مطابق قانون وقت به اساس زاد و ولد مشخص شده بود. خوش بختانه مفهوم عملی برتری ذاتی در جهان محو ولی متسفانه ترند, عادت و روش ان در افغانستان به حال خود باقی است. چنین قرارداد اجتماعی, در افغانستان عقب ماندگی را که مادر همه درد ها است تضمین مینماید. ایا پوهاند صاحب متوجه نیست که باز ماندگان یک اقلیت عمدتا سیاسی اورده شده در افغانستان همیشه و هنوز هم در صدر غذایی, تعلیمی و پرستیج اجتماعی انهم فقط با ادعا علنی تایتل ها برتری ذاتی قرار دارند و در ادامه ان خواهند داشت? در نهایت همیشه فقط ۲ یا ۳ تن از تایتل دارن اند که تاریخ سازان پشت پرده بوده. ترند و عقل اجتماعی را در افغانستان کنتول و رقم میزنند. مثلا شما هرگاه دل تان میخواهد جار بزنید که نواسه و کواسه کی هستید ولی این سید داکتر کاظم ها خواهد بود که به امضا امیر شیرعلی خان مقدسیت " اتش نفس " را گویا ثبوت و میتواند ان را در موزیم کابل نگهداری نماید. فرق در این است که شما تایتل تان را با زحمت شخصی فقط تا زنده هستید با خود دارید ولی ایشان به اساس ولادت بی ثبوت در فامیل انرا ابدی انتقال میدهد. نهادینه سازی برتری- ذاتی در افغانستان عقب ماندگی را تضمین و این خیانت ملی را روشن فکران تایتل دار, در بیمه ور نتی و گرنتی از نسل به نسل انتقال می دهند! |
|
محمد یونس | 30.12.2024 | امریکا | |
جناب محترم داکتر صاحب کاظم: مقالات روشنفکرانۀ شما در مورد نادرخان پرده از زوایای تاریک کشور برداشته است. نمیدانم که چرا یک عده در مورد مضامین شما حساسیت نشان میدهند، آنهم با کلمات و جملات غیر شرافتمندانه که خاصه یک تعداد افراد بی خرد است. من دلیل آن را میدانم. تحلیل شما از طرز برگشت نادرخان و عملکرد وی برای یک عده قابل تحمل نیست دلیل اینکه مبادا هویت اصلی رهبران و پیشوایان شان که همرکاب نادرخان بودند، افشاء گردد. بالاخص کسانی که به امان الله خان خیانت کردند و جبهۀ جنگ را به انگلیس تسلیم نمودند. تاریک اندیشان با استعمال کلمات و جمله پردازی های طفلانه می کوشند تا جانب مقابل را از واقعیت گونی باز دارند که این روش عین تکتیک میهن فروشان خلقی و پرچمی هم بود تا در مخالفان ایجاد ترس و واهمه نمایند و آنها را از مبارزه باز دارند. من به شجاعت و شهامت و اخلاق نیک انسانی شما شاد باش می گویم و به راست گوئی و تحمل سیاسی تان صد آفرین می فرستم. پروردگار شما را توفیق دهد تا بیشتر مردم ما را از واقعیت های تاریخی آگاه سازید و پرده از هویت اصلی مزدوران اجانب بردارید.
|
|
دوکتور غروال | 30.12.2024 | ویانا | |
ډیر افسوس دی چی ځینی د وخت تبلیغ کوونکی لا تر اوسه نشی درک کولای چی د ظالم شوروی یرغل د خپلو تربیه شوو غلامانو په کومک د ملی خائین حسن شرق تر مشرۍ او د ستر *** خودخواه دکتاتور محمد داؤدخان تر رهبری لاندی صورت وموند او وروسته د خائین هدف رسیدو د شوروی غلامانو دا ستر احمق سره د ده فامیل په قتل ورساوه او دا ملی خائینین روسی غلامان همدارنګه د ملت په وژلو او زندانی کولو ګرم مشغول وو او همدارنګه د شوروی غلامانو د افغان غیرتی ملت مذهب ، کلتور ، عنعناتو او نامداره تاریخ باندی مسخری شروع کړی وی لکه چی اوس کمونیستی چینل افغان جرمن دا کثیفه دنده لری ددی وحشی غلامانو له ظلم ستم څخه اکثریت افغانان د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان او متعصب اخوندی ایران ته په تیښته شول او د افغان ملت اکثریت د شورویانو غلامانو او شورویانو پر ضد را پورته شول داچی شیطان انګلیس ته او د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان ته همدارنګه متعصب اخوندی ایران ته د افغان ملت مینه او محبت د خپلی خاوری استقلال او ازادی سره ډیر ښه څرګند وو نو دی دوښمنانو همسایه ګانو ممالکو د غلیسی امریکا او د شیطان انګلیس په ملاتړ افغان مهاجرینو څخه مذهب ، قومیت او ژبانی تفریقو باندی تنظیمونه رامینځ ته کړل او ددی مصنوعی تنظیمونو لپاره مشران هم د اجنبیو له خوا وټاکل شول او دا تنظیمونه د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان او د متعصب ایران جاسوسیو دستګاو له خوا کنترولیدل او رهبری کیدل او د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان د مهاجرینو اولادونو لپاره د غلیسی امریکا په ډالرو قادیانی مدرسی جوړی کړی او ددی خائین اقدام پر ضد په ۱۹۸۰ کال کښی اعتراضونه وشول او د انګلیس چوچه پنجابی پاکستان اعتراضونو ته غوږ نه نیوه او د غلیسی امریکا ستر جاسوس مل خائین خلیلزاد په خندا سره ویل چی افغانستان کښی باید افراطی حکومت رامینځ ته شی چی د روس ، چین او ایران لپاره دوامداره سردردی وی ، د روسی غلامو کمونیستانو نابغه ملی خائین تره کۍ او دده وفادره شاګرد او وروسته د نابغه وژل په بالښت باندی د قاتل ملی خائین حفیظ الله امین له خوا صورت وموند او دی خائین مسلسل د شوروی غلامی چیغی وهلی چی باالاخیره د دوی بادار شوروی له خوا دا ملی خائین امین هم ووژل شو او په عوض ئی د روسیی څخه غلام کارمل روسانو په کابل کښی حکمران کړ او هغه ئی هم وروسته له کمی مودی په قاتل نجیب الله عوضی کړ ! غلیسی امریکا ، شیطان انګلیس او غربی ممالکو مسلسل د افغان ملت مقاومت د شوروی پر ضد د ساختګیو تنظیمونو په نام تبلیغولو او ظالم خادیست نجیب الله د خپل بادار روسیی په هدایت ددی مصنوعی تنظیمونو سره د جوړ جاړی خپورونی شروع کړی ، د افغان ملت په ستره قربانی ظالم روس سره د روس ملګرو د افغانستان څخه تیښتی ته مجبور کړۍ شول نو غلیسی امریکا او پنجابی پاکستان سمدستی دا مصنوعی تنظیمونه په کابل خوشی کړل او دی تربیه شوو جعلی مسلمانانو کابل او نورو ښارونو کښی چور چپاول او وژل شروع کړل نو تصمیم ونیول شو چی دی وحشیانو څخه سلاحګانی باید جمع شی نو د سلاح جمع کولو ګروپ شپږ میاشتی ډیر مثبت وو اما وروسته بیا د امریکا ستر جاسوس خلیلزاد د پنجابی پاکستان په کومک فعال شو او د سلاح جمع کولو ګروپ ئی له مینځه یووړو او قادیانی مدرسو چړیان ئی په قدرت راوستل دی چړیانو یوازی افغانان وژلی دی او هیڅکوم امریکائی او یا کوم بل غربی ئی ندی وژلۍ هر څوک چی ووائی چی غلامو چړیانو د غلیسی امریکا او همکارانو پر ضد جنګیدلی دی نو افغانانو ددوی غټو غټو خیټو ته وګورۍ ایا تاسی اعتبار کولای شۍ چی دی خیټورو د امریکا پر ضد جهاد کړۍ دی ؟؟؟ چړیانو د غلیسی امریکا په امر په اتفاق سره خپل پنجابی ټاټوبی ته ولیږل شول او عوض کښی ئی د غلیسی امریکا جاسوسانو تر رهبری دا ټول تنظیمی قاتلین سره د کمونیستانو متحد د ملت په اوږو سپاره کړل او وروسته ددوحی شعار ( ملی خائین د غلیسی امریکا ستر جاسوس خلیلزاد تر رهبری) لاندی دا تهدابی تربیه شوی چړیان ئی په بی شرمانه ډول دوهم ځل لپاره په قدرت راوستل او د غلیسی امریکا جاسوسانو او ساختګیو تنظیمونو دغلیسی امریکا په امر په تیښته شول او تهدابی تربیه شوی چړیان ئی دوهم ځل لپار په افغان ملت حکمران اعلان کړل اوس د انګلیس چوچه پنجابی پاکستان دا چړیان رهنمائی او رهبری کوی د غلامو چړیانو روابط د روس ، چین او ایران سره د غلیسی امریکا په هدایت صورت موندلۍ دی او هم د چړیانو اختلاف د پنجابی پاکستان سره ډورامائی شکل لری د غلامو چړیانو نمائینده تره کۍ باید د کمونیستی تره کی په شان ملی خیانت ته ړستونی پورته نکړی او د شيطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان رهبری ملاتړی پریږدی!!!!!!! همدارنګه د کمونیستی چینل افغان جرمن جعلی ملی خائین تاریخدانان باید په اوسنی حالت او هم د هغه وخت کمونیستانو حالت باندی باید خپل کثیف نظرونه ښکاره کړی او د غازیانو امان الله خان او نادرخان ساختګیو بابولانو ته بسنه ورکړی !!!!!
|
|
زمری کاسی | 30.12.2024 | چین | |
|
|
دودیال | 29.12.2024 | ویسمار | |
سلام مجدد به جناب Hazarebek Tajasutun درمجموع از کمنت های تان برداشت من این بوده که طرفدار روشنگری و نشر مقالات بامحتوا طبق نیاز روز میباشید. همچنان با ذکر تایتل در پیشروی نام موافق نیستید، ولی این کدام عیبی نیست. شاید از بعضی تایتل داران خاطره خوش نداشته باشید اما یکتعداد این رجال خدمات بزرګی را انجام داده اند. ازینکه تبادل نظرات روز ګذشته من با جناب نوری در مورد تاریخ و آن هم در مورد دوره امان الله خان صورت ګرفت و ایشان نام یکی از امانیست های مترقی و اشتراک کننده در معرکه استقلال را ذکر نموده بودند من نیز معلومات مختصر نوشتم. شما وشاید عده ی ازدوستان ګرامی ممکن ان را یک بحث اضافی دانسته باشند. زیرا نه من و نه جناب نوری صاحب به اشتراک و فداکاری ایشان در معرکه استقلال یاد نه نمودیم، اما به موضوع ارتباط داشت. نام اخندزاده موسهی در صفحه ۷۶۳ افغانستان درمسیر تاریخ به قلم شادروان غبار درج است. همچنان اولاد های شان طرفداران برنامه های مترقی شاه امان الله خان بودند. من از دیروز به اینطرف در جشتجوی کتاب و اثر مستقل بودم که درمورد این شخص بزرګوار در سال ۱۳۶۸ نشر شده ولی برای فعلاً ان را یافته نتوانستم(مولف آن ک. مستان میباشند) . بدین ترتیب به جواب کمنت نقادانه تان محختصر نوشتم. تا واضح سازم که تبادله نظرات بین ما در دریچه نظرات افغان جرمن به تاریخ ارتباط داشت، نه بحث خودمانی و تذکر تمام آن نامها و محلات خود صفحه ی ازقضایای ان روزګار را تشکیل میدهد . یاد آوری نوری صاحب نیز اشاره به آن روزګاربود.
ممنون تان درحالیکه من به وقت خواننده کان سایتها فوق العاده اهمیت میدهم، و نمیخواهم موضوعات بی ربط باعث ضیاع وقت دوستان ګردد، امید مسئله و علت روشن شده باشد.
|
|
ع، تره کی | 29.12.2024 | فرانسه | |
محترم جهانی سلام ! خوشوقتم که بار دیګر خود را معروض به سوالات بحث برانګیز و در عین حال راهکشای کسی میبینم که انسان از مناقشه و مناظره با وی نه تنها خسته نمیشود بلکه میاموزد.
از تبصره شما معلوم میشود که مطلب مرا پخته درک کرده اید. شاعران عادت دارند روی مصلحت در مواردی در لفافه « تجاهل شاعرانه » صحبت کنند.
جهاد جزء تاریخ پر افتخار مردم افغانستان است که ثمره ملموس آن حصول استقلال کشو ر در برابر تجاوزات مکرر خارجی است. باید ازان به نیکی یاد کرد.
واقعیت اینست که نشه کرسی های از دست رفته نظام فاسد ګذشته بسیاری افغان های مهاجر را نسبت به مقاومت، جهاد و مجاهد بدبین ساخته است. اما درین میان انحراف مجاهدین از صراط مستقیم جهاد هم عامل مزید رو ګشتاندن از مجاهد شده است. سوال عمده اینست که آیا مجاهدین و مقاومت ګران پس از طرد تجاوز خارجی و دفع اشغال ظرفیت کافی برای حکومتداری در دنیای معاصر داشتند و دارند یا نه ؟
اګر از حق نګذریم در طول ۵۰ سال مجاهدین ضد شوروی و طالبان ضد اشغال امریکا در تشکیل یک حاکمیت مورد قبول مردم افغانستان و جهان ناکام شدند.
طالبان در مدت سه سال در بخش آبادانی کشور موفقیت های چشګیری داشته اند. اما در موارد دیګر که شما فهرست آنرا ارائه کرده اید، در حکومتداری ناکام مطلق بوده اند.
با اینهمه واقعبینی و پراګماتیسم حکم میکند که تا وقتیکه یک بدیل دیګری پیدا نشده است، باید طالبان را حمایت « مشروط » کرد.
این حمایت وقتی قابل توجیه میشود که عجالتن موجودیت طالبان به همه نارسایی ها در حکومتداری با موضوع حیاتی امنیت کشور ګره خورده است.
باور عمومی اینست که اګر احتمالن تحول مثبتی در شکل حکومتداری طالبان به وقوع به پیوندد، آن از بطن تحریک طالبان خواهد بود نه از بیرون. بنابران مکتبیان به عوض تقابل با طالبان باید راه تعامل را جستجو کنند. در جستجوی دریافت مخرج مشترک با طالبان شوند.
محترم جهانی در نوشته های تان باری که طالب را مخاطب قرار میدهید، با اعصاب آرام وارد معرکه شوید. درب مفاهمه را نبندید. وقتی از ستیج شاعری درګیر سیاست میشوید، باید از قوت خود در برابر حریف سنجش دقیقی داشته باشید. نباید به مشتی از زیر دار ګریختګی های فاسد و خاین موقع دهید که از انتقادات شما به آدرس طالبان بر ضد منافع ملی سوء استفاده کنند.
طول عمر به جهانی شاعر و محقق تاریخ آرزو میکنم. ع، تره کی « پایان بحث »
|
|
زمری کاسی | 29.12.2024 | چین | |
راشی د بهرنیو سرتیرو هغه کړنی د یوی لویدیزوالی ژورنالستی (جین مکنزی) په هغه یادښتونه کی ولولو چی په ګلوبل پوست کی خپاره شوی دی. جین مکنزی د ګلوبل پوست ورځپاڼی خبریاله د آزادی راډیو له مشر اکبر ایازی سره په یوه سفر کی ننګرهار ولایت ته تللی وه . نوموړی لیکی: کله چی موږ د افغانستان د ملی اردو اډی ته ورسیدو له امریکایی ساتونکیو سره مخامخ شوو، هغوی ناڅاپی تصمیم ونیو چی موږ پرینږدی، هره شیبه چی تیریده زموږ بیړه زیاتیده ځکه چی د هلیکوپتر د الوتو وخت رانږی کیدو ،یوه امریکایی ساتونکی په سړه لهجه ځواب راکړ: بښنه غواړم موږ ته همدغسی امر شوی دی لیکواله وروسته زیاتوی: افغان پوځیان ورو ورو په غوسه شول، یوه تن یی اکبر ایازی ته وویل: دوی ته ووایه چی دا زموږ اډه ده، دا په افغانانو پوری اړوند ځای دی، وروسته زما د پوښتنی په ځواب کی یوه امریکایی په غوسه وویل: دا ظاهرا د افغانانو اډه ده، خو دوی یی واک نه لری، هلیکوپتر والوته او موږ په همدی اډه کی شپی تیرولو ته پاتی شوو... زموږ د ټیم نارینه کسان له هغو امریکایی عسکرو سره یوی کوټی ته واستول شول چی نوی له عملیاتو راستانه شوی وو، زما ملګرو چی شپه یی له امریکایی عسکور سره تیره کړی وه راته کیسه کوله چی یوه امریکایی عسکر په ډير ویاړ ویل: ما پخپله شل تنه ترهګر (بد خلک) ووژل. زما ملګری تری پوښتلی وو چی څنګه دی وپیژندل چی بد خلک وو؟ هغه ځواب کی ویلی وو: ساده خبره ده، ږیری یی درلودی،خیرن وو، بوټونه یی په پښو وو!!! مکنزی لیکلی چی ما ته می افغان همکار دا کیسه کوله زه له غوسی او شرمه تکه سپینه اوښتی وم، وروسته دا لیکی چی په کابل کی می خپل هستوګنځی په خیال کی راوړ، خپل افغان ملګری او همکاران می، چی ټولو بوټونه اغوستل او نږدی ټولو یی ږیری درلودی!! دا د یوه امریکایی پوځی په ذهن کی د ترهګر تصور چی پخپله د دوی ژورنالستان پری شرمیږی، خو ځینی بی ضمیره نا افغانان په دی ۱۵ کالو کی د دوی په لاسوهنو، د افغان په وژلو،بندی او بمباری کولو،په قانون نه مراعاتولو او... چوپه خوله نیوله وه، او په دی جنګ کی یی یواځی افغانان ملامت ګڼلی او دوی سلامت.
|
|
عبدالباری جهانی | 28.12.2024 | ویرجینیا | |
داکترصاحب محترم عثمان تره کی سلام و احتراماتم را بپذیرید. نوشته شما را که به جواب محترم وحید از تورحم نګاشته بودید دو دفعه خواندم. باور کنید مطلب شما را نفهمیدم. شاید علت آن ضعف دانش بنده از لسان دری باشد. داکترصاحب محترم. آیا شما هنوز هم لازم میدانید که به سطح علمیت شما کسی از افتخارات جهاد، که ثمره آنرا مردم مظلوم افغانستان چشیده اند، یاد آوری نماید؟ آیا رژیم طالبانی، با همه بدی ها و اقدامات روزمره ضد تمدن بشری شان مورد تایید شماست؟ آیا ارزش انرا دارند که حتی مورد بحث جناب شما واقع ګردند؟ رژیمی که برضد تعلیم عصری و برضد حداقل آزادی فکر و عمل اتباع کشورباشد. رژیمي که تمام هم خود را متوجه خوار شمردن، توهین نمودن و از حق مشروع تعلیم و حتی حق زندګی محروم نمودن طبقه اناث نموده باشد نباید مورد تایید جناب شما قرار بګیرد. تفاوت بین طلبا قایل شدن در حقیقت خود را بازی دادن است. شما زنده وسلامت باشید. با احترام.
|
|
دودیال | 28.12.2024 | ویسمار | |
جناب معزز و گرامی هزاربیک( Hizarbig) صاحب سلام من هرکمنت شما را از نظر میگذرانم. از آن جمله: درمورد تبادل نظرات بین من و ایاز نوری . عرض کنم. من بخاطر پایان دادن به ارسال کمنتهای زیاد در مورد بعضی شخصیت های سیاسی گذشته یک پیشنهاد نموده بودم، عیناً مانند نظریات جناب شما. ولی یکتعداد دوستان ان را مشخص متوجه به خود دانستند. درخالیکه هدف من هیچگاه این ویا آن نویسنده و یا اجمد و یا محمود نبود. تصادف از جمله دوستانیکه نوشته من را چنین تصور کردند که متوجه شان است، یکی هم جناب ایاز نوری صاحب بودند. ایشان بااستفاده از چنین فرصتی طور مکمل خودرا معرفی نمودند. این تعارف باعث رضایت من شد و آن ایام ګذشته بیادم آمد. چون بحث درمورد تاریخ بود، هیج باک نیست که هردو به ان ایام و آن اوضاع اشاره کردیم. خصوصاً من خواستم برای جناب نوری صاحب ثابت کنم که من اصلاً مخالف ریفورمهای دوره امانی نیستم، بلکه سندی ارایه داشتم که ثابت میکرد که چګونه بزرگان ما در هرکجا به کارهای عمرانی دوره امانی لبیک گفته سهم میگرفتند. البته شکی نیست این نوشته تااندازه (خودمانی) بود. ولی بعضاً در بحث تاریخی و روشن شدن یک کُنج و زاویه، افراد نیز سرگذشت خود را میگونید عیبی نیست. چنانچه مرحوم غبار دریک فصل مکمل زنده گی شخصی خود شان را تصویر نموده اند و دریک قریه ی از فاریاب قصه یک دهقان را آورده اند که بیان کننده ی آن اوضاع است. فکر کنم آنچه از بزرگان شنیده بودم، و در ارتباط بحث تاریخ تحریر نمودم، مشکل ایجاد نخواهد کرد. باید عرض کنم که اعمار قصر دارالامان و شیوه ی کار و اکمال آن باید برای نسل نو دلچسب باشد. من کوشش میکنم درین مورد نوشته ی جداگانه داشته باشم. همچنان قضیه جنگ در منطقه سنگ نوشته را بیان خواهم کرد که از جد خود شنیده بودم. (البته من قبلاً درمورد یادداشتهای خانم سیل انګلیس نوشته ی داشتم که در منطقه خوردکابل، کمری و بګرامی رخ داده بود) اینها را هیچگاه بی ارتباط نمیدانم. اسامی ونامهای که در تبادل نظر بین ما آمده، از سران(مشران محلی) آن زمان منطقه بودند. جالب است که بیوگرافی مکمل شان را مطالعه بفرمایید. ازینکه شما (تایتل و تایتل داران) را دایم مورد شک قرار میدهید، نظر خود تان است، اما فراموش نمی کنیم که در ان هنګام صاحبزاده ها و مولوی ها (که در نام شان تیاتل دارند)ا در استرداد استقلال و بسیج مردم نقش داشتند واز آن جمله یکی هم همین صاحبزاده که من و نوری صاحب یاد نموده ایم. ونام این صاحبزاده به قلم شادروان غبار در تاریخ علمی کشور( افغانستان در مسیر تاریخ) بااحترام زیاد یاد شده است. همچنان جناب کمال الدین مستان در مورد ایشان کتاب مستقل نشر نموده اند، اګر تذکرات هردوی ما باتاریخ و آن زمان ها ارتباط نمیداشت، ابداً چنین چیزی نمی نوشتیم. اما شما وشاید سایر دوستان مقصر نباشید که ان را یک تبادل نظر و معرفی خودمانی تصور کردید. قضیه طوری دیګرست. اشخاص را که ما هردو در نوشته ی خود آورده ایم کرکتر های حوادث روزګار خود بودند. تشکر از کمنت و نوشته ی تان که من را متوجه موضوع جدید ساختید تا بعداً اقدام به یک نوشته ی تفصیلی نمایم. موضوع مزد (ششپولی) را نیز تذکر خواهم داد. موضوع بخشش و تشویق های شاهانه امیرامان الله را نیز مثال خواهم اورد. چنانچه پوهنتون کابل یک نمونه ی از بخشش هایشان است که پنجصد جریب زمین بخششی شان امروز مرکز علمی کشور است. ازجمله یک بخشش و اثر تشویقی دست خود شان در منزل جدم بود که اکنون اثری از ان وجود ندارد، ولی یک زاویه ی از تاریخ و حوادث ان روزګار را نشان میدهد. ممنون تان.
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 28.12.2024 | USA | |
محمد داؤد مومند
" .....طوریکه در مقالۀ مستندم تذکر یافت، وقتیکه سپه سالار غازی نادر خان این سمبل شهامت، مکرر اندرمکرر تطمیع بچۀ سقو را برای چوکی صدارت و انتظام امور حربی و پول وافر رد نمود...مگر آن رجل روئین تن و شاهین مزاج، به اقوام جنوبی ابلاغ کرد که اگر میخواهید این پول گزاف را بدست اورید، سر من و برادرانم را بریده ..... "
روکیه محمد داود جانه مومند صاحب, ته خو نام خدای ډیر هوشیار سړی یی. نو د درواغو تاریخی پیښو پر خای چه عمدتا د مغرضو, د ځانګړو ګټو او متعصبو شخصیتونو لخوا لیکل شوی, ولې له خپل عقل څخه کار نه اخلې?
It is well and widely known throughout the world that for more than a century, Afghanistan was a mere Buffer State between superpowers. Such a candidate for political solution and nomination of political settlement mainly by others, dictated to Afghanistan to politically be neutral, which in layman language simply mean that it cannot pursue or function independent foreign policy. Late last king followed exactly such a policy supposed to and in return for following the status quo, life in Afghanistan was relatively peaceful. So far so good then. The late Daud khan changed and deeply altered such an agreed upon arrangement and as if that was not enough, he was truly as a madman dangerously bouncing back and forth between the then superpowers. During the summer months he was capitalist attempting to make a connection via Iran, Libya and Egypt with one side while in the winter months wearing socialism coat asking Soviet's Brezenoff for not just any meeting but one-on- one special meeting. The then both superpowers felt that under the leadership of late Daud khan, Afghanistan is bouncing off from its already specific placed orbit. Therefore, each side accelerate and sped the formation, influence and capacity of left leaning Khalqi and right leaning Ekhwani parties in Afghanistan. Thus, as a result, Afghanistan became the CENTER of DUAL CONTAIMENT encirclement between superpowers. And for the rest of the story thereafter we both lived in it, no history book required. This was a brief summery of Afghanistan history which will be more than enough to come to conclusion. The rest, such as thousands of copied written pages of so-called history by Said Dr. Kazim and Academician Sistani are just story tellers passing time creating confusion. If that is not enough reason for you, then please be reminded that most political history stories are agreed-upon-lies between the then parties concluded.
|
|
زمری کاسی | 28.12.2024 | چین | |
عجیب است که چه تحفه به مردم گذاشته میشود! افسوس و افسوس! میگویند که امریکا را شکست دادند ! یا هم روسها را شکست دادند، در حالیکه روس نبود بلکه عساکر شوروی و اکثریت مسلمانان بودند، نظر به حکایت و تأیید فقید قوماندان غمی! و کسی شکست نداد و هیچ جنگو زد و خوردی صورت نگرفت! سخن جایی دیگری بود! و کاش میبودند، دزدان و ناموس فروشان به قدرت نمیرسیدند!
عساکر شوروی با تعهد داکتر نجیب ، گورباچوف و ملل متحد بیرون شد برای عملی ساختن پلان *آشتی ملی* که همه به آن خوشبین بودند، اما غرب و سی آی ای، سویس و آلمان که مستقیم میدانم پلان رذیلانه خود را پیش بردند! بهتر است از غلو ها و اغراق ها دست کشیده شود و آیندگان منحرف نگردند. خیال پلوی اصولی نیست!
این منطقهٔ افغانستان امروزی از قدیم الایام تحت نظر غرب مستند قرار داشت و دارد!
|
|
محمد داؤد مومند | 28.12.2024 | متحده ایالات | |
چند دو بیتی و یک بیتی از دورۀ امانی و بچۀ سقو
امان الله خان پاد شاه شد
بیرق دین بالا شد
وقتیکه امان الله خان فرار کرد این بیت به گوشها میرسید:
امان الله خان گریخت از میدان
شمالک میزند بر برگ شالی
عجب شمشیر کرد مرد شمالی
شمالک میزند بر برگ شالی
عجب شمیشیر کرد سردار عالی
شمالک میزند بر برگ شالی
عجب گو کرد سردار عالی
و به بچۀ سقو ساختند که:
شمالک میزند بر برگ گندم
پدر لعنت بخیز از تخت مردم
|
|
صافی | 28.12.2024 | سویدن | |
اولین فیلم از داخل طیارۀ آذربایجان قبل و بعد از سقوط.طبعۀ آذربایجان که بار بار کلمه خود را میخواند، از مرگ جان بدر آورد. جمعاً 29 نفر به رحمت خدواند از مرگ نجات یافتند. |
|
Hazarzbek Tajiashtun | 27.12.2024 | USA | |
دودیال " ډېر قدرمن ایاز نوری صاحب السلام علیکم. ډېر خوشحاله شوم چی ستاسو لیک مې ولوست....الله پااک دی مولوی صاحب محمد عالم خان ته جنتونه نصیب کړی.... زم اتذکره هم د چهاردهی د حکومت د چهاراسیاب دعلاقداری اړوند ده.... د مور له خوا نیکه مې مولوی عبدالواحد لومړنی مکتب جوړ کړی....زموږ نیکه ته یی یوعسکری رنګ بالاپوش سوغات ورکړی و......" ایاز نوري"... دودیال صاحب! زه د مور د له خواء د صاحب زاده صاحب موسهي لوګر کړوسئ او د هغه مرحوم د زوی مولوي محمد عالم خان مرحوم لمسئ یم، الله پاک شاهد نیسم، ما غوشتل یو ځل زه تا جناب له نژدې ووینم.....اما دا لړی به روانه وي او آینده افغان نسل به دوام ورکوي...... " پلتفرم دیگری را نمیتوان در کره زمین نام برد که نویسندگان ان در درجه علمی پوهاند و مافوق, ان هم در سطح یک نشریه مشهور مانند افغان جرمن انلاین. چنان اظهارات نظر را برای خوانش جمعی تقدیم نمایند. چرا چنین است?
|
|
محمد داؤد مومند | 27.12.2024 | متحده ایالات | |
آمنا و صدقنا بر فتوای بچۀ سقو و قوله های چپگرایان بی خدا و بی دین و مارکسیست، لیننیست و ماویست!!!!!!!! طوریکه در مقالۀ مستندم تذکر یافت، وقتیکه سپه سالار غازی نادر خان این سمبل شهامت، مکرر اندرمکرر تطمیع بچۀ سقو را برای چوکی صدارت و انتظام امور حربی و پول وافر رد نمود، بچۀ سقو بی دین و منحرف و جاهل، حکم تکفیر او را صادر کرد و او را باغی و طاغی و عصیانگر و (غدار) و دشمن دین معرفی کرد و پول گزاف برای دستگیری زنده و یا سر او و براردرانش اعلان نمود، خدا شاهد است هر کسی به عوض او میبود از ترس کشتن خود به زود ترین فرصت مانند شاه امان الله فرار را بر قرار ترجیح میداد، زیرا حوصله و توان بشری از خود حدی دارد.
مگر آن رجل روئین تن و شاهین مزاج، به اقوام جنوبی ابلاغ کرد که اگر میخواهید این پول گزاف را بدست اورید، سر من و برادرانم را بریده به بچۀ سقو ارسال و انعام بزرگ خود را دریافت دارید. تاریخ شاهد است که هم در تاریخ افغانستان و هم تاریخ جهان، پول و مقام نه تنها موجب انحراف بسیاری از ذوات مهم دربار و دولت و سران قومی بلکه گروه های قومی نیز گردیده است، ولی ذات اقدس یار و مددگار آن راد مرد با شهامت گردیده و مردم با داشتن نور ایمان در قلوب شان، به حیل و دسایس بچۀ سقو، منحرف نشدند بلکه در حمایت سپه سالار غازی قرار گرفتند.
