تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

تاریخ

2024-06-22T22:00:00Z

اسم

الله محمد

محل سکونت

آلمان

تبصره

​جناب محترم غلام حضرت!

با عرض سلام و احترام به شما و آرزوی سلامتی تان، تبصره شما را مطالعه نمودم که بنام "عرایض متفرقه" اشارت های در ان است که فهمیده می شود در ارتباط تبصره های بنده می باشد که ضرورت تبصره بنده را ایجاب نمود. 

 1" -چهل سال سلطنت ظاهرشاه محصول  هنر و درایت خودش نبود بلکه محصول طوفانِ خاموشِ جنگ سرد بود  " .

جنگ سرد بعد از ختم جنگ جهانی دوم  در اواخر سال 1945 شروع گرفت که مدت اضافه از ده سال سلطنت گذشته بود و در جریان سی سال باقی مانده قسمیکه معلوم گردید فعالیت جناح چپ جنگ سرد جهانی با همکاری مسوولین اداری کشور ما موفقانه در کشور رخنه نمودند که بلاخره منجر به کودتای 1973 شدند. یعنی کس خاموش نبود و خاموش بوده هم نمی توانست زیرا تاریخ و تاریخ جهان یک جریان لا ینقطع می باشد

2-"  فرزندان ظاهرشاه یگانه فرزندان یک شاهِ زمان خودش بودند که هیچ تلاش جهت کسب علم و دانش مبذول نداشتند "

این مشکل را باید با فرزندان مرحوم نامبرده حل نمود. ضمناٌ قابل تذکر است که بنده فقط تحلیل وقایع را می نمایم نه طرفداری کسی را و از چنین تیپ انسان ها نیستم.  

 3-"مضحک ترین مقوله ایکه همواره شنیده میشود این است که گویا دورۀ ده سالۀ دموکراسی یک دورۀ طلائی بوده.  کدام دموکراسی؟"

بنده هیچگاه این را نه نوشته ام، اما فکر می کنم هرگاه انرا به مقایسه حالات که بالای کشور امد گرفت، درست است. 

4-"اصلاً انتصاب صدراعظم و تحمیل آن بر پارلمان!  خلاف دموکراسی میباشد،  اصلاً سلطنت توأم با حکومت ضد دموکراسی میباشد."

به نظر بنده منطق شما در قسمت اول نوشته معقول است،  که باید اینرا با حقوق دانان از نگاه حقوی و سیستم های این چنینی که در جهان معمول بوده باشد توضیحات  خواست. هرگاه محترم داکتر تره کی این نوشته را بخوانند و روشنی در زمینه بیاندازند خارج از مفیدیت نیست.

اما در قسمت دوم باید عرض نمود که بنده مثلاٌ چنین چیزی یعنی سلطنت و حکومت در انگلستان و هالند و غیره کشور های شاهی اروپا و جا های دیگر که سیستم دیموکراسی دارند :ضد" همدیگر را تشخیص داده نمی توانم.  

5-"کدام دموکراسی؟  دموکراسی باید ملزم و مکلف به ایجاد بستر جهت شگوفائی علمی - اقتصادی - اجتماعی - سیاسی - فرهنگی و غیره بوده باشد که ما شاهد هیچگونه پیشرفت در هیچ عرصه نبودیم."

هیچگونه پیشرفت در هیچ عرصه غیر عادلانه است. با چنین طرز تفکر هر نوع پیشرفت هم ارایه گردد قابل قبول شما شده نمی تواند، زیرا باید طرف تایید شما باشد در غیر ان پیشرفت نیست.

6-"دهۀ دموکراسی بخاطر قمار پنهان بین دو سه ابر قدرت وقت،  ایجاد شد نه به بخاطر تنویر افکار عمومی افغانها."

یعنی در کشور ما همه چیز پنهان است و وقتی پنهان بود منطق انرا هم نمی توان فهمید. منطق بنده  این تیوری پنهان را تصدیق نمی توا ند.   مسایل داخلی کشور بوده که منجر به ان شده. خالق این پنهان کاری و  قمار باید فکر شما باشد. 

7 -" کدام شخص یا کدام شخصیت بتاریخ ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ یا بعداً از غمِ سقوط سلطنت دچار سکتۀ مغزی یا قلبی شده که امروز احمد و محمود بعد از گذشت ۵۲ سال برای سقوط سلطنت سِنه زنی می کنند و بر مخالفین ظاهرشاه و سلطنتش خاموشانه نفرین می فرستند."

با وجودیکه فکر نمی کنم هدف تان بنده باشم، اما بنده هیچگاه به سینه زنی علاقه ندارم و به کس هم در پنهان نفرین نمی فرستم. اگر دلیلی داشته باشم ارایه میدارم و انهم به حیث یک فرد آن کشور مانند همه. نه طرفداری از این و یا ان.

 9-"و امّا توصیه برای آمادگی جهت تحمل تلخی حقائق:"

تشکر، امید قابل قبول شده بتواند. 

