تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

اجازه ها را اداره نماییداجازه ها را اداره نمایید

تاریخ

2022-12-13T23:00:00Z

اسم

سیدهاشم سدید

محل سکونت

آلمان

تبصره

​سپاس بی کران از شما، قیس عزیز. 

-امید با همین نوشته، این گفت و گو، که تا حال حیثیت داستان "بنفشهء ملکه" اثر کوییلر کرچ را پیدا نموده بود، پایان پیدا کند! این داستان را آقای مجتبی مینویی مرحوم، به زبان فارسی ترجمه نموده است. اگر فرصت کردید، بخوانید؛ خیلی جالب است. 

-اگر همین جواب را در آغاز این بحث که چندین سال است ادامه دارد، همینگونه که حال داده اید، می دادید، امروز به یقین اثری هم از استخوان های پوسیده نعش آن باقی نمی ماند. چقدر متفاوت است جواب امروز تان با جوابت گذشته تان؟! خوب وقت می گذرد و انسان تغیر می کند - تغیر را دانسته با یک "ی" نوشتم. 

- همین که شما محترم نوشته می کنید که "...  ولی شما به گفته من اعتماد نکردید و پیشنهاد تان را از طریق ما نشر نکردید" ، مبین این واقعیت است، که پیشنهاد این کار برای اولین بار از طرف اینجانب صورت گرفته بود. 

ذکر این مطلب مهم است که پیشنهاد در نفس خود آنقدر بااهمیت نبود، در برابر خود کار، که با ابرام و اصرار در آن زمینه، سبب ناراحتی شما و ضیاع وقت و رنج بیهوده خیلی ها شویم. پافشاری من در واقع برای آن نبود بلکه برای تبارز "واقعیت"ی بود که به گونه ای در کتمان آن کوشش به عمل می آمد. واقعیت برایم ارزش داشت، نه خود پیشنهاد! 

- کار به مایوسیت نرسید، آقای کبیر، چون من، حسب شناخت از خود و زندگی و جهان، به این نظر رسیده ام که انجام هیچ کاری صد در صد، در دست بنی آدم نیست و انسان در شد و نشد کاری نباید یخن بدرد. بلکه انسان باید با صداقت و جدیت کوشش بندگی خود را بکند، شد، شد؛ نشد، نشد؛ تمام! 

- هدف داشتن یک لغتنامه بر اساس فرهنگ و زبان ملی بود، حال ما، یا شما، یا کسانی دیگر؛ از نظر من فرقی نمی کند. من این مساله را بار ها یاد آور شده ام و حتی از دیگران هم از طریق نشریه الکترونیکی خود شما چندین بار خواهش نموده که در این پروژه  ملی همکاری خود را آغاز کنند. نتیجه چه بود، خود بهتر از من می دانید! 

- اینکه نوشته خانم ملالی موسی نظام ارزش علمی دارد یا خیر، من چیزی نگفته ام. نوشته او توضح یک مساله بود، نه بحث علمی؛ اما باوجود این، از نگر ابراز واقعیت ها، مقاله ای باارزش بود. چون از یک طرف اشتباهات املایی شما را از نظر ادبی - زبانی گوشزد می نمود - که کار علمی ست، اگر زبان خود جزو پدیده های انسانی - اجتماعی - فرهنگی باشد، که هست- و از جانب این نکته که من در برابر خواسته های شما برای ارائه کمک، بعد از مروری در لغتنامه، در همان زمان به شکل کتبی به عرض رساندم که این کار بی نهایت سنگینی است، زیرا اصلاح هر یک کلمه از دو کلمه، از قدرت من خارج است. ایشان به درستی به این نکته اشاره نموده اند، نه از آنجا که ولایت داشته اند، بلکه با خواندن همان تذکری که من کتبا" داده بودم، اینکار را نموده اند. 

از جانبی می دانم که نوشته ایشان به نطر شما مستدل و علمی نیست. چرا؟ چون همانگونه که نوشتم: "حس تجلیل نفس آنقدر در برخی انسانها قوی است که هیچ سخنی برای ایشان ارزش ندارد، ولو هر قدر درست باشد، چون به نفع شان نیست و کسی از جمله یاران خود شان آن سخن را به زبان نیاورده است. 