چرا سپه سالار همچو امتیازات بزرگ را از طرف بچه سقو قبول نکرد؟ و حتی میتوانست این کار را به صورت تکتیکی انجام دهد ولی ایمان والای او و عزت و شان او، به او اجازه را نداد که حتی به شکل تکتیکی همچو اخس بودن را قبول کند در حالیکه به قول مورخ وکیلی پوپلزی، ازبک مهاجر بخارایی یعنی ولی دروازی و سپه سالار بی ناموس مهاجر عراقی محمود سامی به گونۀ جواسیس با بچه سقو روابط پنهانی بر قرار کرده بودند که بزرگترین مورخ تاریخ کشور کاتب هزاره نقاب خیانت را از روی شان برداشته است.
بار دوم هم گروه های بی خدا و نا مسلمان و پیرو عقاید ماتریالیزم دیالکتیک و ماتر یالیزم تاریخی و نظریات بلشویکی و کذا روی انگیزۀ خدمت به بادران کرملینی خود به کشیدن قوله های نادر غدار، را بعد از شهادت سردار ، آغاز نمودند.
در کنار ایشان گروه های ستمی شورای نظار زمرد فرو شان پنجشیر و ارشد الشیاطین بحران الدین منافق و پیروان طاهر بدخشی مفسد و خردجال زمان، پدرام و تمام ابوجهلان مادر زاد تجزیه طلب به همچو قوله کشیدن ها علیه غازی نادر خان و اعضاء خاندان نجیب او تا همین اکنون دوام میدهند.
بدبختانه مورخین و محققین افغان جرمنی در همان مسیری در حرکت اند که بجۀ سقو و تمام گروه های گمراه، منحرف و خاین به وطن در حرکت بودند و هستند. همچو تاریخ سازی، دسته دادن به تبر همین گروه های منحرفی است که از آن تذکر رفت.
و متأسفانه سادو های شان در ویب سایت افغان جرمن، برای همچو تاریخ سازی، صدا های ناموزون هورا، هورا میکشند و در حال مستی و پایکوبی اند. که همچو پایکوبی در واقعیت امر، فر و رفتن در لجنزار و خندق و گرداب متعفن و حضیض اسفل السافلین ذلت است.
اینکه چرا ایشان خود را با پیروی از اغراض و نیات پلید مرتدان و ملعونان فوق الذکر تاریخ، همردیف میسازند، میتوان گفت که : تنها خداوند بر ضایر اگاه است.
الاها به ذات اقدس تو پناه میجوئیم که در همه حال بینا و قیوم توانا و مالک روز جزاستی.
|
|
ع، تره کی | 26.12.2024 | فرانسه | |
د محترم وحید په ځواب لاندی مطالب د متمم په بڼه زیاتیږي :
محترم وحید لیکی :
« تاسو د مرحوم حقانی ډیر صفت کړی حال داچی جهاد ټولو افغانانو او قومونو وکړ هرقوم کی جهادی لیدران شته اما دهغه ډیر برجسته کول دا معنی لری چی تاسو غواړی پښتون بدنام او یو مرتجع قوم یی معرفی کړی. همدومره بس ده چی دااوس نور شریف قومونه وایی چی دغه قوم سره یوځای اوسیدل ناممکن دی داځکه چی فقط جګړه ، د وطن ورانول او مدنیت سره دښمنی یی زده ده اوبس ».
ځواب . په لیکنه کی موضوع د مقاومت او جهاد د جنګیالیو په محور باندی څرخیده. د سولی د وخت د ملی ګرایانو ( الفت، مجروح، بینوا ، پژواک . . .) یادونه پخپل ځای پاتی دی . په سیاسی ستیج کی د جهادیانو په راتګ سره پوهنتونی او اکادمیک وړتیا د مدرسو د فارغانو تر اغیز لاندی حاشیی ته لویدلی ده.
وسمهال ستاسی په تعبیر همدغه مرتجعو خلکو د افغانستان واکمنان دی۰ د مکتبیانو غت پرابلم دا دی چی څنګه د دغه مرتجعینو (ستاسی په اصطلاح ) ګده ژبه پیدا کړی.
د حقانی شبکی د توصیف په نتیجه کی هغه وخت ستاسی په بیان « پښتون بدنام او مرتجع قوم معرفی کیړی» چی موږ تحریک طالبان او حقانی شبکه د پښتنو د استازی په حیث وپیږنو. په معاصر نړی استازیتوب باید د ځینو شکلیاتو د جینل څخه تیر شی. د طالبانو په دری کلن واکمنی د استازیتوب شکلیات له پامه غورځول شوې.
|
|
زمری کاسی | 26.12.2024 | چین | |
شمشیر ۹۰۰۰ سال قبل، نگفته اند که در کجا!
|
|
محمد داؤد مومند | 26.12.2024 | متحده ایالات | |
نشرات زهراگین و ضد شرافت ملی دستگاه تبلیغاتی (فارسی نیوز)
این دستگاه نشراتی خود را مدافع و پیش آهنگ حقوق و منافع تاجکان افغانستان میداند. الیوم برای بار اول به دستگاه هیتلری تبلیغاتی این گروه و دستګاه شر انداز و شیطانی گوش دادم، که از تجاوز نظامی اردوی پاکستان بر حریم خاک افغانستان، شهادت تعداد کثیری به شمول میرمن ها و کودکان ابرار خوشنودی میکردند و میگفتند هر کشوری در جهان به شول پاکستان و ایران و تاجکستان، بر افغانستان حمله و تجاوز نظامی نمایند از آن حمایت خواهند نمود.
با خود گفتم لعنت بر شیطان.
افغانستان و ملت افغان با چه خطرات تهدید کنندۀ حیات ملی، از نظر تخریبات کشور های معاند و متخاصم و دستگاهای استخبارات خارجی و چه هم تهدید افتراق ملی، مواجه است، ولی محققین و مورخین ویب سایت افغان جرمن در کدام غم مبتلاء هستند!!!!
موږ په خپله ملتی ژبه کی یوه کره وینا لرو چی وایی ؛(مړه خیټه پاړسی وایی) مثالونه یی هم «فارسی نیوز» او د افغان جرمن محققین دی!!!
لویه خدایه لویه خدایه
دا تیاری پر موږ رڼا کړی
په سینو کی چی مو زهر د کینو او تربګنو دی
ورته علم پوهه راکړی ورورولی را کی پیدا کړی
آمین یا رب العلمین
|
|
زمری کاسی | 26.12.2024 | چین | |
حدث میزنم اګر چنین اسناد کاپی و نگهداری شوند، سند مؤثق خواهد بود! عكسي از أولين اجينت نظامي سازمان استخباراتي امريكا CIA كه وظيفه داشت سران اتحاديه شمال را بر ضد حكومت طالبان اماده كند و اين گروپ بعد از واقعه يازدهم سپتمبر در پنجشير و سمت شمال پولي زيادي را به سران شوراي نظار و محقق و عطا تحفه دادند
|
|
دوکتور غروال | 25.12.2024 | ویانا | |
دا خیټور خچنی ږیری قادیانی قاتل چړیان بالخصوص قاتل حقانیان د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان کاملآ غلامان دی او قاتل حقانیان پنجابی پاکستان ته زیاتره داعتبار کسان دی او دا خائینین د پنجابی پاکستان امرونو تابع دی دا ټول تربیه شوی خائینین چړیان پنجابی پاکستان دغلیسی امریکا په کومک سمبولیک په چوکیو کینولی دی په واقعیت کښی د افغانستان کنترول د انګلیس چوچه پنجابی پاکستان سره دی او مهمترین اعتباری کسان ئی د قادیانیو چړیانو مینځ کښی دا خاص تربیه شوی قاتل حقانیان دی داچی د افغان پټانانو څخه دا پنجابیان ډیر ترس لری نو د افغانستان تخریب کښی دا پنجابیان ډیر محتاطانه روان دی او قاتل غلام چړیان هم ترس لری چی ځانونه پښتنو ته د پنجابیانو غلامان په ګوته نشی ، دی پنجابیانو ته غلیسی امریکا او شیطان انګلیس زمینه برابره کړیدی بلی وروسته به د پنجابیانو باداری علنی ولیدۍ شی ، امید دی چی بریالی نشی !
او همدارنګه د افغانانو نامداره تاریخ تر پښو لاندی کولو لپاره کوشش کیږی چی ځینی خائین جعلی تاریخ لیکوونکی هم د غلیسی امریکا او شیطان انګلیس په هدایت ډیر ګرم دی ددوی مخنیوۍ هم باید صورت ومومی ، په افغانستان کښی یوه حلقه موجوده دی دوی کوشش کوی چی ولس ته ډیر محتاطانه د غلامو چړیانو چټلی څیری په ګوته کړی !!! بلی صادقو افغانانو راپورته شۍ او ددی تخریبکارو مخه باید ونیول شیاو په اروپا او امریکا کښی د کمونیستانو ، اخوانیانو ، شغلیانو او د متعصب ایران رژیم له خوا حمایه کیدونکی تخریبکاره ډیر فعاله شوی دی او تعداد ئی هم زیات دی!!!!!
|
|
ع، تره کی | 25.12.2024 | فرانسه | |
ښاغلی وحید ! لیکنه د آرشیف څخه اخیستل شوي. د ۲۰۱۸ م کال چی جهاد او مقاومت په تاکونکی پړاو کی و او اشغالګرو ځواکونو د خپلو عملیاتو استقامت حقانی شبکی ته اړولی و، باید د سالم فکر خاوندان د مقاومت په ملاتړ دریز نیولی وای. جګړه لکه چی تاسی په حق لیکلی بدبختی او ورانی لری. خو که د مقاومت جګړه نه وای افغانستان تر ابده پوری د ګوداګیو فاسدو نظامونو او اشغالګرو قوتونو په منګولو کی ایسار پاتی شوی و. دا هم واقعیت دی چی مجاهدین د پاکستان د استخباراتو سره په تړاو د افغانستان په نڼه جنګی پلانونه تطبیقول. دا د جنګ مجبوریتونه و. مجاهدین سپوږمی او مریخ ته لاسرسی نه درلودل جه هلته ځانته نظامی هدي جوړی کړي. د ا هم د منلو وړ دی چی د جګړی اصلی لنګر او ورسره ورانی په جنوبی پښتانه میښته سیمو کی و.د بابا مزاری بچیان د اشغال په قصه کی نه و. هغوی پام حرمین شریفین ساتنی ته اړولی و. دا چی ولی په اوسنی وخت لیکنه د آرشیف نه ایستل کیږی، دوه لاملونه لری : ـ د خلیل الرحمن شهادت چی یو اعتدالی مسلمان په حیث پیږندل شوی و. ـ مدیا او مطبوعاتو ته د حقانی شبکی د عقیدوی جوړښت په اړه مالومات وړاندی کول.
|
|
محمد داؤد مومند | 25.12.2024 | متحده ایالات | |
افتخار بر داکتر خالدی
داکتر خالدی از سال های متمادی در یک سنگر مبارزۀ ملی قرار دارد، مبارزۀ قلمی ایشان برای وحدت ملی در سطح تمام اقوام افغانستان، تأکید به حفاظت و حراست جغرافیۀ است که به نام مبارک و مقدس افغانستان از زمان احمد شاه بابای کبیر برای ملت افغان به میراث مانده است.
در طول تاریخ، به استثناء دورۀ مدنیت سوز و دهشت زای سقویان، کشور ما و ملت ما هرگز این چنین معروض به تباهی و بر بادی نبوده چنانکه با تجاوز دولت شوروی و اضلاح متحدۀ امریکا و انتصاب روی کار آوردن حکومات مزدور و ضد ملی و جنایتکار، در معرض تباهی قرار دارد. مهلک ترین غدۀ سرطانی که اتحاد ملت و موجودیت جغرافیۀ ما را تهدید میکند همین افتراق ملی، مبتنی بر تجزیه طلبی و به عوض آمنا و صدقنا به موجودیت اقوام و قومیت ها، ادعای ملت ها و ملیت ها در افغانستان است. یعنی به عوض یک افغانستان واحد و تجزیه نا پذیر ، آرزومندی (ستان) های متعدد مانند هزارستان و خراسان و پنجشیرستان و امثالهم است.
در هیچ کشوری از جهان مدعیان وجود ملت ها وجود ندارد، نظام های فدرالی در بسیاری کشور های جهان وجود دارد، ولی باشندگان تمام این کشور های فدرالی مانند اضلاع متحده امریکا خود را یک ملت واحد میداند.
در اضلاع متحده اصطلاح ملت یهود و ملت کرسچن و ملت هسپانوی زبان و انگلیس یا جرمن نژاد وجود ندارد، اضلاع متحده یگانه مملکتی است که توسط مهاجرین از سراسر جهان تشکل یافته ولی هیچکدام از این کتله های نژادی و مذهبی به شمول سیاه پوستان که تا نیم قرن قبل از حقوق مدنی محروم بودند و تمام نفوس 340 ملیونی اضلاع متحده خود ها را جزء یک ملت میدانند، نه ملتها. اما امروز اکثیریت قاطع به اصطلاح روشنفکران تاجک و هزارۀ ما دعوای موجودیت ملت ها و ملیت های جداگانه را میکنند. داکتر صاحب خالدی در مقالات گذشته و آخرین مقالۀ شان که امروز در ویب سایت افغان جرمن تحت عنوان «آیا حل معضلۀ افغانستان تجزیه طلبی است» مضمومن مدلل و مستدل و علمی را به رشتۀ تحریر کشییدند که حیثیت یک لکچر پوهنتونی را دارد. سؤال من خدمت شاغلی استاد سیستانی و محققین و نویسندگان و بزرگان ویب سایت افغان جرمن این است که در همچو مقطع تاریخی که وحدت ملی اقوام و ملت ما رو به فروپاشی است، نوشتن مقاله هه و کتاب ها در مورد اینکه نادر خان ایجنت انگلیس بود و یا جرنیل صاحب یار محمد خان محصل استقلال و نجات افغانستان بود، ارزش تاریخی دارد ؟ یا مبارزۀ وطنپرستانۀ ذواتی مانند داکتر صاحب خالدی؟
انگلیس ساختن نادر خان چه دردی را دوا میکند؟
به لحاظ خدا، به لحاظ پیغمیر، به لحاظ تمام مقدسات دینی و ملی به این نفخ پرانی های متعفن و جنجالی که به قول نبیل خان عزیزی روی عقده های شخصی و قومی و امثالهم استوار است خاتمه دهید و مانند داکتر صاخب خالدی در غم تداوی مرض سرطان افتراق ملی باشید.
به قول شاعر
تو کار زمین را نکو ساختی
که به آسمان نیز پرداختی؟
ملت در حالت احتضار قرار دارد و تو در غم انگلیس ساختن نادر خان هستی؟
به اصطلاح معروف مردم ما:
بز در حالت جان کندن و قصاب در غم چربو خدایا مددی
|
|
زمری کاسی | 25.12.2024 | چین | |
|
|
الله محمد | 24.12.2024 | آلمان | |
جناب محترم ارسلا صاحب! با عرض سلام و احترام به شما محترم و آرزوی صحت و سلامتی تان ، مقالهء "قصر پوشالی ایران در حال از هم پاشیدن است" از مطالعه ام گذشت.
به نظر بنده مقاله از نگاه روانشناسی سیاسی جهان، واقعبینانه بررسی شده، و مطابقت تقریباٌ کامل، با تفکرات بنده بعد از حمله اکتوبر دارد، که محاسبه غلط دولت ایران در آن دخالت عمیق دارد.
هرگاه روسیه در مورد ایران تغیر سیاست بدهد، که بعید نیست، می تواند با تغیر ات سیاسی و اجتماعی در ایران بعد از خامنه ای، منافع سیاسی و اقتصادی بهتر داشته باشد.
دیده شود تا چی اندازه دولت امریکا قادر به تطبیق تحلیل معقول شما شده می تواند. در هر حالت آن ، ایران زمینه کار را برای صنایع اسلحه امریکا، چنانچه دیده می شود، مساعد ساخته است با این لغزش و سیاست منطقوی غلط خود ، انهم به قیمت اقتصاد و مردم ایران بنام اسلام که در نهایت به نفع اسراییل و امریکا خاتمه پیدا خواهد نمود. همه آن چی در کوتاه مدت و یا هم دراز مدت به قیمت جان و مال یعنی عاید خالص سالانه بی گناهان. تاریخ بشر از چنین مثال ها زیاد دارد، که از قدرت استفاده مناسب ، در اثر نبود فهم بالا و یا هم غرور بی جای، شده نمی تواند. بسیاری کشور های جهان در اثر تجارب تلخ گذشته مانند جاپان، چین، امریکا، اروپا و غیره کشور ها ، اما بر عکس در این اواخر یعنی قرنها توانسته اند، سیستم های اجتماعی و اقتصادی محکم غرض رفاه اجتماعی و روانی مردم خود راه اندازی نمایند.
هیچ کس بر شمع در آتش زدن رحمی نکرد
از ازل بر حال ما می گرید استعداد ما
بیدل
|
|
وحید | 24.12.2024 | تورخم | |
محترم روستارتره کی صاحب سلامونه او احترام می قبول کړه. تاسو د مرحوم حقانی ډیر صفت کړی حال داچی جهاد ټولو افغانانو او قومونو وکړ هرقوم کی جهادی لیدران شته اما دهغه ډیر برجسته کول دا معنی لری چی تاسو غواړی پښتون بدنام او یو مرتجع قوم یی معرفی کړی. همدومره بس ده چی دااوس نور شریف قومونه وایی چی دغه قوم سره یوځای اوسیدل ناممکن دی داځکه چی فقط جګړه ، د وطن ورانول او مدنیت سره دښمنی یی زده ده اوبس. د ده اود انس له لاسه داپنځوس کاله پشتانه تباه شول. دامریکا داشغال په وخت به یی توصیف وشی، خو د مرحوم داود خان په وړاندی ولی باغی او یاغی شو؟ دا هغه سړی و چی د داود خان دترقی برنامی یی رد او بیا یی د خوست ټول میدان هوایی او الوتکی کباړ کړی. پشتانه په قزیکی لحاظ هره ورځ طور اوسط دوه سوه تر دری سوه دده له لاسه وژل کیدل او پښتنی سیمی ټولی دده له لاسه له مکتب، برق ،سرک، روغتون واکسین او نورو مزایاوو څخه محروم شول. پنجشیر او بامیان کې ټولو کلو کی یوه مرمی فیر نشوه یو انتحاری پکی نه و ښه اباد شول ځوانانو یی تحصیلات وکړل سیاست کی ورزیده شول خو د حقانی صاجب تحفه دا وه چی نجونی یی له تعلیم منع کړی او د پاکستان باداری یی راباندی تحمیل کړه. تاسو باید دده پرځای د الفت صاحب، مجروح صاحب، کټوازی صاحب، پژواک صاحب، چنیزایی صاحب، تڼیوال صاحب روهی صاحب... بیوګرافی او کارنامی یادی کړئ. المدح الذبح. تاسو په دی توصیف پښتون قوم باندی د انسانیت چلیپا وکښله دا ولی؟؟ جهاد ټولو کړی دی. بابا مزاری رحمته الله علیه هیڅ پیغله له تعلیم منع نه کړه او نه یی شفاخانه یا ژوندی انسان باندی انتحاری وکړ او دا یی هم ونه ویل چی حضرت محمد د انترکاننتیتال مخه کی قومنده راکوله او بیبا د یو جومات په سر د جنت سند راته لاسلیک کړ. دا دده روزنه وه چی خپل اولاد ته یی ورکړی. زموږ په پاک نبی(ص) یی تور ولګاو او سخته بی حرمتی یی وکړه. خدای مودی نه ګنهکار کوی(توبه نعوذبالله) . زموږ یادیږی چی پاکستان دده د اوسیدو د کور ساحه په راز راز امنیتی کمربندو احاطه کړی وه ټوله ورځ به له پنجاب پلانونه او هدایات ورته راتلل. د پنجابیانو لری - بری به و، خو یو افغان هم دننه نشو ورتلای. تاسو ته پیشنهاد کوو چی د ملت په حال ترحم وشی او د نجات لاره وښودل شی . د دیپلوماسی د استاد په توګه ووایاست چی یو هیواد مو هم په رسمیت نه بیژنی او نفوس چی د دولت یو متشکله عنصر دی ټول په وتلو دی، نو چی یو حکومت په خپل نفوس حاکمیت ونلری او ورڅخه راضی نه وی نو د صفت وړ دی؟ دا خبری د بی احترامی په معنی ندی، خو سوچ کول غواړی. تاسو ګمرکونه وګوری ټول تجارت یوطرفه شوی زموږ یو مال صادرولو ته نه پری.دی خو له هغی خوا جعلی مواد، تاریخ تیر درمل او نور را روان دی زموږ چی دمیوی وخت شی بندر راباندی وتړی تجارو مو ټولو زیان وکړ. ماسره روز مره یاداشتونه شته چی درته ووایم حیران به شی د ډیورند د غاړی پولیس دومره سپکاوی کوی چی حد نلری او حقانی کابل کی عیشونه کوی.
|
|
زمری کاسی | 24.12.2024 | چین | |
|
|
زمری کاسی | 24.12.2024 | چین | |
در ذیل کاپی شده؛ و واقعیت است، مثال ها دارم و اینهم که در افغانستان چطور بود، بدتر و رذیلانه تر، آنچه «رسول ضبط احوالات و صبط احوالات وزارت داخله با وزیرش فاروق عثمان در دوران ظاهر شاه کرد از حساب دور است و بدنام و نیک نام رهبران دولت ها میشدند!
پخوا مي لیکلي وه چي اوسنۍ جګړې ۹۵ سلنه استخبارتي دي! __________________________________________________________________________ د اسر...ئیلو استخباراتي سازمان موساد وایي: " هغه فیجرونه او ټاکی- واکي مخابرې چي حزب... الله کارول او بیا یې چاودني وکړې موږ جوړ کړي وه او پر حز..ب الله مو خرڅ کړي وه" د استخباراتو یو مامور مایکل وایي: "۱۰ کاله وړاندې، حزب.. الله په ناخبره توګه له یوه جعلي شرکت څخه له ۱۶،۰۰۰ څخه زیات ټاکی- واکي "په ښه بیه" اخیستي. مایکل وویل: "موږ غیر معمولي وړتیا لرو چې جعلي شرکتونه رامینځته کړو پرته له دې چې له اسرای....یلو سره د دوی اړیکې شتون ولري." هغه وویل، "ډیری، ډیری جعلي شرکتونه زموږ په ګټه د اکمالاتو دوره بدلولو لپاره رامینځته سوي. موږ یو نړیوال تولیدي شرکت یو، موږ پخپله اصلي تولید کونکي او لوبغاړی یو، او نړۍ زموږ ......." هغه وایي موږ خبر وو چې حزب الله هغه وخت د "گولډ اپولو" په نوم د تایوان له یوې کمپنۍ څخه فیجرونه پېري. د جعلي شرکت په جوړولو سره، د اصلي شرکت له خبرتیا پرته د "گولډ اپولو" نوم په فیجرونو کې چاودیدونکي مواد واچول. وايي چې د فیجرونو دن نه چاودیدونکي توکي دومره قوي وو چې یوازي کارونکي ته زیان ورسوي. دوی وایي چي څه ډول یې په اسانه د جعلي شرکت له لوري دا فیجرونه پر حزب الله په ښه قیمت خرڅ کړه .او په پای کي وایي چي موږ هغه وخت فیجرنو ته انفجار ور کړ چي حزب الله پر دې فیجرونو شکمن سوی وو. __________________________________________________________
د موساد د دوو مامورینو سره دا مرکه CBS ټ |
|
محمد داؤد مومند | 24.12.2024 | متحده ایالات | |
ګران محترم استاد جهانی صاحب
سلامونه او نیک تمنات می ومنۍ
ستاسو خبره د کاڼی کرخه ده، لکه څنګه چی مو فرمایلی دی ما په خپل رنځور حالت کی د خپلی وسعی پوری خپله ایمانی او وجدانی وظیفه تر سره کړی ده.
ما ته د حق بینو او په سیاسی لحاظ د غیرو منسلکو وګړو لکه تاسی، قضاوت او حکمیت معیاری ارزش لری. زما هڅه دا ده چی په داسی واقعیتونو رنا اچول، وطنوالو ته د مقایسی او قضاوت فرصت ورکړل شی. هغه څه چی ما د ځینو وګړو په قضاوتنو ځورو ی، یو (دبل ستنیندرد) پالیسی او دوهم (اقتضاء پرستی) ده.
هغه د شاعر وینا ده چی؛
که څوک تله د انصاف په لاس کی ورکا
خپل ټټو او د بل آس به برابر کا
خورا مننه او پر مخ مو ګلونه
|
|
عبدالباری جهانی | 23.12.2024 | ویرجینیا | |
ښاغلی محترم محمدداوود مومند صاحب سلامونه او احترامات. له شهید نادرخان څخه د امان الله خان او بچه سقاو د غوښتني په برخه کي می ستاسي مفصل، مستند او منطقي تحلیل ولوست. تاسي په خپل مضمون کی هرڅه روښانه کړي وه مګر تاسي نه سی کولای چي د قصدي او ارادي کڼو غوږونه شنوا کړی. تاسي خپله وجداني وظیفه سرته رسولې ده او زه ګومان کوم ستاسی همدومره مسوولیت وو. تاسی ته د ښه صحت او اوږده ژوند دعا کوم. په درناوي.
|
|
زمری کاسی | 23.12.2024 | چین | |
|
|
دوکتور غروال | 23.12.2024 | ویانا | |
افغان غیرتی ملت په خپل نامداره تاریخ کښی همیش د خپل مذهب او د خپلی خاوری استقلال او ازادی او همدارنګه د خپلو عنعناتو ساتلو لپاره په اتفاق سره مسلسل یرغلګرو ته ( د شیطان انګلیس ، ظالم خرس روسیی سره دده ملګرو او غلیسی امریکا او سره دغربی ممالک ملګریو ) ماتی ورکړی دی او د خپلی خاوری څخه ئی په ستره قربانی سره ددوی ګوډګیانو شړلی دی دا چی افغان غیرتی ملت سر سخته همسایه دوښمنان ( د شیطان چوچه پنجابی پاکستان او متعصب اخو ندی ایران ) لری نو د غلیسی امریکا ( د سی آی اي ستر جاسوس او د افغان ملت ستر دوښمن خلیلزاد تر رهبری ) ، شیطان انګلیس په ډالرو او پونډونو او د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان تر کنترول لاندی تربیه شوی غلام تنظیمونه او قادیانی مدرسو کښی تربیه شوی قادیانی چړیان د افغان ملت تباهی لپاره په تدریجی شکل سره استعمال کړۍ شوی او استعمالوی او قاتل حقانیان ملی خائینین حتی اوس هم د شیطان انګلیس چوچه پنجابی پاکستان تر رهبری لاندی د افغان ملت تباهی باندی لګیا دی او اوس ځینی خائین کسان د قاتلو او پنجابی پاکستان قاتلو حقانیانو مصنوعی تاریخ تبلیغولو باندی مشغول شوی دی او خائین کمونیستان د غازی امان الله خان شعار لاندی کمونیستی بابولانی شروع کړی دی او ملی شخصیت او د کمونیستانو ستر دوښمن غازی شهید نادرخان چی د پکتیا غیرتی قومونو په ملاتړ شیطان انګلیس ټل ته په تیښتی کړو اما دا خائینکاره کمونیستان بیا هم د کمونیستی افغان جرمن ویب سایت له لاری چرندیات شروع کړیدی او وائی چی نادرخان د شیطان انګلیس اجنټ وو دا ستر افتخار دی چی باسواده غیرتی ملی افغانان موجود دی چی ددی خائینانو دروغ ویلو مقابل کښی واقعیتونه وړاندی کوی او د خائینو کمونیستانو تخریبی پر پړی رسوا کوی!
|
|
زمری کاسی | 23.12.2024 | چین | |
|
|
محمد داؤد مومند | 22.12.2024 | متحده ایالات | |
زوړ ملا او زړی تراویج
یا په بل عبارت زړی بابولالی
زه د ښاغلو پوهاند صاحب دودیال او ښاغلی نبیل عزیزی وړاندیزونه سل په سلو کی تأییدوم.
د نادر خان په مورد کی لیکنی مخصوصا د دوه نفرو لخوا او هغوی د سادوګانو له خوا د مات ریکار حیثیت لری چی مکرر اندر مکرر اوریدل کیږی.
ښاغلی نبیل عزیزی رشتیا وایی چی دا په اصطلاح تاریخی لیکنی په شخصی او قومی انګیزو او عقدو باندی بنسټ لری.
دا څیر تاریخ لیکنی د خلکو نه لار ورکوی
د استاد بینوا به وینا
ددی مات رباب آهنګ د روح عذاب دی
مکرر ګرچه سحر آمیز باشد
طبیعت را ملال انګیز باشد
دل ز پر ګفتن بمیرد در بدن
ګرچه ګفتارش بود در عدن
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 22.12.2024 | USA | |
دودیال "....الله پاک مو انصاف روزی که کمنت لیکونکو ! هیچاته مو حیثیت پرېنښود. له امان الله نیولی تر نادرخان تر چرخی او بیا تر سردار داودخانه... ټول مو وشرمول.... اې قدرمنو د سل کاله مخکی مقالو شنونکو! .....د استقلال د ګټول او له هغه ورهاخوا او دی خوا د څو کلونو هېرې پېښې شاربي او خلاصی یې نشته!!....خو هرشی یوه طریقه لری، موږ خو په دی ناندریو هم د تاریخ تحقیق وشرماو او هم تېر نسلونه...."
ډېر ښه او په ځای ټکي دودیال صاب, خو داسې ښکاري چې تاسو پخپله د ځینو افغان-روڼ-اندو په اړه یو مهم حقیقت هېر کړی دی چې د نارسیسټیک تمایلاتو سره غواړی د ځان لپاره تل پاتی نوم جوړکي:
دوی هغه کسان دي چې په لاس کې د ډېر وخت لرلو تېرول ستونزمن وي، نو بیا د پخوانی تاریخ زرګونه پاڼې کاپي کوی، خپل احساس او نظر په پریمانه توگه پکې اضافه کوي او د نوی تاریخ کتاب په توگه په خپل نوم یې خپروي او یا مثلا افغان جرمن انلاین د وړیا کوربه په توګه کاروي.
په دې کټګورۍ کې, ځینې روڼ اندي لیکونکی د کیسې جوړولو اسانه لاره غوره کړي او غواړي چې هم "بابا" شي او یا هم "تاریخ پوه" . که نه نو د افغانستان د تاریخ په دې برخه کې پخوانیو لیکوالانو لا دمخه ډیر څه لیکلي دی. په فارسي کې یوه ښه متل دی چه, اسانترین طریقه جمع را ضرب گویند!
|
|
ع واحد حيدرى | 21.12.2024 | سدني استراليا | |
محترم جهانی صاحب، سلامونه او نیکې هیلې، ډیر مصروفیت زه ناتوان کړم چې ستاسو ترڅنګ د شهید نادر خان د قسم خوړلو دښمنانو پر وړاندې ستاسو له دقیقو، مستندو او بېطرفانه لیکنو او تحلیلونو څخه دفاع وکړم. سره له دې چې زه له څلوېښتو کلونو راهیسې د افغانستان نه لرې، په بهر کې د طبابت په مسلک بوخت یم او له افغان تاریخي,ادبی موضوعاتو او کتابونو فاصله لرم.
