تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

تاریخ

2024-06-17T22:00:00Z

اسم

محمد داؤد مومند

محل سکونت

متحده ایالات

تبصره

​به هموطن مستعار نویس که خود را صدیق کاکر معرفی میکند!

برادرگل! 

یک - مطالب منتشرۀ تو در دریچۀ این ویب سایت وزین، باید به حیث یک رساله و یا حد اقل در سطح یک مقالۀ مفصل و مدلل و منطقی نوشته شود، نه به شکل یک تبصرۀ گدوله و کچری قروت مانند.

دو- تبصرۀ گدوله و کچری قروت مانندت، بیشتر به شعار های خلقی ها و پرچمی و ماویست های لوده و موش های انقلابی دورۀ دهۀ دیممراسی شباهت دارد، تا به یکی از مقوله های پوهاند کاظم که در اخیر این مختصر تذکر داده خواهد شد.

سه - کاغذ سیاه نموده و (پورته) کرده اید: بی کفایتی در کابینه محمد ظاهر شاه، یکی از عوامل کودتای سرطان بود.

هموطن گلم! این یک شعار فاقد محتوی و فاقد بنیان مدارک است:

الف - صدر اعظمانی چون محمد موسی شفیق، شهید میوندوال و داکتر یوسف و غیره در دورۀ دهۀ دیمکراسی، از نظر علمیت و صداقت و تقوی و عاملیت، در تمام کشور های منطقه نظیر نداشت.

اعضاء کابینه مانند علی احمد خان پوپل، داکتر صمد حامد، داکتر عبدلقیو خان، احسان خان روستامل، محمد انور ارغندیوال، وکیل خان، سید شمس الدین خان مجروح، استاد بینوا و ده های دیگر، سیما های تابناک و قابل افتخار کابینه های دورۀ دهۀ دیمکراسی است.

تنها دو استثناء موجود است یکی جلالر و دیگری نعمت الله پژواک، که این هردو در کابینۀ سردار صاحب داؤد خان، برخلاف تمام وزرای باشرف و با وجدان ملی فوق الذکر که از طرف سردار صاحب بزرگ به حیث رفقاء ضعیف النفس مارک زده شدند،به حیث رفقاء قوی النفس در کابینه سردار صاحب مجدداً عضویت کابینه را حاصل نمودند.

ب - آیا جناب عالی توان مقایسۀ کابینه های دورۀ دهۀ دیمکراسی و وزرای ان را با اعضاء خلقی و پرچمی و ستمی دورۀ سردار منجمله: حسن شرق، فیض محمد، پاچا گل، ستمی بزرگ محتاط، غلام حیدر رسولی، جیللانی باختری، وطنجار و قوماندان هوایی قادر و غیره را دارید؟

آیا سید عبدالاله گوساله لیاقت معاونی ریاست جمهوری افغانستان را داشت؟

مگر در کشور قحط الرجالی بود، که گوساله «این خطاب را یکی از استادان ما در لیسه حبیبه به بچه سید عبدالله شداد داده بود»

آیا استاد پزواک مستحق این مقام بود یا گوساله سید عبد الاله؟

جواب ایمانی و اسلامی و وجدانی دارید؟

کابنیۀ فاسدی که در تاریخ معاصر افغانستان نظر ندارد.

دو - از نارضایتی عمومی و فقر و فساد و بی عدالتی «پورته» کرده اید.

بخوان و بدان

سردار نور احمد اعتمادی میخواست که شهید میوندوال را به زندان اندازد، اعلیحضرت محمد ظاهر شاه به سردار اعتمادی گفت: بترس از روزی که تو را به زندان اندازند، چنانکه بعداً، اعتمادی به زندان رفت و به شهادت رسید، ولی در دورۀ به اصطلاح دیمکراسی معقول سردار صاحب، شهید میوندول به اتهام کودتا زندانی شهید ساخته شد، کودتای که سردار صاحب مانند کمونست ها آن را انقلاب نام داد!!!!!!!!!!

