تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

اجازه ها را اداره نماییداجازه ها را اداره نمایید

تاریخ

2022-10-25T22:00:00Z

اسم

الله محمد

محل سکونت

آلمان

تبصره

 جناب محترم آقای مومند صاحب!

با عرض ادب و آرزوی سلامتی شما محترم

. یک جهان تشکر که برای ما مقالات محترم حاجی صاحب را مطالعه می نمایید و نقاط  غیر  منطقی که از آن به وفور در آن وحود دارد   به ما نشان داده  می شود.  این خود یک وظیفه مشکل   فکری با مصرف  انرژی فکری بوده  و انرا پخته در دهن فکر خواننده تان می اند ازید. البته بنده هم در سابق نقاط عمدهء که در آن حاجی صاحب دست کاری و تقلب نموده،   و یا هم از نادانی نوشته بود، وی را متوجه نموده، که نتوانست موضع منطقی اخذ نموده و به حملات جانبی دست زده است، طور مثال توجه تان را در یک تبصره بنده با نامبرده در اینجا جلب می نمایم:

  لازم بود زمانی که در نوشته تان از "تضمین سفیر برتانیه" ذکری در مقالهء نموده بودید ذکری هم از خود "تضمین" که چی بوده می نمودید   تا موضوع واضع می گردید   و یا لا اقل به شکل بسیار خلاصه موضوع تضمین ذکر می شد تا خواننده متوجه می گردید که هدف از این تضمین چی است و انطور گنگ باقی نمی ماند تا برای بنده و یا هم  برای خواننده علاقمند سوالی خلق نمی گردید. بنده شما را با تبصره خود روشن نمودم که:" 

این تضمینی که شما از آن از طرف سفیر انگلیس  نوشته اید در اصل از طرف محمد صادق المجددی باید داده شده باشد تا  بالای  طیارات شلیک نشده " که بعد شما بیدار شده توضحیات مختصر تان را ارایه داشته اید.

 اینکه شما می نویسید که :"  باید عرض کرد که حضور سفیر برتانیه حین نوشتن استعفا نامه یک برداشت شخصی خود شما است،"

 این تصور و بر داشت شخصی را نوشته شما پیغام داده ، زیرا به صورت گنگ در نوشته امده که:

  "عهد نامه ای بقلم خود نوشت و با تضمین  سفیربرتانیه شرایطی را برای استعفای خود درج آن نمود"

یعنی معلوم نیست این سفیر در کجا  ست، زمانی می نویسید باید همه جوانب موضوع را که این نقص را بنده در نوشته شما متوجه شده ام در نظر بگیرید. خبر نا مکمل است که به خواننده هر نوع تصور را ایجاد نموده می تواند.  چراغ اصلی،  یعنی سفیر کجاست،  خاموش است در نوشته و یا قصداٌ خاموش گذاشته شده است. زمانی شخصی تضمین می کند باید حضور داشته بوده باشد که بعد از نوشته بنده به شما وضاعت پیدا شده در موضوع ، لا اقل باید اشارتی می شد که این تضمین  را  به چی شکل داده است. شما می خواهید تاریخ بنویسید از روی تاریخ دیگران لا اقل اینرا باید بدانید.  در واقعیت امر تصور برداشت شخصی بنده را از حضور سفیر نوشتهء نویسنده که شما باشید  خلق نموده یعنی طرز نگارش تان. به هر صورت بنده بعداٌ به اتکا به کتاب مرحوم غبار توانستم کمی بهتر جزییات موضوع را بدانم. 

 

 اینکه در چنین حالت که ارگ چی به زور چی به رضا گرفته می شد و دپلومات ها هم منظم توسط طیارات انگلیسی خارج ساخته می شد و انگلیس ها اخطار داده بودند طرفین مخاصمه را که در صورت ضرر رسانیدن به انگلیس ها داخل معرکه می گردند، بایست یک راه حل جستجو می گردید. مخصوصاٌ پادشاه باید خود را زنده می کشید. این کاملاٌ از نگاه روانشناسی حالت منطقی بوده و است.