خو هغه څه چې له مخکې مې په یاد دي، د شهید نادر خان د لور او د شهید محمد داود خان د مېرمنې بیبی زینب جان شرافت، اخلاق او مهرباني ده، چې له دې ښو اخلاقو او تربیې یې د دوی د محترم پلار د شخصیت لوړوالی اندازه کېدای شي.
یو محقق چې ادعا کوي چې د هغه نیکه د شهید نادر خان لخوا په زهرو وژل شوی، څنګه کولای شي سالم قضاوت وکړي؟ هغه هم په داسې حال کې چې د هغه خبرې یوازې په ادعاوو، حدسیاتو او د افغان او افغانستان د دښمنانو د استخباراتو تبلیغاتو باندې ولاړې دي.
محترم جهانی صاحب، له هغه ورځې چې د غازي شهید نادر خان د کورنۍ پر وړاندې بېحرمتي د ۷ ثور په لومړۍ ورځ پیل شوه، تر ننه پورې دوام لري. خلقیان، پرچمیان، نقابپوشه شعلهیان او د افغان او افغانستان د نوم دښمنان د دې کار په سر کې دي. دوی غواړي خپل خیانتونه پټ کړي او د خپلې خیانتونو واوره بار د شهید نادر خان پر بام وغورځوي.دوی د غازی امان الله د نوم څخه استفاده کوی. داڅړ په نظر او د نظامي خلقي افسر چه د شوروی د سره بیرق لندی د افغان ملت په مقابل جنګیدله په نظر مارکسیست لنینیست میر اکبر خیبر شهید دی، خو غازي شهید نادر خان شهید نه دی. دوی ادعا لري چې خیبر چې په زرګونو مرتدین یې روزلي، د شهادت شرایط پوره کړي دي، خو نادر خان نه. حال دا چې دواړه د روسانو لخوا وژل شوي، په دې توپیر سره چې یو د روسانو نږدې دوست او مزدور او بل د روسانو دښمن؛ یو مدبر شاه، د استقلال اتل، د خلکو خدمتګار، د مدرن دولتدارۍ بنسټ ایښودونکی او د افغانستان د شر او فساد له سقویانو څخه ژغورونک. بل د مرتد او وحشى خلقيانو استاد. انشاءالله د کال د پای رخصتیو په فرصت کې به د شهید سپهسالار نادر خان په اړه د بېلابېلو کتابونو او لیکنو برخې وژباړم او خپرې به یې کړم، ترڅو حقیقت د اصلي تاریخلیکونکو له لیدلوري روښانه کړم.
تاسو د لوی او مهربان خدای په امان سپارم. الله دې عمر در اوږد کړي، جهانی صاحب
|
|
زمری کاسی | 20.12.2024 | چین | |
عزیز و گرامی ام Hazarzbek Tajiashtun احترا به شما، در سال ۱۹۸۳ داستانی نوشم و عاقبت افغانستان را به نام « غم افغان » که در یو تیب هم است به سنگلاخ بی پایان سپردم که به ۱۱ فستیوال بین المللی یکی دو جایزه هم گرفتیم و در سینماهای زید و مراکز فرهمگی در حدود ۲۴ ولایت و یونیورسیتی ها آلمان و سویس و اطرش نشان داده شد و چند بار افغانها به لت و کوب من دست دراز کردند که سیلی های من حوالهٔ بعضی ها شد ولی آنچه توانستند بد گویی رذیلانه در غیابم، ولی مردمی هم وجود داشتند که اخطاریه ها به ایشان دادند! به درِ پست ترین ها مراجعه کردم با مصرف خود خصوصا در آلمان به داکتر ظاهر و داکتر یوسف قاچاقبر سنگ های قیمتی به آلمان چشم دید خودم در وقت وزیر معادن و صنایع بودنش، خاین به وطن، مردم و داود خان فقید که به وی احترام داشتند و یکی دو دون صفت و پست دیگر که میتوانستند دسترخوان جدیدی هموار کنند ولی نکردند!
بسیار زمانی علاقه داشتم و نه تنها من بلکه بلکه چند بزرگانی که استادان فاکولته ها بودند و استادان و دوستان و عزیزترین هایم این آرزو را داشتند ولی تمام زمینه ها را سی آی ای از هم پاشید و گرچه از جایی بالاتر ازینان به من پیشنهادی شد که میخواستند تخم ترور و تروریست را بردارند، احتمالا سهو نمودم که رد نمودم!
شما لطف کردید و واقعا با دیدنم از به اسطلاح وجب وجب تمام افغانستان و گذشتاندن روز یا هفته در قریه قریه که خود را قربان فرد فردش میساختم و تا جای لازمبه ایشان خدمت نموده ام و برای شان میخواستم بمیرم! اما جنابان رذالت مأب به قتلم دست بردند ولی زهر شان را وجودم بعد پنج ماه فلج عمومی در هردو دست و هردو پا دفع نمودم! ببخشید که قصه طولانی شد، اصلا دیگر نه چشم مانده و درین هشتاد و چهار سالگی حوصله و بدبختی اینست که اصلا همه خود را عقل عالم دانسته و صفحات مینویسند و و و! من دیگر امیدوار به روز خوب افغانستان نیستم و اشک میریزم!
بر بدخشان افغانستان امروزی ۳۲۰۰ سال قبل غرب به خاطری که قبلا ازینجا به مصر در زمان فراعنه لاجود و سنگهای قیمتی دیگر برده میشد حمله ور گردید و در بدخشان معدن *قلعی* اولین بار کشف و به صیقل اصلحهٔ خویش پرداختند که در همین زمان دور « مس » خاتمه و دور صیقل شروع میگرد و چون وسیله و تخنالوجی نداشتند، زیر نظر گرفتند که در زمانش باید ببرند. در بیست سال روزانه شخصی از «درسدن» آلمان به من گفت که روزانه پنج طیارهٔ غولپیکر نظامی به میدان هوایی نظامی درسدن در آلمان پایین و پنج طیاره پرواز میکند ولی هیچ کس نمیداند که از کجا و به کجا میروند، درک کردم که به من قصداً گفته شد!! بر علاوه دریای کوکچه در بدخشان از روی بزرگترین معدن طلای جهان میگذرد! اما چه کنیم که بی صاحب ساختندش! و اهدافی در پیش است که خوش آیند متأسفانه نست و جبرا باید بگویم که از ماست که بر ماست! داود خان فقید کوشید که با سیاست مداران آبزرگ آنزمان چون نهرو و سکارنو و جمال ناصر و غیره سازمان ممالک غیر منسلک را بسازند اما زود یکی پی دیگر غیر مستقیم از بین برده شدند و فعلا حدس میزنم که اگر طالب راه اصولی را پیش نگیرد، افغانستان تجزیه میگردد! یگانه امید من سازمان آسیای است ولی کس نداریم که بشنود بفهمد! ........................................................................................! گلونه
|
|
|
زمری کاسی | 20.12.2024 | چین | |
هر بی وطن بیاد وطن گریه می کند این بلبل از فراق چمن گریه می کند » امشب دلم برای وطن گریه می کند آواره در هوای وطن گریه میکند هر بی وطن که نغمۀ سر میدهد به مام بشکسته شاخۀ ز چمن گریه می کند دستان ِ اهریمن به سرا پردۀ حریم چندان فشرد خون به بدن گریه میکند صحرا و کوهِ میهن ما آتش است چنان آهو بیاد مشک ختن گریه می کند شیرازۀ محبت و عشق وهوس گسخت عاشق بپای زاغ و زغن گریه می کند چون نیست بلبلانِ غزلخوان وخوشنوا بر بانگ بومِ شومِ لجن گریه می کند خونین و داغدار کشد ناله هر شهید صد تن بتن درونِ کفن گریه می کند بینم « بشیر » ما به تولا نشسته ای غمدار گریه کن که وطن گریه می کند «زرغون» زبس بدامن شب خون گریستی باحرف ولفظ وصوت،سخن گریه می کند
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 20.12.2024 | USA | |
یک عکس به ارزش هزار جمله |
|
Hazarzbek Tajiashtun | 19.12.2024 | USA | |
زمری کاسی " چه عجیب است که اگر بگویم به غم بمانم و اگر نگویم دلم میکفد......سید قاسم رشتیا یک شخصیت ساختگی «پشتون» نبود....سید پشتون نیست و پشتون سید نیست!.... افغانستان جامعه نمیشود، مملکت «بر کله ها و برخیال ها» بود، است و خواهد بود!....تاریخ نویسی چیزی دیگریست و بیوگرافی یا اصلیت یابی چیزی دگریست!....."
محترم کاسی صاحب در واقعیت ها عینی افغانستان نهایت وارد, ولی نمیدانم چرا به تشریح اصولی و بنیادی ان نمی پردازد? تایتل ها - هرکس که انرا جز عادی نام میشمارد دروغ محض میگوید - سید, میر, حضرت و بلاه بدتر دیگر ازاین قماش بقایا پروژه پیاده شده و نهادینه شده قبلی در افغانستان است که عقب مادنگی را تضمین و مردم را در اطاعت کامل دایمی مسحور و مخمور و یا به فرموده کاسی صاحب «بر کله ها و برخیال ها» می سازند.
این ها در راس شایستگی هر قوم و قبیله افغانستان قرار داشته در ان جاه برتران ذاتی گردیده اند. در چنین پروسه ساختار اجتماعی, عقل اجتماعی را بازماندگان مثلا " اتش نفس" ها تایتل دار در کنترول داشته, نام پر اوازه فعلی و تاثیر ناک ملا و مولوی پدیده ها موقتی بیش نیستند. در پشتوانه هرکدام انها یک میر و پیر قرار دارد. چنین خیانت ملی را تایتل داران روشن فکر این گروه با انتقال ان از نسل به نسل ورنتی و گرنتی نموده خود و از خود را در صدر غذایی تعلیمی و پرستیج اجتماعی نگه میدارند. در کلیفورنیا یک کمپنی مشهور میتواند با یک تست ساده DNA جینوم هر شخص را هم از طرف پدر و هم از طرف مادر به اجداد شان وصل نماید. به فرموده کاسی صاحب عوض هزاران صفحه بیوگرافی نویسی عمدتا دروغ ها تاریخ, برای خدمت به وطن دوست داشتنی اش, چرا اغا- صاحب مشهور بایک تست DNA ادعا مالکیت تایتل خود را نمی خواهد اثبات نماید?
مردم از شوق به چنین تست DNA دست زده, چندی قبل فرید ذکریا CNN بسیار خوش بود که صد در صد نتیجه ازمایش جینوم او ریشه مشخص هندی دارد.
قابل یاد اوری است که مفهوم پیاده شده برتری ذاتی به اساس ادعا ولادت, در گیتی به شمول جهان عرب به جز از افغانستان و تا حدی ایران محو گردیده است.
|
|
محمد داؤد مومند | 19.12.2024 | متحده ایالات | |
د یوی اشتباه اصلاح او معذرت
ما د محمد ګل بابا د کتاب به بنځلسمه برخه کی د غازی امان الله د سلطنت به دوره کی، د پکتیا اعلی حاکم عبدالحکیم بارکزی د سردار صاحب په دوره کی د بوهنتون رئیس ښودلی دی، په داسی حال کی چی زما منظور ډاکټر حیدر خان شاغاسی وه چی د غبدالحکیم والی زوی کیده.
د خپلی بی عقلۍ او اشتباه نه معذرت غواړم،
مننه او بخښنه
|
|
زمری کاسی | 19.12.2024 | چین | |
چه عجیب است که اگر بگویم به غم بمانم و اگر نگویم دلم میکفد، به کدام زیان به کدام شکل و با کدام لهجه:
۱.سید قاسم رشتیا یک فرد بی شخصیت ساختگی «پشتون» نبود بلکه او را کیانی ها شهرت از طفلی پشتونی دادند! و خود هم کیانی بود !سید پشتون نیست و پشتون سید نیست! و ای سید قاسم رشتیا، هی هی!
۲. هاشمیان صاحب «سید» نبود بلکه محمد زایی و از عقارب خانوادهٔ مادر مقدسهٔ من بودند، بلی تند و راستگو به اصطلاح انقلابی بودند!
۳ نادر شاه غازی در خانواده شناخته نشده بود. و غازی نبود!
محمد زایی ها پشتون نیستند، سخنان مردم و تاریخ های جعلی سابق اصولی نیستند، انگلیس، فرانسه و آلمان، چرچ اف انگلند و چرچ اف روم و استخبارات های خصوصا این سه مملکت و بعد سی آی یی با کثافت خور خود یعنی سویس که چهار سال پیش افشأ گردید امور سی آی یی را پیش میبرد و در مجموع افغانستان امروزی هرگز در اختیار خود نبود! مستند!
آمدن یا اورده شدن اعیحضرت امان الله خان با طرفداری «اتهٔ ترک» و دوران هتلر به قدرت رسید، بلی خدمت کردند ولی محمد زایی نبودند. پدر پر افتخارم معلم طاهر بسیار هوشیار و زرنگ و ظاهر مشهور به «خلمی» و مرزای نادر شاه و بعد منشی امان الله خان بودند!
به آن غازی ها و آن مارشال با مارشال دوستم عین رتبه را اعطا کردند!
تاریخ نویسی چیزی دیگریست و بیوگرافی یا اصلیت یابی چیزی دگریست!
افغانستان جامعه نمیشود، مملکت «بر کله ها و برخیال ها» بود، است و خواهد بود!
سخنان من شاهدان و کتب بی شمار غربی در قبال دارد! نه تخیل نویسی!
|
|
محمد داؤد مومند | 19.12.2024 | متحده ایالات | |
دوست بزرگوارم الله محمد خان گرامی
در حفظ خداوند باشید
از لطف و محبت آن اخوی گرامی متشکرم و سعی بلیغی به خرچ خواهم داد، تا به مشورۀ آن مشفق و مهربان جامۀ عمل پوشانیده باشم .
ثانیا باید به عرض برسانم که مهم نیست که، کی مینویسد بل مهم این است که چه مینویسد.
احساس و مسؤلیت وجدانی مینمایم که در همچو موارد، نظاره بین و بی تفاوت نباشم.
با عرض حرمت
|
|
الله محمد | 18.12.2024 | آلمان | |
جناب محترم مومند صاحب عزیز و گرامی! بعد از عرض سلام و احترام ا زبارگاه خداوند متعال خواهان صحتمندی شما شده ، امید است تکلیف که ذکر انرا نموده اید موجب مشکلات صحی زیادتر نشده و علاج شده بتواند. مشوره بنده در ارتباط صحت به صورت عموم کم نمودن وزن است، که فوق العاده مفدیت های زیاد دارد و در خوردن احتیاط نمودن است. به هر صورت ، صحتمندی شما باعث صحتمند بودن محتویات ادبی این صحفه هم بوده، که امید است هر دوی شما خوش و ارام باشید، یعی خوشی شما، خوشی این صحفه یعنی خواننده تان است. فرست پیدا نشد و حالا شد تا چند جمله در ارتباط مقاله اخیر تان تحریر بدارم.
بنده اصلاٌ مقالهء را که شما محترم بالای آن مقاله نوشته اید، مطالعه نه نموده ام و هر گاه مقاله از همان فکر و منطق نارسا بیرون شده باشد که با هزاران صحفه تا کنون موفق نشده خواننده با منطق را قناعت بدهد، منبعد هم با چنین مقالات ممکن نیست. بنده نظر به شناخت که از منطق و استدلال نا رسا یان فکری، که فکر می کنند رسا اند، پیدا نموده ام از خواندن چنین مقالات اجتناب می نمایم، زیرا همه آن نشخوار زدن ذهنی و یا فکری که یک نوع مریضی شناخته شده است، می باشد.
"بعداً نگاشته شده"، فکر می کنم منظور شما محترم در نوشته مقاله که بالایش مقاله نوشته اید باشد.
"در حالیکه قوا در حواشی یا پایگاه نظامی انگلیس در شهرک تل در حالت پیشرفت بود به (پیشنهاد انگلیس )متارکه صورت گرفت و امان الله خان امر عقب نشینی به قوای افغانی تحت قومانده نادر خان را داد."
بنده استدلال زیر شما را در برابر جمله بالا فوق العاده منطقی و موجه میدانم که باید درک شده بتواند :
"پیشنهاد متارکه از طرف انگلیس خود شاهد شکست انگلیس در جبهات جنوبی است، در غیر آن انگلیس به حیث یک
سوپر پاور بزرگ جهان هرگز حاضر نمیشد که به سویۀ جهانی شکست خود را قبول نموده و حاضر به متارکه شود،
زیرا اعلان متارکه دلیل اشکار شکست و تسلیمی است."
بنده در زمینه چند سال قبل در برابر همین منطق چنین نوشته بودم: 9-"اما رسیدن فرمان آتش بس از سوی امان الله خان، شکست نادرخان را به پیروزی مبدل کرد." آمان الله خان به جانب انگلیسها فرمان آتش بس صادر نموده نمی توانست. حتماٌ باید قوای افغانی که در جریان جان فشانی و جا ن بازی برای استراد استقلال کشور قرار داشتند و می جنگیدند، انگلیس را مجبور به آتش بس نموده باشد. انگلیسها که با سر قوماندان اعلی در کابل با تماس های سیاسی از آتش بس صحبت نموده بودند، از شکست خود مطمین بودند، که به آتش بس موافقت نموده بودند و انرا به جانب افغانی اطلاع داده باشند."
دل آگاه نایاب است بیدل کاندرین دوران
نشسته پنبهء غفلت به جای مغز در سر ها
|
|
محمد داؤد مومند | 18.12.2024 | متحده ایالات | |
سه نامرد بزرگ!
گرچه د نیا، دنیای نامردان است، ولی بعضی نامردان نامی را میتوان (نامردان جغه دار ) نامید . در وقت پادشاه مخلوع یا مستعفی یعنی خلد آشیان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه ف سه نفر به دربار مقرب بودند. نامرد جغه دار اول استاد خلیل الله خلیلی بود،که در دورۀ بچۀ سقو بی ناموس و مدنیت سوز و دشمن بزرگ غازی امان الله، مستوفی مقتدری بود، خلیلی از زمرۀ پشتون تباران کم اصل و دیسی و لمبر بدل شمرده میشود که نام قوم شجاع صافی را بد کرذد و بر زمین زد.
سردار صاحب او را خوب شناخته بود و او را تحقیر میکرد که سزاوارش بود. خلیلی آدم دو رویه و دروغگو و منافق و چاپلوس بود. پادشاه افغانستان او را به مقام مشاوریت مطبوعاتی خود گماشت و علاوه بر آن طبق معروضۀ شعری اش، یک خانۀ کانکریتی دو منزله برایش در کارته پروان بخشید.
مطلع چکامۀ مذکور قرار ذیل است،
عرضی است در جناب تو ام داد کن ز لطف
ای شهره گشته نام تو در داد گستری
این نامرد سقاوی در پیشاور به نوشتن رسالۀ مبتذل (عیار خراسان پرداخت) و نامردانه و بی شرفانه بر قوماندان بزرگ معرکۀ تل از دولت انگلیس و معرکۀ نجات افغانستان و ملت افغان از دست سقوی های بی ناموس و نا مسلمان و جنایت کار، که توسط یک هزاره بچۀ ملعون و تحریک ایادی دولت شوروی، یعنی علیه الغازی محمد نادر خان بزرگ، به گوه خوردن پرداخت. ضمناً در رسالۀ مبتذل خود از ضیاء الحق ملعون که در وقت ملک حسین پادشاه کثیف اردن، دستش به خوان هزاران فلسطینی سرخ بود، سپه سالار اسلام ساخت، در حالیکه سپه سالار اسلام غازی ممد نادر خان بود نه جنرال ضیائ الحق پنجابی. نامرد جغه دار دوم داکتر روان فرهادی کشمیری است. گرچه روان فرهادی در رشتۀ خود آدم لایقی بود، ولی سردار صاحب او را هم بد میدید. در وقت کودتای سرطانی حسن شرق ملعون، فرهادی در فرانسه سفیر بود، پادشاه افغانستان از روم خواست با وی در مورد حوادث کشور، تماس تیلفونی حاصل کند ولی این آدم ترسو و جبون و بی غیرت و چاپلوس و منافق و دو ریه حاضر نشد با پادشاه تماس تیلفونی حاصل کند، ولی اکنون منکر این واقعیت است.
لعنت بر روان فرهادی و امثال و اقران او.
بابای مبارزان ملی و سید اصیل یعنی داکتر سید خلیل هاشمیان، روان فرهادی را بار بار در مجلۀ انقلابی خود از ... سگ کشید.
نامرد جغه دار سوم سیدال یوسفزی (سید قاسم رشتیا ست)
این سید قاسم رشتیا بود، که در قسمت مادۀ 24 قانون اساسی سال 1964، که شاه از آن، از ناحیۀ سردار صاحب داؤد خان خوف و هراس داشت، شاه را مجبور به قبول این ماده نمود، که این ماده، سردار را به قول یکی از دانشمندان بزرگ ویب سایت افغان جرمن به یک (ببر زخمی) بدل کرد و سردار را مجبور به انتقام ساخت. ناگفته نماند که سید شمس الدین مجروح خان نیز که از زمرۀ رفقای دورۀ کلوپ یا کلپ ملی سردار داؤد خان در دورۀ شاه محمود خان غازی بود و هدف اصلی آن کلوپ تخریب حکومت شاه محمود خان غازی بود، در مورد مادۀ مذکور موقف مشابه شاغلی رشتیا را داشت. ولی با این تفاوت که شاغلی مجروح در سال اول صدارت سردار به او یاد اور شد اکنون که قدرت بدست ما رسیده باید در قسمت تطبیق پلان های کلوپ ملی اقدام عملی و گسترده نمود. که سردار از موصوع طفره رفت. زیرا هدف فعالیت اصلی کلوپ ملی تخریب حکومت شاه محمود خان غازی بود و بس.
به هرصورت برای سیدال یوسفزی یا سید قاسم رشتیا لازم نبود، که برای خشنود ساختن دولت مزدوران کرملن به نشر مضامینی در اخبار های دولتی تحت عنوان (نادر چگونه به قدرت رسید) بپردازد.
سگ های زنجیری کرملن اولین کسانی بودند که در مطبوعات به کشیدن قوله های (نادر غدار) اغاز نمودند و گروه های غدار و بی ناموس ستمی امضای نادر خان را در کتاب مقدس با بچۀ سقو باغی و طاغی و مدنیت سوز و بی ناموس مورد تمسک قرار میدهندف که همان و انگیزه اصلی شان همین کخ ستمیت در مقعد شان است.
خدا انسان را از منافقت در حذر دارد.
|
|
زمری کاسی | 18.12.2024 | چین | |
ازین قاتل بی ناموس مستند صبغت الله مجددی، شاهد تیم تلویزیو ن زیوریخ سویس و برادر اندر جوان خودش در پشاور که مرا از قتل نجات داد؛ و خانواده حضرت مادرم مقدسه ام در صنف هشت مکتب مرا هوشیار و متوجه ساختند و بعد که در قرغه ۱۲ سال همسایه شدیم در سال ۱۹۷۲ یا ۷۳ کوشید که یک آوازهٔ دروغ را توسط من پخش نماید که یعنی قاتل منهاج الدین کٔیځ آقای نعمت الله خان پژواک است، این دون دشمن پشتون ها و هزاره ها و بعد در پشاور مرا به استخبارات پاکستان سپرد و در سویس در گوشم در مجلسی گفت که:*استفاده کو از ایشان، استفاده کو از ایشان*، بی وجدان وطنفروش! چوچه و مخلوق انگلیس!
|
|
زمری کاسی | 17.12.2024 | چین | |
|
|
عبدالباری جهانی | 17.12.2024 | ویرجینیا | |
محترم محمد داوود مومند صاحب سلام و احتراماتم را بپذیرید. اولاً برایتان شفای عاجل را از بارګاه ایزد متعال خواهانم. ثانیاً ازلطف همیشګی که در باره اینجانب همیشه نشان داده اید بی نهایت ممنون و متشکرم. قسمیکه شما نګاشته اید، بنده هم تا جان در بدن دارم، همیشه از موقف اصولی خود، نه تنها در مورد تاریح معاصر افغانستان، بلکه در هر مورد، دفاع خواهم نمود. چون مطلقاً یک شخص بې غرض هستم، و همیشه بدون بغض شحصي، هیچګاهی واقعات و حقایق را قربانی عداوت های فامیلی و قومی نخواهم ساخت. بنده با هیچ یکی از ذوات تاریخ کشورم نه عناد شخصی و فامیلی دارم و نه عاشق کسی هستم. قسمیکه اشاره نموده اید، یکی از ذوات به بنده توصیه پدرانه نموده و مرا از موقفیکه درمسله تاریخ معاصر کشور ګرفته ام برحذر داشته و ګویا حقیقت ګویی و مستند نویسی بنده را موجب بدنامی ام پنداشته اند. سوال بنده دراینجاست که کجا و در کدام متن از حقیقت چشم پوشي نموده و خدا ناخواسته چه وقت و کجا از خیانت کسی دفاع نموده ام. قسمیکه قبلاً متذکر شده ام، آنها حمله غلام نبی خان چرخی برحریم افغانستان، به کمک دشمن دیرینه یعنی اتحاد شوروی ستالینی، و شهید ساختن مردم بیګناه کشور را قهرمانی و، برعکس، قهرمانی در معرکه استقلال و نجات کشور را خیانت می پندارند. آیا میتوان چشمهای کسانیکه خود را قصداً به کوری انداخته اند بینا نمود؟ به نظرم غیر ممکن است. و چون قصداً کتمان حقیقت مینمایند، الله متعال در قرآن شریف، در حق آنها، به صراحت فرموده اند که ذات باری تعالی به قوم ظالمان هدایت نمیکنند. شما زنده و سلامیت باشید.
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 17.12.2024 | USA | |
همایون نایل, " یوه جمله چه زما تگ لاره یی بدله کړه. اگر عادت کنید افراد عصبانی نا عادل یا خود خواه را در اطراف تان ببینید ان ها همه جا با شما خواهد بود...... "
از شما برای پخش و یادآوری مفهوم عادت - یا به عبارت دیگر نهادینه شدن عمل - که تعداد نهایت کمی از مردم از تاثیرات گسترده شده و حیاتی بعدی آن با خبر است قلبا متشکرم. در واقعیت، هر زمانی که فرد و حتی اجتماع به چیزی و یا روشی "عادت" می نماید، چنان مفهوم در نهایت در درون/باطن مردم نهادینه می گردد که تغییر آن نهایت دشوار خواهد بود:
درارتباط به رواج کلتور و پسلگدی ها مفهوم عادت یا نهادینه شدن عمل بهتر است سر به افغانستان زد. برخی از چنین عادت ها، خصوصا بخشی از ان که سیاسی القا شده است، حتی از نسل به نسل باقی می ماند. در سطح مثال اگر فرصت پیدا نمودید، لطفا مقالات تاریخی در مورد افغانستان را در ارتباط به واقعات حدود سال ها ۱۹۲۰ که اخیرا توسط محترمین جهانی, اڅړ, سیستانی, و داکتر کاظم نوشته شده است, بخوانید. با وجود تمام تفاوت ها یی وافر که بین هر ۴ شان وجود دارد ولی در نوشته هر ۴ شان شخصیت کلیدی که سیاست انوقت را ان هم با حرف اخر رقم میزد و با هردو طرف متخاصم - گروه نادر خان و گروه کلکانی - مستقیما درارتباط بود, شخصی بنام " نورالمشایخ " و برادران او بودند. رول ان ها برای اولین بار در حدود ۴۰ سال قبل از دهه ۱۹۲۰ در یک مهاجرت پلان شده به افغانستان زیر بنا گردیده و تا هم اکنون جز عنعنات مردم عادت نهادینه شد است.
تاثیر رول چنین شخصیت ها به اصطلاح " اتش نفس" ها در بعد سیاسی و اجتماعی هم اکنون به گفته شم جز عادت مردم گردیده و تا حذف نگردد در آینده نیز باقی خواهد ماند. چنین نهادینه گرایی عادت متسفانه تا حدی است که ۴ تاریخ نویس نیز نیمه قهر امیزباهم دیگر کله به کله ولی هر ۴ منفی ۱ شان همسان تحت تاثیر عادت نهادینه شده مسحوریت و مخموریت القاه شده گویا حضرت صاحبان که مهره اصلی ان بازی بودند خود را در انجماد ذهنی نگهداشته حتی از وضاحت سرسری ان خود را از ان دور نگه میدارند.
بد تر از بدش این است که این تاریخ نگاران شخصیت ها عادی وطنی نیستند, بلکه هزاران صفحه از تاریخ یک کشور را پس و پیش ساخته رقم میزنند.
|
|
محمد داؤد مومند | 17.12.2024 | متحده ایالات | |
ما مار ها را کجا را میبرند؟ روایتت تخیلی حکیمانۀ ایست که شخصی در کنار خانۀ خود جویچۀ کوچکی داشت، پر و مملو، به اصطلاح مردم هندوستان از ( پاڼی بلبل) یعنی بقه ها. این بقه ها تمام روز به آواز خوانی مشغول بودند و صاحب خانه مجال و فرصت استراحت روزانه را نداشت، لذا یک سبد بزرگی را خریداری نموده و بقه ها را در ان انداخت که به کدام نهر نزدیک منزلش برساند و از غم اواز خوانی این حیوانات بی شعور رهایی یابد.
در میان راه این بقه از همدیگر سؤال میکنند که ما مار ها را کجا میبرند؟
در ویب سایت بزرګ افغان جرمن نیز یک تعداد (پانی بلبل) ها پیدا شده که هر کدام شان خود را در مقام مار ها تصور نموده و با صداهای کفتار مانند و نا هنجار و سامعه خراش خود، متقاضی انند که مانند، آن صاحب خانه به، خندق نشراتی رزاق مامون پنجشیری، این ستمی بزرگ و دشمن بزرگ مادر زاد غازی نادر خان منتقل ګردند.
این ذوات لایشعر و لایعقل و یابو های سیاسی، با ضلالت و ذلالت تمام و بی حرمتی و بی ادبی و ګستاخی و دیده درایی تام و تمام ، به استاد ادب و تحقیق و تاریخ نګاری یعنی باری جهانی، بعضاْ هم ، امر صادر میکنند که چنان بنویس و چنان ننویس.
در زبان دری مردم کابل یک وجیزۀ وجود دارد مشعر بر اینکه:
تو سر پیاز ؟ تو کون پیاز؟ تو چه کاره؟
کار و مشزب منطقی است که هر کس حد خود را شناخته و پا را از حدود و ثغور خداد داد خود فراتر نگذاشته از اوامر بی خردانه و طفلانه و عقده مندانه و عنودانه اجتناب ورزند.
هر نویسنده حق دارد در هر موردی که خواسته باشد و بخصوص صلاحیت نوشتن آن را داشته باشد، به ابراز مطالبب خود بپردازد و احد من الناس حق ندارد که یخصوص به شخصیتی در سطح استاد باری امر صادر کند که چنان بنویس و چنان ننویس.
باری جهانی در کنار علم و فضیلت و دانش خود، یک انسان نهایت مهذب و در عین حال محجوبی است، او با نهایت ادب و آرامی صحبت میکند مگر کفتار صفتان از همچو اخلاق انسانی و اسلامی وی سوء استفاده میکنند.
مطابق به عنعنه پشتونولی نا مردی خواهد بود که از یک شخصیت هم سنگرم مانند استاد جهانی در مقام دفاع بر نخیزم.
