تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

تاریخ

2024-06-23T22:00:00Z

اسم

غلام حضرت

محل سکونت

سویدن

تبصره

​جناب اقای ا.م! ضمن سلام متقابل ، عرض شود:

۱ - گرچه من عادت ندارم سوگند بخورم ( البته قسم یا سوگند خوردن خصلت دوکاندار کم فروش و کچره فروش و گران فروش و یا زوج ناراضی از یکدیگر ، میباشد)  با اینهم به سر اولاد هایم قسم میخورم که محتوای تبصرۀ دیروزی ام اصلاً متوجۀ شما نبوده بلکه یک نظر عمومی بود.

۲ - و دوباره قسم میخورم که در بیان خاطره ام که ذیلاً عرض خواهد شد حتی یک کلمه دروغ هم نهفته نیست:

" پدر من یک مامور دولت و ریش تراش و در عین حال یک شخص سُنی مذهب معمولی بود که البته مطالعۀ دینی هم داشت و به من در سِن ده یازده سالګی قرآن و فرائض دینی آموخت. ایشان به این عقیده بود که " شاه " سایۀ خداوند میباشد که البته بنده هم تحت تأثیر این عقیده قرار گرفته بودم. پدرم قصص القرآن و قصه های اصحاب پیغمبر را نیز با آب و تاب برایم بیان مینمود که با شنیدن قصه های بعضی اصحاب، از فرط شوق و ذوق مذاق دهانم به مستی و طغیان می افتاد ( البته برخی از عقائد پدرم حیثیت میراث مادی نداشتند که من مثلاً مکلف به حفظ آن باشم ).به مرور زمان در سایۀ تعقل و مطالعه و مشاهدۀ بسیاری از واقعیات، گوش به فرمان استقلال فکری خویشتن شدم و برای خود راهِ فکری دیگر انتخاب نمودم و مطمئن هستم که روح پدرم امروز ساختار فکری - عقیدتی مرا به رسمیت شناخته.

القای " شاه سایۀ خداوند است " باعث شد که من در زمان عدم بلوغ جسمانی - فکری با بعضی از همصنفی هایم که خود را روشنفکران( هر چند صغیرالتحلیل و صغیرالجثة  ) می پنداشتند پیرامون اوضاع روز،  بحث های داغ ( هر چند در سطح یک نوجوان نابالغ یا نزدیک به بلوغ ) مینمودم و همواره از ضرورت وجود " شاه " آنهم با انگیزۀ مذهبی دفاع مینمودم".

۴ - زندگی هم مثل غذای پاکستانی ها یا بسیار شیرین میباشد یا بسیار تلخ. 

شیرینی اش ( حداقل برای بنده ) این بوده که همزمان با سیر عُمر و عبور از مرحلۀ بلوغ جسمی - فکری ، شاهد حوادث شگفت انگیزِ سیاسی - اجتماعی ( چی در سطح وطنی و چی در سطح جهانی ) بودم و بودیم و بودند.

برای من احمقانه است که در بعضی القاآت پدرم و سلطنت و جمهوریت و هفت و هشت ثور و شش جدی و وقایع بعدی ( بشمول اوضاع امروزی ) خویشتنرا محصور و زندانی نمایم. بسیار طبیعی است که تماشای اوضاع گذشته ( در حال نوجوانی ) در عُمر میانسالی یا پیری طور دیگر تفسیر و تبصیر و تعبیر شود.

۵-- استادان و بزرگان شما چند هفته پیش به شما توصیه نموده بود که خواندنِ نوشته های غلام حضرت ضیاع وقت است ولی شما ( ممکن از روی کنجکاوی)  توصیه های این آقایان را نادیده گرفته و تبصرۀ مرا خوانده و جواب هم ارائه فرمودید ولی گوستأخانه عرض کنم که:

اگر قرار بود یا قرار باشد با منطق صوری و " بیدل سُرائی "  وخوشحال خان سُرائی " در کُرۀ ماه مغازۀ آیسکریم سازی و آیسکریم فروشی دایر نمود ، که امروز ما و شما و احمد و محمود با هم هیچ مشکل فکری نداشتیم.

۶- - اقای داوود مومند با این لجاجتِ لجام گسسته اش هرگز نمیتواند ثابت کند که زندگی فلاکت بار افغانها در زمان سلطنت ( البته بعداً و تا به امروز ) در شأن و منزلت انسانهای باشد که در زیر هر متر مربع سرزمین شان گنجینه های گوهربار نهفته اند.

۷- - اقای داوود مومند  وجود اشخاص معدودِ فرهیخته و دانشمند را افتخارِ دستگاه سلطنتی می پندارد ( البته در دانشمند بودن و مستعد بودنِ این عزیزان فقید شک و تردید نیست ( خداوند مغفرت نصیب شان فرمایند ) ولی وجود چند اشخاص لایق و ورزیده در دامن بیست سی میلون افغانهای درمانده دقیقاً به این میماند که ( مثلاً )  سه چهار تا ستاره و مافوق ستارۀ فوتبال در کنار هشت یا نُه بازیکنان بی تجربه و غیر حرفه ای به مصاف یک تیم فوتبال حرفه ای بروند ، تلاش  این سه چهار ستارۀ ورزیده هرگز به کسب نتیجۀ مؤفقانۀ دلخواه خود نخواهند شد زیرا هیچ همآهنگی و حتی سنخیت با اعضای ضعیف و ناپُختۀ تیم خود ندارند.

۸ - امّا سخن آخر و قاطع و غیر قابل رد شدن:

مشکل اصلی و درونی ما افغانهای مدعی باسواد بودن و چیز فهم این است که:

بعضاً و یا غالباً حاضر هستیم که شوهر یا زن یا والدین یا اولاد یا حتی وطن و حتی معنویت را ترک و رها کنیم ولی حاضر نیستیم که از وابستگی نسبت به این و آن حزب و جریان فکری و سیستم های حاکم بر مقاطع تاریخی ( از سلطنت گرفته تا حاکمیت امروزی - که عدم کارآئی همۀ شان  هم ثابت شده ) دست بکشیم البته مهم نیست توضیح داده شود که این وابستگی روی چی انگیزه ها بناء شده بلکه نکتۀ چشمگیرِ کریه و ناپسند این است که می کوشیم با هر شیوۀ مشروع و نامشروع نه تنها این وابستگی خویشرا توجیه کنیم بلکه با هر قیمتِ که شده آنرا بدیگران و حتی " فیلِ تاریخ " هم بقبولانیم و از فرط مستی به عواقب ناگوار اخلاقی آن اصلاً بی اعتناء می باشیم. 

۸ - ضمن عرض معذرت از تلخ گوئی ام،   در صورت مشاهدۀ واکنش نامناسب و غیر مؤدبانۀ احتمالی از سوی احمد و محمود،  درجۀ حرارت جواب بعدی ام بسیار بالا خواهد بود.

۹ - مؤفق باشم و مؤفق باشند و مؤفق باشید اقای ا.م از کشور المان.

کشور

/FotoGallary/CountryIcons/Sweden.png
ساخته شده در 25.06.2024 02:03 توسط  
آخرین اصلاح در 25.06.2024 08:09 توسط 1073741823