تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

اجازه ها را اداره نماییداجازه ها را اداره نمایید

تاریخ

2022-11-23T23:00:00Z

اسم

زمری کاسی

محل سکونت

سویس

تبصره

پیش از آنکه هر نوع تبصره ها بر اساس آوازه ها نوشته گردد و به سوی تفاهمات گراید، مطالعات عمیق باید داشت.

تاجکستان امروزی که قبل در قلمرو هخامنیدان ایران قرار داشت با دسترسی اسکندر مقدونی به این منطقه یکی از مراکز سلطنت اسکندر قرار گرفت: http://countrystudies.us/tajikistan/3.htm

من در سال ۱۹۶۳ با هیئت کوهنوردی سویس ترجمان شدم، در حالیکه ناحق تحت محکمهٔ نظامی هم قرار داشتم ولی چهل روز را قربانی بیست هزار افغانی نمودم، چون سخت به پول ضرورت داشتم، گماشته شدنم به حیث ترجمان، دسیسهٔ بزرگی برعلیه من بود ولی بسی مسایل از آن بعد برایم روشن گردید.

ناگفته نماند که بدون افزار کوهنوردی دو قله را در هندوکش که یکی ۶۵۰۰ متر و شاخ نام داشت بالا شدم و قلهٔ ۷۰۳۲ متر را تا ۶۵۰۰ متر ولی به علت کمبود آکسیجن ، مرگ را به چشم دیدم و نتوانستم که فتح نمایم. قبل از رسیدن به جایی که باید بالا با پای و بر اسپ ها میرفتیم، بین «اشکاشم» و این منطقه با یک آلمانی که خود را «سنوی» معرفی کرد سر خوردیم که از مدت یکی یا دو سال درین جا زندگی میکرد و بر تیسز دکتورای خود در مورد لسان و رواج های مردم اینجا مطالعات داشت و قرار گفته اش شش ماه دیگر هم کارش دوام میکرد، دکترا گرفتن کار ساده نبود!

من در آنزمان متوجه مسائلی گردیدم که بار ها برایم ثابت نمود که اروپای غرب و کلیسای روم در منطقه فعال است و ثبوت آخری به من کتاب تحقیقی 1177 B.C. von Eric H. Cline. Bücher | Orell Füssli  که به انگلیسی و لسان های دیگر، نشر شده با دو تجربهٔ تلخ دیگر در سال ۱۹۷۱ و یکی هم در سال ۱۹۹۰ فهمیدم که ما (پشتون ها) چرا میسوزیم و چرا تاجک ها و پنجشیری ها نور چشم خاندان شاهی ظاهرخان و اروپای غرب اند!

بعد از ترجمانی ام با کوهنوردان آقای «ماکس ایزلین» بنیان گذار کوهنوردی سویس در هندوکش کتابی در مورد در سال ۱۹۶۳ تحت نام «هندوکش تسخیر ناپذیر» نوشت که جریان بالا شدن های ما را در هندوکش تشریح کرده و این کتاب را در عین سال آقای آصفی گمانم ریس رادیو کابل، پدر محترم مرحوم خلیفه آصف خیاط از مردم شریف هزاره به فارسی ترجمه نموده بود. او با من مراوده داشت و جمعیت های کوهنوردی سویس را به من می فرستاد که ترجمانی به ایشان بکنم.

 در سال ۱۹۷۱ یک تعدادی کوهنوردان رسیدند و پلان نموده بودند که از طریق پنجشیر و کوتل مشهور «انجمن» پیاده به فیض آباد بروند. دفعتاً در قسمت «رخهٔ پنجشیر» شخصی سویسی به نام «بوخرر» و خانمش ظهور کردند و با آمر گروپ کوهنوردان مفاهمه نموده که با ایشان یکجا به فیض آباد بروند. این «بوخرر» کتاب دزد افغانستان است که در اخیر این نوشته در موردش مینویسم.