لوی خدای د حقی طرفدار دی.
|
|
محمد داؤد مومند | 16.12.2024 | متحده ایالات | |
شاغلی محترم استاد جهانی من با محتویات تبصرۀ تان موافقم، طوریکه فرمودید، مرغ این ذوات یک لنگ دارد. عجب این است که ایشان مانند شیعیان که که زنجیر علی پرستی را به سینه میکوبند، در موازات شان زنجیر امان الله خان پرستی را متکی به (علایق شخصی) به سینه میکوبند» این موقف شان «در مورد سردار شان نیز وفق میکند» غازی امان الله این سمبل ترقی خواهی، توسط دار و دستۀ جنایت کاران و جنایت شعاران سقوی مجبور به فرار ساخته شد . ولی این محققان به قول داکتر اقبال :
آن تراشد قول حق را حجت نا استوار وین تراشد قول باطل را دلیل محکمی
به جای اینکه کتابی به قطر دایرة المعارف در مورد جنایات بچه سقو و حامیان ستمی و جنایتکار و جنایت شعار شان مانند شورای نظار و رهبر شان مسعود غدار و جمعیت کثیف و رهبر شان ربانی صد پدره شان ، بنویسند در موازات غبار بی خدا و معتقد به ماتریالیزم دیالکتیک و ماتریالیزم تاریخی که بچۀ سقو نا مسلمان را (مسلمان ساده) معرفی میکند.
بچۀ سقو را به حیث «یک مرد با شهامت میشناسد.» چرا این ذوات حاضررنستند که حتی یکبار بگویند که:
احمد شاه مسعود غدار
یا للعجب
بچۀ سقو بی ناموس با شهامت شد و غازی محمد نادر خان یعنی شهید ملت، ترسو و جبون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
62 عضو خاندان سلطنت در دست بچۀ سقو نا مسلمان و بی ناموس در ید بچۀ سقو گروگان بود ولی، غازی نادر خان با وجود آن امر آتش به ارگ را میدهد.
این تهور در تاریخ سیاسی جهان وجود ندارد. باز هم به قول علامه داکتر افبال: عجب این نیست که اعجاز مسیحا داری عجب این است که بیمار تو بیمارتر است و عجب تر اینکه یک چوکره و سادوی مداح شان (آڅړ نام) و مګسان ګرد شیرینی، به شما فرزند فرزانۀ ملت افغان اخطار میدهد که حق دفاع و مناطقه از مدعیات خود را ندارید. این ذوات فاقد شعور و لا یشعر ولی یعقل نمیداننند که ایشان : سر پیاز، ک پیاز؟ باید به این ذوات دیکتتر مشرب ګفت: یا سخن دانسته ګوی ای مرد ... یا خموش جهانی صاحب من به تکلیف بسیار جدی صحی، مواجه میباشم ولی تا جان به تن است، از ایمان و مدعیات خود دفاع خواهم نمود. امیدوارم بزرګان اداره، این تذکراتم را به اسرع وخت بدست نشر بسپارند |
|
عبدالباری جهانی | 16.12.2024 | ویرجینیا | |
ښاغلی محترم مومند صاحب سلام او احترمات. مضمون مختصر شما در باره اعلیحضرت نادرخان را خواندم. کسانیکه میخواهند زیر سایه نام اعلیحضرت امان الله خان خودرا پنهان سازند و یا صرف بخاطر بغض و عناد خانوادګي خود بر ضد نادرشاه متوسل به نوشتن کتب میشوند هرګز دلایل موجه و مستند را قبول نخواهند نمود. مرغ انها یک لینګ دارد. متوجه شده باشید که غلام نبی خان چرخی با عساکر، توپ و طیاره شوروی ستالینی بخاک مقدس افغانستان حمله ورشد. و اګر موفق میشد ببرک کارمل وقت خود بود. مګر اورا بحیث شهید راه وطن میستایند و نادرخان را بنام قاتل غلام نبی خان میکوبند. در حالیکه در حمله غلام نبی خان و عساکر و قواوی شوروی به خاک افغانستان بیش از چهار هزار مردم افغانستان شهید شدند ولی هیچ کسی حتی یادی از آنها را نمی کنند. شما سلامت و زنده باشید.
|
|
زمری کاسی | 16.12.2024 | چین | |
په ۱۹۷۱ کال کې د پاکستان د ختیځې برخې (اوسنۍ بنګلهدېش) د جلا کېدو مبارزه خپل اوج ته ورسېده، چې په پایله کې بنګلهدېش د یوه خپلواک هېواد په توګه وزېږېد. د دې پېښې یوه مهمه ورځ له نن څخه پوره ۵۳ کاله پخوا همدا نن د ډیسمبر ۱۶مه، ۱۹۷۱ وه، چې د پاکستاني پوځ جنرال امیر عبدالله خان نیازي په مشرۍ ۹۳ زره پاکستاني پوځيان د هند د پوځ او بنګالي جنګیالیو پر وړاندې تسلیم شول، په دې ورځ بنګالي جنګياليو او عامو قهرېدلو بنګاليانو له پاکستاني پوځيانو پتلونونه و اېستل. په دې وخت کې حالات داسې وو لکه د نن پښتونخوا، د ختیځ پاکستان خلکو د سیاسي او اقتصادي برابرۍ غوښتنه کوله، خو مرکزي حکومت یې غوښتنې نه منلې. د ۱۹۷۰ کال په ټاکنو کې د بنګالي ملتپاله ګوند (عوامي لیګ) د بریا سره سره، مرکزي واکمنو د هغوی غوښتنې رد کړې. د مارچ په میاشت کې پاکستاني پوځ د ختیځ پاکستان د خلکو پر وړاندې پوځي عملیات پیل کړل، چې د «آپریشن سرچلایټ» په نوم یادېږي. دا عملیات په پراخو وژنو او ظلمونو بدل شول، چې په پایله کې یې نږدې لس میلیونه بنګالیان ګاونډي هند ته کډوال شول. کډوالو جنګيالي مبارزينو هند کې خپله تنظيم سازي پراخه کړه او بالاخره د هند پوځ د بنګلهدېش د خپلواکۍ غوښتونکو سره په ګډه د پاکستان پوځ محاصره کړ، او په څو اونیو کې یې د ختیځ پاکستان واک ترلاسه کړ. د ډیسمبر ۱۶مه هغه ورځ وه، چې په ډهاکه کې د پاکستاني پوځ مشر جنرال نیازي په رسمي ډول د هند پوځ مشر جنرال جگجیت سینګ اروړا ته تسلیم شو. دا د جګړې په تاریخ کې د سرتېرو تر ټولو ستره تسلیمي وه او د تسلیمۍ پرمهال د پوځيانو بې عزتي او د پتلونونه ايستلو پېښه خو بېخي د نړۍ په تاريخ کې بې مثاله ده چې ښايي يو ځل بيا په پښتونخوا کې دغه تاريخ تکرار شي او د دې پېښې مثال بيرته د پاکستاني پوځيانو د تسلیمۍ او تېښتې پرمهال ريکارډ شي.
او تېښتې پرمهال ريکارډ شي. |
|
محمد داؤد مومند | 16.12.2024 | متحده ایالات | |
تفاوت میان مناطقه و مشاجرۀ لفظی!! در ویب سایت افغان جرمن شاغلی استاد جهانی را متهم ساختند که: مشاجره و اعتراضات تو در مورد غازی محمد نادر خان با ذوات سه گانه ....... و دیگران (یعنی معاندان سیاسی نادر خان شهید - مومند) حیثیت مشاجرۀ لفضی را داشته ، این کار شایستگی شخصیت جهانی را نداشته و کاری است بیهوده و موجب ضیاع وقت جهانی و دیگران!!!!!!!!!!!!!!
عجب بی انصافی و بی عدالتی و اهانت به علمیت و شخصیت و دانش استاد جهانی. یعنی:
یک- دیگران هرچه و روی هر انگیزۀ مشوب سیاسی که میگویند و مینویسند ،عالمانه و عدلانه و حق بینانه و موافق به احکام شرع مبین است. دو - ایشان کدام فرمان خدایی در دست دارند هرچه که مزاج شان خواست بنویسند، به شمول دو و دشنام سیاسی به هدف شخصیت کشی جهانی مظلوم.
چرا این جناب که فاقد شهامت اخلاقی و ضعف معنوی است، اولتر از همه به یکی از این سه جنابان، توصیه نماید که از پبیشۀ نامیمون شخصیت کشی و انتقام های سیاسی دست بردارد. سه- استاد جهانی یک محقق ورزیده و یک نویسندۀ عالیمقام است و مهمتر اینکه استاد جهانی در تحریر تحقیقات خود،از وساوس انگیزه های سیاسی و انفسی و به ارتباط تاریخ کشور و شخصیت های ملی و سیاسی مملکت، کاملاً مبری است. احسنت.
استاد جهانی آنچه مینویسد مبتنی و متکی بر امانت داری و شعور و جدان پاک و بی آلایش اوست، اگر کسانی برین واقعیت آشکار و آفتابی شک دارند، خمیر شان پر از ریگ است. تحقیقات جامع استاد جهانی در مورد علامه سید جمالالدین افغانی، حرکت مشروطه خواهان، غازی امان الله و غازی نادر خان، منحصر به فرد است که از خامه و قلم شخص دیگری تراوش نکرده است. کذا تحلیلات وی در مورد احادیث درب یک دنیای حقیقتی را باز کرد، که تا امروز از خامه و قلم شخص دیگری شنیده نشده و به سویۀ لکچر های پوهنتونی تنویر کننده است. اینکه استاد جهانی نباید از معتقدات خود دفاع کند و اینکه استاد جهانی در مورد یا موارد خاص ننویسد و وقت خود و دیگران را ضایع نسازد، شباهت به نصایح پدرانه و ظلمت زای قرون حجر را میرساند.
اگر محتویات مضامین تحقیقی و غالمانۀ استاد جهانی به شامۀ سیاسی ذواتی وفق ندارد، از مطالعۀ آن صرف نظر نموده، و از فرمایشات مبتذل پدرانه و آمرانه قرون حجر بپرهیزند.
که څوک تله د انصاف په لاس کی ورکا
خپل ټټو او د بل آس به برابر کا
|
|
زمری کاسی | 16.12.2024 | چین | |
|
|
دوکتور غروال | 15.12.2024 | ویانا | |
باید په وضاحت سره وویل شی چی ځینی تخریبکاره عناصر ممکن د ا جنبیو په تشویق ددی په هڅه کښی دی چی د افغان ملت نامداره تاریخ چټل کړی ، افغان ملت د شیطان انګلیس پر ضد په اتفاق سره راپورته شوۍ وو یعنی پکتیا کښی ټول قومونه ( منګل ، ځاځی ، ځدراڼ ، تڼی ، صبری ، وزیری ، مسود او نور نور کوچنی قومونه ) په اتفاق سره د غازی نادرخان تر مشری لاندی د شیطان انګلیس پر ضد راپورته شوی وو داچی د ما نیکه او دده وروڼو هم پدی ستر لښکر کښی ملګری وو او د غازی نادرخان سره لکه د نورو قومونو مشرانو نږدی والۍ درلود نو ددوی سترګو لیدو معلومات د تخریبکارو افسانو څخه کاملآ توپیر لری د نیکه له قوله هر قوم مشران درلودل اما دوی او ددوی قومونو په اتفاق سره د غازی نادرخان تر قوماندی لاندی وو اوویل ئی چی کله قومونه خبر شول چی غازی امان الله خان د افغانستان څخه تښتیدلۍ دی نو قومونو دده تیښته دده په بیغیرتی تبلیغ کړۍ شوه نو لدی سببه قومونو په اکثریت سره غازی نادرخان باندی اعتماد نور هم زیات شو او همدارنګه د غازی نادرخان رفتار د قومونو سره ډیر صمیمی وو بلی دا هم وویل شول چی وزیرو او مسودو باندی نورو قومونو زیات اعتبار نه کاوه لکن بیا هم تر کنترول لاندی دا ټول قومونه تر اخیره پوری سره متحد د شیطان انګلیس پر ضد مقاومت درلود او بریالتوب مو په نصیب شو !!!! دا باید واضح وویل شی چی د شیطان انګلیس او وروسته د هغه وخت اتحادی شوروی پر ضد ټول ملت په اتحاد سره راپورته او دا دوښمنان ئی له خپلی خاوری څخه شړلی دی اما متأسفانه چی غلیسی امریکا او طرفدارانو ئی ( غربی ممالکو ) د افغان ملت قربانی ئی تر پښو لاندی کړه او دوی اول خپل ګوډګیان ( ساختګی تنظیمونه ) په کابل خوشی کړل او ددوی وحشت او چور چپاول د کابل اوسیدونکی شاهدان دی وروسته د غلیسی امریکا په ډالرو تربیه شوی قادیانی چړیان کابل کښی حاکمان کړل د غلیسی امریکا چټلی لوبی دوام درلود چړیان ئی دوباره پنجابی پاکستان ته ولیږل او ددوی په عوض ئی خپلو تربیه شوو جاسوسانو ترمشری د ساختګیو تنظیمونو قاتلان او چورکونکی بیا د افغان ملت په اوږو سپاره کړل او غلیسی امریکا دا همه شمول شعار قاتلان او چورکوونکی تیښتی ته مؤظف کړل او ددوحی له لاری بیا قادیانی چړیان کابل ته راوستل شول او اوس دی چړیانو د غلیسی امریکا په هدایت د ظالم روس او فریبکاره چین سره روابط پیدا کړی دی او غلیسه امریکا د چړیانو سره منظم ارتباط لری او مسلسل ډالرونه ورکوی دا غلیسی امریکا ته کاملآ ثابته دی چی قادیانی چړیان تر ټولو وفاداره کثافت دی او ددوی په وسیله ممکنه دی چی ظالم روس او چالاکه چین او فریبکاره متعصب ایران ښه تره او اسانتره ضعیف کړۍ شی او ددی لپاره چی افغان ملت وږۍ ، بی سواده وساتل شی او میرمنی او جلکۍ کورونو کښی زندانی شی نو داد غلیسی امریکا لپاره ادنا اهمیت نلری او همدارنګه کوشش کیږی چی د تخریبکاره عناصرو په وسیله د افغان ملت نامداره تاریخ هم تر پښو لاندی کړۍ شی !!!!!!
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 15.12.2024 | USA | |
Facebook
تا وقتی که قرار داد نهادینه شده اجتماعی برتر- ذاتی یک اقلیت ناچیز از بازماندگان عمدتا اورده شدگان که حتی خود اصلا نمیدانند کی هستند در مقایسه با اکثریت مطلق بومیان خنثی نگردد, عقب ماندگی در افغانستان تضمین و ماندگار میگردد. اولی دومی را مریدوار مطیع بدون چون, چرا, اگر و مگر ساخته تاریخ بار بار ثابت نموده است که فقط ۲ یا ۳ تن از انها در هر زمان میتوانند جلو پیشرفت را با ۲ یا ۳ چف و پف سد شوند. هم اکنون رهبریت کانون ها ذهنی منورین افغانستان را یک اقلیت تایتل دار از گویا اغا-صاحبان در دست دارند. فهم چنین پدیده در یک مثال ساده که مثلا محترم سید داکتر کاظم مقدسیت شخصیت اتش نفس را با مهر امیر شیرعلی خان نه تنها ثبوت بلکه انرا در موزیم کابل امن نگهداری نموده میتواند. ولی عین اقدام مشابه توسط شاعر بومی مشهور محترم عبدالباری جهانی بسیار خنده اور خواهد بود. چرا چنین تفاوت?
همسان با ویدیو کوتاه فوق, تا ذهن غلام باشد جسم بیگار خواهد بود!
|
|
عبدالولید | 15.12.2024 | سویدن | |
|
|
زمری کاسی | 14.12.2024 | چین | |
[امرالله صالح و دستگاه استخباراتی امریکا گشتاپو وارد میدان میشود میرعبدالرحیم عزیز امرالله صالح و دستگاه استخباراتی امریکا ، گشتاپو وارد میدان میشود یادداشت: این مضمون در ماه جون سال ۲۰۱۱ تحریر شده بود. با در نظرداشت اوضاع کنونی افغانستان و دعوت یک وکیل امریکا از امرالله صالح خاین به میهن، ضرورت است که بار دیگر به دید هموطنان گذاشته شود. میرعبدالرحیم عزیز] از فیس بوک کاپی شده !«زمری کاسی»
تبصره: در چندین جا خواندم که اسخبارات غرب حاکم جهان است که به شکلی «باب ودوارد» امریکایی مشهور در یکی از کتب خود همچنان اشاره نموده که فرد فرد جهان فهمیده و نا فهمیده اعضای سی آی ای است و در سال ۱۹۸۱ در اروپا به من فهمانده شد که بدون حکم غرب حتی شمال نمیتواند بوزد! در سال ۱۹۹۷ آقای مچل بعد مشاور سفارت افغانستان در واشنگتن به من گفت که فرد فردی را که در عمرت به یاد بیاوری مانند گدی ها به حکم سی آی یی آورده شده و از بین برده شده اند! و در سال ۲۰۰۱ ریس جمهور «بوش» به زبان خود در *تلویزیون سی ان ان* یاد آور شد که از سال ۱۹۴۰ به اینطرف فرد فرد جهان تحت نظر «ما» قرار دارد!
|
|
محمد داؤد مومند | 14.12.2024 | متحده ایالات | |
باز هم سوریه، دمشق شام
عنوان مقالۀ است به قلم محترم شاغلی شنسب صاحب در مورد حیات مولانا جلال الدین محمد.
محتویات این مقاله مرا به یاد رسالۀ استاد خلیل الله خلیلی تحت عنوان (از بلخ تا قونیه) انداخت، که تهاجم مهاجمان چنگیز مؤلف معارف، بهاد الدین ولد، سلطان العلماء را مجبور به ترک وطن نمود.
من این رسالۀ بسیار جالب استاد خلیلی را تقریباً شست «معمولاشصت مینویسند» سال قبل مطالعه نموده بودم، یک نکتۀ جالبی که به خاطرم مانده این است که در یکی از بلاد اسلامی، رهبر آن خطه به استقبال سلطان العلماءف پدر جلال الدین محمد که بر اسپی سوار بود، آمد و دست خود را طرف بهاء الدین ولد سلطان العلماء دراز کرد ولی سلطان العلماء به عوض دست، عصاچوب خود را به سوی او دراز کرد، شاید همچو تجربه در تاریخ بشریت مثالی نداشته باشد.
تشکر از شاغلی شنسب که خاطرات سالیان بسیار پیشین را در ذهن فرسوده ام زنده ساخت.
|
|
محمد داؤد مومند | 14.12.2024 | متحده ایالات | |
کشف یک اثر نایاب، توسط استاد جهانی!
حدود نیم قرن قبل محقق و نویسندۀ توانا، استاد حبیب الله رفیع که بعد از استعفای استاد قدرت الله حداد، در نتیجۀ انتخابات در منزل شخصیت بزرگ ملی غلام محمد خان فرهاد، به حیث مدیر جریدۀ افغان ملت ارگان نشراتی گوند افغان سوسیال دیمکرات انتخاب شد،(ناگفته نماند در برابر شاغلی رفیع، محمد آصف خاوری فارغ اتحصیل پوهنځۍ شرعیات که از باشندگان قره باغ شمالی بود و نسبتا جدیداً به گوند افغان ملت پیوسته بود قرار داشت)
شاغلی رفیع صاحب، روزی جرنیل یار محمد خان را زیر دفتر افغان ملت واقع جاده میوند ملاقی میشود و بعد از صحبت مختصر از او خواهش میکند که به دفتر افغان ملت با وی تشریف بیاورد، و در نتیجه همین ملاقات، شاغلی رفیع از جرنیل صاحب خواهش و تقاضای جدی نموده که از سکوت و انزوا و گمنامی برآمده و کتاب خاطرات خود را بنویسد.
در نتیجۀ همین تشویق و ترغیب شاغلی رفیع، جرنیل صاحب به نوشتن کتاب خاطرات خود مبادرت ورزید که در سال دوهزار عیسوی به زبان ملتی و جنتی افغانی پشتو به طبع رسید.
من در طول سال جاری که به وطن مسافرت نمودم، موفق به دستیابی این کتاب نشدم. و برایم مطالعۀ کتاب در انترنت مشکل است.
به هر صورت این کتاب جرنیل صاحب یار محمد خان که ممکن شیر غران و رستم داستان وقت خود بوده، برای کسانیکه دشمنی و عداوت عجیب و غریبی نسبت به غازی محمد نادر خان قوماندان عمومی جبهات تل و نجات کشور ، را دارند، حیثیت یک کتاب مقدس سماوی را در ویبب سایت بزرگ افغان جرمن حاصل نموده است.
من باور دارم که جرنیل صاحب یک پشتون واقعی و با شهامت و وطن پرست و در عین حال عاشق و فدوی غازی امان الله و در حقیقت حیثیت همان هشمشیری را دارد، که غازی امان الله از نیام خود کشید و گفت تا استقلال افغانستان را بدست نیاورم، این شمشیر را در نیام نمی گذارم، به این مفهوم که مطابق ادعای جرنیل صاحب و برداشت شاغلی محترم استاد سیتانی، اگر جرنیل صاحب در صف مقدم جبۀ تل قرار نمیداشت افغانستان صاحب استقلال نمیشد، لذا باید جرنیل صاحب را (شمشیر غازی امان الله) نام گذاشت.
به هر صورت بعد از ترجمۀ دری این کتاب درین اواخر، در ویب سایت بزرگ افغان جرمن موجب هی هی و ډنګ ډنګ فراوان گشت، زیرا محتویات این کتاب و ادعای زعامت شیر غران و رستم داستان و فرزند کوهستانات وزیر که مهد عقابان و زمریان است، تا کنون در هیچ سند تاریخی و تحقیقی داخلی و خارجی وجود ندارد و حیثیت یک الماس کوه نور را دارد که از قعر سلاسل جبال سپین غر کشیده بدست آمده باشد.
اکنون استاد باری جهانی، محقق، نویسنده، مورخ و شاعر بی مثال این قرن، مانند محقق گرامی شاغلی استاد رفیع موفق به یافتن یک گنج پنهان و یک الماس کوه نور دیگری شده که توسط (عزیز هندی) شاهد وقایع سقوط سلطنت غازی امان الله و به قدرت رسیدن بچۀ سقو بی ناموس و مدنیت سوز و فرار دهندۀ آن پادشاه مترقی، حریت خواه و وطن دوست یعنی غازی امان الله خان، تحریر یافته است.
استاد باری زحمت ترجمۀ این گنج بپنهان را از زبان هندی به زبان ملتی افغانی پشتو متقبل شده و تا کنون دو قسمت آن را بدست نشر سپرده است، ولی تا کنون احد من الناس در ویب سایت بزرگ افغان جرمن کدام عکس العملی از خود نشان نداده که خدا خیرت بدهد که یک کتاب و یک سند تاریخی بزرگ دیگری را به ارتباط آن دوره بدست آورده اید. گویا مثل معروف که به آذان ملای غریب کسی گوش نمیدهد.
به هر صورت به حیث یک فرد سخت علاقه مند به تاریخ حقیقی و فاقد انگیزه های سیاسی که غبار و فرهنگ بدان مرض مبتلاء بودند و به حکم وجدان به استاد جهانی تبریک و تهنیت میگویم.
استاد جهانی در تحقیقات چند بعدی و چند جانبۀ خود حقایق و تحقیقاتی را برملا ساخته است که تا امروز از قلم هیچ محقق و مورخی ابراز نشده ، گویا به قول معروف:
انچه عیان است چه حاجت به بیان است.
قدر زرگر بداند قدر جوهر جوهری
|
|
زمری کاسی | 13.12.2024 | چین | |
غنی خان:
تخت خوابت گر طلا باشد و فرشش از حریر بالش وجدان اگر راحت نباشد خواب نیست...
|
|
محمد داؤد مومند | 12.12.2024 | متحده ایالات | |
انتخاب یک عنوان نامناسب و نا تراش
مضمومنیرا در ویب سایت افغان جرمن تحت عنوان «به رسمیت شناختن خط دیورند آنهم یکطرفه کار ملانصرالدین است» به قلم مسعود جان فارانی مطالعه نمودم.
مسعود جان برادر محمود جان فارانی شاعر توانای سبک شعر نو است.
مسعود جان به رسمیت شناختن خط دیورند را به کار ملانصرالدین تشبیه نموده است.
اینکه کسی به نام ملانصرالدین وجود خارجی داشته و یا نه، به خداوند و یا هم مسعود جان معلوم باشد، ولی ملانصرالدین بیچاره را یک کرکتر سمبولیک تفنن ساخته اند، گرچه در اذهان مردم ملانصرالدین را به حیث یک سمبول نادانی و خوش باوری و حماقت میشناسند، اما در حقیقیت بسیاری از گفتار او حکیمانه است.
منظور اینکه ملا نصرالدین کدام شخصیت سیاسی نبود و نه در مقام حکومت داری قرار داشت ولذا کدام مقاوله و معاهدۀ را با کدام کشور امضاء ننموده، مثال ملا نصرالدین در عنوان مقالۀ مسعود جان، نا مناسب و دور از فهم سیاسی است.
با ارتباط خط تحمیلی و استعماری دیورند باید گفت که به رسمیت شناختن خط دیورند، قطع نظر از یک طرفه یا دو طرفه بودن آن، یک خیانت بزرگ تاریخی و ملی است که سابقه و نظیر نخواهد اشت البته امیر یعقوب خان برای حفظ قدرت، خیانت مماثلی را مرتکب شد ولی امروز آن احوال و ظروف تغییر کرده است و دیگر، ان امپراتوری دولت بخش انگلیس از میان رفته است.
مسعود جان در زمینه برای به رسمیت شناختن خط دیورند، تضمین یک کوریدور را به بحر تقاضا نموده اند!!
هر تضمین حقوقی متقاضی موجودیت یک مؤیده اجباری است، بدون موجودیت همچو یک مؤیده، تضمین حقوقی یک گپ پا در هوا و بی محتوی است.
همچو تضمین سیاسی با تغییر حکومات، قابل تغییر است. در زمان محمد علی جناح همچو توافقات بین زعامت پشتون ها و بلوچ ها صورت پذیرفته بود که با مردن جناح ها آن وعده ها با او به خاک رفت.
با سقوط رژیم بشر اسد جکومت اسرائیل توافقات 50 سال قبل خود را با سوریه ملغی اعلام داشت که علاوه بر ارتفاعات جولان یا گولان منطقۀ شرم الشیخ را نیز ضمیمه خاک اشغالی خود سازد.
مسعود جان در زمینه اشارۀ به پیشنهادات ممثال شاغلی استاد سیستانی نیز نموده است.
شاغلی سیستانی قضیه خط دیورند و داعیۀ پشتونستان را حدود پانزده سال قبل «زخم ناسور» قلمداد نموده بود و یاد اور شده بود که پاکستان اکنون یک قدرت اتمی است و ایشان همین توافق معاوضۀ کوریذور به بحر و به رسمیت شناختن خط دیورند را پیشنهاد نموده بود.
قابل تذکر است که قضیۀ پشتونستان ستون فقرات سیاست داخلی و خارجی سردار صاحب داؤد خان بود. و همین قضیه افغانستان را مجبور ساخت که به مساعدت های نظامی و اقتصادی اتحاد شوروی رو آورد.
چنین به نظر میرسد که جو سیاسی جهان رو به تغییرات محیر العقولی است، امیدواریم که پاکستان به سوی تجزیه برود و ضرورت به کدام میثاق و قرار دادی میان حکومت افغانستان و پاکستان نماند.
از اشتباهات املایی معذرت میخواهم
به قول داکتر اقبال مرحوم
ترک صورت گوی و در معنی نگر
|
|
زمری کاسی | 12.12.2024 | چین | |
امروز همان زمان پیشگویی شدهٔ داستایوفسکی است، اژانس آستریایی تازه از حبس حقیقت گویی بعد سالها و خطر اعدامش خلاص گردید و با هوش و بی هوش مثل من نباید دهن باز کرد، من در سال ۲۰۰۱ از استخبارات سویس اخطاریه گرفتم که دهنم را ببندم، مستند با امضای این قدرت حاکمهٔ پست غرب! با جوابم که دهنم را کسی بسته نمیتواند، چه مستند مینویسم و دهن باز میکنم!
|
|
محمد داؤد مومند | 11.12.2024 | متحده ایالات | |
یک ادعای جاهلانه!
شخصی در در دریچۀ مناظرات ویب سایت افغان چنین (پورته) نموده است: «داکتر صاحب زکریا در باره دیمکراسی لکچر داده بودند اما نگفتند که دیمکراسی در افغانستان یک خیانت بزرگ بود» این ادعای فوق الذکر را یک از جاهلانه ترین ادعاهای تلقی میکنم که در طول سالیان متمادی میشنوم، به کار بردن کلمۀ خیانت در مورد دیمکراسی مولود ارزش های والای قانون اساسی سال 1964 و ذوات دانشمند و عالم و نخبۀ کشور که به تسوید قانون اساسی پرداختند و اعضاء لویه جرگه که آنرا تصویب کرد و توشیح آن از طرف پادشاه افغانستان، در حقیقت توهین به ملت، تنور، ارزش های انسانی و روشنگری در کشور است خاین کسی و گروهی و حزبی وحکومتی است که در خدمت کشور ها و قدرت های خصم و دشمن منافع ملی قرار داشته باشد، در تاریخ گذشته و دورۀ غازی امان الله بچۀ سقو و حامیان شان و جواسیس دربار مانند مهاجر ازبک بخارایی ولی دروازی، و محمود سامی وزیر جنگ و نوکر بچۀ سقو، اززمرۀ خائنان بزرگ ملی بودند.
در دورۀ سلطنت حسن شرق، جلالر و گوره های خلق و پرچم و شعله جاوید و رهبران مزدور شان خائنان ملی بودند، بعدا ګروه های جهادی و ستمی و تجزیه طل از زمرۀ خایت ترین گروه های ملی بودند.
اتهام خیانت به شخصیت بزرگ ملی در ذات خود نه تنها جاهلانه شمرده میشود بلکه در ذات خود یک خیانت و خدمت به دشمنان افغانستان است.
دیموکراسی بار اول در تاریخ افغانستان با زعامت غازی امان الله آغاز یافت، تعبیر بزرگ دیمکراسی در آن زمان را میتوان با حکومت و حاکمیت قانون در چوکات نظام نامه ها، تعبیر کرد، ولی اشتباهاتی در متن قانون اساسی آن زمان و کذا اشتباهاتی در عملکرد حکومت، باعث به دست دادن دستۀ تبر به دشمنان نهضت ترقی خواهی در ان زمان موجب سقوط رژیم و حکومت امانی و دیمکراسی آن زمان گشت که منتج به بروز اغتشاش سقوی های بی ناموس و مدنیت سوز گردید. دیمکراسی دوم در وقت حکومت شاه محمود خان غازی آغاز شد که از جانب چپ گراین افراطی مانند غبار بلشویک و گروه تروریستی به زعامت سید اسمعیل بلخی و خواجه نعیم که در صدد کشتن شاه و صدر اعظم برآمدند ( مراجعه شود به کتاب مستطاب و نهایت معلوماتی، معنون به (رویداد های عمده در دورۀ صدارت شاه محمود خان غازی - اثر استاد کاطم) با سقوط مواجه شد. دیمکراسی سوم و تإمین یک نظام شاهی مشروطه که آرزو و آرمان مشروطه خواهان و اخیراً حرکت (ویش زلمیان) بود ، بعد از یک دورۀ حکوماتی که خود ها را در موقف بالاتر از قانون میدیدند، به منصۀ تطبیق گذاشته شد. ماهیت دیمکراسی های آزادانه برخلاف دیمکراسی های توده ای و مارکسستی، متضمن آزادی های فردی، آزادی بیان، حق انتخاب مستقیم، آزادی اجتماعات و مظاهرات، آزادی مطبوعات، آزادی گروه های سیاسی ، آزادی تشکل اتحادیه ها و امثال آن است. طوریکه مورخ و نویسندۀ توانا شاغلی استاد سیستانی نوشته اند :«..... دیمکراسی بار دوم با انفاذ قانون اسایی 1964 در عهد سلطنت اعلیحظرت محمد ظاهرشاه دوباره طلوع کرد.
