تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

تاریخ

2024-06-24T22:00:00Z

اسم

محمد داؤد مومند

محل سکونت

متحده ایالات

تبصره

​یا سخن دانسته گوی
ای مرد لجوج یا خموش

الیوم بار دیگر، هجویات یک فارسیست یعنی دلباخته و سرناچی ترویج اصطلاحات فارس «ایران موجوده» که متکی بر فقدان شعور و و جدان ملی و در ردیف ایران پرستان فرو مایه ای مانند (نجیب نا نجیب مایل هروی) از اصطلاحات معمول و قبول شدۀ ملی و به قول مجاهد و مبارز بزرگ مدافع اصطلاحات ملی استاد معروفی گرامی (ترمینالوژی ملی) مانند پوهنتون، عمل و عکس العمل وغیره بر لجن و مدفوع اصطلاحات ایرانی، مانند دانشگاه، کنش و واکنش و امثلهم کار میگیرد، که مبین ذهنیت ایران پرستانۀ این موجود است، مورد مطالعه ام قرار گرفت.

گرچه این آغا از توپخانۀ کندهار بزرگ است و ممکن متکی بر جبر محیط زیست، زبان پدری و مادری اش، زبان ملتی و جنتی افغانی پشتو باشد، ولی حساسیت او در برابر اصطلاح افغان شمول (پوهنتون) مبین این حقیقت است، که وی مانند اعضاء تمام گروه های جهادی هشت گانۀ مخلوق قم، کولابی ها، مهاجرین پار دریایی، تجزیه طلبان، پدرامی ها، شورای نظاری ها، جمعیتی ها و ستمی های مادر خطاء (پدر خطاء» باش «مادر خطاء» نه، از اصطلاح و به کار بردن ترکیب مبارک پوهنتون نفرت دارد.

این آغای فارسیست، نمداند زمانیکه افغانستان تحت زعامت اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، صاحب پوهنتون شد، ایران چیزی به نام (دانشگاه) نداشت، یعنی ایران 13 سال بعد از افغانستان صاحب چیزی به نام دانشگاه شد. اگر این دلدادۀ اصطلاح ایرانی دانشگاه در آن فرصت زمانی زندگانی میکرد، در حالیکه نام و عنوانی چون دانشگاه وجود نداشت، چه نام و عنوانی را عوض اصطلاح پوهنتون استعمال میکرد؟

ایا به این سؤال پاسخی دارد؟

ایا این فارسیست، تحصیلات خود را در پوهتنو ن کابل به اتمام رسانیده است و یا دانشگاه ایران؟

این فارسیست کژاندیش به قول خودش «گوستاخانه) پورته کرده و نوشته است:

اگر قرار باشد با منطق صوری و بیدل سرایی و «خوشحال سرایی»..

این بی ادب اولاً توضییح کند که منطق صوری چیست و ارتباطش با اندیشه های بیدل و تفکرات خوشحال بابای کبیر چیست؟

ثنایاً توضیح کند که خودش معتقد به کدام منطق است؟

علامه داکتر اقبال، خوشحال بابای بزرگ را به نام حکیم ملت افغانیان میداند و منوچهری یکی از ادباء و دانشمندان ایران در مورد بابای ملت افغانیان مینویسد:«اگر سعدی و حافظ و فردوسی، هر سه شان را جمع کنید از نظر تصوفی و حماسی، نمیتوانند، یک خوشحال خانی از ایشان ساخت.»

خوشحال بابا مفکری است که قبل از  منشی فلورانسی یعنی ماکیاولی و کتاب شهزاده اش, کتابی تحت عنوان «دستار نامه» نوشت و در آن از خصوصیات زعامت و قیادت صحبت نمود.

بدا به حال ذوات فاقد شعور و وجدان ملی، مانند همین فارسیست کژ اندیش، که به تحقیر مفکران و بزرگان جامعه و ملت افغان میپردازد.

مگر همین خیل باف لایشعر نبود که چندی قبل پیشنهاد از بین برد تپۀ نادر خان را نمود؟

این آغا ای فارسیست، از اصطلاح «شاه سایۀ خدا» که ترجمۀ ارشاد اسلامی « السلطان  ظل الله» است، تفسیر طفلانه ارائه نموده داست.

فارسیست کژ اندیش بخواند و بداند که منظور از شاه در ارشاد اسلامی، تنها «شاه یا سلطان» نیست، بلکه مقصود، «زعیم و رهبر» یک جامعه است، ولو این زعیم شاه باشد و رهبر و رئیس دولت مانند محمد ظاهر شاه و یا سردار صاحب محمد داؤد خان.

مراد این است که یک زعیم خوب در واقعیت سایۀ خداست، که جامعه را از آفتاب سوزان شبیه صحاری جزیرۀ العرب در امان نگه میدارد.

