تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

اجازه ها را اداره نماییداجازه ها را اداره نمایید

تاریخ

2022-12-04T23:00:00Z

اسم

خلیل الله معروفی

محل سکونت

جرمنی

تبصره

  توضیحات مختصری به دوست عالیقدرم، جناب "هاشم جان سدید"

از لطف بیکرانتان جهانی سپاس؛ و در ادامه:

ــ وقتی مقالۀ موعود را نشر کردم، قسمت اول سؤالات شما در مورد نوشتن و ننوشتن "همزه" در "کلمات مورد مناقشه" حل خواهد گشت. گرچه در زمان نشر آن مقاله در پورتال "افغانستان آزاد ــ آزاد افغانستان"، جناب عالی هم از همکاران فعال آن پورتال بودند و یقیناً مقالۀ متذکره از نظرشان گذشته است!!!

ــ من با نظر شما موافق نیستم، که گویا ما نوشتن درست کلماتی چون "تغییر" را از ایرانیان آموخته باشیم!!!

اگر درسهای "صرف عربی" را، که در صنوف هفتم و هشتم لیسه های افغانستان تدریس میشدند مد نظر میگرفتیم، اینگونه مشکلات اصلاً به وجود نمی آمدند. در صرف عربی ــ آن گونه، که در صنوف هفتم و هشتم خوانده بودیم ــ از ابواب ثلاثی "مجرد" و "مزید فیه" سخن رفته بود؛ و مصادر دوازده گانۀ "ثلاثی مزید"، عبارت بودند از "افعال و تعفیل و مفاعله و تفعُّل و تفاعل و افتعال و انفعال و استفعال و ...".

به عرض آن عزیز گرانقدر برسد، که "زبان عربی" یک "زبان اشتقاقی" ست؛ و این بدین معناست، که تمام مشتقات زبان عربی از "ریشۀ کلمات" ساخته میشوند!!!

ریشۀ کلمۀ مصدریِّ "تغییر" عبارت است از "غیر"، که از آن مصادری چون "تغییر، تغیُّر و مغایرت" ساخته شده اند. و اگر از خواص بابهای مورد نظر اندک سخنی به میان آریم:

ــ مصادر باب "تفعیل" همه متشکل از "پنج حرف" استند و اگر کلمۀ "تغییر" را مد نظر بگیریم، دقیقاً متشکل از "پنج حرف" میشود!!!

ــ مصدر باب "تفعُّل" متشکل از "چار حرف" است، که حرف سوم آن مشدد میباشد؛ عیناً به مانند "تغیُّر"، که در آن چار حرف داریم.

ــ مصادر باب "تفعیل" همیشه "متعدی" استند، و کلمۀ "تغییر" هم به معنای "دگرگون ساختن" یا "دگرگون کردن" است ــ که مصدر متعدی میباشد!!!

ــ مصادر باب "تفعُّل" غالباً لازمی میباشند و کلمۀ "تغیّر" به حیث ممثل آن، به معنای "دگرگون شدن" و یا "دگرگون گشتن" است ــ مصدر لازم!!! قابل یاداوری ست، که حرف سوم و مشدّد این مصدر در تمام حالات و تصریفها و گردانها همینطور "مشدّد" باقی میماند؛ خواه "اسم فاعل" و "اسم مفعول" باشد و یا "فعل امر" و "فعل ماضی" و "فعل مضارع" و "فعل مستقبل" و دیگر حالات!!!

این قطعاً و به هیچ وجه درست و معقول و مورد قبول نیست، که چون در سابق "غلط" مینوشتیم، حالا هم باید همان "شیوۀ غلط" را تعقیب کنیم!!!

از طرف دیگر "زبان مکتوب" و بالخاصه "املاء" همیشه در حال تغیُّر و تحول و انکشاف است و نظر به دریافتها و برداشتهای جدید علمی تکامل مییابد. پس هیچ جای تعجب نیست، که حالا شکل صحیح و درست بعض کلمات را مینگاریم، در حالی، که در سابق نسبت ناآگاهی از موضوع، به راه غلط میرفتیم!!!

