دوستان گرامی!
با عرض ادب.
دفعتاٌ یک تبصره وارد میدان شد که نخواستم انرا بی تبصره بگذارم که نشود ارتباطی به تبصره بنده داشته بوده باشد و دارد هم، زیرا قبلاٌ تجارب جالبی با نویسنده ان داشته ام:
1-"یک زمان یک نقل قول معروف ترین "فیلسوف" قرن بیست، کارل "رایموند پوپر :-"کی هستیم، چه کاره هستیم و برای کی می نویسیم!"در یک مقاله نقل شد"
معلوم نیست این محترم فیلسوف این جمله را در کدام ارتباط خاص فرموده است تا مطلب گرفته شده می توانست، اما در هر صورت از نگاه بنده این فیلسوف چند سوال جالبی را طرح نموده است. مخاطب محترم پوپر هر کسی هم بوده باشد جوابش به اساس سوال که "کی هستیم" معلوم است. انسان هستیم و تفکرات خود را داریم و "چه کاره هستیم" همان کارهء که آقای پوپر است که وی انها را تحت سوال قرار داده و "برای کی می نویسیم" برای همان های که اقای پوپر می نویسند. اقای پوپر نبادی حق دیگران را صلب نماید و خود را نجات دهنده بشریت تلقی نماید .
2-" که به عنوان، هوشداری و در حقیقت اعتراض به طرزالعمل بعضی از "فیلسوفان"، که عادت کرده اند، تا قبل از بررسی یک موضوع،"،
بنده فکر نمی کنم که کس فیلسوف باشد و بالای یک موضوع از روی "عادت" بحث نماید و اگر هم نماید باید "عاد ت" را تعریف نمود . آقای پوپر اجازه دارند تفکرات "بعضی فیلسوفان" را رد نمایند اما حق هوشدار دادن و اعتراض به طرز العمل انها را ندارند و فکر می کنم که چنین هم باید از همچو فیلسوفی انتظار داشت.
3-"تا قبل از بررسی یک موضوع، نخست یک تعریف را اساس قرار دهند و بعد به مطالعه و بررسی، بپردازند"
زمانی یک موضوع مطالعه و بررسی می گردد صد فیصد خود "موضوع" تعریف انرا ارایه می دارد یعنی هرگاه موضوع صلح را بررسی و مطالعه نمود یک تعریفی از صلح در فکر بررسی کننده وجود دارد که در جریان بررسی و یا هم قبل از ان ارایه می گردد و یا باید گردد.
4- " او واضح می گفته است، که تعریف ما را به کدام نتیجه نمی رساند"
مسلم که تعریف به نتیجه نمی رساند اما خود تعریف نتیجه بررسی فکری موضوع است.
5-" . حال از دهه های طولانی بدینسو، ما با انواع مختلف نوشته های "مهاجرین افغان" هم بر می خوریم "
بر می خوریم.
6- "که از مواضع مختلف و از کشورهای مختلف، با الهام های احتمالی از کشورهای گوناگون، هر چه در ذهن آنها خطور می کند، می نویسند."
چرا نه نویسند، اگر در ذهن شان خطور نکند در کجای شان خطور باید نمود، . چی بهتر که انرا بنویسند تا معلوم گردد در ذهن شان چی است در غیر ان بسیار کار بد است که ندانست و با ایشان بحث نه نمود.
7- " بسیاری ازین نویسندگان، فرق بین نظرات شخصی توصیه آمیز، اشخاص صاحبنظر بین المللی را از نورم های حقوق بین الدول و مواضع کشورهای مستقل را تفکیک نمی توانند"
یعنی کسی که جمله بالایی را نوشته تفکیک می تواند. در اینجا باید مشخص ساخته می شد که چی تفکیک نشده و یکی از این نویسندگان را با یک مثال برازنده نمود تا خواننده در تاریکی فکر نویسنده قید نگردد و یا اینکه خود نویسنده سطور بالا در جمله "بسیاری از نویسندگان می اید".
8-" و یا نمی خواهند در مورد، بیندیشند. "
هیچ کس بدون اندیشه نوشته نمی تواند . اما ان اندیشه را که می نویسید همان قدر اندیشه نموده می تواند و می نویسد که ایا این اندیشه را دیگران هم تایید می توانند و یا انها دیگر اندیشه دارند. از اندیشه است که اندیشه جدید خلق می گردد. این موتور انکشاف و ترقی بشر است.
9- "از روی منطق، در حل معضلات، لازم شمرده می شود، تا نخست دریافت که ماهیت مسئله چه است؟"
ماهیت و یا حقیقت و جوهر مسله معمولاٌ معلوم میباشد که بالای راه حل منطقی ان راه های درست راه حل را جستجو نمود.. مثلاٌ ماهیت فعلی عدم شناخت در کشور معلوم است باید راه حل های منطقی انرا جستجو نمود.
10-" جوانب درگیر چه می خواهند؟"
هر روز می گویند که چی می خواهند.
11-"در صورت تفاوت در موقف ها، در صورتی که هر یک از جوانب درگیر، با نیت صادقانه برای حل حاضر باشد، در آنصورت در سطح بین المللی، کارشناسان، "نیوترال" وجود دارند،"
بلی "نیوترال" یعنی ملل متحد و یا هم هر تشکلی که باشد بندش های در ان وجود دارد. بهتر از کارشناس دوستان وارد در قضایا عمل نموده می توانند.
12-"که برای نزدیک ساختن مواضع، به صحبت های توضیحی و قانع کننده، برای همه جوانب درگیر بپردازند"
بسیار خوب ، کدام ملاحظه خاص اینجا نمی تواند باشد. این کاملاٌ درست و معمول هم باید باشد.
13-"و در یک حل معقول و ثبات آورند، می شود تضمین کننده های بین المللی هم یافت شود".
اصل موضوع هیچ معلوم نیست چنانچه ذکر گردید . این را همه می دانند و سالها در اخبار و را دیو از پنجاه شصت سال به این طرف در قضایای ویتنام، فلسطین و غیره و غیراه چنین بوده.
14-"معقولتر از همه باید تشخیص شده بتواند، که چه کاری باید انجام یابد، "
این کدام امر مشکل نیست و اسان تشخیص شده می تواند.
15-"بعد برای انجام آن، افراد برای بسر رسانیدن وظایف از روی شایستگی و مهارت لازم انتخاب گردد."
انتخاب گردد مانند خلیل زاد.
همه عمر به مکتب کسب فنون دل بی خبر تو تپید به خون
نشد انکه رسد دو نفس سبقت ز معلمی همه دان ادب
بیدل
