سلام و علیکم جناب الله محمد خان،
داستان که شما نوشته بودید بسیار جالب بود، ناگفته نباید گذاشت که سگ داشتن چهل و یا پنجاه سال قسمیکه من از بابه کلان خود پرسیدم زیادتر در افغانستان معمول نبود و تذکر دادند، چند فامیل که این کار را میکردند اضافه تر به فامیل های به گفته ای کمونیستان آنزمان به فامیل های اشراف زاده تعلق میگرفتند که به سگ های محترم شان گاه گاهی هم «پاپی» خطاب میکردند.
پدرکلانم افزود: در آن زمانیکه ما نان خوردن نداشتیم بعضی از پسران این فامیل ها در صنوف دهم و یازدهم یک عراده موتر «فلوکس واگون» هم میچلاندند و اوقات فراغت شان را با «گل فرن» های شان در حوض آب بازی هوتل انترکانینتل میگذشتاندند.
نمیدانم شما نیز نصیب این همه نعمات بودید یا نه؟ اگر بودید این ویدیو را به شما تقدیم میکنم:
سلامت باشید
فیروز خان