رونق نشرات، آزادی مخالف و موافق دولت، سخن رانی های آتشین، بر ضد دولت وقت از طریق مظاهرات و راه پیمایی محصلان پوهنتون ها و لیسه های مزکز و ولایات کشور در بیشتر اوقات درسی، مضمون اصلی آن دوره بود. شوق و ذوق جوانان به مطالعه و تلاش برای بدست اوردن آثار مترقی چون کارل مارکس، انگلز، ماوتسیتونگ وو ...و نویسندگان اسلامی چون سید قطب، حسن البنا، مولانا مودودی و غیره به حدی رواج پیدا کرد که در هیچ وقت و زمان دیگری در افغانستان (و کشور های منطقه- مومند) رونق نیافته بود و میتوان گفت که:
«تمام سیاست مداران و دولت مردان افغانستان در سه دهۀ اخیر ، محصول همان دورۀ دهۀ دیمکراسی است که با کودتای سردار محمد داؤد خان ستارۀ دهۀ دیمکراسی افول نمود«» شاباش استاد سیستانی با نوشتنن پاراگراف طلایی تان. قابل تذکر است که اگر سردار صاحب طبق اخطار حسن شرق رهیری کودتای سرطانی را به دست نمیگرفت، (مراجعه شود به اعتراف حسن شرق در کتابش) دیموکراسی این دوره با انتصاب و انتخاب زیرک ترین صدراعظم افغانستان محمد موسی شفیق، برخلاف دیمکراسی دورۀ غازی امان الله و شاه محمود خان غازی به مؤفقیت و ثمر میرسید.
موسی شفیق پلان های در نظر داشت تا دست نوکران شوروی و چین را کوتاه سازد و از انارشی نظام پارلمانی جلوگیری کند.
البته دیمکراسی صادراتی اضلاع متحده محصول کنفرانس لعنتی بن و استخدام یک قلاده به گردن شان، حامد کرزی و تشکل حکومت شتر گاو کفتار و پلنگ را نمیتوان دیمکراسی قلمداد نمود، این دیمکراسی در حقیقت راهی بود به طرف ترکستان و تجزیه کشور.
باید در انتخاب کلمات از عقل کار گرفته شود، نه از شعور مرغ
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 11.12.2024 | USA | |
الله محمد ".....محترم کاسی صاحب چندی قبل از البرتو موراویا یک جمله نوشته اند که:" حقیقت این است که بی سوادی از میان نرفته، بلکه بی سوادان امروز نوشتن و خواند ن را یاد گرفته اند". ..... ".
یادم نیست که در کجا خواندم یا اموختم, ولی مفهوم فوق را با در نظر داشت واقعیت وقت, و روند ارتباط ان با مسیر زمان چنین نیز وضاحت میدهند:
در قرن ۲۱ کسانی بیسواد نیستند که نمیتوانند بخوانند و بنویسند, بلکه انانی اند که نمی توانند اموخته ها کهنه و فرسوده خود را دور بریزند و در بدل ان جدید بیاموزند.
مارک توین حتی ان را افراطی تر میسازد و میگوید که, وقتی فکر می نمایید همسان با اکثرت می اندیشید همان لحظه است که توقف نموده در فکر این باشید که چه دارید میکنید! |
|
زمری کاسی | 11.12.2024 | چین | |
قصیده از ناصر خسرو: روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست وز بهر طمع بال و پر خویش بیاراست بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت امروز همه ملک زمین زیر پر ماست گر بر سر خـاشاک یکی پشّه بجنبد جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست بسیار منی کـرد و ز تقدیر نترسید بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه ها خاست ناگـه ز کـمینگاه یکی سـخت کمانی تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست بـر بـال عـقاب آمـد آن تیر جـگر دوز وز عالم الویش به سفلیش فرو کاست بر خـاک بیفتاد و بغلـتید چو ماهی وانگاه پر خویش کشید از چپ و از راست گفتا عجبا این که ز چوب است و ز آهن این تیزی و تندی و پریدنش کجا خاست چون نیک نظر کرد پر خویش دران دید گفتا زچه نالیم که از ماست که بر ماست حجت تو منی را زسر خویش بدر کن بنگر به عقابی که منی کرد و چه ها خاست
|
|
زمری کاسی | 11.12.2024 | چین | |
در تصویر، عامر عبدالرزاق، باستانشناس معروف عراقی، لوحی گلی با قدمتی بیش از ۵ هزار سال را در دست گرفته است. این اثر شگفتانگیز از دل تمدن باستانی سومریها، نخستین تمدن شناخته شده بشری، بیرون آمده و گواهی است بر عمق اندیشه و ارزشهای فرهنگی مردمان آن عصر. بر روی این لوح تاریخی، جملهٔ حک شده که هنوز پس از هزاران سال روح و ذهن انسان را به چالش میکشد: «خانهٔ که انسان با چشمان بسته وارد آن میشود، اما با چشمان باز از آن خارج میشود. این خانه چیست؟ پاسخ: مکتب!» این عبارت ساده، اما در عین حال ژرف، بازتابدهنده جایگاه بیبدیل آموزش در ذهنیت سومریان است. آنان با نگاه دقیق خود به اهمیت مکتب / مدرسه بهعنوان مکانی برای گشودن افقهای تازه و پرورش آگاهی انسان پی برده بودند. مکتب/ مدرسه در فرهنگ سومری نه فقط محلی برای انتقال دانش، بلکه دریچهٔ به سوی روشنایی، خرد و تحول بود؛ مکانی که انسان خام وارد آن میشد و پخته و آگاه بازمیگشت. این لوح گلی، حامل پیامی جاودانه برای تمامی نسلهاست آموزش، نه تنها بنیان تمدن، بلکه کلید رهایی انسان از تاریکی نادانی و گامی بلند به سوی آیندهٔ روشن است. تمدنی که این حقیقت را هزاران سال پیش دریافته بود، امروز نیز در دل تاریخ الهامبخش است. |
|
الله محمد | 10.12.2024 | آلمان | |
دوست عزیز و مهربانم جناب محترم مومند صاحب گرامی! سلامهای گرم و پر از محبت بنده خدمت شما بزرگوار با سرعت چیزی کمتر از نور از بالای اقیانوس ارام ، ارسال شده، امید در حالت صحت و سلامتی شما وارد اطاق تان شود.
مضمون " عرایض و تذکراتی
خدمت ..." شما امروز از مطالعه ام گذشته بود، و می خواستم یک تبصره بالای ان نمایم اما مصروف شدم و فراموش نمودم. تبصره هم خاص به خاطر اظهارات تان در مورد شخصیت محترم جهانی صاحب که به نظر بنده با شناخت که از وی پیدا نموده ام یک شخصیت با اخلاق، واقع بین و دانشمند بوده که کمتر همچو انسان با حوصله و صبور را در اینجا می توانم نام ببرم. بنده اینرا از تجربه که در بحث ها با وی داشته ام ذکر می کنم و مبالغه نمی نویسم ، هر گاه بنویسم که اخلاق و شخصیت فکری وی با وجود بعضاٌ تقابل افکار با بنده، مرا مجذوب خود نموده است. انسان ها علایق و فهم و دانش و درک مختلف از مسایل مختلف به اسایس تعلیم و تربیه اجتماعی و مطالعه در امور مختلفه علوم بشری می د اشته باشند و به همین اساس هم جامعه بشری کار می نماید ، که نتایج انرا روزانه همه ما در همه جا مشاهده می نماییم. همه مست هستند بی خبر از اینکه روزی زمان در عقب حرکت لا یتنایی هستی همه را داخل دایره اجل نموده و نا بود می گردند، نا دانی و جهالت حتی اگر بگویم در ساخات مختلف زندگی بشری موج می زند، غلط نگفته ام. مبارزه شما محترم و کسانی دیگری برای حق و حقیقت در میدیاهای مختلف قابل تمجید است. مضمون شما محترم مستند و مستدلل ، حاوی مطالب درست است، که هیچ عقل سالم و بی غرض نمی تواند از آن انکار نماید. محترم کاسی صاحب چندی قبل از البرتو موراویا یک جمله نوشته اند که:" حقیقت این است که بی سوادی از میان نرفته، بلکه بی سوادان امروز نوشتن و خواند ن را یاد گرفته اند".
به نظر بنده این جمله آن قدر پخته است که اندازه ندارد، زیرا این با سوادان تقلیدی و تقلبی هستند که بی سوادان یعنی جاهلان بسیط را را با بی سوادی فکری خود یعنی جعل مرکب در دهن توپ بسته نموده و در اخیر هم ، چنانچه تاریخ همیشه نشان داده، خود شان از هتلر گرفته تا موسولینی و غیره به دهن توپ مستقیم و یا غیر مستقیم بسته می شوند. به نظر بنده تعلیم و تربیه سالم یکی از اساسی ترین پایه های اجتماعی یک اجتماع بوده که به اساس یک سیستم سالم دولتی و اجتماعی باید انرا اداره نمود.
به هر صورت مقاله شما محترم مانند شاهین ترازوی ترکاری فروشها کاملاٌ متوازن و عادلانه هر دو پلهء فکری مشتریان تان را خمیر نموده، به نانوایی یعنی فکر خواننده برای پختن در تندور شعله ور و روشن شان فرستاده شده است. از زحمات تان برای خواننده تا ن مانند بنده تشکری نموده موفق و صحتمند با همه دوستان نویسنده این صحفه و خواننده آن باشید. ضمناٌ جهانی تشکر که در زمینه یادی از بنده نموده اید.
مایه دار هستی را لاف ما و من ننگ است
بی بضاعتان دارند عرض خود فروشی ها
بیدل
|
|
عبدالباری جهانی | 10.12.2024 | ویرجینیا | |
ګران او محترم مومند صاحب سلامونه او احترامات مي ومنی. د ښاغلي سیستاني صاحب د لیکنو او افکارو په باره کي مي ستاسي نسبتاً مفصل مضمون ولوست. په خپل مضمون کي مو څو ځله زما ذکر خیر کړی وو. ستاسي څخه یوه نړۍ مننه. زه، خپل هیواد او کلتور د یوه خدمتګار په حیث،له خپلو خلکو او اولسونو سره تعهد لرم چي تر مرګه به قلم له ګوتو نه اچوم او له خپل اولس سره مي قول کړی دی چي هیڅ وخت به خپل تاریخ د شخصي بغض او عناد او یا بېځایه حب په اساس نه لیکم. د تاریخ د یوه شاګرد په حیث به خپل تاریخ مستند او بېطرفانه لیکم. زه د خپل اولس عاشق یم او تر مرګه به همداسی وفادار عاشق پاتېږم. زما په حق کي مو بې اندازې زیات لطف کړی وو. ستاسي له مهربانۍ څخه یو ځل بیا مننه. ژوندی او روغ اوسې.
|
|
زمری کاسی | 10.12.2024 | چین | |
د نړۍ ۹۵ سلنه لوبي استخباراتي دي ! پاکستانی دګروال یوسف چي د افغان مجاهدینو ! ( تنظیمونو) رهبري یې کوله لیکي: کله چي امریکا ته د جهادي رهبرانو د تللو او د رونالد ریګن سره د دوی د ملاقات خبره وروستۍ سوه ،یوازنی تنظیمي مشر ګلبدین حکمتیار وو چي د امریکا ته د تګ نه یې ډډه وکړه ،وروسته له سفره چي کله اختر عبدالرحمن ( د آی،اس،آی مشر) ولسمشر جنرال ضیا الحق ته راپور ور کړ نو جنرال ضیا الحق وویل : د تنظیمونو مشرانو او خپله ګلبدین ته ووایه چي ستاسو تنظیمونه ما جوړ کړیدي ،او ما رسمیت ور کړی دئ ځکه نو څه چي موږ وایو هغه به کوئ که نه، نه به تاسي یاست او نه تنظیمونه.." د عطا محمد نور څخه خبریال وپوښتل چي تا خو ویل د ولسمشر اشرف غني په شمول څوک دا قدرت نه لري چي ما له ولایت څخه لیري کړي نو اوس خو یې تاسو څنګه له ولایت څخه لیري کړلاست؟ عطا محمد نور ویل "زه امریکائیانو ګوښه کړم" نو خبریال وویل چي " ولسمشر نه سوه کولای او امریکائیانو ګوښه کړې؟" عطا نور وویل " کسیکه نان میدهد،فرمان میدهد". ژباړه! "څوک چي ډوډۍ ور کوي فرمان هغوی ور کوئ". ________________________________________________________________________________ یادونه کله چي بیا ضیا الحق د خپل لوی بادار نه سرکښي شروع کړه بیا مي نو ښه په یاد دي فکر کوم د اسد ۲۸مه وه چي ولسمشر ضیا الحق،اختر عبد الرحمن ...یې د آمو په صندوق کي بم په ذریعه په الوتکه کي لولپه کړل. له فیس بوک نه کاپي شوی!
|
|
محمد داؤد مومند | 10.12.2024 | متحده ایالات | |
دوست روشن ضمیر و شخصیت نکته دان، استاد الله محمد خان!
بعد از عرض مراتت احترام و ارادت.
مدتی است از تنویر نظریات و تبصره های جانانۀ تان محروم مانده ایم، امیدوارم دلیل آن کسالت و یا هم خستگی روحانی نباشد.
این قلم مضونی تحت عنوان «عرایض و تذکراتی خدمت استاد سیستانی» تحریر که اشتباهاً به عوض بخش تحلیلات در دریچۀ مشاجرات بدست نشر سپرده شد، تحریر نموده و باور دارم از نظر جناب عالی گذشته باشد.
بسیار آرزو دارم که تبصرۀ آن اخوی نکته دان و نکته سنج را به ارتباط محتویات قابل تأیید و یا هم قابل تردید این مقاله، دریافت دارم، زیرا نظر شما به حیث یک فرد غیر منسلک و در عین حق بین و روحانی برایم، نظر به تبصره های ذوات و عناصر سیاست باز و کسانیکه در خمیر شان ریگ وجود دارد، از زمین تا آسمان فرق و تفاوت دارد. با عرض امتنان و شکران
|
|
محمد داؤد مومند | 08.12.2024 | متحده ایالات | |
یک دروغ و اتهام بزرگ!!
همین اکنون در ویب سایت افغان جرمن مضمونی را به زبان ملتی افغانی پشتو از طرف شخصی که خود را محمد انور آڅړ معرفی میکند و ګویا در جواب استاد جهانی تحریر ګزدیده مطالعه نمودم که موصوف در قسمت اخیر مقالۀ خود نوشته است: «په پای کی زما مشوره ښاغلی جهانی او نورو ټولو هغو کسانو ته چی ځانونه پوهان بولی ....» .
این آغا تحریر ننموده که استاد جهانی در کدام زمان و در کدام نوشتۀ خود تحریر نموده و مدعی شده است که او یک دانشمند است، بر عکس جهانی بر مقتضای طبیعتش که یک آدم نهایت مهذب و متواضع و فاقد غرور و نخوت و خود پرستی است، بار ها نوشته که او یک طالب العلم است و مدعی علم و فضیلت نیست.
یک ادعا و بخصوص یک اتهام زمانی وارد و منطقی و واقعی پنداشته میشود که با ذکر مثال یا امثله همراه باشد، در غیر آن انگیزۀ همچو اتهامات سیاسی و انتقام گیری تلقی میگردد و عملی است مذموم و نادرست و غیر منطقی .
مدعی علم و دانش و تبحر کسانی اند که خود را یک در سطح یک اکادمی علمی تصور نموده و روی ملاحظات و انگیزه های انفسی به ذوات مورد علاقه شان به دادن القاب و خطاب های بزرگ مانند (لوی استاد) میپردارند.
القاب علمی مانند پوهاند و کاندید اکدمیسین و استاد و څیړونکی و امثالهم از طرف یک هیئت علمی داده میشود، نه از طرف شخصی که به جز چند مقاله چیزی در خورجین دانش شان ندارند.
پیشنهاد من به این اعا این است که از استاد باری جهانی در مورد، معذرت بخواهد.
|
|
زمری کاسی | 08.12.2024 | چین | |
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 08.12.2024 | USA | |
غبدالباری جهانی,
" در باره مضمون قاضی صاحب لودین.... ".
سیدمحترم هاشم سدید اکثرا فقط از شروع مفهوم نام خدا زود به اخرش پی می برد. او در ارتباط به عنوان مقاله اخیر قاضی لوین به تناقضات عمده که در کتب مقدس وافر است اشاره دارد که تفسیرمتفاوت دلخواه و منفعت پذیر ان گروها متعدد حتی هم باور را در مقابل هم خصمانه قرار میدهد. وگر نه خدا یکی است, پس چه ضرور به چنین فرقه گرایی وافر و طرف بودن قهر امیز زایرین!
|
|
دوکتور محمد اکبر یوسفی | 07.12.2024 | آلمان | |
به ادارۀ محترم نشراتی آریانا!
نخست سلام و احترام به شما و همه خوانندگان محترم تقدیم است. همه می دانند که در حال حاضر در تحت نام "سوشیال میدیا" در "میدیا های" اطلاعاتی جدید، بخصوص در تحت نام "تیک تاک" با چنان رسوائی، مباحث گمراه کننده هم جریان دارد، که نمی توان تمام جهات را بدرستی تحت مطالعه و کنترول داشت. صرفنظر از اینکه بعضی افراد که خود مصروف آموزش لسانهای خارجی اند و احتمالاً برای خود نمامی و تلاش بر جلب "شنونده"، خود آنانرا "مسلمان سیکولار" تبلیغ می کنند. دوستان می توانند خود به کمک "ویکیپیدیا" دریابند که "سیکولار" چه مفهوم دارد. "سیکولار" کدام شغل و یا مهارت کاری نیست که کسی آنرا فرا گیرد. به این شکل کلمه معنی ندارد. اصلاً اصطلاح علمی آن "سیکولاریزم" است به مفهوم یک "جهانبینی" یاد شده است. بطور خلص برای نخستین بار در پیروان دین "عیسویت" نوعی از حکومتداری را در پیش گرفته اند که "دین" را از رهبری "دولت" و یا "حکومت" جدا ساخته اند. به عبارت دیگر هر دو مستقل از همدیگر در جامعه نقش خود را بازی می کنند. قبل از اینکه در فرصت مناسب، مقالۀ جداگانه تهیه شود، به ادارۀ محترم پیشنهاد می گردد، تا مقاله ای ا که در سال ۲۰۲۱م نشر شده است، دوباره نشر نمایند.
http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/Yousofi_Akbar_Serkulasrisem_Rahe_Hal_Ast.pdf
تشکر
یوسفی
|
|
زمری کاسی | 07.12.2024 | چین | |
په مېړنو مې څه بلا شوې ده ؟ په پښتنو مې څه بلا شوې ده د لاندينو پښتو حال د ژړا په پورتنو مې څه بلا شوې ده ؟ په غرسنو مې څه بلا شوې ده ؟ چې مخکينو مې په نرتوب تېره کړه په وروستنو مې څه بلا شوې ده ؟ د هوښیارانو خپله خپله بلا په لیونو مې څه بلا شوې ده ؟ او پخواني خو بېرته نشي راتلے په اوسنو مې څه بلا شوې ده ؟ پردي راؤړي د چا نه خپلېږي په مورنو مې څه بلا شوې ده ؟ د ښکتنو لاسونه نه ور رسي په پاسنو مې څه بلا شوې ده ؟ پروسګني انقلاب څۀ پېژني په سګنو مې څه بلا شوې ده ؟ سپک خو درانۀ کارونه نشي کوے په دې درنو مې څه بلا شوې ده ؟ ماتې شپېلۍ ټپې یې هئېرې شؤلې په دې شپنو مې څه بلا شوې ده ؟ زما عظیم حجرې ته نه رادرومي په مېلمنو مې څه بلا شوې ده ؟
|
|
زمری کاسی | 07.12.2024 | چین | |
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 06.12.2024 | USA | |
رفعت حسینی "....لسان عقیم فارسی....به دستور زبان فارسی و دانش زبان شناسی بنویسد ....چنگوی نکند و بگوید که ..... ریخ میزند..... ".
نیازی نیست که در سطح نهایت پایین "ریخ" زدن تبادل افکار نمود. گسترش زبان عمدتاً اول با مبادله اقتصادی و در مرحله دوم به سادگی گفتاری/ کلامی زبانی ان زبان مستقیما بستگی دارد. زبان فارسی/ دری نیز از این قاعده مستثنی نیست. وقتی شما میتوانید جملات ۳ کلمه یی مثلا [ رفتم اب بنوشم, اب نوشیدن رفتم و نوشیدن اب رفتم ] را در ۳ جمله شفاهی متفاوت عین مفهوم بخشید, این سادگی گویش است که انرا از بخارا تا نیم قاره هند زنده و برازنده نگه داشته است. هنگام فتوحات اعراب, زبان عربی توانست زبان ها بومی افریقا به شمول مصر قدیم را به کلی حذف, ولی نتوانست زبان فارسی را حتی با زبان بریدن ها از راه عبور خود بردارند. قبل از انداخت ها انی و پر تمطراق دور و دراز ان هم همه منفی, لطفا کمی سمال ته کو که خدا ناخواسته به محتویات " قاموس کبیر " عوض خدمت صدمه نزنید!
|
|
زمری کاسی | 06.12.2024 | چین | |
اشرار ها و یا جهادی های بی فرهنگ را بهتر بشناسید . قصه واقعی از زبان یک هموطن درد دیده ما بنام تمیم شجاعی : حتمی بخوانید.! "همان شفیع دیوانه که گوشت افغانا را خام می خوره."
دختر شفیع دیوانه شفیقه شفیع پدرش را قهرمان میتراشد .یک نمونه کوچک از قهرمانی پدرش!!!!
در چنگال شفیع دیوانه: زندگی به سختی می گذشت. با یکی از همکاران اداره سابقم که او هم وظیفه خود را از دست داده بود رفتم به سرای شهزاده و مصروف داد و ستد اسعار شدیم. چندی به این کار مصروف بودیم ولی مشکلات روز بروز زیاد می شد. باند گلبدین مواد اعاشه را نمی گذاشت به کابل بیاید و قیمت مواد غذایی، آرد و روغن بطور سرسام آور صعود می نمود. مردم مجبور بودند بخاطرصرفه جویی با بایسکل ها از چهار آسیاب (منطقه گلبدین) آرد و برنج و روغن بیاورند و اگر در راه اخاذی صورت می گرفت به همان قیمت کابل تمام می شد. به هر صورت یک روز که آرد ما خلاص شده بود من هم مجبورآ هوس کردم، یک بوجی آرد از چهار آسیاب بیاورم. بایسکل یک دوست را امانت گرفته و به آن سمت حرکت کردم. حکومت ربانی تا نو آباد دهمزنگ بود. در نو آباد (سرحد حکومت مزاری) مرا متوقف ساخته از من سوال کردند کجا می روی. مسلح دیگری فریاد زد بزنش که هزاره است. من که ترسیده بودم گفتم هزاره نیستم و بخاطر آوردن آرد می روم. دیگری گفت هزاره نیست اما جاسوس گلبدین است، اخبار ما را می برد و چند قنداق تفنگ به پشتم زد. بالاخره دست از سرم برداشته اجازه دادند بروم. چاشت شده بود و در سرک هیچکس نبود. وحشت سرا پای مرا فرا گرفته بود و به سختی بایسکل را کنترول می کردم. وقتی از دهمزنگ گذشتم و طرف سرک دارالامان روان شدم چند قدمی نرفته بودم که از تعمیر علم و فرهنگ شوروی سابق آواز بر آمد: ایستاده باش کجا می روی؟ زیاد وارخطا شدم و از وارخطایی بایسکل را نگهداشته نتوانستم، چپه شده به زمین خوردم. هنوز برنخاسته بودم که دو نفر مسلح هزاره بالای سرم رسیدند و گفتند زودتر عقب دیوار برو که از کوه فیر می کنند. گفتم من می روم پشت آرد. با قنداقی بهن شانه ام زده گفتند هر جا می روی اول پشت دیوار برو بعدآ گپ می زنیم. به نا چار قبول کرده همراه آنان به پشت یک دیوار مخروبه رفتم. آنگاه تحقیقات شروع شد: خو از کجا هستی؟ پنجشیری هستی یا اوغان؟ زیاد وحشت زده شده بودم که حتی نمی توانستم حرف بزنم. دیگری گفت نه پنجشیری نیست قواره اش به اوغان می ماند بگو چکاره هستی و کجا می روی؟ با صدای لرزان گفتم یک مامور بیچاره هستم و پشت آرد چهار آسیاب می روم. دیگر گفت خو خی اوغان هستی و پیش دیگر اوغانهایت می روی. خوب شد که گیر افتادی. دیگری گفت هان ببریش پیش قومندان شفیع که چه میگه. از شنیدن نام قومندان شفیع موهای جانم راست شد و نزدیک بود همانجا سکته کنم. در راه آهسته از یکی آنان سوال کردم " برادر، کدام قومندان شفیع؟" در جوابم گفت "همان شفیع دیوانه که گوشت اوغانا را خام می خوره." دیگر چیزی نگفتم و قدرت حرف زدن از من سلب شده بود. در باره قومندان شفیع دیوانه زیاد شنیده بودم که کسی که نزد وی رفته باشد زنده بر نمی گردد. اولادهایم در نظرم مجسم می شدند آشکارا می لرزیدم و این لرزش مرگ بود که احساس می کردم. با وجود گرمی چاشت من می لرزیدم و آنان خندان بودند. از چند کوچه و پس کوچه که گذشتیم به یک خانه داخل شدند و مرا به اتاقی برده و در اتاق قفل کردند و رفتند. به در و دیوار اتاق لکه های خون خشک شده بود. من دیگر از جانم دست شسته بودم فقط دعا می کردم. بعد از تقریبآ نیم ساعت انتظار دروازه باز شد و یکی از همان دو نفر با یک شخص دیگر که اول فکر انسان را بالایش نکردم، یک جناور کامل داخل شدند. موهای ژولیده و یک دامن سیاه دراز پوشیده و در گردنش چندین ردیف تسبح یا موره آویزان بود. چهره فوق العاده کریه داشت. حدس زدم این باید قومندان شفیع دیوانه باشد. واقعآ مانند دیوانگان بود. حدسم وقتی به یقین تبدیل شد که نفر اولی گفت قومندان صاحب اوغان است و می خواهد نزد گلبدین برود. تقریبآ از بین رفتم. "قومندان صاحب" غری زد و از من پرسید: اوغان هستی؟ بی اراده گفتم: بلی. گفت سیافی هم هستی؟ گفتم نه. گفت نه حتمآ هستی، اوغان گلبدین اینطرف ها آمده نمی تواند فقط اوغان سیافی داخل شهر است و بس. نفر دیگر را رخصت کرد و دروازه را بسته نمود. چند قدم به اطراف اتاق رفت و برگشت ناگهان سوال کرد: رقص بسمل را شنیدی؟ هر چند حرف زدن برایم مشکل بود با هزار زحمت گفتم نه صاحب. گفت هما رقص مرده ره میگن، وقتی سرت را از بدن جدا کردیم در حلقومت تیل داغ می اندازیم و خون بسته می شود و تو می رقصی. حیران شدم چه بگویم با هزار زحمت گفتم صاحب گناه مه چیست. جواب داد که گناهت اوغان و سیافی بودنت هست. گفتم من یک مامور بیچاره هستم که اولاد هایم خورد خورد است نه سیافی هستم وه گلبدینی و تا بحال از کابل خارج نشده ام. او خنده کرد و گفت همگی همین حرف را میزنند. بعد از مدتی که بین ما خاموشی حکمفرما شد ناگهان او سکوت مرگبار را شکست و گفت: "ولی تو یک را داری که زنده بمانی". بلادرنگ گفتم چه راهی؟ هر چه باشد قبول می کنم. قومندان شفیع دیوانه بعد از مکث کوتاهی گفت یا باید حرفی را که میزنم قبول کنی و یا (تفنگچه اش را کشید و روی شقیقه ام گذاشت) برای مرگ حاضر شوی. پرسیدم حرف شما چیست؟ او با قباحت تمام گفت بگذار تا در دهنت شاش کنم. چنان هیبت زده شدم که اندازه نداشت. فکر کردم غلط شنیدم. پرسیدم صاحب چه گفتید؟ و او دوباره گفته خود را با وقاحت تمام تکرار کرد. نمی توانید تصور کنید که چه حالتی داشتم. یک حالت حیرت، ترس و خشم. آیا این موجودی که در مقابلم است و چنین می گوید انسان است؟ آیا از انسانیت بوی برده؟ بعدآ در دل گفتم شاید او می خواهد آزارم دهد و برای مرعوب ساختن من چنین حرفی را می زند. گفتم قبول دارم فقط مرا نکشید. و او هم گفت درست است، پس دو زانو روی زمین بنشین و دهن خود را باز کن. و او دست به تنبان خود برد و تا بند آنرا باز کند. با نا باوری او را تماشا داشتم. یعنی اینقدر انسان پست می شود؟ او که تردید مرا دید در تفنگچه خود مرمی تیر نموده و به شقیقه ام گذاشت و گفت: معطل چه هستی یا مرگ یا این کار! نمی دانید که چه حالتی داشتم. سردی لوله تفنگچه را در شقیقه ام احساس کردم. تیر پشتم عرق کرد و می لرزیدم. نا چار دهن خود را باز کردم و او هم آلت خود را کشیده و در دهنم ادرار نمود و من آن را قورت کردم. آن جانور از اتاق خارج شد و دو نفر قبلی آمدند و مرا در همان جایی که گرفته بودند رها کردند، بدون بایسکلم. این قصه تقدیم می شود به خانواده ها و وابستگان تمامی قربانیان سال های امارت خون و خیانت و بی ناموسی که امیدواریم زخم ناسور قلب شان از شهادت و مورد تجاوز قرار گرفتن دلبندان و برباد رفتن هستی شان، آنان را از تلاش برای محاکمه و مجازات سیاف، ربانی، گلبدین، قانونی، خلیلی، فهیم، چکری، انوری،دوستم، محقق، داکتر عبدالله و جمیع جنایت سالاران خاین لحظه ای آرام نگذارد. اسنادی از سال های خون و خیانت جهادی ها |
|
وحید خیر | 05.12.2024 | امریکا | |
مسدودیت مراکز آموزشی (انستیتوت) های طبی توسط نظام کنونی بر روی دختران افغان هیچگاه قابل قبول هیچ بشری و سپس برای ما افغان ها نبود و نیست.
امارت با این عمل خویش بیشتر و شفافتر از گذشته به مردم افغانستان بردگی و اجیر بودن را به مردم ما آشکار ساخت.
آتش مشکلات معاملات و تعهدات دوحه بین غرب و اجیران امارت باعث سوختن آینده ملت افغان و بالخصوص نسل جوان ما گردیده است.