زمانیکه این هیئت کوهنوردی از سفر و کوهنوردی به کابل برگشت، یک کوهنورد مسن تر به من مراجعه نمود و از «بوخرر» شکایت نمود که پلان کوهنوردی شانرا برهم زده و معلومات ذیل را به من داد که فهمیدم بی جهت نبود و به من غیرمستقیم خواست که چیزی بفهماند. این محترم سویسی در شهر «برن» مرکز سویس رئیس قضا بود که با سه پسر خود به کوهنوردی آمده بود، او شکایت کرد: زمانی که به کوتل انجمن رسیدند باید شب استراحت مینمودند، وقتی صبح میخواستند به سفر ادامه دهند، متوجه شدند که «بوخرر» و خانمش در بین نیستند و سه شبانه روز آنجا ماندند و یکی را حتی دوباره فرستادند به «رخهٔ پنجشیر» که اگر کسی آنها را دیده باشد، اما هیچ کسی ایشان را ندیده بود. درین اثنا «بوخرر» به ما نزدیک شد و من از وی پرسیدم که کجا بودید؟ بدون جواب ما را ترک کرد. ریس محکمه عمیق به من نگاه نمود و هردو بی جواب ماندیم.

 این «بوخرر» در کابل مدتی را سپری نموده بود و احتمال دارد که قرار دستور با این هیئت کوهنوردی، یکجا و شبانه با هلیکوپتر به تاجکستان برده شده باشد، هیچ منطقی ناپدیدی سه شبانه روز او را جواب گفته نمیتواند، جز آنکه تاجکستان رفته باشد و معلوم گردید که اروپای غرب از طریق سویس و افغانستان مراودهٔ مخفی داشته است.

مهم: تاجک باقیات اسکندر خبیث و مخلوط دیگر و با استفاده از فارسی مردمی اند که اروپای غرب آنرا به وجود آورده، چه هیچ وسیلهٔ دیگر برای دستیابی به معدنیات افغانستان و تا قزاقستان وغیره نمیتواند و نمیتوانست داشته باشد. (مستند کتاب تحقیقی ۱۱۷۷ قبل از میلاد).

بعدها در سال ۱۹۹۰ یک جنرال سویسی را در هوتل کانتیننتال کابل دیدم که تحت نام «داکتر کلتور کاشانی» خود را معرفی و برای مجلسی آمده بود که بعد وعدهٔ دیدن در سویس را به من داد و در سویس ماهی بعدی که دیدمش، چون با تأسف در سویس به سر میبرم به من گفت: « اگر پشتون ها آدم نمیشوند، از بین برده میشوند و افغانستان به پاکستان و ایران و تاجکستان تقسیم میشود و اینرا تاجکی از پنجشیر از هفت رویی پشتون ها به او تشریح کرده است. من با تأسف عصبی شدم و گفتم که مگر این آرزوی تجزیهٔ افغانستان را به گور خواهید برد و ترکش کردم.

«بوخرر» کتابخانهٔ در سویس در خانهٔ خود نزدیک ولایت «بازل» به نام «افغانیکا بیبلیوتیکا» ساخته بود و در زمان داکتر نجیب از طریق وکیل وزیر خارجه اش هم صدها کتاب را آورده بود که در سال ۲۰۰۱ این همه موضوعات را به امریکا در ۲۴ صفحه نوشتم و بعداً به امر رئیس جمهور بوش تلویزیون سویس «بوخرر» را نشان داد که خود، کتب افغانستان را صندوق میکرد و به افغانستان می فرست.

از افرادی که نام گرفته شد جز ریس محکمهٔ شهر «برن سویس»، دیگران همه زنده اند!

این داستان بسیار طولانی است، اما این واقعیت به من بعد از مرور بر سلطهٔ اسکندر مقدونی و کتب دیگر تحقیقی روشن ساخت که مردم تاجکستان و بدخشان و پنجشیر و پشه یی های نورستان مردم مخلوط مقدونیه با اقوام یا ملیت های دیگر چه در افغانستان و چه در تاجکستان، مقدونی های سابق اند و اروپای غرب ایشان را در آسیا استعمال مینماید.

رفتن بچهٔ جاسوس پاکستان را به مسکو نمیتوانم باور کنم و اگر رفته باشد و اینکه آقای لافروف با تاجکستان دیدن ها کرده و در کوشش است که جلو غلام ساختن خلق های آسیا را توسط اروپای غرب بگیرد. مسأله تمام آسیا برای چین و روسیه و هند مسألهٔ عمدۀ است.

من در کتاب خویش که مسوده اش بیش از 600 صفحه شده و بر اساس اسناد و شاهدان استوار است به چینایی ترجمه نموده و نشر میکنم. من وابسته نه به فردی نه به حزبی یا گروه و نه وابسته به ایدیالوژی هستم.

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png
ساخته شده در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823
آخرین اصلاح در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823