10-"با سواد کسی نیست که در مراکز علمی و دانشگاه های معتبر غربی درس خوانده باشد بلکه با سواد حقیقی کسی است که از شرّ تحلیل های انحطاطی و انحرافی شان نسل جوان و سالخورده در امان باشد."

یعنی نسل جوان و سالخورده انقدر بی سواد است که قادر به این نیست "انحطاط و انحراف" را تشخیص دهد و انرا با فکر کور خود قبول می نمایند  و باید طوری تحلیل گردد که این بی سوادان فکری راضی نگاه داشته شوند. این را گویند جهان دیجیتال. 

11-"به کدام جرئت اخلاقی و علمی بخود اجازه میدهیم که فریاد و هورا بکشیم که گویا جنگ مسلحانۀ طالب علیه ناتو و امریکا یک جنگ فرسایشی ( نه نمایشی ) و جنگ رهائی بخش بوده و ناتو را وادار به اعتراف شکست نموده؟  آیا ارائۀ اینگونه تحلیلها برای اشخاص مدعی سواد و دانش مایۀ خجالت نیست؟"

هرگاه  تفکر شما را معیار جریانات تاریخ بیست سال گذشته کشور قرار بدهیم   درست فکر می نمایید "مایه خجالت" است، اما چنین نیست. اینجا باید از شروع 2001 حکومات فساد به تمام معنی شروع به تفصیل نمود با بمباران ملت افغانستان توسط ناتو و بر خواستن مقاومت در برابر ان تا  صاحب کلمه "خجالت" از خجالت ، خجالت بکشد .

12-"اگر این مسئله را بپذیریم که امریکا از طالب شکست خورده پس باید این را هم بپذیریم که امریکا یک کشور متجاوز و استعمارگر میباشد و طالب فرشتۀ نجات. "

طالب فرشته نجات نیست بلکه مردم افغانستان که طالب هم عضو ان است  فرشته نجات هستند که به انواع مختلف قربانی شده اند و رنج را در جنگ متحمل شده اند. اینکه امریکا متجاوز است و یا نیست باید از خود شان سوال گردد. 

 13-"امروز فقط ادعا داریم که طالب قهرمان است و به دشمنان طالب منحیث دشمن افغانها نگاه نه می کنیم ( غیر مستقیم به جنگ زرگری ایمان آورده ایم ) و فضاحت بارتر اینکه ادعا داریم که ملت افغان در مبارزۀ طالب علیه اشغالگران، سهم سنگین داشت در حالیکه ادعای جنگ و پیروزی طالب علیه امریکا بزرگترین طنز قرن بیست و یک ثبت تاریخ خواهد شد."

بلی این ملت افغانستان بود که در جنگ متجاوزین سهم سنگین داشت. هر فرد جنگجو از خود در ولایات و ولسوالی ها و قصبات افغانستان فامیل داشتند و ارتباطات فامیلی. خوب به خاطر دارم که هر روز مخصوصاٌ بعد از 2004 که مردم متوجه شدند که حکومت در غم خود است و کمک های جامعه جهانی زندگی انها را بهتر نمی سازد و نا رضایتی اوج گرفت، طالبان هم به نظم جدید خود شروع و مسلحانه علیه حکومت و اشغالگران فعال شدند که در اثر ان جنگ اهسته اهسته شدت گرفت. روزانه در اخبار می امد از بیست الی صد جنگجو طرف طالبان کشته و یا زخمی شده . جنگ هم هوایی بود و هم زمینی. همین اکنون به خاطرم می اید که در محافل خوشی مردم بمب یا قصدی و یا غیر قصدی انداخته می شد. جنگ  چی زمینی ،  این جریانات باعث گردید روز به روز مردم متضرر،  جانب مقاومت مسله را گرفته که به سویه موضوع حاد گردید که قوای خارجی در سال 2009 اعلان خروج خود را الی سال 2014 نموده که در جریان ان به قوای نظامی خود همه اضافه نمودند و بمباران ادامه داشت که در قندز تنها صد ها بی گناه را از هوا کشتند و غیره. در ادارات فساد ، رشوت و غیره یعنی مردم  به ستوه امده بودند. فضای عمومی تمایل به حکومت به صفر تقرب نموده با همه تقلبات انتخاباتی و غیر و غیره. 

فلهذا "فضاحت بارتر" شما فضاعت بار فکر تان را هویدا می نماید و    صدق ندارد   که ادعا گردد مردم یا خاموش و یا هم غیر خاموش سهم سنگین در پیروزی طالبان علیه امریکا نداشته اند. اینکه برای شما طنز تاریخ است، باشد اما برای بنده نیست. 