حکومت کفر دوام خواهد آورد اما حکومت ظلم هیچگاه پایدار نیست.
|
|
محمد داؤد مومند | 05.12.2024 | متحده ایالات | |
تعبیر گریه کردن و اشک ریختن به عنوان بی غیرتی، جهالت است
گریه کردن حالتی است که از برخورد انسان ها با احوال درد ورنج و الم جانکاه و یا هم احیاناً از حالت مسرت و شادی زایدالوصفی پدید میآید و جنبۀ روانی و عاطفی دارد.
کذا روان شناسان و متخصصین گریه کردن را که طبعاً باید با ریختن اشک همراه باشد، یک عکس العمل طبیعی یک محرک کیمیاوی میدانند. داروین معتقد است که بعضی وحوش، مانند فیل ها نیز گریه میکند.
جلال الدین محمد گفته است
تا نه گرید ابر کی روید چمن.
خلص کلام ریختن اشک یک منبع عاطفی و انسانی و بشری دارد، اگر کسی در حالت درد و غم و الم مانند از دست داده عضو یا اعضاء فامیل گریه نکند، باید در عواطف انسانی وی شک نمود و او را به حیث یک انسان نورمال نباید حساب کرد.
ممکن انسان های وحشی و فاقد احساسات و عواطف انسانی و احیاناً صاحبان محرکات و انگیزه های کاذب سیاسی، مانند چنگیز و ستالین و ماوتسیتونگ و هیتلر و بچۀ سقو و امثال شان گریه نکنند که به قساوت قلب سیاه و عاری از هر گونه عواطف بشری شان دلالت میکنند و مریضان روانی اند.
اگر سردار شاه محمود خان غازی در دورۀ بچۀ سقو بی ناموس و جاهل و سفاک و خدا ناترس، حین انداخت گلولۀ توپ به ارگ در حالیکه بچۀ سقو بی ناموس و جاهل و بی غیرت و فاقد تمام صفات اسلامی و انسانی که 61 نفر اعضاء خانوادۀ سلطنتی را گروگان کرفته بود، گریه نموده باشد بروز احساس و عواطف بشری و انسانی اوست و اگر این عمل شاه محمود خان غازی را که صاحب فطرت ملایم و صاحب رئوفت قلب بود، و آنهم به دلیل و انگیزۀ صد در صد سیاسی ، حمل بر جبن و بی غیرتی شاه محمود خان غازی نمود، باید همچو ذوات سیاست باز و سیاست نگر و سیاست پیشه و منکر عوطف انسانی و خلقت خداوندی، باید نزد داکتر روان شناس مراجعه کنند، تا قبل از اصدار احکام ضد فطرت بشری شان، به درک مشکل روانی خود شان دست یابند.
درین دنیا کسی بی غم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد.
خداوند ما از وساوس شیطانی سیاسی و سیاست بازی، و حاضر و ناظر ندانستن خالق لایزال در همه حال و احوال در امان نگه داشته باشد.
|
|
زمری کاسی | 05.12.2024 | چین | |
چه عجیب است که رهبر مفقود طالبان هیبت الله چه نام یا اسم عجیبی و سنجیده شده دارد، مطلق سنجیده شده:
از وایکی معانی هیبت:
هیبت؛ هیبت احساسی همانند تعجب است[۱] اما کمتر شادیآور است. از روی چرخ احساسات[۲] هیبت بهعنوان ترکیبی از تعجب و ترس الگوبرداری شدهاست. بهطور کلی، هیبت متوجه سوژههایی است که بزرگتر و قدرتمندتر از دیگر موارد و موضوعات مشاهدهشده هستند، مانند هرم بزرگ جیزه، گرند کانیون، وسعت کیهان یا خدا. تعاریف تعریف هیبت دشوار است و معنای کلمه با گذشت زمان تغییراتی کردهاست. مفاهیم مرتبط با آن میتوانند تعجب، تحسین، و والا باشند. پیرسال هیبت را یازدهمین حس میداند، فراتر از احساساتی که اکنون از نظر علمی پذیرفته شدهاند (یعنی عشق، ترس، غم، خجالت، کنجکاوی، غرور، لذت، ناامیدی، گناه و عصبانیت). تعاریف و دریافتهای متفاوت باعث میشوند که هیبت یک تجربه مثبت یا منفی باشد، اما وقتی از کسی خواسته میشود وقایعی را که باعث ایجاد هیبت میشوند را توصیف کند، اکثر مردم فقط تجربیات مثبت را ذکر میکنند. این برخورد صاعقه در آتلانتا ممکن است باعث ایجاد حس هیبت شود. واکنشها محققان همچنین سعی کردهاند واکنشهای فیزیکی و غیرکلامی نسبت به هیبت را مشاهده کنند و از شرکت کنندگان بخواهند زمانی را که احساس ترس میکنند به خاطر بسپارند و احساس خود را بیکلام بیان کنند.[۴] با استفاده از این روش، محققان مشاهده کردند که هیبت اغلب از طریق ابروهای برآمده (۷۸٪)، گشاد شدن چشمها (۶۱٪) و دهان و آرواره باز (۸۰٪) نشان داده میشود. درصد قابل توجهی از مردم نیز با خم کردن سر به جلو (۲۷٪) و تنفس مکرر (۲۷٪) هیبت نشان میدهند، و لبخند زدن غیر معمول است (۱۰٪). برای تعیین اینکه آیا نمایشهای فیزیکی هیبت با فرهنگ متفاوت هستند، تحقیقات بینفرهنگی لازم است. نقاشی منظره رمانتیک آلمانی کاسپار داوید فریدریش حسی از حیرت و شگفتی در غروب آفتاب طبیعی را منتقل میکند. موضوع هیبت اخیراً در واکنش به اظهارات برخی افراد مذهبی که میگویند ملحدان هیبت را تجربه نمیکنند، یا اینکه احساس ترس و وحشت باعث میشود که یک شخص روحانی و مذهبی باشد، بیش از اینکه یک بیخدا باشد، به یکی از موضوعات مورد علاقه گروههای آتئیست تبدیل شدهاست. هیبت اغلب به دین گره خوردهاست، اما هیبت میتواند سکولار نیز باشد. برای مثالهای بیشتر، به نوشتههای «هیبتگرا» بودن[۶] توسط جامعهشناس فیل زاکرمن، کتاب دین برای خداناباوران از نویسنده آلن دو باتن مراجعه کنید.
|
|
زمری کاسی | 05.12.2024 | چین | |
|
|
دوکتور غروال | 04.12.2024 | ویانا | |
دا وحشی قادیانی چړی کافران د غلیسی امریکا په ډالرو د پنجابیو قادیانیو له خوا د افغان ملت تباهی او غلامی لپاره تربیه شوی دی ، دی وحشیو قادیانیو کفارو لپاره اسلام اندکترین اهمیت نلری دا قادیانی وحشی چړی کفار د افغان ملت غلامی ته د غلیسی امریکا په کومک ( د سی ای اي ستر جاسوس او د افغان ملت ستر دوښمن خائين خلیلزاد د غلیسی امریکا له خوا وظیفه دار وو او اوس هم دی ) دوهم ځل بیا په ډیره بی شرمانه شکل سره کابل ته راوستل شول او د غلیسی امریکا او پنجابی پاکستان غلامانو ( ساختګیو تنظیمونو او دغلیسی امریکا او شیطان انګلیس جاسوسانو سره د روسی کمونیستانو غلامان ) د غلیسی امریکا په امر په اتفاق سره د افغانستان څخه وتښتیدل او اوس دی روزل شوو قادیانیو کفارو د غلیسی امریکا په امر د خرس روس او چین بی رحم سره اړیکی نیولی دی او دی کفارو قادیانیو ته غلیسه امریکا مسلسل ډالر لیږی او همدارنګه غربی ممالک ، غلیسی امریکا د قادیانی پنجابی پاکستان سره ګډ د افغان ملت بی سوادی او غربت ساتلو پلان ددی وحشیانو جاهلو قادیانیو چړیانو په وسیله غواړی چی عملی کړی او دی قادیانیو کفارو جلکیو او میرمنو باندی د افغانستان خاوره زندان کړی دی هر صادق افغان د پنجابیو قادیانیو چړیانو پر ضد په اتحاد سره باید راپورته شی او د قادیانیو پنجابیو تربیه شوی بوی ناک چړیان باید د افغانستان پاکی خاوری څخه وشړل شی !!!!!
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 03.12.2024 | USA | |
سید عظیم حسینی
".....در سنتیاگو از طرف اغا صاحب پزیرایی نهایت..... شب مهمان اغا صاحب بودیم....... ".
سید عظیم حسینی در بازگشت سفر با برادر از شروع کانادا به جزایر هاوایی و از انجا واپس به سنتیاگو امریکا, بخش تشریح از سفر شان را چنان می نویسد. از بعد دید ایشان, که در ان خود با همان امتیاز " اغا صاحب " خود بزرگ شده است, شخصیت " اغا صاحب " بدون نام را که او فقط به اسم ضمیر به ایشان اشاره دارد, به تظر می رسد همه شمول قابل شناس میداند!
در ایالت فلوریدا امریکا بعد از این که قانونی بودن داشت, خرید و فروش شوقی مروانا/ شبه چرس از طرف رای مردم یک ماه قبل رد شد, ایالت فلوریدا با داشتن ۲۸ کمپنی به ۲۲ کمپنی بیشتر نیز لیسنس فروش مروانا را عطا نمود. انتخاب اولی کمپنی ها فروش عمدتا مثلا به اساس داشت فارم زراعتی و قابلیت پرداخت کرایه مغازه برای عرضه ان که منصفانه به نظر می رسد, تعین شده بود. از صد ها کمپنی داوطلب اقلا ۳ کمپنی در جمله ۲۲ کمپنی انتخاب شده را مختصا برای مالکین سیاه پوستان قبل از داوطلبی ریزرف نموده بودند. چنین لایحه شبه - قانون را دولت فدرال امریکا برای خنثی نمودن و جبران تاثیر منفی القا شده برتری-ذاتی که زاده سیستم-برده -داری دو قرن قبل بود اقلا مطابق با فیصدی نفوس سیاه پوستان در امریکا برای انها امتیازی عملی میسازد. به این مفهوم که بدون در نظر گرفتن برد و باخت شایقین, اقلا مالکین ۳ ان باید سیاه پوست و مالکین ۱۹ دیگر ان میتواند هر کی به شمول سیاه پوست باشند.
قابل یاد اوری است که در امریکا انوقت یک اکثریت نسبت به یک اقلیت ادعا برتری-ذاتی داشتند. در حالیکه در افغانستان یک اقلیت نهایت نا چیز و عمدتا بازماندان اورد شده گان, مفهوم برتری- ذاتی را انهم بی ثبوت نهادینه می سازند.
|
|
محمد داؤد مومند | 03.12.2024 | متحده ایالات | |
یک مضمون جالب و منطقی!
الیوم مضمون بسیار جالب و منطقی را، معنون به (تکرار فجایع 23 سال بن ) به قلم شاغلی محترم محمد ولی، در ویب سایت افغان جرمن مطالعه نمودم.
این مضمون منعکس کنندۀ واقعیت های انکار ناپذیر تباه کنندۀ، ناشی از تدویر کانفرانس لعنتی بن است، نتائج این کنفرانس لعنتی، تداوم جنایا ت اتحاد شوروی، اما اکنون از جانب جهان غرب جنایتکار است.
اگر اتحاد شوروی یک سگ قلاده به گردن مانند ببرک کارغل را حکمران کشور ساخت، اضلاح متحده سگ قلاده به گردن دیگری را به نام حامد کرزی بر مقدرات ملت مستولی نمود، تفاوت در چست؟
به قول مردم ما، سگ زرد برادر شغال.
اگر شوروی هم به اشغال افغانستان پرداخت، ناتو نیز به عمل استعماری مشابهی دست، این اضلاع متحده امریکا بود، که شورای نظار و جمعیت ارشدالشیاطین بحران الدین ربانی را، حاکم به سرنوشت و مملکت و ملت افغا ن ساختند.
اگر ببرک قلادۀ اتحاد شوروی را به گردن داشت و در آخرین سالهای زندگانی ذلت بار خود در حیرتان نادم و خجالت زده بود، حامد کرزی نه تنها قلاده به گردن اضلاع متحده بود بلکه در ایتداء قلادۀ آی --اس - آی استبلشمنت پنجاب را به گردن انداخت.
این آدم چهار پدره و بی مسلک به حیث ایجنت ایران در خرجین ها ملیون ها دالر نقدی را در طیارۀ حامل خود از ایران آورد و در نتیجه قانون احوال شخصیۀ شیعه را رسمیت بخشید، که دانشمند و نویسندۀ توانا مرحوم استاد سراج وهاج مضمونی زبردستی بر آن تحریر نمود.
فهمیده نمیتوانم چرا مضامین عالمانه و وطن پرستانۀ استاد سراج وهاج در ویب سایت افغان جرمن دیده نمیشود؟
تبصرۀ شاغلی محمد ولی در مورد این ادعای حامد کرزی که در برابر 11 رأی پروفیسر عبدالستار سیرت، با گرفتن صرف 2 رأی به حکرانی افغانستان منسوب گشت، خیلی جالب است. حامد کرزی هرزه و فاقد شرف و وجدان ملی در مورد کنفرانس منحوس بن گفته است که یگانه خلاء کنفرانس بن، جلوگیری اشتراک طالبان در آن کنفرانس بود!!!! حامد کرزی که نام خاندان معین صاحب خیرو جان را به زمین زد، چرا از عدم مشروعیت این کنفرانس لعنتی گپ نمی زند که ماهیتاً صد در صد با منافع ملی ملت افغان در تضاد قرار داشت؟ حامد کرزی چهار پدره چرا نمیگوید که خبط دوم کنرانس لعنتی و استعماری بن، انتصاب خودش تنها با گرفتن دو رأی در برایر یازده رأی ستار سیرت بود؟
مضمون شاغلی محمد ولی از زمرۀ مضامین طلایی است که باید در قسمت مضامین منتخب ویب سایت افغان جرمن قرار گیرد، نه مضامین فاقد یک محتوای عالی و جالب و خواندنی.
یک تذکر و اصلاح دوستانه: شاغلی ستار سیرت پوهاند، که بلندترین مقام علمی در پوهنتون کابل بود، نییست، شاغلی سیرت صاحب سند دوکتورا و کذا حایز مقام پروفیسر است، زیرا موصوف دریکی از پوهنتون های عرب سعودی استاد بود.
تشکر
|
|
محمد داؤد مومند | 02.12.2024 | متحده ایالات | |
یک اصلاح دوستانه
شاغلی یونس نگاه که در کوتاه نویسی مهارت خوبی دارند، الیوم مضمون معلوماتی جالبی در ویب سایت افغان جرمن، به ارتباط منازعات شییعه و سنی در مناطق پاره چنار و کرم بدست نشر سپرده اند.
صفوی های لعنتی و حکمرانان ایرانی در افغانستان به بذر نفاق مذهبی نیز پرداختند، علاوه از اینکه به قول دانشمند بزرگ و شخصیت اکادمیک داکتر صاحب زمان ستانیزی صفوی ها، زبان و مذهب هم وطنان هزارۀ ما را جیرا و قهرا به شیعه و فارسی تعویض نمودند یک تعد اد پشتون ها را نیز مجبور به پذیرش مذهب شیعه ساختند.
پشتون و شیعه بودن برایم یک امر محال تلقی میگردد ولی این یک واقعیت تلخی است که از دوران استعمار و کلونیالیزم ایران و تاراج فرهنگی ( اصطلاح استاد معروفی گرامی) شان به میراث مانده است.
خوشجال بابای بزرگ میفرماید:
آزادی تر پاچاهی لا تیری کاندی
چی د بل د حکم لاندی شی زندان شی
افتراق و تخلیق مذهب شیعه در افغانستان در زمانی صورت پذریفت که مردم ما آزادی خود را از دست داد و غلام کلونیالیزم حکمرانان ایرانی شدند.
مطلبی که مفکر بزرگ و به قول علامه داکتر اقبال: حکیم ملت افغانیان، خوشحال بابا فوقاً ابراز فرموده اند.
محترم یونس نگاه فاصله میان کابل و کرم و پاره چنار را حدود صد کیلومتر تخمین فرموده اند، تا جاییکه به خاطر دارم فاصله میان کابل و شهر جلال کوت یا جلال آباد 140کیلومتر است،
فاصله میان کابل و پغمان 17 کیلومتر است.
باید فاصله از کابل تا پاره چنار باید نزدیک به دوصد کیلومتر باشد نه صد کیلومتر.
امیدوارم در قسمت فواصل معلوماتم نادرست نباشد. اگر باشد معذرت می طلبم.
مال بد به ریش خاوند
|
|
زمری کاسی | 02.12.2024 | چین | |
|
|
زمری کاسی | 02.12.2024 | چین | |
|
|
محمد داؤد مومند | 01.12.2024 | متحده ایالات | |
اکادمسین علامه صاحب عبدالشکور رشاد!
نن می د جرمن افغان (افغان جرمن) په ویب سایت کی د محترم محمد آصف بهاند یوه ډیره په زړه پوری او پر واقعیتونو ولاړه مقاله د لوی استاد علامه صاحب رشاد په مورد کی ولوسته، چی ورته د زړه له کومی، زر واری مرحبا او حبذا وایم، کاشکه بهاند صاحب خپلی مقالی د جرمن افغان او د دعوت د ویب سایتونو نه علاوه د آریانا افغانستان ویب سایت ته هم راولیږی. او دی ویب سایت ته د پردی او پرکتی په سترګو ونګوری،
ما علامه صاحب رشاد په ژوند کی دوه ځله لیدلی وه، لمړی ځل چی زه خورا ځوان وم، علامه صاحب می د محمد ګل بابا په کرایی جونګړه کی ولید، علامه صاحب د وزیر بابا سره د ژبی په ګرامر مرکه کوله، د هغی مرکی نه زما یو توری یا لفظ په یاد چی علامه صاحب رشاد استعمالوله او هغه د (سوفکس) کلمه وه.
دوهم ځل ما علامه صاحب د کابل پوهنتو ن د کتابخانی په تالار کی ولید چی فکر کوم دا د حضرت بایزید روښان په مورد کی یو سیمینار و، (استاد جهانی صیب ته به ياد وی)
په دی سمینار علامه حبیبی صاحب، اجمل ختک او دوه کسه ایرانی پوهان هم راغلی وه، به یاد می دی چی علامه حبیبی صاحب یو یا دوه ځله د خپلو خبرو په ترڅ کی د ځایونو د نومونو د اخستلو سره لږ څه د مغشوشیت سره مواجه شو، او علامه صاحب رشاد د ختمونو د فاتح په توګه به ډیر احترام او : استاده د ویلو سره د علامه صاحب حبیبی صاحب سره مرسته وکړه.
د طالبانو په اوله دوره کی د متحده ایالاتو جابر استعماری حکومت په افغانستان اقتصادی بندیزونه ولګول، چی دا په حقیقت کی د طالبانو پر ضد نه بلکه د افغان ملت پر ضد یو کار وه، داسی تعذیرات په هر ملک باندی چی یوی ، د هغی ملک زعامت له خپو نه غورزوی بلکه هغه ټولنه زیانمنه کوی، نو ځکه ما په یوه لوی رستوران کی ددی اقتصادی تعذیراتو د تقبیح دپاره یوه ِغونده جوړه کړه.
په دی محال ما علامه صاحب رشاد ته چی، جنوبی کلیفورنیاته د ملمه په توګه راغلی وه، د غونډی د ګډون دپاره یو دعوت بلن لیک ور واستاوه، خو متسأفانه، علامه صاحب ونشو کړای چی په خپل راتګ سره موږ تولو ته لوی ویاړ او افتاخار، را په برخه کړی، خو د جنوبی کلیفورنیا نه استاد داکتر هاشمیان صاحب او پرفیسر ډاکټر زیرکیار صاحب ګډون وکړ. زما هیله دا وه چی د غونډی ریاست به علامه صاحب رشاد ته ورسپارم، خو څرنګه چی علامه صاحب رانغی، نو دغونډی ریاست می پوهاند داکتر حسن کاکړ او د منشی توب وظیفه می عصمت الله عصمتی چی د معصومه عصمتی ورور کیده وسپارله، دلته ددی تذکر ضروری چی مرحوم ذبیح الله عصمتی د کابل پوهتنون د محصلانو د اتحادیی لمړی رئیس نه وه، بلکه د دوهمی دوری رئیس وه، به دی مورد کی ډیر روایت کوونکی به مغالطه کی قرار لری.
د اتحادیی لمړی رئیس زما هم صنفی محمد داؤد یاد فراهی چی خورا ذهین او با استعاده یو انسان و د ریاست وظیفه به غاړه درلوده.
علامه صاحب رشاد د علم او فضل او معرفت یو کان و، د هیواد په معاصر تاریخ کی د علامه صاحب حبیبی او علامه صاحب رشاد انډول څوک نه لیدل کیږی، دی دواړو تقریبا یو سل او بنځوس کتابونه او رسالی لیکلی دی. علامه صاحب رشاد د ویښ زلمیانو د حرکت غړی و، علامه صاحب د ولسی جرګی یا شوری اتمی دوری ته ځان کاندید کړ چی حکومت یی مخه ونیوله. دلته د تذکر وړ بولم چی د افغانستان حکومتونو د دری لویو ملی شخصیتونو به مورد کی چی شوری یا ولسی جرګو ته کاندید و د شمول مخه ونیوله به دی ترتیب: لمړی - د شوری په اوومه دوره کی سردار شاه محمود خان د محمد ګل بابا د شمول مخه ونیوله، ولی عجبه دا ده چی صدر اعظم شاه محمود خان خبله رأی چبی او انقلابی میر غلام محمد غبار ته ورکړه او په دی دوره کی ټولو چبی عناصرو لکه عبدالرحمن محمودی، میرعلی اصغز شعا، کبیر غوربندی او داسی نورو برخه واخسته ولی بی کتابه غبار په خپل کتاب کی په دی مورد کی ځان غلی نیولی دی!!!!
غبار پرستان ویلای شی چی څنګه صدراعئم د هغه شخصیت مخه ونیوله چی غازی محمد نادر خان ورته د پنځم ورور خطاب ورکړی و او برعکس یی خپله رأی په ښکاره او علانیه توګه چپ ګراء او بی خدا او د بلشویکی نظریاتو خاوند میر غلام محمد غبار حسینی ته ورکړه؟ (د زیاتو معلوماتو د پاره د ښاغلی سید قاسم رشتیا د خاطراتو کتاب ته مراجعه وکړۍ) د حکومت دوهمه جفا: د حکومت دوهمه جفا د علامه صاحب رشاد په مورد کی وه چی د شوری اتمی دوری ته یی د مشارکت مخه ونیوله. دریمه جفا: د حکومت دریمه جفا د شهید میوندوال په برخه کی وه چی سردار نوراحمد اعتمادی یی په کلکه د ولسی جرګی ته د مشارکت مخه ونیوله.
به وروستۍ برخه کی وایم چی د علامه صاحب حبیبی او علامه صاحب رشاد به مبارکو نومونو باید دوه ځانګړی پوهنتونونه ونمول شی. دا دواړه په خبل ذات کی پوهنتونونه وه.
مننه
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 29.11.2024 | USA | |
داکتر میر عبدالرحیم عزیز
" چه در پیش است: درک قدرت ترمپ به کشور.... امریکا را دوباره بزرگ بساز .....بسیاری از مردم فکر می کنند که ترمپیسم یک بیماری خود محدود کننده خواهد بود...اهداف که برای خود تعین کرده است تاثیر ترمپ را کاهش خواهد داد.... "
جنبش MAGA یا (Make America Great Again) در امریکا که میر- صاحب داکتر عزیز انرا به " امریکا را دوباره بزرگ بساز " ترجمه نموده است یک شعار نهایت گسترده تر و تحلیل و تجزیه شده میباشد که نمیشود انرا فقط در درلغت "بزرگ" فارسی/ دری ترجمه و درک مفهوم بخشید: در زبان انگلیسی نهایت مروج است که مثلا فقط با گفتن لغت "Great" از عمل کسی تقدیر نمود که "بزرگ" معنی نمیدهد. جمله (Make America Great Again) که اول توسط رانلد ریگن و اکنون از طرف دانلد ترمپ شعار روز او شده است, در ترجمه مفهوم ان به فارسی/دری به معنی, احیا نمودن دوباره پرستیج و اعتبار از دست رفته امریکا و در اولیت قرار دادن امریکا خواهد بود. نگهداشت و بهبود چنین ارزش سنتی امریکا را (تنک تنک) ها امریکایی عمدتا در دید دو دیدگاه متفاوت از هم توصیه دارند. گروه اولی ان را در پخش و گسترش توسعه سیستم اقتصادی کپتلستی ان هم جهان شمول پیش نهاد نموده و تا حدی دور از جنجال ها سیاسی به نفع دراز مدت امریکا میشمارند. گروپ دومی انرا منحصرا اول در چرخش بدور منافع اقتصادی امریکا و سپس در گام بعدی خواهان توسعه جهانی ان اند.
مثلا داکتر زلمی خلیلزاد. خصوصا در ارتباط امریکا با چین ودانلد ترمپ و طرفدارانش در ارتباط جهانی به شمول اروپا راه وروش گروه دومی را ترجیح میدهند. طرفداران گروه دوم از( تنگ تنگ) ها به این باور اند که امریکا با وجود احتمال افزایش و رشد تضاد و حتی درگیری های سیاسی, هنوزهم میتواند در بود مرکزیت سیستم اقتصادی ( Service economy ) قرار گیرد که به اساس ان توزیع تولیدات خود و از کشورها عمده دیگر را نیز مدریت نماید. ان ها چنین مدریت اقتصادی را به نفع امریکا نهادینه شده می پندارند.
|
|
محمد داؤد مومند | 29.11.2024 | متحده ایالات | |
د افغان جرمن د ویب سایت، قلمی همکار ښاغلی محمد انور خان آڅړ صاحب د توجه وړ! ګرانه روکیه، وروسته د مسنونه سلام څخه
ستاسی د مبارک فکر او نظر په انډول، که یو پوه سړی پاڅی او صرف د شخصی عقدی او ناوړی نیت پر بنسټ د یوه بل شریف انسان او نجیب وطنوال چی په عمر کی یی د لاس او خولی او لیکاڼی څخه بل هیڅ انسان ته بد نه رسولی، سپکاوی، تعجیز او تحقیر او شخصیت وژنه څنګه د انسانی او اسلامی اخلاقو له نظره، تعبیروۍ؟ له نیکه مرغه ما په کلونو د فخر افغان پاچاخانصاحب په مصاحبت او مجالست کی تیر کړی او د هغوی د مبارکی خولی نه روایت دی چی یوه صحابی د اسلام د پیغمبر نه پوشتنه وکړه چی ښه انسان څوک دی؟ حصرت محمد (ص) په خواب کی وفرمایل چی :«ښه انسان هغه دی چی د هغه د لاس او خولی نه چاته ضرر نه وی ریسدلی» اوس غواړم ستاسی نه د یوه لوی عالم په توګه، په پورتنی مورد کی عالمانه، انسانی، اسلامی صادقانه نظر واورم.
که چیری استاد آڅړ صاحب د آریانا افغانستان د ویب سایت سره بی علاقی وی هیله ده ښاغلی محترم دپلوم انجنر صاحب کبیر، د هغه توجه زما مطروحه پوښتنی ته واړوی.
مننه او ښه چاری
|
|
زمری کاسی | 27.11.2024 | چین | |
عکس در سال ۱۸۹۶ میلادی توسط لیلیاس انا همیلتون طبیب، از محل پل یک پیسگی دریای کابل گرفته شده است @طرفداران برتر
|
|
زمری کاسی | 27.11.2024 | چین | |
|
|
دوکتور محمد اکبر یوسفی | 26.11.2024 | آلمان | |
به ادارهٔ محترم نشرات آریانا!
اگر ممکن باشد، لطفااین مطلب را برای شنیدن، ممکن سازید.
با احترام
یوسفی
|
|
زمری کاسی | 26.11.2024 | چین | |
|
|
محمد داؤد مومند | 26.11.2024 | متحده ایالات | |
گرامی ام شاغلی استاد جهانی صاحب!
بعد از عرض مراتب سلام و احترام
جای سعادت است که جامعۀ امروز افغان صاحب یک محقق بی همتا و مورخ توانا و راست گوی و صادق و حقیقت پسند و شاعر و ادیب بلند مرتبت که دست سخن گرفتید و بر آسما ن شدید، مانند جناب عالیست.
جناب شما که کتب معتبر و مستند، صادق ترین و ورزیده ترین مورخ تاریخ معاصر افغانستان یعنی علامه کاتب هزاره را با دقت کامل مطالعه نموده اید، آیا نام و مطالبی را در مورد جرنیل صاحب یار محمد خان وزیری که گویا ایشان نقش چشمگیری در محاذ پکتیا تحت قوماندانی سپه سالار محمد نادر خان شهید، و بعداً در نجات مملکت و ملت از آفت بچۀ سقو و جرنیلان و کرنیلان مدنیت سوز و بی ناموسش، داشته اند، مطالعه نموده اید؟ اگر نه، دلیل آن چه خواهد بود؟ کذا چرا نامی از ایشان در تریخ غبار وجود ندارد؟
در حالیکه انگیزۀ اصلی و بنیادی جرنیل صاحب یار محمد خان در محاذ نجات، تنها و تنها، اعادۀ قدرت غازی امان الله بود، و اگر از قبل میدانست که غازی نادر خان به مقام سلطنت میرسید، هرگز در محاذ نجات کشور سهم نمی گرفت. و همچو مطلب را غبار خود به حیث یک مورخ دارای تمایلات چپی و طرفدار غازی امان الله بهتر از هرکس دیگر میدانست.
ثانیاً من دوبار لست مضامین شما را که تعداد آن نزدیک به نهصد مضمون میرسد و گویا تلاش پیدا کردن سوزن در بحر است، سعادت توفیق دستیابی مضمون معنون تان به «د پشتنو افسانوی تاریخ او تاریخی افسانی» نصیبم نگردید. آیا ممکن است متن آن مضمون را به این ویب سایت وزین، منتقل و بدست نشر بسپارید؟
طبق سفارش و توضیحات هزار بیک صاحب این کار شباهت به گرفتن یک پارچه کیک دارد، و یقیناً مضمون شما حلاوت بهترین کیک در جهان را دارد.
امیوارم روزی دوستان و محبان و خویشاوندان ، صدمین سالگرد عمر تان را تجلیل کنند. انشاء الله
مننه او په درناوی
|
|
محمد داؤد مومند | 25.11.2024 | متحده ایالات | |
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 25.11.2024 | USA | |
عصمت قانع " ستا پری څه ..... "
Like to welcome back one of the most contemporary and realistic writer. Hope you take the time to expand your current poetry based writings here, to include your desired topics in reguler layman language which in the past has been your signature mark in excellence.
|
|
زمری کاسی | 25.11.2024 | چین | |
|
|
محمد داؤد مومند | 24.11.2024 | متحده ایالات | |
ظهور ناگهانی درخت چهار مغز یا (اریشتیک) در تقابل روسیه و غرب!
