دوست نهایت عزیزم "هاشم جان سدید"!!!
سلام و محبتهایم را بپذیرید؛ اما بعد:
پیام من "صراحت لهجه" دارد و مخاطبم هم کاملاً معلوم است، شما دوست گرامی بیهوده مداخله نکنید!!! من هیچ سخن ناسنجیده را به میدان نمی اندازم و سخنی را پیش نمیکشم، که مسؤولیتی برایم خلق کند.
من از مدتی، که در المان به سر میبرم(از پنجاه و دو سال بدین سو)ــ و مدتها پیشتر از آن ــ خود را با "زبان و فرهنگ" افغانستان مشغول داشته ام و به نکوئی میدانم، که کدام "مثل" در کجا میخواند و در کجا میخوابد؛ گرچه ساحۀ عمل ضرب المثلها محدود نمیماند!!!
اگر عادلانه و منصفانه بیندیشید، درمی یابید، که تمام "مظاهر فرهنگی" و "علوم و معارف" عصری"ما مدیون جهان غرب است، اگر سیستم "اداری ــ سیاسی" ست و یا پهنای "صنعت و تکنالوژی" و ...؛ درین عرصه میتوان به اندازۀ یک کتاب قطور سخن گفت و کسی منکر این اصل هم شده نمیتواند، مگر:
در جدال حاضر "پهنای مثال" را مشخص ساخته ام و گفته ام، که بعض کلمات "حیثیت بین المللی" را کسب کرده اند و کلماتی چون "ترمینولوژی و تکنالوژی و پیلوت و درون و انترنت و کمپیوتر و کلوب و فستیوال" را ممثل این کتگوری ذکر کرده ام!!! چرا ازین رسته چیزی بر زبان نمی آرید؟؟؟ شما دوست عزیز، که معمولاً به "عمق نظر" شهرت دارید، چرا یکی و یکبار خود را "به کوچۀ حسن چپ" میزنید و مثالهائی را ذکر میکنید، که در شیمای "جهانی" و "بین المللی" نمیگنجند. لطفی بکنید و نوشته ها و متون کامنتها را ــ همان قسمی، که خاصیت دیرنیۀ تان است ــ به دقت بخوانید و قضاوتی را، که صادر میکنید، نباید "هوائی" و "پای درهوا" باشد و حکم "سوتۀ حافظ" را به خود بگیرد!!!
بیشتر ازین "داد سخن" را لازم نمیدانم و محبتهایم را تجدید میکنم.
در پناه خدا باشید!!!
(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ هفتم اپریل ۲۰۲۴)