تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

تاریخ

2024-06-25T22:00:00Z

اسم

الله محمد

محل سکونت

آلمان

تبصره

​دوستان گرامی!

با عرض ادب. به ادامه نوشته داکتر کاظم:

"درمتن فوق محمد داؤد آوردن یک  "تحول اجتماعی " را هدف اصلی و انگیزۀ مهم نوشتن نامه بحضور پادشاه  میداند و معلوم میشود که در زمینه بین ایشان قبلاٌ  تعاطی افکار صورت گرفته و پادشاه از نظریات محمد داؤ د آگاه بوده است".

هر گاه قبل از نوشتن نامه  و قبل از انتخاب مرحومی به صدارت یعنی نو سال قبل آن مراجعه گردد و انهم در یکی از نوشته های خود محترم داکتر کاظم چنین امده است:

"مجروح با طرح یک سؤال در آن مجلس چنین نظر داد: "به نزد اعلیحضرت و سردار صاحبان چنین نظری هم بود که حکومت را از سلطنت تفکیک کنند و کسی غیر از خانواده سلطنتی روزی به صدارت برسد و وزارت خانه ها را عناصر متخصص و جوان بکار اندازد. چه فکر میکنید که آن تجربه را همین حالا  شروع کنیم؟ من "مجروح" پیشنهاد میکنم وزیر صاحب خارجه  "علی محمد خان" را اعلیحضرت به تشکیل حکومت مامور سازد و او در تشکیل اعضای حکومت خود، کفایت و پشت کار آنها را زیر نظر بگیرد و با این حرکت هر دو مطلب به دست خواهد آمد یعنی یک حرکت بسوی تحول و دیموکراتیزه کردن مملکت و هم فعال ساختن دستگاه دولت."

در اینجا به وضاحت دیده می شود که مرجوم سید شمس الدین مجروح با یک تیر چندین فاخته را در سطح بسیار بالا از بالای درخت فرار می داد و کشور می توانست اهسته اهسته سیر تکاملی سیاسی و اجتماعی خود را بگذراند، اما توجه خواننده را به جواب  وزیر صاحب خارجه  "علی محمد خان" در کتاب "سر گذشت من" مجروح جالب می نمایم که داکتر کاظم انرا اقتباص نموده اند:

"مجروح در باره عکس العمل علی محمد خان در برابر پیشنهاد اومی نویسد که:  "علی محمد خان با تمام شدت این پیشنهاد را رد کرد و گفت : نه من به قبول این کار حاضرم و نه استعداد آنرا دارم؛ و مجلس بروز دیگر موکول شد، اما وقتی علی محمد خان را در دفتر کارش مالقات کردم، بمن  گلایه آمیز گفت: چرا چنین پیشنهاد بیجا کردی. من جان جور خود را شاخک نمی نشانم " ضرب المثلی است بین مردم" و بعد  علاوه کرد: تا این دو اژدهای مخوف یعنی داؤد و نعیم هستند، کسی به این گنجینه نزدیک نخواهد شد. " به گفتۀ مجروح : "آن مجلس بار دیگر منعقد نشد و مدتی بعد سردار شاه محمود خان را پادشاه به استعفی مجبور ساخت و عوض او سردار محمد داؤد را بحیث صدراعظم مامور تشکیل کابینه حکومت نمود. ".

در اینجا نوشته داکتر کاظم که در تبصره های قبلی نوشته ام هم درست نیست که پادشاه مدت سی سال به حیث سمبول در کشور بوده باشد اساس ندارد. نامبرده به حیث یک جوان که احتمالاٌ در سنین که مرحوم  امان الله غازی  بوده علاقه شدیت به کشور خود و سیاست ان داشته است. ظلم که داکتر کاظم در حق تاریخ کشور می نماید غیر قابل بخشش است. 

در ادامه آمده است که: 

"مجروح حینیکه در کابینه محمد داؤد خان به وظیفه قبلی خود یعنی ریاست مستقل قبایل منصوب گردید، دراولین دیدار خود به صدراعظم جدید گفت: "سردار صاحب ما و شما پروگرامی را برای تحول در مملکت و آوردن طرز جدید داشتیم و به آن فکر میکردیم و در کلوپ ملی برای تطبیق و تحقق آن نظریات باهم گرد آمدیم، آیا آن اهداف هنوزهم موجود است و یا آنرا ناقابل تطبیق یافتید؟ " محمد داؤد خان در جوابش چنین گفت:  "در عقیدۀ من برای آوردن چنین تحول تغییر رخ نداده است، اما چون فعلاٌ کارهای اداری مملکت طوریکه می بینید با یک رکود مواجه است  و هم وضع اقتصادی مملکت محتاج جهش است و روابط خارجی دولت هم بحرانی است، یکی دو سال این کارها را سربراه کنیم و وقتی از فعالیت ماشین اداری دولت مطمئن شدیم، به آن تحول سیاسی توجه خواهم کرد و آنرا به همکاری امثال شما رفقا به میان خواهم آورد ".  مجروح: "سرگذشت من"،... صفحه 114 تا 119 "/ اقتباص از نوشته داکتر کاظم. 

جالب است که این یکی دو سال،  نو سال طول کشید و مرحوم داود خان نتوانست اضافه از شش هفته انتظار جواب مکتوب دوم خود را از شاه که جواب مثبت به مکتوب اول وی هم داده است و وی بعد از چهار ماه جواب شاه را داده  بود، بکشد و با مکتوب سوم بعد از سه ماه  استفاه می دهد یعنی کسانی باید وی را فریب داه باشند،  

 مولانا در ارتباط بی صبری می نویسد::

پیشوای بد بود آن بز شتاب

می برد اصحاب را سوی قصاب

دیده شود هر گاه حوصله و فرست پیدا شد در زمینه مرحوم سردار ولی و مرحوم شاه ولی خان که یک شخصیت با تجربه بودند  که   محترم کاظم در باره شان  غلط محض نوشته ،  تبصره خواهم نمود، زیرا سیاست پشتونستان وی که شاه ولی خان نظر مساعد با وی نداشته باعث دوری غرب و جهان عرب از کشور گردید  و کشور را در دامن شوروی غرق نمود که بعد ها پیشمان شده و از آن در ملاقات با بوتو در زمان انقلاب خود چندان ذکری دیگر وجود نداشت ، اما وقت از وقت گذشته بود که  را می خواست  افغانستان را به دام  کیسنجر و غرب اندا زد. وی و   باند که اطرافش را گرفته بود نگذاشتند کشور راه سالم  خود را طی نماید و بعد از کودتا هم کشور را با رفقای خود چنان به طرف بحر بزرگ سیاست جهانی کشاندند که امروز کس حاضر نیست حکومتش را به رسمیت بشناسد.

بسکه ما آزادگان را از تعلق وحشت است

عکس ما چون آب داند قعر چاه آیینه را


بیدل  

 

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
ساخته شده در 26.06.2024 19:00 توسط  
آخرین اصلاح در 26.06.2024 23:12 توسط 1073741823