د پورتنی عنوان لاندی یوه مقاله د تکړه سیاسی مبصر شاغلی غوث جانباز به لیکاڼی د افغان جرمن په سایت کی خپره شویده، د مقالی عنوان زه مغشوش کړم چی ګوندی دا درخت چهار مغز څه نوی بلا ده چی هم د شرق او هم د غرب سره په تقابل کی قرار لری، د مقالی د لوستلو وروسته پوه شوم چی روسیی هم یو نوی راکت جوړ کړی دی چی نور هیوادونه یی تر اوسه نلری، لکه امریکایی ستنګر راکت چی نور هیوادونه یی نلری.
داسی بریښی چی د غربی هیوادونو حمایت د اوکراین څخه، روسیه دی ته محبوره کړه چی د یوه نوی او خورا دقیق راکت په جوړښت بریالی شی.
نو په دی حساب د اسی بریښی چی د ښاغلی جانباز د مقالی پورتنی عنوان سم ندی او باید په لاندی توګه اصلاح شی:(ظهور نا ګهانی درخت چهار مغز در تقابل غرب) یعنی د تقابل شرق نوم تری ایسته شی.
که چیری زه سم پوه شوی نه دوستان دی ما تنویر کاندی.
مننه
|
|
محمد داؤد مومند | 24.11.2024 | متحده ایالات | |
بی انصافی
محترم استاد جهانی چی واقعاْ یو بی ساری محقق دی یعنی دده په تحقیقی او تاریخی لیکونو کی لکه غبار او فرهنګ او داسی نور شخصی او انفسی ملاحظات نه لیدل کیږی چی په واقعیت کی دده منحصر به فرد امتیاز بلل کیږی ، یوه علمی مقاله د «مستند بنوسیم» د عنوان لاندی لمړی د افغان جرمن به ویب سایت کی خپره کړه، خو په تآسف سره وینم چی د استاد جهانی دا حقیقت غوښتونکی مقاله د نوموړی ویب سایت په (برګزیده های هفته) به برخه کی نشر نه شوه.
زما به نظر دا یوه مطبوعاتی بی انصافی ده، د انصاف تله باید په دواړو برخو کی سره موازی او مساوی وی، هیله ده په دی بی انصافی کی، کومه بله انګیزه او پلوی وجود ونلری او صرف د عدم توجه نتیجه وی.
د حق ویلو لیونی داؤد
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 24.11.2024 | USA | |
Facebook
ودیو فوق چه خوب پیاده نمودن ذهنیت ماندگار جمعی را در افغانستان, در سرشت کیش شخصیت سازی مثلا در لفافه ورود گویا " اتش نفس " ها مجسم میسازد:
سلسله مراتب پخش چنین شیوه طوری است که در نسل اول هنکام ورود, انی جز عمده پشتوانه قدرت میشوند. در نسل دوم در رول رهبریت مرید مابانه بدون چون و چرا عده از مردم قرار میگیرند. در نسل ها بعدی در مقایسه به همه بومیان, ابدی برتران-ذاتی میگردند.
وظیفه گرنتی, ورنتی و نهادینه سازی چنین قرار داد اجتماعی را روشنفکران این گروه با ادعا و اعلان علنی مالکیت تایتل ها, از نسل به نسل انتقال داده سطح بالا غذایی, اموزشی و پرستیج اجتماعی را در انحصار دارند.
در چنین شیوه زیست القا شده ذهنی ,عقل - اجتماعی جامعه فلج گردیده هزاران مغز-فردی حتی در سطح البرت انیشتاین نمیتواند چندان کارا باشد.
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 23.11.2024 | USA | |
" پایان استثناگرائی امریکائی....."
باز هم واقعیت ها " استثناگرائی امریکائی" امریکا را ثابت میسازد:
استثنا گرایی امریکا با رفت و امد رییس جمهور, چنانچه در تفصیل با دانلد ترمپ در مقاله چپ نما میر- صاحب ارتباط وانعکاس داده شده است, نه شروع و نه هم ختم میگردد. لگسی رییس جمهور امریکا در براورد اهداف ستراتیجیک امریکا طول و ترازو میگردد. هر امریکایی و مهاجر که در امریکا بیشتر ازچند سال زندگی دارد به راحتی می توانند مشاهده نمایند که اکثریت مطلق مردم در امریکا آرزو, خیال پلو و ارمانی را در سر دارند و برای بدست اوردن ان در تلاش اند که خیلی مشتاقانه می خواهند خود اشتغال باشند. یا به عبارت دیگر برای خود کار نمایند. چنین ذهنیت عددی بزرگ تلاش کاری, منجر به خلاقیت کار و اموزش مهارت های جدید گردیده و مختصا به همین دلیل و در ازا چنین ابتکار است که درنتیجه ۷۴ فیصد اقتصاد امریکا فقط روی تبادلات شخصی مردم امریکا با هم دیگر استوار است. چنین تعامل ساختار کاری و به این پیمانه در هیچ کشور دیگری مروج نیست. بنابران امریکا را در کتگوری استثنا قرار میدهد. هم چنان چنین استثنا و شبیه به هیچ کشور دیگری را, میتوان در رول کارکرد واحد پول - اله تبادل کالا و خدمات - امریکا به چشم سر دید. دالر امریکا در حالیکه خود نیازی به پشتوانه ندارد, ولی تقریباً تمام ذخایر ارزی کشور ها دیگر با پشتوانه دالر امریکا قدرت ارزش خرید می یابند. امریکا فقط با کمی بیشتر از ۳۰۰ ملیون نفوس, بزرگترین ارزش اقتصادی جهان را متواتر تولید که این خود یک استثنا است.
|
|
|
محمد داؤد مومند | 23.11.2024 | متحده ایالات | |
هښیار منلی او ښاغلی هزاربیک صیب
سلامونه او نیک هیلی.
مننه چی د ا خپل ارادتمند بیړا مو نړۍ دیوه تخنیکی معجزی نه خبر کړ، اوس که خبره دومره سهل او آسانه وی زه د استاد جهانی نه هیله کوم چی هره ورځ د جرمن افغان ویب سایت نه خپل یو مضمون په نوبت سره دی ویب سایت ته منقل کړی.
کور ودان بچه برخوردار.
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 22.11.2024 | USA | |
محمد داؤد مومند, "..... زه به ستاسی مقاله په جرمن افغان به ویب سایت کی ولولم، نن سبا خود د تخنیک د علم د معجزو عصر دی، آیا دا تخنیکی امکانات سته چی تاسی همدا مقاله او ځینی نوری مقالی د آریانا افغانستان ویب سایت ته منتقل کړۍ؟ .....".
As easy as eating a piece of cake: Copy the link from Afghan German Online, then paste it in Ariana Afghanistan Online and you are done, provided that the receiving Website principal/s accept imported links.
|
|
|
محمد داؤد مومند | 22.11.2024 | متحده ایالات | |
ستر محقق او حقیقت ویونکی جهانی صیب!
ستاسی د مختصر ولی جامع معلوماتو څخه یوه نړۍ مننه، ګوندی یوه ویاله مو په منګی کی ځای کړی ده.
ددی کتاب غندنه د محمد ګل بابا (سلام دی وی پر هغه) په یوه لیکنه کی سوی وه، خو بابا یی صرف غندنه کړی ده او نور تفصیل نسته.
بی فرهنګه صدیق د ببرکیانو به څیر مترقی ستمی او فارسیست وه، که څه هم دی ځان سید او د پیغمبر علی السلام اولاده بولی، خو اخلاق او تخیلات یی اسلامی ندی او د پښتو او پښتونولۍ څخه یی سخت نفرت درلود، نو دستمی عناصرو څخه ګیله نه کیږی، ستمیان او فارسیستان د پښتو او پښتنو د واک لرلو مادر، زاده میرڅمن وه او دی.
یوه فارسیست ملعون په دی ویب سایت کی ولیکل چی پښتونولی یوه منحطه ایدیالوژی ده. دا ملعون د خپل ټر نیکه په نوم نپوهیږی خو د عوی لری چی زه د ۱۷۰۰ کاله د میلاد تر مخه آریایی یم.
ستاسی د ریفرنس نه مننه، زه به ستاسی مقاله په جرمن افغان به ویب سایت کی ولولم، نن سبا خود د تخنیک د علم د معجزو عصر دی، آیا دا تخنیکی امکانات سته چی تاسی همدا مقاله او ځینی نوری مقالی د آریانا افغانستان ویب سایت ته منتقل کړۍ؟
داسی یو کار به خورا ګټور او په زړه پوری وه.
یوځل بیا مننه او ستاسی د طلایی ډیرو لیکونو به هیله
|
|
عبدالباری جهانی | 22.11.2024 | ویرجینیا | |
ښاغلی محترم مومند صاحب ژوندی او جوړ اوسې. د تواریخ خورشید جهان د کتاب د محتویاتو په باره کي مو پوښتنه کړې وه. د دې کتاب هغه برخه چي د پښتنو په قبایلو پوري اړه لري د مخزن افغاني و تاریخ خان جهاني څخه اخیستل سوې ده. مخزن افغاني د مغول نورالدین جهانګیر په زمانه کي په ۱۶۱۴ میلادي کي لیکل سوی او له سره تر پایه پر افسانو باندي ولاړ دی چي هیڅ ډول مأخذ او مدرک نه لري. په دې باره کي ما یو نسبتاً مفصل مضمون د « پښتنو افسانوي تاریخ او تاریخي افسانې» په نوم لیکلی او په افغان جرمن پورتال کي خپور سوی او اوس هم د هغه پورتال په آرشیف کي موجود دی. پاته سوه د تواریخ خورشید جهان خبره. دا کتاب شیرمحمدخان ګنډاپور لیکلی او په ۱۸۹۴ کال کي چاپ سوی دی. د پښتني قبایلو په تېره بیا غلجي قبایلو په برخه کي یې هماغه د مخزن افغاني افسانه را اخیستې او نورو مورخینو له هغه څخه استفاده کړې ده. مرحوم غبار دې افسانې ته بیخي اشاره نه ده کړې او مرحوم محمدصدیق فرهنګ، چي ځانته یې منور او مبارز وایه، همدغه افسانه په خپل کتاب کي نقل کړې ده، چي باید نه یې وای اخیستې. نور نو پخپله تواریخ جهان ټول پر افسانو ولاړ دی او ځیني څرګندي غلطۍ یې ما په خپل یاد سوي مضمون کي را اخیستي دي. د غلجی قبایلو په برخه کي افسانه اصلاً د لومړي ځل لپاره شیخ ابوالفضل د آیین اکبري په دوهم جلد کي د مغول جلال الدین اکبر په زمانه کي ولیکله او وروسته یې مخزن افغانی او تواریخ خورشید جهان او نورو کتابونو ته لاره پیدا کړه. په داسی حال کي چي ایین اکبري هم د وروسته لیکل سویو کتابونو په څېر هیڅ ډول مأخذ او تاریخي مدرک نه لري. دا به لازمه نه وي چي زه دا افسانه، چي میلیونونو پښتنو ته توهین او سپکاوی دی، له سره تکرار کړم. خدای دي وکړي چي زما معلومات مو په درد وخوري . په درناوي.
|
|
دوکتور غروال | 21.11.2024 | ویانا | |
څوک چی د بیروت څخه د محصلی دوری کښی د افغانستان ملت تباهی لپاره او روسیی او نورو شوروی او غربی ممالکو کښی د کی جی بی له خوا لکه خلقیان او پرچمیان او خلیلزاد ، احدی او نور نور د سی آی اي له خوا اساسی تربیه شوی وی نو داسی خائینین یوازی او یوازی ددی ظالمو ممالکو تر امر لاندی د غلامی دندی اجراکوی او داسی خائینو غلامانو ته دا ظالم قدرتونه هیڅوخت ددولتی چارو موقع نه ورکوی او څوک چی ددی جاسوسانو لپاره ددولت کارونو ساختګی بابولانی وائی نو دا غلامان پداسی چرندیاتو هیڅوک نشی غولولۍ ! اوس قاتل کمونیستان کوشش کوی چی د قاتلی کی جی بی په عوض د کاؤ بائی سی آی اي خدمت کښی ځانونه داخل کړی نو لدی خاطره د افغان ملت ستر دوښمن او د سی آی اي ستر جاسوس خلیلزاد دفاع ته ئی بغاری شروع کړیدی!!!! د غیرتی افغانی محترمی زرغونی میرمنی ټوله نوشته واقعیت بیانوی او د افغان غیرتی ملت سوۍ اواز دی !!!!
|
|
دوکتور محمد اکبر یوسفی | 21.11.2024 | آلمان | |
محترمه زرغونه ولی؟
با درنظر داشت احترام به شما نویسنده!
چنین یک خطاب: " آقای دیپلمات داکتر خلیلزاد" برای این پیر مرد، تا حدی عجیب وکاملاً نو بوده است. شما مانند هر انسان دیگر می توانید ابراز نظر کنید. نسبت به طرز تفکر و یا موضعگیری دیگران اعتراض و یا حمایت داشته باشید، اگر در رابطه با سیاست یک کشور و یا عملکرد مأموران یک دولت و آنهم، چنین یک قدرت جهانی، اعتراض داشتید، بهتر این می بود اگر در خطاب به شخص موظف، که مأمور یک دولت است، نام رسمی را مکمل می نوشتید. درین صورت می توانست یک صورت تحریر : «... جناب محترم داکتر زلمی خلیلزاد" تحریر گردد. اینکه ایشان در وظایف دولتی، وظایف زیاد دیپلوماتیک داشته اند، به همه معلوم است. در چنین فرصت زمانی می توانستید اگر خود ترجیح می دادید، همان وظیفۀ دولتی فعلی را می توانستید ذکر کنید. در هیچ مورد، زمانی که کس، مسوولیت دولتی را بدوش دارد، نه باید اجراآت را "شخصی" تصور کرد و آنرا "جرم فرد" دانست. ارزیابی خوب و بد، انجام کار، نخست وظیفۀ دولتی است، که فرد را توظیف کرده است. با احترام، یوسفی.
|
|
محمد داؤد مومند | 20.11.2024 | متحده ایالات | |
د محترم ښاغلی جهانی صیب نه د مرستی هیله!
دسلام او احترام نه وروسته
که تاسی ته ربړ او زحمت نه وی لطفاْ ماته د (تاریخ خورشید جهان) چی د ګنډاپوری لیکنه ده د مطالبو او موضوعاتو په ارتباط مختصر معلومات راکړي چی ددی کتاب محتویات زموږ د ټولنی په اړه او باب څه دی؟
ما اوریدلی ددی کتاب محتویات زموږ په ګټه ندی لیکل شوی او د سید فرهنګ او سید غبار د سیاسی تاریخونو مطالبو ته ورته والی لری.
ستاسی د مرستی نه منندوی یم.
|
|
دوکتور غروال | 20.11.2024 | ویانا | |
ستر افتخار په افغان غیرتی میرمنی محترمی زرغونه ولی باندی چی د زړه سوخت او غمناکه اواز ئی د سی آی اي ستر جاسوس او د افغان ملت ستر دوښمن ملی خائین خلیلزاد خیانتونو او د ده خائین په وسیله د افغان ملت وژنی او د افغان غیرتی میرمنو کورونو کښی زندانی کیدلو او د جلکیو بی سواده ساتلو باره کښی اواز پورته کړۍ دی همدی ملی خائین خلیلزاد په ۱۹۸۱ کال کښی د پنجابی پاکستان په کومک د غلیسی امریکا په ډالرو د پنجابی پاکستان له خوا تربیه شوو قاتلو ساختګیو تنظیمونو څخه د سلاح جمع کولو پروګرام سبوتاج کړۍ شو او د کوچنیوالی څخه تهدابی تربیه شوی قادیانی چړیان ئی د افغان ملت په اوږو سپاره کړل او دی خائین اقدام پر ضد سخت اعتراضونه غلیسی امریکا اود شیطان انګلیس چوچه قادیانی پنجابی ته وشول قادیانی پنجابی پاکستان د مونږ اعتراضونو ته اهمیت نه ورکاوه او د افغان ملت ستر دوښمن او د افغان ملت په وینو ملیاردر خلیلزاد په خندا سره ویل چی بلی همدا جاهل تربیه شوی افراطی چړیان باید په افغان ملت حاکمان وی تر څو روس ، چین او ایران دداسی افراطی حکومت له خوا همیش د ترس سره مخامخ وی او غلیسی امریکا چټل شیخ بن لادین سره د نورو سعودی چټلو شیخانو د افغان جهاد په نامه قاتلو ساختګیو تنظیمونو او وروسته قادیانیو چړیانو سره یو ځای کړی وو !!! اما لږه موده وروسته غلیسی امریکا د امریکائی طیارو او د عربی شیخانو پیلوتانو؟ په وسیله د نیویارک بورجونو رانسکور کړۍ شول او ددی مقصر ئی چټل بن لادن ونومول شو او تهدابی تربیه شوو جاهلو قاتلو قادیانیو چړیانو د چټل بن لادن تسلیم کول غلیسی امریکا ته رد او پدی ترتیب د غلیسی امریکا سره د غربی ممالکو یرغل شروع او قادیانی تربیه شوی چړیان بی له مقاومته افغانستان څخه خپل پنجابی پاکستان ټاټوبی ته وتښتیدل ! غلیسی امریکا د غیرتی افغان ملت حقیقی جهاد ئی د دی ساختګیو تنظیمونو په نامه جهان کښی تبلغ کړ ! لنډه دا چی د افغان ملت تباهی تهداب د کمونیستی کودتاپه وسیله روسی یرغل ته زمینه برابره او ددی له لاری ساختګیو قاتلو تنظیمونو او جاهلو قاتلو قادیا نیو چړیانوته د اجنبیو له خوا زمینه برابره شوی دی !!!!! متعصب اخوندی ایران هم خپل قاتل ګوډګیان تربیه کړی دی او هغوی هم د افغان ملت وژنی ستره برخه لری پدی برخه کښی هم ملی ستر خئین اود سی آی اي ستر جاسوس خلیلزاد ستر رول لوبولۍ دی !!!!
|
|
زمری کاسی | 20.11.2024 | چین | |
پښتون دی !!! که په لاس کې یې زنځیر او زولنې وې نو پښتون دی په اوږو که یې راخیستې جنازې وې نو پښتون دی چې پخپل غني وطن کې وږی تږی او سوالګر دی چې خیرات غواړي او لاس کې یې کاسې وې نو پښتون دی که پردۍ مېږې پسونه یې پوولې په صحرا کې که شکېدلې یې پیوند پیوند جامې وې نو پښتون دی د بل چا ګمان پرې مه کړه بل کس څوک وژلای نه شي که د تن جامې یې وینو باندې سرې وې نو پښتون دی چې رڼا یې هدیرو کې تل د شمعو او ډیوو وي که په کور کې یې اټکه تل تیارې وې نو پښتون دی
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 19.11.2024 | USA | |
داکتر صلاح الدین سعیدی
".....نظریات و طرح های ما باید در چوکات تصویر درست و عینی، خوش و ناخوش ما حول ما باشد، اما پیشتاز جامعه باید چنان تصویر را هم بکشد و مطرح کند که جامعه و تفکر کلی به آن سو استقامت پیدا کند! این پیشتازی در استقامت فکر و اندیشه در جامعه نباید، چنان فاصله از واقعیت های روی زمین داشته باشد که مردم سؤال کنند، این آدم چه میګوید..... "
نخیر, هم اکنون بسیار دیر شده است. پیشتازان دیگر نمی توانند و نباید نظریات و طرح ها خود را در تصویر خوش و ناخوش تفکر جامعه مسیر دهند:
چنین بردگی روش اطاعت و تفکر جامعه, مردم سر شار را که وقتی از خلیج فارس تا اباسین تاریخ ساز بودند با قدرت بخشیدن طلسم ذهنی اورده شده گان غیر بومی و عمدتا استخباراتی گنس و گول ساخته استقامت طبعی جامعه را ناجوان مردانه توسط اله القا شده مسحوریت و مخموریت شکسته اند.
مثالی از ماحول به فهم ما می افزاید: سیستم برده داری بعد از جنگ خونین داخلی در امریکا شمالی بیشتر از دو قرن قبل پایان یافت. اما برای جبران و خنثی نمودن اثرات منفی نهادینه شده ذهنی ان دولت امریکا از دهه ها به این طرف لایحه را درعمل شبه - قانون ساخته که تمام نهاد ها کار فرما را درامریکا وادار می سازد که امریکایی ها افریقایی تبار را اقلا برابر با فیصدی نفوس شان استخدام نمایند. چنین امتیاز را هیچ گروه اتنیکی دیگری در امریکا ندارد. ولی با وجود ان اوسط ارزش اقتصادی سیاه پوستان امریکا در مقایسه با اروپا یی ها امریکا حتی بعد از۲۰۰ سال ۸۰۰ فیصد کمتر است. قابل یاد اوریست که بیشترین عاید کاری را در امریکا اسیایی ها شرق دور و هندوستانی ها دارند.
چنین ذهنیت مثلا در افغانستان طوری است که امپراتورها مختلف سرمایه ها شخصیت سازی را در لفافه که گویا انها از نور ساخته شده اند در اجتماع دخول وذهنیت خطرناک القا شده برتری ذاتی را عملا نهادینه ساخته روش جمعی و عقل اجتماعی را گروگان گرفته اند. تاریخ به ما می اموزد که فقط ۴ یا ۵ تن چنین شخصیت ها میتوانند در هر زمان و مکان جلو مسیر پیشرفت را خنثی سازند. تصادفی نیست که رهبریت مدیریت موسسات فکری, اطلاعاتی, کاری و اموزشی را هم اکنون از اروپا تا امریکا بازماندگان گروه خاص غیر بومی تایتل دار به عهده دارند.
چنین فرق فاحش برداشت القا شده ذهنی و خونی تا حدی است ک مثلا در ماحول نشرات ما انجینر قیس کبیر از سید داکتر کاظم مشهور تر است. ولی محترم سید داکتر کاظم میتواند به بسیار راحتی. حق به جانب و سزاوار مقدسیت شخصیت " اتش نفس " را با مهر امیر شیرعلی خان تثبیت و انرا در موزیم افغانستان نگهداری نماید. هرگاه انجینر قیس کبیر چنین روش را پیشه نماید از حنده گرده درد میشویم.
چنین شیوه زیست اجتماعی, عقب ماندگی را تضمین, تست DNA شروع خوب خواهد بود.
|
|
محمد داؤد مومند | 19.11.2024 | متحده ایالات | |
«معرفی الحاج گلاب الدین شیرزایی وزیر تجارت» عنوان مقالۀ جدید شاغلی سید عظیم حسینی در ویب سایت افغان جرمن است.
من بار ها متوجه شده ام که شاغلی سید عظیم حسینی در مضامین خود اصطلاحات و طرز نگارش ایرانیان را به شاخی باد میکند و هم مینویسد.
این علاقه مندی مفرط شاغلی حسینی در مورد استعمال و ترویج و همنوایی با تهاج فرهنگی ایران «اصطلاح استاد معروفی گرامی» ممکن معرف ارتباط فرهنگی! وی با ایران باشد.
طوریکه بار ها گفته ام این اصطلاحات در دورۀ زعامت زعماء بزرگ ملی افغانستان یعنی جنت مکان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه و خلد آشیان سردار صاحب داؤد خان اصلاً مورد استعمال نداشت و من بسیاری این اصطلاحات را در دورۀ مهاجرت و آنهم از زبان و قلم هم وطنان حامی و طرفدار اصالت فرهنگی ایران و مرجح دانستن آن بر اصطلاحات اصیل وطنی شنیده و دیده ام، بخصوص این حساسیت در برابر اصطلاحات و لغاتی که ریشۀ زبانی زبان ملتی و جنتی پشتو مانند پوهنتون را داشته باشد، به حد اعلی و به سرحد جنون دیده میشود.
طور مثال، میرمن پروین را خانم پروین ساختند، میرمن قمر گل را خانم قمر گل ساختند، برید جنرال و تورن جنرال و دگر جنرال را، جنرال یک ستاره و جنرال دو ستاره و جنرال سه ستاره ساختند.
ولسی جرگه را مجلس نمایندگان ساختند، شاغلی را آقا ساختند.
این مظهر بزرگ نفرت دلبستگان ترویج فرهنگ ایران نسبت به استعمال اصطلاحات افغان شمول و افغانستان شمول و بخصوص زبان ملی و اکثریتی افغانی پشتو است.
حدود سی و پنج سال قبل ملعون داکتر روان فرهادی ایران پرست از زمرۀ اولین کسانی بود که پیشنهاد نمود اصطلاحات ایرانی باید در زبان دری افغانستان ترویج گردد، گرچه ایران پرستی در دورۀ ربانی و موش کبیر پنجشیر به شکل یک تعهد و میثاق جامۀ عمل پوشید و روان فرهادی کشمیری مانند خلیلی از چوکره های همان دوره اند، اما شیر مطبوعات و حق گوی مرحوم استاد هاشمیان در عکس العمل روان فرهادی را از کون سگ کشید.
عجبب این است که در مطبوعات ایران و در نوشته های تمام دانشمندان ایران یک اصطلاح افغانی وجود ندارد، حتی پوهنتون کابل را که در سال 1326 به همین نام تهداب گذاری شد، دانشگاه کابل گویند، پس چرا اکثریت نویسندگان و بخصوص مطبوعات به سویه جهانی خود را قلاده به گردن ایران میسازند و بدان مفتخر اند؟
چندی قبل پوهاند صاحب دودیال گرامی بر یکی از اصطلاحات هشت رخ نه گرد ایرانی در مقالۀ شاغلی حسینی اعتراض ملیگرایانه نمود، ولی قبل از اینکه شاغلی حسینی جوابی بدهد، متأسفانه یکی از واکداران ویب سایت افغان جرمن، به توضیحاتی پرداخت و بد تر اینکه استعمال اصطلاحات ایرانی را در کنار اصطلاحات وطنی پیشنهاد نمود.
چو کفر از کعبه برخیزد کجا ماند مسلمانی؟
شاغلی حسینی محتملاً به ارتباط حسینی بودنش با ایران تخلص گلاب الدین خان (شیرزی) را «شیرزایی» ساخته اند.
ایرانیان نام حامد کرزی را « حامد کرزای» مینویسند!!
به قول مرحوم گویا اعتمادی:
زبان در ایران زبون شود
دوکان در ایران دو کون شود
بایدد به صراحت گفت که نفوذ فرهنگی ایران خطرناک تر از نفوذ نظامی ایران است.
به قول علامه داکتر اقبال:
پس نخستین بایدش تطهیر فکر
بعد از آن اسان شود تعمیر فکر
نمیدانم ذواتی چون شاغلی استاد سیستانی در همچو موارد از ابراز نظر و تقبیح این ایران پرستی، اجتناب میورزند و خود را غلی میگیرند.
من خود را در موقف حسن غمکش می بینم
هرکه پا کج میگذارد خون دل ما میخوریم
شیشۀ ناموس عالم، در بغل داریم ما
خداوند به داد مردم ما برسد
باز هم به قول داکتر اقبال
بیا طرح دگر ملت بریزیم
که این ملت جهان را بار دوش است
وماعلینا الابلاغ
|
|
داکتر صلاح الدین سعیدی | 18.11.2024 | انگلستان | |
جامعه و پیشتاز آن! جهت تعمق ودقت!
هر بهتر را میتوان بهتر ساخت! بهتر مطلق الله (ج ) است! ما حق داریم ناراض باشیم و این روش خوب هست، اما ناراض بودن نباید به منفی ګرایی، یأس و عدم فعالیت بانجامد! نظریات و طرح های ما باید در چوکات تصویر درست و عینی، خوش و ناخوش ما حول ما باشد، اما پیشتاز جامعه باید چنان تصویر را هم بکشد و مطرح کند که جامعه و تفکر کلی به آن سو استقامت پیدا کند! این پیشتازی در استقامت فکر و اندیشه در جامعه نباید، چنان فاصله از واقعیت های روی زمین داشته باشد که مردم سؤال کنند، این آدم چه میګوید و به این ترتیب سبب تجرید شود. بشریت و پیشتازان آن عرصه از منصور حلاج ګرفته تا امروز، در طول تأریخ تجارب بدی هم دارند. پیشتازی و استقامت دادن به طرف مثبت باید به تشخیص پیشتاز ، در یک فاصلهٔ معقول بودن و استقامت دادن کار پیشتاز جامعه، به یقین ضرورت دارد! برای تکمیل بحث هست موارد و حالاتیکه که قومندان جبهه و واحد جنګی باید از آن خبر بلشد و حتمی نیست کل قطعه و مفرزهٔ جنګی از آن خبر داشته باشد، چون هست موراذیکه به علت عدم موارل و فهم لازم، آګاهی از همه چیز موجب فروپاشی و از دست دادن مورال سرباز شود! لذا درک به موقع این همه امکانات و مالت انفرادی و به تشخیص پیشتاز و قومندان تعلق خواهد داشت و دارد! و من الله التوفیق داکتر صلاح الدین سعیدی ۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 18.11.2024 | USA | |
Facebook
ویدیو کوتاه فوق چه خوب خنثی نمودن سلف - استیم جمعی مردم بومی را در تمرین عملی مفهوم مسحوریت, مخموریت, محصوریت و طلسم ذهنی تمثیل می نماید. وظیفه نهادینه سازی انرا روشنفکران تایتل-دار از نسل به نسل انتقال داده, خود و از خود را همیشه در صدرغذایی, اموزش و پرستیج اجتماعی نگه میدارند.
|
|
زمری کاسی | 17.11.2024 | چین | |
دوست خیلی عزیز و گرانقدرِمن و همه یی هموطنانِ بادرد مان جناب دانشمند معظم داکتر نور خالدی مورخ و تحلیلگر مسایل سیاسی و اجتماعی درسطج ملی و بین الملل ، در صفحه فیسبوک خود در پاسخ شخصی چه جانانه می نویسند که این درد دل شان خیلی خوشم امد و لازم دیدم که برای دوستانم انرا اقتباس نمایم تا مورد پسند شما نیز واقع شود : "شخصی پرسید چرا در مصاحبه هایتان از گروه مقاومت (ملی!) حمایت نمیکنید؟ برای آنکه این گروه شر و فساد و شرکای جرمی شان نخست برای پنج سال در راس قدرت، افغانستان را به یک سرزمین خرابه هرج و مرج، بی قانون ملوک الطوایفی مبدل کردند، و باردوم برای بیست سال در چسپیدن به قدرت دولتی به تضعیف پایه های دولت و ملت افغانستان پرداختند، احساسات ملی مردم را کشتند، سمبولهای ملی را شکستند، باترویج تجزیه طلبی اتوریته دولت را ضعیف کردند، پروسه های دموکراسی را تخریب، بدنام و ناکام ساختند، در مقیاس باورنکردنی به تاراج عواید ملی، کمکهای خارجی، منابع معدنی، قراردادهای دولتی پرداختند، با غضب زمینهای دولتی و شخصی به تاسیس شهرکهای رهایشی و مارکیتهای تجارتی دست زدند سکتورهای اقتصاد را انحصار کردند، در نتیجه به قارونهای عصر مبدل شدند. برای انها بجز منافع شخصی، فامیلی، قومی، سمتی و زبانی چیزی بنام منافع ملی موجود نبود و دلیل اصلی دوبار سقوط دولت بدست طالبان نفرت عمومی مردم از همین گروه شر و فساد است که امروز بنام "مقاومت" در صدد احیای دوباره امتیازات ضد ملی خود میباشند!"
|
|
محمد داؤد مومند | 16.11.2024 | متحده ایالات | |
سفسطه نگو
عنوان چند پاراگرافی است که شاغلی داکتر کریم نیکزاد آن را انتخاب نموده است. انتخاب تخلص نیکزاد مرا به یاد اعتراض مولانا ابوالکام آزاد یک یکی از رهبران بزرگ سیاسی نیم قارۀ هندوستان و یکی از دانشمندان بزرگ عالم اسلام تاریخ معاصر، در مورد نام پاکستان انداخت، چنانکه میفرماید انتخاب نام پاکستان چنین معنی میدهد که جوامع دیگر ناپاک اند.
