"تأریخنگاری" و "تحقیق تأریخ"!!!
در زمانۀ ما "تأریخنگاری" مود روز گشته است، در حدی، که به اصطلاح شیرین عوام کابلی، "آلی و موالی و حسن دیوالی" هم دست به "نوشتن تأریخ" میزنند. ازین میان دو وطندار "پرحوصلۀ" ما را مینگریم، که با نوشتن "داستانهای دنباله دار" ــ و در واقع "اوسانه های سرمنگسک" ــ خود، صفحات غنیمت و نقد و تیار پورتال پرآوازۀ "افغان جرمن آنلاین" را سیاه میکنند:
ــ یکی کارنامه و بلکه کارستان خاندان "آل یحیی" را زیر نگین گرفته و تا جائی، که زور "آغامنش" اش میرسد، دست به "تحریف تأریخ" میزند!!!
ــ و دیگری با استفاده از "آرشیف استخبارات استعمار انگریز"، تا میتواند به کوبیدن "اعلیحضرت نادرشاه غازی" میپردازد!!! ــ البته باید از صدق دل گفت، که "محض استفاه" و بلکه "استفادۀ محض و محض" از چنین آرشیف زبون و کریهی، انسان را به شک می اندازد!!!
و جالب است، که این "هردو"، یک "مخرج مشترک" دارند و آن این، که از یک طرف "یکجانبه" و "یکلنگه" مینگارند و از طرف دیگر کامنتهای انتقادی را نمیخوانند و یا اگر هم بخوانند، گوش خود را "به کری میزنند"، یک گوش را "در" و گوش دیگر را "دیوار" میسازند!!!
باری یکی از نوشته های یکی ازین دو وطندار به اصطلاح «تأریخنگار» خود را خوانده و متوجه شده بودم، که این "آغا"، که از نگاه انتساب آبائی، "سید و آغا" هم هست، کلمات مشهور "پرفتوح" و "اعاظم" را با املای غلط و بلکه کریهِ "پرفتور" و "اعازم" ذکر کرده بود!!! در آن زمان کامنتی نوشتم و بر این دو نکته اشارت کردم و میدانید، که این "آغا"، که "حاجی" هم هست، در جوابم چه نوشت؟؟؟
این "حاجی آغا"، که به معنای واقعی آن هم، "حاجی آغا" میباشد، در جوابم نوشت، که:
«در "املاء و انشاء" به "رهنما" ضرورت ندارم!!!»
وقتی "پرروئی" و "چشم سفیدی" تا این حد برسد، دیگر همه چیز تمام است!!!
من اصلاً وقت زیاد ندارم و حوصلۀ خواندن متون طویل و بالخاصه متون آغشته با "حق تلفیها" را ندارم. و خوشا به حال کسانی، که این همه متون عریض و طویل را میخوانند و بر آن نقد مینویسند. در این میان مگر شخصیت شخیصی را میبینیم، که این همه داستانهای دنباله دار را با حوصله مندی خاص مطالعه میفرماید و بر آنها نقد مینگارد. منظورم دوست عالیمقامم، محقق فرزانه و شخصیت به گفتۀ خودشان "شکاک"، ولی در هرحال، "حقجوی و حقیقت یاب"، جناب "داوودجان مومند" است، که با "منطق بران" و "برهان قاطع"ی، که دارند، بر همۀ این نوشته های مغشوش و بل "پر غل و غش"، روشنی می اندازند و "پنبه" را از "پنگدانه" جدا میسازد!!!
داستان مرحوم "میرهاشم خان"، که گویا "وزیر مالیۀ" دوران مستعجِلِ "اعلیحضرت غازی امان الله خان"، بود، باشد برای کامنت دیگری، که با استفاده از کتاب "کرسی نشینان کابل" نوشته خواهد شد!!!
با محبتهای فراوان بر حقجویان و حقگویان و حقیقت خواهان، او په درناوی
(خلیل الله معروفی ــ جرمنی ــ نصف شب ۲۳ نومبر ۲۰۲۲)
