بعد از عرض سلام.
چون بندۀ فقیر ملوث به هیچگونه تعصب زبانی و نژادی و تباری و مذهبی و حتی جغرافیائی نیستم بناً بدون ترس از هیچی و هیچکس هر آنچه مطابق میل باطنی ام باشد، بر زبان آورده و مطمئناً توان دفاع از عقائد خویش را نیز دارا میباشم.
خبر داغ در ارتباط با اظهاراتِ یکی از هموطنان ما بنام " نجیب بارور " را شنیدم و خواندم و تبصره های اکثراً سخیف بعضی از ریاکاران و خودشِفتگان را نیز مرور نمودم.
علت و انگیزۀ شعر خوانی اقای نجیب بارور چی بوده باشد؟
حقیقت چیست؟
اکثر فارسی زبانان کشور ما ( البته نه دری زبانان کابل و حومۀ آن ) از رونق افتادن زبان فارسی، سخت دچار اضطراب و دلشوری شده اند لذا بخاطر نجات از این مخمسه دست به دق الباب این و آن شخص یا گروه یا کشور می زند تا فریاد خویشرا به گوش نجات کنندگان احتمالی برسانند.
اقای نجیب بارور هرگز نه گفته که اقای خامنه ای ( این خار چشم استعمارگران غربی و مریدان آنها ) رهبر پنجشیر یا بخشِ از سرزمین افغان میباشد بلکه گفته که اقای خامنه ای منحیث پاسدار و مرجع منظومۀ زبان فارسی ، رهبر فرهنگی فارسی زبانها میباشد.
حرف اصلی چیست؟
حرف اصلی این است که به فرض سِقمِ ادعای بنده و اقای نجیب بارور، بعضی از یاوه گویان روی کدام اصل اخلاقی جرئت نموده و گفته که نجیب بارور به مجرد ورود به خاک افغانستان باید به جرم خیانت ملی اعدام شود! !!!!
یقیناً ! اشخاصیکه خواهان اعدم نجیب باور میباشند اصلاً در فجایع وطن فروشی ( در طول یکصد سال اخیر ) به انگلیس و شوروی و غرب و اعراب و پاکستان و دوباره انگلیس - امریکا و همچنین تدوین مانیفیست های مارکسیزم روسی و چینائی و ایدیولوژی های چپ و راست و میانه هیچ دخالت نداشته!!!!!!!.
این یاوه گویان، اقای نجیب را به چاپلوسی دولت ایران متهم می سازد ولی خود شان تا فرق کَله در منجلاب چاپلوسی به امریکا و فرانسه و المان و انگلیس و..... غرق میباشند.
میدیای شیطانی غرب اذهان اکثر دانشگاه رفتگانِ ما را به گروگان گرفته و آنها را فاقد تشخیص حق از باطل ببار آورده ( مگر نه می بینند که غربیها چی بلای سر کشور ما آورده ؟ ).
امّا پردۀ دووم.
گرچه نه میخواستم با یک شخص گُمراه ( داوود مومند ) شاخ به شاخ شوم ولی مزاحمتِ چالش برانگیز وی مرا وادار به واکنش سخت نموده که عرض می کنم:
اقای مومند بعد از توهین به سعدی و حافظ، سلیقۀ تُند و تلخ خویشرا نثار شاعر بزرگوار ( خوشحال خان خټک ) نیز نموده و ایشان را متهم به دشنام دادن به قبیلۀ برومند بارگزائی نموده ( جنجال داوود موند با شکریه بارگزی منجر به پاره کردن پردۀ عفت و عزتِ خوشحال خان شده) .
اگر حرف خوشحال خان خټک در ارتباط با تقبیح بارگزائی ها درست باشد نتیجه اش میشود:
۱ - شخصیت اخلاقی خودِ خوشحال خان را زیر سؤال برده.
۲ - شخصیت آنهائیکه منسوب به قوم بارگزائی ( منجمله ظاهرشاه ، که منحیث قبلۀ آمالِ و عقائد داوود مومند محسوب میشوند ) نیز خدشه دار شده ،ضمناً پیر و مُرشد و مبارز روشنفکرِ مورد علاقۀ داوود مومند ( محمد رسول خان پشتون نیز از تبار بارگزائی میبوده) .
۳ - و اگر ادعای داوود مومند در مورد فرمودۀ خوشحال خان نادرست باشد پس = اعتبار و شخصیت خودش را منفجر ساخته.
قِصه تلخ دوام دارد؛
داوود مومند به خاطر مومند بودنِِ محمد گل خان مومند با ایشان دلربائی و دِلدادگی می ورزد ولی در قبال خیانت فرهنگی ( قلندر مومند - پشتون ترین! شخصیکه منکر حقانیت " پټه خزانه " بود ) لال شده.
نمیدانم نام این معاملۀ ناجوانمردانه و ریاکارانه را چی باید گذاشت؟
تذکر:
من از روی لجاجت با داوود مومند از کلمات دانشگاه و چالش و واکنش استفاده نمودم تا بیبینم آیا جادوی داوود مومند خواهد توانست دانشگاه و چالش و...... از متن تبصرۀ بنده حذف نماید یا نی؟