1-"من هیچگونه پدر کُشتگی و خصومت با طالب ندارم ( فقط خواهان زندگی آرام و آبرومند هموطنان عزیز ام میباشم ) ولی شیوۀ حکومتداری طالب و پنهان نمودن حقائق مبنی بر چگونگی استیلای طالب و زد و بند با امریکا و همچنین تبلیغات مرموزانه و کج اندیشانۀ طرفدارانِ خارج نشینِ طالب،  غیر قابل تحمل میباشد، تبلیغات طرفداران طالب و خاموشی غربیها  مصداق این ضرب المثل میباشد:"

شما خود را نام خدا بسیار زیرک فکر می کنید. شیوه  حکومت  داری طالب مربوط خود شان است نه شما بالای ان کدام تاثر دارید و نه  بنده. تا جاییکه امکان دارد نقاط که نمی تواند قابل قبول مردم  باشد باید ذکر گردد. بنده طرفدار طالب یک بار قبل هم به شما اظهار داشته ام نیستم بلکه طرفدار ارامی و ارامش کشور . لطفاٌ از اتهام بستین دوری و اجتناب نمایید. هرگاه شما نوشته های بنده را تبلیغات می دانید تبلیغات به حق و واقعیت است. چون سویه فکری تان پاهین است انرا تبلیغات به طالب می دانید.  

11-"" میتوان بر شانه های یک شخص نجیب سوار شد ولی نمیتوان وی را خر فرض نمود ".

خر فرض نمودن این" شخص نجیب"  حماقت مطلق است، زیرا خر خصوصیات بسیار بالا دارد نسبت به انسان  .  این شخص فکر می کند که نجیب است اما در حقیقت فکر پر از نجاست است.  . 

12-"به هر حال،  شانه های افغانهای درمانده و خسته باید تا به کی احساس سنگینی احسان گذاری طالب مبنی بر برقراری امنیت جانی ، نمایند؟  و تا به کی باید منتظر شکستن سکوت غربیها مبنی بر بیان حقائق، باشند؟  و تا به کی باید منتظر گنجانیدن اصلِ ( سیر نمودن شکم بیست میلون انسان بی گناه مشمول مراعات و تأمین حقوق بشر تلقی میشود )  باشند؟"

تا وقتی که شما اصلاح گردید که چنین اتهامات را بی موجب  وارد   نه نمایید. 

13-"مسئله این نیست که طالب بدیل دارد یا ندارد بلکه مسئلۀ اساسی این است که درد و فریاد ناشی از گرسنگی و درماندگی هر طفل و زن و مرد افغان به مثابۀ نواختنِ سیلی محکمِ است بر گونه های متورم حاکمان غربی مدعی حقوق بشر."

یک ملاقات با پادشاه تان در سویدن نموده و یا با یک حزب بر سر اقتدار و یا یک  عضو عادی ان و موضع را با انها طرح نمایید، زیرا انها حاکمان غرب و مدعی حقوق بشر هستند. 

 14-"گر چه این یک دروغ شاخدار بیش نیست که ګویا ملت ما همیشه در برابر حاکمان زورگو و مستبد قیام نموده و آنها را از اریکۀ قدرت بزیر انداخته ولی این امر را نیز نباید از نظر دور داشت که حاکمان بی پروا و بی اعتناء به ملت، بر اثر تعاملات غالباً بیرونی به نقطۀ جوش و حتی انفجار خواهد رسید"

اینها را تاریخ باید ثابت بسازد  چی ما زنده باشیم چی نباشیم. اما واقعیت این است که حاکمان کشور با چنین موقعیت که خداوند برای شان ازانی داشته اند و چنین امکانات خوب بین المللی و چنین نیروی کاری فکری در سطح جهانی برای کشور قادر به خارج کشیدن کشور از حالت فعلی نیستند. دلیل عمده  انر ابنده عدم شناخت شان از جهان غرب و نبود دید وسیع قدرت فرهنگی دین اسلام،  با وجودیکه از زحمات تخنیکی غرب و شرق که مسوول ملیاردها ساعت کار و زحمت این مردمان غرص اسایش برای بشریت استفاده می نمایند. ضمنا غیر ممکن هم است که مثلاٌ ملا تقی و یا ملا هیبت الله برخورد معقول با غرب که اصلاٌ طرز فکر شان را و زندگی شان را نمی شناسد نمایند نسبت اینکه مثلاٌ محترم داکتر تره کی صاحب و یا محترم داکتر کاظم و جهانی صاحب و یا هم محترم قیس کبیر و مومند صاحب و یا هم محترم داکتر خالدی صاحب و غیره به شمول بنده و شما. یعنی ما باید از تمام  نیرو  های فکری کشور در داخل و خارج استفاده معقول غرض بیرون رفت مشکلات خود شده بتوانیم. این بود عرایض بنده در ارتباط عرایض شما محترم. 

 هر چه می بینم تپش آمادهء صد جستجو ست

زین بیابان نقش پا هم نیست بی آواز پا


بیدل 

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
ساخته شده در 23.06.2024 12:30 توسط  
آخرین اصلاح در 23.06.2024 17:57 توسط 1073741823