ضمن یکی از مقالات اخیرم به صراحت تام نوشتم، که "الفبای عربی" ناقص است؛ بلی ــ الفبای عربی" ناقص است ــ و منشأِ "چندگونه خوانی"؛ چون این الفباء و رسم الخط "وحدت قرائت کلمات" یا "تلفظ یکدست کلمات" را تأمین کرده نمیتواند، زیرا در این الفباء "مصوتهای کوتاه" وجود ندارند. از همین خاطر "مهر" مینگاریم و آن را هم "مِهر" میخوانیم و هم "مَهر" و هم "مُهر". کلمۀ "کند" را مینویسیم و آن را به "پنج" ورژن مختلف و متفاوت ازهم میخوانیم؛ و قس علی هذا!!!

بار دیگر و مؤکّداً میگویم، که من با نظر آن عزیز گرامی موافق نیستم، که گویا ما نوشتن درست کلماتی از قبیل "تغییر" را از ایرانیان آموخته باشیم!!!

من شخصاً معلومات ابتدائی و مقدماتیِّ "صرف عربی" را در لیسۀ جلیل و محبوب "حبیبیه"، از نزد معلم عالیمقامم، "استاد حفیظ الله خان"، آموخته ام و این در سالهای 1334 تا 1335 هجری شمسی بود؛ یعنی زمانی، که هنوز آثار مطبوع ایرانی، به افغانستان سرازیر نشده بودند. ما در افغانستان استادانی داشتیم، که اگر از ایشان استفادۀ درست و مقتضی میشد و امکانات مادّی و تخنیکی هم مهیا میبود، امروز دستنگر مطبوعات ایران نمیبودیم، بلکه برعکس مطبوعات ما بازارهای ایران را تسخیر میکردند!!!

قابل یاداوری جدّی و قاطعانه میدانم، که همین اکنون از مطبوعات ایرانی چیزهائی را یاد میگیریم و کاپی میکنیم، که نباید یاد بگیریم و کاپی بکنیم!!! امروز اکثر کلمات و اصطلاحات و ترکیبات غلط و بدساخت فارسی ایران بر شانه های لرزان زبانهای مکتوب و مطبوعات و میدیای ما سوار گشته اند و این جای بسیار تأسف است، اگر کسی از این جریان اظهار خوشنودی نماید!!!

شاید به اندازۀ این مسکین کمتر کسی از وطنداران ما با مردم ایران و فارسی آن سامان در تماس آمده باشد ــ البته به استثنای افغانانی، که در ایران زندگانی کرده اند. از سال 1984 تا 2005 شانزده بار به ایران سفر کرده و جمعاً بیشتر از دو سال را در نقاط مختلف آن کشور به سر برده ام. از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور ایران را دیده و با مردمان اقشار مختلف در تماس آمده ام. کتب فراوان و بی شمار چاپ ایران را با خود آورده ام، که از خلال آنها یک منظر کلی از فارسی ایران برایم میسر گشته است. علاوه بر آن دوستان صمیم ایرانی دارم، که با ایشان در زمان تحصیل در برلین آشنا شده ام. با چنین سابقه ای میتوانم بگویم، که یک دید کلی از "فارسی ایران" برایم میسر گشته است. از طرف دیگر حدوداً پنجاه سال تخت عمرم را با مطالعۀ "دری عامیانۀ کابلی" ــ که در واقع ممثل و نمایندۀ دری تمام افغانستان شمرده میشود ــ به مصرف رسانده و از کیف و کان "زبان دری" به اندازۀ لازم وقوف حاصلم گشته است. البته متون قدیم نظم و نثر دری را نیز به اندازۀ لازم از نظر گذشتانده ام. با چنین زمینه ای مقایسۀ عمیق "فارسی ایران" با "دری افغانستان" در رأس بررسیهایم قرار داشته است. اگر منصفانه و بیطرفانه قضاوت بکنم، میتوانم بگویم، که "دری افغانستان" از بسا جهات بر "فارسی ایران" رجحان و بلکه ارجحیت دارد و این نکته را دانشمندان نخبه و تراز اول ایران هم با فروتنی کامل ابراز داشته اند!!!

با چنین یک پیش زمینه ای، چقدر حیف است، که کلمات و اصطلاحات آلوده و مبتذل فارسی ایران را بر زبان پاکیزۀ خود تحمیل کنیم و عملاً پیرو و مهرۀ "تهاجم فرهنگی ایران" گردیم؟؟؟

متباقی سخنان را میگذارم به آینده.

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ 4 دسمبر 2022)


کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
ساخته شده در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823
آخرین اصلاح در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823