بلی، رواب بر ضوابط چربی می کند  - در جهان کور دلان! 

- در مورد سوال چهارم من، سوءتفاهم شده است. می دانم شما در خصوص زبان آموزش ندیده اید. با ذکر این موضوع چه نفع به من می رسد، جز کوچک ساختن خودم؟ اینگونه کار ها را می گذاریم برای همان هایی که با استهزاء و تمسخر و کوچک نشان دادن دیگران، در حالیکه یک انسان هیچگاه  نمی تواند "همه دان" باشد، احساس بزرگی می کنند. 

- ارائه مترادف ها و تعاریف کلماتی مانند تغیر و تغییر، آوردن مثال های بسیار و بحث پیرامون آنها در قاموس، همه مشابهت بی‌مانندی با آنچه در لغتنامه دهخدا آمده است، دارد. کتاب هایی را که دهخدا من حیث منبع یادآور شده است، شما هم یادآور شده اید، بدون اشاره به لغتنامه دهخدا. 

سوال من این بود، البته با این تصور که شما بحث هایی پیرامون این دو کلمه را خود از لابلای آنهمه کتاب تجسس نموده و پیدا کرده اید یا خیر  - چون غیز از همین کتاب های قدیمی دیگر منبعی را شما ذکر نکرده اید - و از تصور هم دور است  که آیا شما خود این کتاب ها را گاهی از نزدیک دیده و ورق زده و خوانده باشید و آنهمه مثال و شعر و وجیزه و تعریف و خبر و نظر و... را خود پیدا کرده باشید، یا به همان نوشته های معین و عمید و دهخدا اکتفا شده است؟ 

برای هر انسانی این سووال خخلق می شود که اگر از لغتنامه دهخدا کاپی و اخذ شده باشد، باید منبع و مآخذ ذکر می شد. چون نشده است، گمان سرقت، گناه و دروغ نیست! 

- نوشته می کنید ":..چرا از همکاری دست کشیدید، تابحال برایم سوال برانگیز است." دلیل آن همین کاپی کردن بدون ذکر منبع و مآخذ بود. کتاب بهیقی و... وقتی ماخذ پنداشته می شود که شما خود بدان مراجعه و از آن مطلبی را نقل کرده باشید! من در یکی از ایمیل هایم به شما یک لغت را با مترادفات و سایر وابسته ها و ارتباطات و بحث های آن یاد نمودم و هم کاپی آن لغت را با همه تعارف و مثال ها و منابع آن از لغتنامه دهخدا به شما ارسال کرده به رسم اعتراض یاد کردم که این کار دزدی مبرهن است، با ذکر همین کلمه، و شما بمن نوشتید - مانند امروز، ولی با بیان دیگر - که بدون اینکار کار ما پیش نخواهد رفت و مثل همین امروز از سرقت ایرانیان از هندی ها یاد آور شدید؛ بدون اینکه به این واقعیت توجه کنید که اگر یکی بانکی را می زند، دلیل نمی شود که همه مردم به سرقت بانک ها دست بزنند! 

- در مقابل این دلیل کوبنده تان که ما افغانها نباید در مقابل شان وجدان خراب داشته باشیم (جوابی که قبلا" هم داده بودی)، چه نبود که آنها از افغانستان  ندزدیدند"، من هیچ حرفی نداریم، جز این استنباط که خود اعتراف به سرقت و تایید کلام من، می کنید... 

- من شخصا" از گفته معرفی صاحب چنان چیزی را که شما تعبیر می نماید، استنباط نمی کنم. اگر نظر ایشان چنین باشد، من با آن موافق نیستم؛ اما من هیچ وقت مدعی آغاز کار عملی قاموس- آنچه شما آن را پایه گذار خوانده اید - نبوده ام. 

کار را شما آغاز کردید، امید با رفع اشتباهات، چیزی فراهم کنید که برای همه ما موجب افتخار شود. 

من به نوبه خود این دوسیه را می بندم، و شما را به خداوند کریم و رحیم می سپارم. سکوت من، اما واقعا" سکوت خواهد بود! اگر در این مراسله حرف ته یا بالای وجود داشته باشد، قبلا" و قلبا" پوزش می خواهم... 

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
ساخته شده در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823
آخرین اصلاح در 01.01.2023 16:02 توسط 1073741823