ادعای شما بر نارضایتی عمومی میتنی به کدام اسناد و مدارک و احصاییه است؟

لطفا اسناد و مدارک را تذکر دهید و به فیر های هوایی و خلااف حقیقت توسل نورزید، زیرا قرآن ما مسلمانان در مورد شدید فرموده است:

لعنت الله علی الکاذبین

پورته کرده اید: ظاهر شاه ضعیف .. تمرکز به خوش گذرانی و مورد انتقاد قرار گرفت.

دوباره اسناد و مدارک تان را تذکر بدهید و مانند غبار از اتهامات و نفخ پرانی سیاسی بپرهیزید.

باز هم شعار گونه پورته کرده اید که: رشد ناگهانی کمونیزم در دهۀ هفتاد ..، حزب دیمکراتیک خلق ... خواهان سرنگونی سلطنت بود!!

باز هم بخوان و بدان:

 الف-  تفکر ات چپی محصول دورۀ دهۀ دیمکراسی نبود، افکار چپی طوریکه استاد سیستانی در کتاب انتقادی خود بر غبار ملحد و بلشویک تحریر داشته، غبار در دورۀ دیمکراسی اول شاه محمود خان غازی، افکار چپی را در اخبار وطن، تشریح و توضیح و انتشار داد، داکتر محمودی نیز از چپی های بزرگ ان دوره بود. 

ب - اگر کمونیست ها خواهان سقوط رژیم سلطنت بود، این به ذات خود دلیل پاکی و ملی بودن نظام سلطنتی نبود؟

ثانیا چرا حسن شرق سردار صاحب را اغفال نمود و آروزی کمونیست ها را مبنی بر سقوط نظام مشروطۀ سلطنتی توسط خود کمونست ها، مساعد ساخت...

سه- مجددا پورته کرده و گلی را به آب داده اید مشعر بر  اینکه: سردار داؤد خان فرمانده کل قوای افغانستان بود!!!ا

فرمانده چیست؟

چرا به عوض اصطلاع معمول و متاعرف وطنی قوماندان، بر اصطلاح ایرانی فرمانده نشخوار میزنید؟

ثانیا در کدام کتاب خوانده اید که سردار صاحب داؤد خان، قوماندان کل اردوی افغانستان بود؟

بخوان و بدان که

سر قوماندان اعلای اردوی افغانستان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه بود نه وزیر دفاع.

ادعا نموده اید که : سردار صاحب داؤد خان از نا رضایتی در عسکری و تمایلات ضد سلطنتی برخی از افسران اردو برخی از از افسران آگاه بود.

بخوان و بدان

این همان صاحب منصبانی است که در دوورۀ صدارن سردار صاحب به شوروی فرستاده شده و در آنجا توسط تفکرات چپی شست و شوی مغزی شدند و همین عناصر لعنتی و مزدور بودند که در کودتای سزطانی حسن شرق و بعدا هم در کودتای ثوری علیه داؤد خان قیام کردند.

گفته اند: خود کرده را نه درد است و نه درمان!

این ایادی کرملین به رهبری ملعون حسن شرق، سردار صاحب داؤد خان را اغفال نمودند و موجبات سقوط یک نظام دیمکراتیک و قانونی که در منطقه نظیر و مانند نداشت، گردیده که مانند پلی، معبری، برای کودتای ثوری تلقی میگردد.

استاد پوهاند کاظم به حکم وجدان گفته است:

با امدن حکومت محمد موسی شفیق و تلاش فاصله گرفتن از نفوذ شوروی، دولت شوروی از سرمایه گذاری سی سالۀ خود در افغانستان به هراس افتاد و تصمیم گرفت تا سردار صاحب محمد داؤد خان را به صورت مؤقت و تکتیکی از راه کودتا به قدرت رساند.

آیا به نظر خودت، نظر عالمانه و حق بینانۀ استاد کاظم، سؤال بر انگیز است؟، گفتار استاد کاظم به مثابۀ پتک پولادینی است، که نمیتوان آن را با چکش های زرگری مقایسه کرد.

البته چکش خودت به جملۀ چکش کاغذی به حساب میرود.

بیندیش و بینداز 

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
ساخته شده در 18.06.2024 20:32 توسط  
آخرین اصلاح در 19.06.2024 07:39 توسط 1073741823