تردیدی ندارم که شاغلی کریم نیکزاد است، ولی دیگران چه؟
مگر دیگران خدای ناخواسته بد زاد و ناپاک زاد اند؟
یکی از پسران کاکایم برای خود تخلص (اصیل مومند) را برگزیده بود که مورد اعتراض دیگران قرار گرفت بدین مفهوم که دیگران مگر مومند کم اصل اند؟
در نتیجه پسر کاکایم از از تخلص اصیل مومند منصرف شد.
شاغلی داکتر کریم نیکزاد در نوشتۀ بسیار مختصر خود تحریر میدارد که در جامعۀ ما به فلسفه به نظر حقارت میدیدند و جمله سفسطه (فلسفه) نگر را برای گریز از اصول و نیاز ها و قواعد جامعه بکار برده میشد.
شاغلی داکتر کریم خان نیکزاد در نوشتۀ خود سفسطه را با فلسفه با مفهوم مترادف تلقی و قلمداد میکند، در حالیکه پدر فلسفه سقراط و اهل سفسطه پیروان سوفسطائیان اند، سقراط به همین منظور و فاصله گرفتن از ایشان خود را فیلسوف دانست. امروز سفسطه را برخلاف فلسفه، راه و روش مغالطه در استدلال میدانند، یعنی یک نوع کج بحثی و چالاکی و زرنگی در مباحثه، به منظور مقلوب ساختن حقایق و مغلوب ساختن مخاطب. البته سفسطه گویی کار هرکسی نیست و از خود مهارت و ممارست فوق العاده میخواهد. یکی از مثال های سفسطه استوار ساختن منطق به روی استقراء است که معمولاً از جزء، فرضیۀ کلی ساخته شده بر ان حکم کل صادر میگردد.
در حالیکه فلسفه راه و روش منطقی و عقلانی و مطالعه در توضیح مسائل مغلق از طریق فهم و دانش و ارائه جواب های مبتنی بر عقل و منطق و دانش است مانند کرویت زمین که سقراط بدان معتقد بود و روی همین دلیل بر او زهر خوراندند.
کذا اصطلاح سیستم آموزشی باید سیستم تدریسی تحریر گردد، زیرا آموزش با تدریس تفاوت دارد، ما در چوکات پوهنی وزارت یا وزارت معارف، ریاستی به نام ریاست تدریسات ثانوی داشتیم نه ریاست تدریسات آموزشی.
اصطلاح ویژه و (بلد بودن) هم اصطلاحات ایرانی است، که نباید آن را مرجح و جاگزین مصطلحات مروج وطنی ساخت.
(بلد ) بودن با افکار یک دانشمند، یک اصطلاح مبتذل ایرانی است، ما در افغانستان کلمۀ (بلد) را در مورد بلد بودن در یک شهر و یا یک منطقه میدانستیم و هرگز کسی نمی گفت که من با اشعار مولانا بلد ام.
استعمال و ترویج اصطلاحات ایرانی مانند دانشگاه و دانشکده و موشک و دلار ونشست و گفتگو و گفتمان و صد های دگر، دلیل بر فقر کلتوری و ضعف شعور و وجدان ملی است.
خداوند به داد مردم ما برسد
|
|
زمری کاسی | 14.11.2024 | چین | |
پشتون ها بر اساس «پشتونوالي» زندگی کرده اند و تا صدهٔ قبل یکی از مهمترین ارزش هایی بود که آزادی و خصوصا حقوق زنان حفظ بود، فقید داکتر شیر زمان کیمور و من درین راستا مدتی فعالیت داشتیم که کدام اقوام دیگر مردم در جهان مانند پشتون ها بر اساس بعضی ارزش ها زندگی میکنند یا مستند میکردند، در جاپان، در چین و در مردم بومی امریکا هم ارزش های وجود داشته است، ولی پشتونوالی ارزش های وسیع تری داشته است برای آزاد بودن تا حمایهٔ مهمان و غیره.
|
|
خلیل الله معروفی | 14.11.2024 | جرمنی | |
سپاس و شکرگزاری بیکران از یاران دلسوز و همدم!!! بعد از غیابت طولانی، که علتش معلوم است، بالآخره به تشویق دوستان همدل و بالاتر از جان، دست به قلم بردم، که نتیجه اش در هیئت کامنت و مقاله اشاعه یافت. دوستان مگر همچنان مورد تفقد و نوازشم قرار داده رفتند؛ چنان، که:
ــ جناب پوهاند صاحیب دودیال عزیز با نوشته های نوازشگر خود مرا بسیار نواختند
ــ و دوست دیرین و قرین قلبم، جناب داوودجان مومند با کامنت فوق دوستانه باعث تسلی خاطرم گشتند ــ و اینک دوست همنوای دیگرم، جناب الله محمد خان از طریق نوشتن کامنتی حکیمانه، خاطر ماتمزه و ملولم را دلداری دادند هرسه عزیز دلم با احساسات صمیمانۀ قلبی، وجود خالی از جود مرا نوازشها دادند و تشویقها کردند تا از کوهوارۀ غم، پشتاره ای از نیرو بیرون بکشم و غم را به انرژی مبدل سازم. بدون شک سخن اثر خود را دارد و بالخاصه، که از قلب مالامال از صمیمیت و دلسوزی بیرون جهیده باشد!!! وعده میکنم، که فرمایش دوستان را چون فرمانی بر قلب مجروحم بپندارم و ازین حالت خُمود و جُمود بیرون آیم. با محبت فراوان او په درناوی (خلیل معروفی ــ جرمنی ــ ۱۴ نومبر ۲۰۲۴)
|
|
عبدالقیوم میرزاده | 13.11.2024 | هلند | |
گرانقدر محترم محمد داؤد مومند، سلامهای صمیمانه، حرمت و تمنیات نیک مرا بپذیرید. شما میتوانید یادداشت هایتان تحت عنوان «ستر پښتون، ملی مفکر او زعیم، مومند بابا» و سایر مقالات ملی تان را به آدرس ایمیل ام: a.q.mirzada@outlook.com بفرستید، تا در نشر آن در کتابخانه اقدام مقتضی صورت گیرد. با احترام فایقه میرزاده
|
|
الله محمد | 13.11.2024 | آلمان | |
جناب محترم معروفی صاحب!
با عرض سلام و احترام به شما و حالت فعلی تان، از بارگاه خداوند متعال صحتمندی تان را آرزومندم ، راهی برای رهایی از این حالت ، نوشتن خاطرات تان به سلسله در اینجا با خانم محترمه تان است، که واقعاٌ در موقعیت فکری بسیار اساسی از نگاه روانشناسی انداخته شده اید، که حتی از قلم زدن مانده اید ، این باید به شکل عالترش یعنی غم را با خودش تداودی باید تا به غم به شکل دیگرش یعنی هنری اش قابل تغیر شده بتواند. موقعیت تان بسیار مشکل و اساس است، اما فضل خداوند دیگر اولاد ها و نواسه ها هم هستند. این هم یک پانیت بلند است. با نوشتن شما خود را در یک جمع بعضاٌ می یابید و لحظات فکری خوبی می داشته باشید. شما از نگاه علمی در باره "وجود زمان" زمانی نوشته بودید، که جالب بود دانست ، که بالای همچو موضوعات مهم تفکر می نمایید.
ما همه فنا پذیر هستیم که در قدم اول باید این فنا پذیری را شناخت و زمانی شناخته شده توانست، خداوند فنا نا پذیر را یعنی هستی وی و زندگی اصلی را درک می نمایید و خود تان در فنا به قول بعضی ها در بقا می اییید. نگاه نمودن یعنی دیدن ادراکی، این لحظات بقا، کار اسان نیست، اما واقعاٌ لذت بخش است. ما در هستی خالق عالم زندگی می کنیم که به شکل یک سیستم جالب در حرکت است. گنجایش فکری بشر زیاتر از ان است که توصر انرا نمود که می تواند استفاده گردد و راه آن مطالعه و اگاهی است، که باید از ان استفاده معقول شده بتواند . هر انسان این وظیفه را به دوش دارد، تا از انرژی این سیتم برای ارامش بشر استفاده شده بتواند.
درک ، یک نیروی محرک جالب است، که تاریخ انکشاف فکری بشر را نشان می دهد. حرکت بدون انرژی ممکن نیست ، هر چیز محرک انرژی است، همین لحظه که حوصله این چند سطر نوشتن به احترام شما دانشمند محترم صورت می گیرید، محرک آن چندین نوع فکر یعنی تفکر یعنی انرژی بوده که نتیجه ان این نوشتن است. جالب از همه اینکه یکبار ما و شما هم دیده ایم و خاطرات خوبی با وجود که مراسم جنازه بوده، داریم.
این شعر بیدل صاحب را برایتان می فرستم.
یاد تو آتشی است که خاموش نمی شود
حق نمک چو زخم فرامش نمی شود
|
|
محمد داؤد مومند | 13.11.2024 | متحده ایالات | |
دوست محترم و شخصیت وطندوست و فعال مطبوعاتی، میرزاده صاحب!
بعد از عرض مراتب سلام و تمنیات نیک
پیغام مبارک و پیشنهاد مبارک تان را دریافت نمودم، پیشنهاد صمیمانۀ تان حیثیت یک مژده بزرگ و باور نکردنی را برایم داشت.
موږ په خپله ملتی او جتتی ژبه کی یوه کره وینا لرو چی : (ړوند له خدایه څه غواړی؟ دوه سترګی)
سالیان قبل شاغلی استاد سیستانی به نهج چیلنچ برایم نوشت که در رد مدعیات غبار و فرهنګ در مورد بابای بزرګ پښتونان مطالبی به رشتۀ تحریر آورم، در طول چند سال گذشته سخت منهمک در نوشتن مطالبی پیرامون مسا ئل تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ خود بودم که در ذات خود چیلنج بزرگی بود.
اکنون که آن مباحث داغ تا اندازۀ فروکش نموده است، این فرصت میسر افتاد که به یک آرزوی دیرینۀ خود جامه عمل پوشانیده و دین بزرگی که بابای بزرگ پشتونان بخصوص بر من دارد، ترتیب اثر بدهم و آن تکمیل کردن کتابی است تحت عنوان :(ستر پښتون، ملی مفکر او زعیم مومند بابا).
ګرچه قبلاْ ذوات محترم و وطن دوستی در مورد محمد ګل مومند در افغانستان و پیشاور رساله ها و کتبی بدست نشر سپرده اند، ولی تلاش من درین است که کتاب در نظر داشته م به یک معیار و ستیندر عالی تر، جامع تر و کاملتری تری بدست هم وطنان قرار ګیرد،
تا کنون مؤفق به نشر ده بخش از نظریات بزرګترین دانشمندان تاریخ معاصر شده ام و این سلسله دوام دارد.
چه سعادت بزرګی اګر این کتاب مورد نظرم در کتابخانۀ حبیبیه ویب سایت افغان جرمن بدست نشر سپرده شده و محفوظ بماند، زیرا طبع آن کار ساده و آسانی نبوده و مستلزم فرصت و دشواری های فراوانی خواهد بود.
مشکل بزرگ من در قسمت کمپیوتر بیسوادی مطلق من است و آن اینکه با طرز نگه داری مضامین خود در محفظۀ کمپیتر آشنایی ندارم، لذا مضامین خود را بعد از نشر غرض رفع مغشوشیت دلیت میکنم.
ولی خوشبخنانه از قسمت اول تا قسمت دهم این سلسله در آرشیف این ویب سایت وزین درج است، امیدوارم محتر م انجنیر فهیم با لیاقت و اهلیت منحصر به فردش، تا بخش نهم آن را به آدرس ایمیل جناب عالی منتقل نموده و منبعد از قسمت دهم که تا هنوز در کمپیترم دلیت نشده و بخش های بعدی را شخصاً به آدرس ایمیل شما گسیل خواهم داشت، کذا از محتم انجنیر فهیم ملتجی ام که آدرس ایمیل جناب تان را برایم فرستاده و منت گذارد.
در اخیر یک بار دیگر از شفقت و مهر بانی و احساس نهایت ارزنده و خاص و شریفانۀ تان ممنون و متشکرم که در حقیقت دینی بزرگی است که بر من گذاشتید.
کذا از دعای خیر تان در مورد سلامتم، مراتب سپاس مرا پذیرا شوید.
با امتنان مجدد
پر مخ مو گلونه
|
|
زمری کاسی | 13.11.2024 | چین | |
|
|
زمری کاسی | 13.11.2024 | چین | |
|
|
زمری کاسی | 12.11.2024 | چین | |
|
|
عبدالقیوم میرزاده | 12.11.2024 | هلند | |
گرانقدر محترم محمد داؤد مومند، به شماعرض سلام و ادای حرمت کرده طول عمر تان را با صحتمندی و سعادت آرزو دارم. تبصرهٔ تان را پیرامون کتابخانهٔ آثار علمی و تحقیقی حبیبیه مطالعه کرده ضمن سپاسگزاری از نظر نیک تان لازم داستم به آگاهی تان برسانم که اگر علاقمند باشید تا نوشتهٔ تان تحت عنوان «ستر پښتون، ملی مفکر او زعیم، مومند بابا» و یا سایر نوشته های تان پیرامون مسایل ملی ازطریق کتابخانهٔ آثار علمی و تحقیقی حبیبیه قاموس کبیر افغانستان نشر و بدسترس علاقمندان قرار گیرد. لطف فرموده یک نسخهٔ پی . دی . اف PDF آنرا ذریعهٔ ایمیل خودم و یا ایمیل انجنیر قیس کبیربدسترس ما قرار دهید تا در کتابخانهٔ قاموس کبیر افغانستان جابجا گردد. از دربار رب العزت استدعا دارم که زمینگیر نشوید. په درناوی میرزاده
|
|
محمد داؤد مومند | 10.11.2024 | متحده ایالات | |
تعداد زیادی خود را در افغانستان بیگانه میدانند!
عنوان مقالۀ طلایی است به قلم دانشمند محترم استاد داکتر خالدی، این مقاله به حدی زیبا و پر محتوی نوشته شده که نمیتوان حدی و حصری برای آن تعیین کرد.
استاد خالدی درین مقاله صورت کثیف و سیرت نجس گروه های ستمی، نژاد پرست، زبان پرست، فارسیست و قلاده به گردنان و ترویج کنندگان اصطلاحات و اصالت فرهنگ ایران، مخالفان نام مبارک زبان دری، پیروان غبار و فرهنگ و خلیلی که نام افغانستان برای یک هزار و پنجصد سال خراسان بود، معاندین مادر زاد زبان ملتی افغانی پشتو، مدعیان تاجک فوق همه، ادعای اینکه فارسی زبانان منطقه یک ملت واحد اند، و پرازیت های که آرزومد دولت مستقل در شمال کشور اند، رسوا ساخته اند. کذا امروز در مقالۀ یک محترم درین ویب سایت وزین کلمۀ (وارونه) را دیدم و نفهمیدم که معنی دقیق این کلمه چیست؟
سرکه در انگبین خویش مریز
خداوند به داد مردم ما برسد
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 10.11.2024 | USA | |
زموږ د هر وخت نه ترټولو لوی متعصب فاشیست ته خطاب, چې د خپل خلکو تر مینځ د ژبې په بنا د نفرت ناروغي خپروې:
په مهرباني سره پورته نقشې ته پام وکړئ چه په 540 او بیا په 2022 میلادی کال کې د عربي ژبې پراختیا ښیي. د لرغوني مصر په شمول, د افریقا قاره ډیری ځانګړي کلتور او ژبې د عربی ژبه د راتلو سره په بشپړ ډول له منځه تللي دي.
اوس لطفاً یو ځل بیا نقشې ته وګورئ. د همدې ژبې پراختیا په شمال ختیځ کې چې په عمده توګه د پارسیانو او ترکانو له خوا یی د بریالیتوب او خپریدو مخه بنده شوې وه، ډېره بریالۍ نه وه.
نو د دې پر ځای چې په پرله پسې ډول نورو انساني ډلو ته سپکاوی وکړو، باید په یاد ولرو چې که فارسي/دري پیاوړې ژبه شتون نه درلود او په لومړۍ کرښه کې جگ ولاړې نه وو، په ګاونډ کې نورې ژبې به ژوندي نسو پاتې کیدای.
کله چې ژبه ورکه شي، د ګروپ پیژندنه او هویت هم له منځه ځی!
څرنګه چې ستاسو اصلي او شخصی شتمنۍ یوازی د ژبې په شا و خوا کې گرزی او راگرزی ، مهرباني وکړئ په درانه توب او د شکران پر بنست د هغه څه لپاره چې یې لرئ خپل پور ادا ، او د فارسو د ژبې پرلپسی ټیټولو او نفرت خپرولو پرځای, ور څخه مننه وکړئ.
|
|
محمد داؤد مومند | 10.11.2024 | متحده ایالات | |
چه سعادتی بالاتر و والاتر از تجدید همکاری قلمی و معنوی معروفی گرامی!
وفات جانکاه و النماک میرمن نسرین معروفی، برادر و دوست گرامی ما شاغلی معروفی را، به انزوا کشانید، درد همچو ضایعۀ بزرگ بخصوص در سالیانی که ما قرار داریم، جبران نا پذیر و فراموش نا شدنی است و من درد و الم این دوست و برادر گرامی را با تمام معنی درک میکردم، محرومیت از مطالعه مضامین فاضلانه و تبصره های عالمانه شان درین ویب سایت وزین، نه تنها برای این قلم بل برای تمام همکاران قلمی وطندوست و حق پسند این سایت ، به عنوان یک خلاء علمی و فیاض، قابل اندیشه بود، گرچه من آدرس ایمیل معروفی گرامی را داشتم مگر خدا شاهد است که جرئت التجای تشریف آوری مجدد و تداوم خدمات علمی و معنوی شان را از طریق این ویب سایت نداشتم، افتخار به جرئت میرمن بی بی ملالۍ نظام که اندرین باب پیش قدم شدند و وظیفۀ ملالی گری خود را انجام دادند، کذا و به همین منوال از تذکر شاغلی باری جهانی متشکرم که موضوع غیاب و همکاری قلمی معروفی گرامی را درین ویب سایت وزین یاد آور شد. هم چنان وعدۀ پوهاند صاحب دودیال مبنی بر اینکه شخصاً به محل سکونت استاد معروفی خواهند شتافت و در زمینه دوستان را آگاه خواهد ساخت، قابل قدر و ستایش است.
بدین ذریعه تشریف آوری مجدد معروفی را به این ویب سایت خیر مقدم گفته و آرزومند اعادۀ قوت قلبی و روحی و روان شان میباشم .
د تل دپاره بیرته ښه راغلاست شاګرد او ارادتمند داؤد مومند
|
|
محمد داؤد مومند | 09.11.2024 | متحده ایالات | |
سه خاطرۀ تاریخی از شهزاده اسدالله سراج!
تذکراتی از دانشمندان محترمی، چو ن پوهاند دودیال صاحب گرامی و دیگران مرا وا داشت تا الیوم به بخش آثار علمی و تحقیقی حبیبیه ویب سایت افغان جرمن مراجعه نمایم، اینکه این قلم در طول سالیان متمادی شکار تبلیغات و اتهامات سوء و ناروای ویب سایت افغان جرمن قرار گرافته و مخالف تمام موازین احترام به نظریات همکاران قلمی بخصوص ذواتی که مانند این این قلم از شروع طلوع دورۀ طلایی دهۀ دیمکراسی، تا به امروز منهمک و متمسک به مصالح و منافع علیای ملت افغان و مبارزه با دشمنان مادر زاد افغان و افغانستان، از طریق مقالات بوده و احد من الناس قادر به یافتن یک کلمۀ که مغایرت با منافع ملی، از همان اغازین سال دهۀ مبارک دیمکراسی داشته باشد، در مضامین و مقالاتم نخواهد گشت، مسدود ساختن دو بار ویب سایت اففان جرمن به رویم، یک عمل غیر عادلانه تلقی میگردد، چنانکه واکداران ویب سایت مذکور تا امروز قادر به یک جواب منطقی در زمینه نشده اند، با تذکر مقدمه فوق الذکر به حیث یک انسان حق بین و حق پرست باید اذعان نمایم که با مراجعه به کتابخانه حبیبیه، این بخش را یک گنجینۀ معلومات یافتم.
در زمرۀ مطالعۀ مختصر مطالب این بخش، رسیدم بک یک مضمون تحت عنوان (سه خاطرۀ تاریخی از شهزاده اسدالله سراج) به قلم کاندید اکادمسین شاغلی اعظم سیستانی که در سال 2011 تحریر یافته است، این مقاله بعد از اینکه شخصیت وطنخواه جناب انجنیر احسان الله خان مایار صاحب، کتاب خاطرات سردار اسدالله خان سراج که برادر غازی امان الله و غازی نادر خان بزرگ میباشد، را به شاغلی سیستانی میفرستند، تحریر یافته است.
این خاطرات متضمن اعترافات صادقانه و شرافتمندانۀ غازی امان الله در دورۀ سلطنش و بخصوص در مورد غازی محمد نادر خان قهرمان معارک تل در برابر برتانیه و نجات افغانستان از دورۀ دهشت زای بچۀ سقو و جرنیلان و کرنیلان بی ناموسش است. شخصیت بزرگ سیاسی و نظامی که بعد از اعلیحضرت احمدشاه بابای کبیر، مماثل تدبیر و رشادت او زعیمی در تاریخ افغانستان دیده نمیشود، چنانکه بچۀ سقو بی ناموس و بی شهامت اعضاء خانوادۀ نادر خان را در ارگ به یرغمل گرفت و به غازی نادر خان اخطار نابودی شان را داد، ولی غازی نادر خان امر فیر و آتش توپ را بر ارگ صادر میکند، آیا مورخ و محققی در تاریخ بشریت مثال دومی از همچو شهامت و ایثار و فدا کاری ارائه کرده میتواند؟
به خاطر دارم که با سقوط جمهوریت سردار صاحب داؤد خان، قوله های نادر غدار و خائن در مطبوعات کشور شروع شود و امرور این قوله ها از طرف عناصر ستمی و جمعیتی یعنی شورای نظار و جمعیت ربانی لعنت الله علهیم و فارسیست ها و تجزیه طلبان بدخشی و پنجشیری و خراسان پرستان و پیروان شان ادامه دارد.
من آرزو داشتم که این مقالۀ شاغلی سیستانی را درین ویب سایت وزین بدست نشر بسپارم، ولی در نظر دارم که به تحریر سلسلۀ مضامین دانشمندان بزرگ کشور که در مورد شخصیت بزرگ و پیشوای بزرگ پشتونان کشور محمد گل مومند (مومند بابا) ادامه دارد، را به پایۀ اکمال رسانیده و بعداً ان را به شکلی کتابی منتشر سازم، از طرفی هم یک مریضی عایده ، حیاتم را تهدید میکند، ولی امیدوارم این فرصت را بدست آورم که توفیق این مامول بدست آید.
تا زمانیکه زمینگیر نشده ام از مبارزۀ قلمی و ابراز حق و حقیقت و مبارزۀ ملی و قلمی خود دست بر نخواهم شد.
و آخر دعوا هم ان الحمد لله رب العالمین
|
|
خلیل الله معروفی | 09.11.2024 | جرمنی | |
شکستن عزلت و پیوستن به جمع نویسندگان بعد از رفتن یار زندگانیم ــ "نسرین معروفی" ــ از جهان، دلم شکست و قلمم همچنان؛ در حدی، که درین مدت مدید دیگر نه صفحات انترنت را کشودم و نه دست به قلم بردم. دوست و خواهر گرانقدرم، خانم "ملال جان موسی نظام"، از طریق ایمیلهای متعدد جویای احوالم شدند و ضمناً دوستانه خواهش نمودند تا عزلت را بشکنانم و دوباره به جمع نویسندگان بپیوندم. ایشان همچنان سفارش کردند تا مناظرات سوم نومبر ۲۰۲۴ صفحۀ "آریانا افغانستان آنلاین" را بکشایم و کامنت نوازشگر جناب "عبدالباری جهانی" را بخوانم. فرمایش آن خواهر عزیز گرامی را به جای کرده و این کامنت را خواندم: «تاریخ 2024-11-02T23:00:00Z اسم عبدالباری جهانی محل سکونت ایالات متحده تبصره سلام و احترامات به کارکنان نهایت محترم اداره آریانا افغانستان. دیریست که از قلم توانای انجنیر صاحب خلیل الله معروفی هیچ نبشته ای ندیده ایم. خدا کند از صحت و عافیت کامل برخوردار باشد. از بارګاه خالق متعال برای این ګنجینه فرهنګ صحت و عافیت کامل را خواهانم. با احترام.» من در حالی، که از شفقت و تفقد نوازشگر دوست فهیم و فرزانه ام، جناب "استاد باری جهانی" ابراز سپاس میکنم، دست به قلم میبرم و این کامنت سپاسمندانه را مینویسم، باشد، که پاس خاطر دوستان یکدل و معزّزم را بدارم. بسیار امیدوار هستم، که قلمم دوباره زنده شود و مرا از گوشۀ عزلت بیرون بکشد!!! با محبت فراوان او په درناوی (خلیل الله معروفی ــ جرمنی ــ هشتم نومبر ۲۰۲۴)
|
|
Hazarzbek Tajiashtun | 09.11.2024 | USA | |
عبدالغفور لیوال
" ودان ملت.....افغانانو! قومیت پریږدی! ملت جوړ کړی! "
Facebook ملت جوړول او ملت ته لوړیدل ارمان به تر هغه وخته بوره نسی کیدای, تر څو چه د ټولنیز د وګړو فکر بهیر او ږوند له مسحوریت او مخموریت سره د زیږون-د - حق لوړتیا او غوره والی پر بنسټ ورګډ وي۰ سرطان له فزیکي لرې کولو پرته, اکثرا بله درملنه نلري. پورتنۍ لنډه ویډیو, د داسې ټولنې د جوړښت او فعالیت ښه استازیتوب کولاي شی. |
|
زمری کاسی | 08.11.2024 | چین | |
دودیال صیبه سلام، ګوته وهل زما عادت نه دی! تخیلات نه لیکم! یوازې د اسنادو پر بڼسټ! ډېر مخونه مې همدلته لیکلي دي هغه خلاص کړئ او وګورئ، تهمت وهل *** عمل دی! ګلونه
|
|
محمد داؤد مومند | 08.11.2024 | متحده ایالات | |
د شاعر پیژندګلوی
د ښاغلی کاسی صاحب په لیکنه کی می دا لاندی بیت ولوست، خو پر دی پوه نسوم چی شاغلی کاسی یی رحمن بابا ته منسوبوی یا نه، د ښاغلی کاسی صاحب لیکنی زما د سویی نه لوړی دی، نو معمولا د ستر کندهار د د وګړو په اصطلاح سر می چندانی پری نه خلاصیږی، خو باید عرض وکړم چی دا لاندی بیت د فاضل شخصیت مرحوم سید شمس الدین خان مجروح دی:
ټیټ می مه بوله غورځنګ راباندی مکړه
زه په دی افتادګۍ کی لوی ګړنګ یم
هیله ده چی ګستاخی می نه وی کړی
مننه او په درناوی |
|
زمری کاسی | 06.11.2024 | چین | |
من این درد را احساس میکنم در شش سالگی مرا بعد از یک هفته در صنف مدخل شخصی داخل صنف شد و بیون کشید و حتی بیرون صحن مکتب و گفت برو! در دهن دروازه نشستم تا برادر ارشدم آمدند و دستم را گرفتند و به طرف خانه! هیچ ندانستم که سخن چه است، در خانه مادر مقدسه ام سخت عصبی بودند اما به من نمیگفتند، فردایش که آمادگی به مکتب گرفتم ، برادر بزرگم گفتند که یک صنف جدید چند روز بعد باز میشود، ترا آنجا میبریم. خبر نداشتم که حکم فرار ما به پلخمری صادر شده و باز مادر مقدسه ام دلداری داد که به خیر در پلخمری در مکتب شامل میشوی، داستان طولانی را میگذارم، مدیر مکتب پلخمری گفت بست پوره شده، سال بعد به خیر بیاید! شوهر همشیره ام به حیث مدیر مکتب مزار شریف مقرر شده بود و در پلخمری مرا با خود به مزار بردند و داخل مکتب شدم اما این رنج تقریبا ده ماه که امروز و فردا را انتظار داشتم، اشکهای این معصوم را درک میکنم که دل و دماغش میگیرید، بلی من این نا امیدی را احساس مینمایم!
اگر سوزی کتابم را به روی خاک بنویسم جواب امتحانم را به برگ تاک بنویسم قلم را گر شکستی، خوش نشو، من در نمیمانم به روی جادهی نمناک با خاشاک بنویسم مده از میوهی باغت اگرچه گشنهام، اما مرا بگذار در مکتب و دانشگاه که سیب و ناک بنویسم زمین تا حال صدها پرسشِ حل ناشده دارد چرا از خاک ننویسم که از افلاک بنویسم؟ اگر هر نام دیگر اندکی خط خط شود خیر است مگر در هر کجا نام وطن را، پاک اگر سوزی کتابم را به روی خاک بنویسم جواب امتحانم را به برگ تاک بنویسم قلم را گر شکستی، خوش نشو، من در نمیمانم به روی جادهی نمناک با خاشاک بنویسم مده از میوهی باغت اگرچه گشنهام، اما مرا بگذار در مکتب و دانشگاه که سیب و ناک بنویس
زمین تا حال صدها پرسشِ حل ناشده دارد چرا از خاک ننویسم که از افلاک بنویسم؟ اگر هر نام دیگر اندکی خط خط شود خیر است مگر در هر کجا نام وطن را، پاک بنویسم
|
|
دودیال | 06.11.2024 | ویسمار- المان | |
ډیر قدرمن او معزز جهانی صاحب، السلام علیکم. د رحمان بابا دی بیت ته زه هم حیران شوم (لویه ناکامی؟!!) ممکن ویننا به د کاسی صاحب وی، د رحمن بابا انځور به یې د خپل ذوق د خړوبولو لپاره ایښ ی وي؟ بله خبره مو د معروفی صاحب کړی ده. یقیناً چې موږ ټول ورته تشویش کی یاستو. خو زه ان شاالله سبا پنجشنبه هامبورګ ته ورځم له نږدې یې ګورم، جریان به ولیکم او دلته به یی خپور کړم چې ټول دوستان مطلع شي. دا چې فرهنکی مسایلو، د قلمی همکارانو صحت، د لیکنو دقیق او کره کتلو ته پوره وخت ورکوئ موږ ټول مننه کوو. الله پاک مو خوشحاله لره.
درناوی
|
|
زمری کاسی | 06.11.2024 | چین | |
جهاني صیبه بیا هم سلام، دا لاندې مخ په ګوګل کې خلاص کړئ، یو سر د رحمان بابا شعرونه دي!
https://www.google.com/search?q=%D8%AF+%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7+%D8%BA%D9%88c
|
|
زمری کاسی | 06.11.2024 | چین | |
گرامی ام یوسفی صاحب سلام، آنچه مشهور به مفعول شرعیات نوشته یا اظحار کرده بود که[ما حکومت ......] هستیم، کاش عکس ذیلهم در آن اضافه میشد:
|
|