 

همین بوده که موضوع انتقال   توسط طیاره که غرض انتقال دیگران غرض نجات جان شان در اوضاع جاری آمد و رفت داشت داغ گردیده و شخص موظف  عضو هیئت صلحیه یعنی محمد صادق خان مجددی موضوع را با سفیر طرح و موافقه طرفین غرض انتقال پادشاه توسط طیاره با "تضمین" های لازمه نظامی که لازم به تکرار نیست گرفته شده است. موضوع امادگی طیاره برای فرار پادشاه دوم کشور  در آن حالت اصطراری  بعد از فرار پادشاه اول یک امر مسلم بوده تا در آن حالت راه حل ممکن که طرف قناعت همه باشد در عمل پیاده گردد.

 

شما می نویسید:"2 – اینکه به گفته خود شما: "درعقب پرده انگلیس ها کار می زنند" یک واقعیت غیرقابل انکار است."

 

الف:  بنده چنین نه نوشته ام بلکه نوشته ام که:" ا ز نوشته شما پیام و تصور به خواننده خلق می گردد که "سفیر برتانیه" هم باید در مجلس حضور داشته بوده باشد که با "تضمین" وی معامله صورت گیرد یعنی در عقب پرده انگلیس ها کار می زنند".


شما حالا مومند صاحب محترم تصور کنید این حاجی با چی زیرکی می خواهد موضوع را به خواننده غلط نشان دهید. نوشته های وی پر است از این نوع تقلب و جعل کاری. 

باز هم بنده باریش نوشته ام که:

 

"شما خطاب به بنده می نویسید:

 " اینکه به گفته خود شما : "درعقب پرده انگلیس ها کار می زنند".

 

 این گفته بنده نیست بلکه نتیجهء است که از نوشته شما بر داشت شده بود یعنی بنده در بالا که انرا "الف" نشانی نموده ام جمله شما را ترجمه معنایی نموده و واضع نوشته ام "...،یعنی درعقب پرده انگلیس ها کار می زنند". توجه تان را به "یعنی" جلب می نمایم یعنی شما در تلاش هستید روح و روان اصلی جریانات را حسب روح و روان تان نوشته بدون روانشناسی واقعی وقوع حادثات تاریخی انزمان و شرایط ان.  

به هر صورت به ارتباط تبصره شما محترم مومند صاحب باید اضافه نمایم که:  به نظر بنده از دهن رهبر سیاسی کشور ما در زمان قدرتش از نگاه سیاسی هنوز بوی شیر می امد و شناخت شان از جامعه ضرب صفر بوده  و این را محترم جنرال صاحب هم متوجه شده بود و وی را متوجه ساخته اما اطرافیان این نازک دانه انقدر غرق تفکرات انقلاب اکتبر شده بودند که با ان کشور ما را هم غرق نمودند که بعد ها به حین اشتباه و مرض سردار صاحب هم مواجعه گردیده خودش خود را استعفاه داده و با یک رند بنام   شرق و دیگران  شاه را در مدت ده سال  یعنی کشور را ارام نگذاشته با کودتای خود نشان داد که یک نان چند فطیر است و حاجی صاحب در قسمت وی هم کاروایی های عجیب و غیر   منطقی خود را برای کوران تاریخ و منطق بلی کوران تاریخ و منطق تقدیم نموده است.  

 مشکل اساسی کشور ما بی سوادان آن نیست بلکه با سوادان آن است که بی سوادان را در عقب خود با بی سوادی منطق  خود می کشند. با سوادان ما کشور را سوختاندن نه بی سوادان که یکی ان حاجی صاحب و دیگر ان متفک  فرار ی می باشد که جاجی صاحب عاشق سیاست وی بود.

جز سوختن بیادت مشق دگر ندارم 

در پرتو چراغی پروانه می نگارم

 

بیدل

 


کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
ساخته شده در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823
آخرین اصلاح در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823