علامه محمود طرزی بزرگترین مفکر سیاسی تاریخ کشور، ارشادی دارند: اقتباس از مقالۀ «شاه امان الله غازی و برنامه های انکشاف معارف، قسمت چهارم، به قلم دانشمند محترم داکتر سید عبدالله کاظم :«ملت بدون وطن، وطن بدون ملت و هرد بدون حکومت و حکومت بدون شاه مثل موتریست بدون انجن ...)

این مقولۀ مفکربزرگ سیاسی و اجتماعی بعد از سقوط حکومت غازی ام الله و کذا سقوط نظام مشروطۀ  شاهی در کشور، مبین واقعیت گفتار علامه محمود طرزی است.

این خیل باف لاشعر تحریر نموده است:

آقای داوود مومند با این لجاجت لجام گسیخته اش هرگز نمیتواند که زندگی فلاکت بار افغان ها در زمان سلطنت... 

طوریکه ملاحظه میگردد این فارسیست ایران خواه، مانند بودنۀ بگیل، از اصل موضع بحث که دیمکراسی» بود فرار نموده و بر فروعات خارج بحث، مانند کسی را که سیلاب در آغوش گرفته و برای نجات از غرق شدن خود به هر بته و چوبک و خاشاک دست می اندازد، در تقلا دیده میشود.

من در توضیحات گذشته موضوع دیمکراسی را به صورت علمی طرح نموده و کشور اضلاع متحده را به حیث گهوارۀ دیمکراسی لیبرال در جهان مثال آوردم که این کشور با وجود داشتن قانون اساسی دوصد ساله، بعد از یکصد و پنجاه سال، سر انجام توانست که حد اقل در سطح قانون، به تبعیض نژادی در اضلا ع متحده پایان داده و حق دادن رأی را برای شان در سال 1965 یعنی یکسال بعد از توشیح قانون اساسی 1964 افغانستان تضمین کند. قانون اساسی سال 1964 حق رأی سری و مستقیم را برای تمام مردم افغانستان اعم از مرد و زن تضمین کرد.

کذا ادعا نمودم که نه تنها عوام الناس افغانستان بلکه بسیاری تحصیل یافته ها به شمول این فارسیست، از درک علمی دیمکراسی عاجز اند.

فرار وی از اصل موضوع دیمکراسی که مطرح بحث این اغای فارسیست بود، دلیل روشن ادعای من بود و است.

من باور دارم که این آغا قادر به تعریف عمیق اصطلاح دیمکراسی نیست، شاید تعریف و ی از ترکیب دیمکراسی ترجمۀ کلمات (دیمو) یعنی مردم و (کراسی) یعنی قدرت و یا هم ممکن شعار ابراهام لینکن  (حکومت مردم برای مردم و از طرف مردم) باشد، ولی باور دارم تا زمانیکه این اغا کتاب قرار داد اجتماعی، روسو را نخواند و به درک محتویات آن توسط یکی از استادان  علوم سیاسی، اگهی عمیق نیابد هز گز قادر به درک مفاهیم عمیق دیمکراسی نخواهد شد و این امر مستزم درک و دانش مسلکی است.

این قلم در مورد ارزش های دیموکراتیک مندرج قانو ن اساسی سال 1964 که منبع الهام قوانین بعدی بود و زعامت شاه مرحوم دو سؤال اساسی را مطرح نمودم، که این بودنۀ بگیل از جواب آن فرار نموده است، بدین تفصیل:

آیا کدام کشور اسلامی به شول کشور های منطقه صاحب قانون اساسی بهتری از قانون اساسی سال  1964 بود؟

ابا کدام زعیم کشور های اسلامی به شمول کشور های منطقه مانند پاکستان، ایران، تاجکستان، عرب سعودی، اردن هاشمی، عراق، سوریه و غیره زعیم معتقد تر و مردمی تر، نظر به محمد ظاهر شاه داشتند.

شاه ایران ده ها هزار نفر توده یی  و مذهبی و مخالف رژیم خود را سر به نیست کرد، ملک حسین هفده هزار فلسطینی را قتل عام نمود، حکومت عرب سعوی دو سال قبل، یک ژورنالست را در سفارت ترکیه قطعه قطعه نموده و در بوجی ها به طیاره انتقال دادند، که ننگ تاریخی سیاسی حکومت جبار عرب سعودی است.

متأسفم که وقت نوشتن مقالات من، به جواب همچو مهملات ذوات کژ اندیش و  گپ های سفسطه آمیز شان میگذرد.

به جواب برقع پوش ویب سایت افغان جرمنی یعنی «یونس» نام، نیز پرداخته خواهد شد.

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
ساخته شده در 25.06.2024 19:14 توسط  
آخرین اصلاح در 26.06.2024 07:59 توسط 1073741823