سر ترقیدۀ غلام و دل داغدار بی بی!!!
در قدیم، که رسم غلامی و کنیزی و به اصطلاح فیشنی، "برده داری"، رواج داشت، هر متمولی غلام و کنیز نگه میداشت؛ و بعضاً حتی چندین غلام و چندین کنیز.
"غلام" معمولاً وظائفی را به عهده داشت، که اینک نوکران ایفاء میکنند. "غلام" مستقیماً زیر دست "بی بی"ِ خود کار میکرد و بسیار اتفاق می افتاد، که "غلام" به طبع دل "بی بی" رفتار نکند؛ و این نکته تا "نافرمانی" و "بیگفتی" بالا برود. وقتی نافرمانی غلام، "بی بی" را "مویدماغ" میساخت، "بی بی" هم "سوخته چوب" و به اصطلاح شیرین هزاره های عزیز ما، "مُندلی"، را گرفته و بر فرق غلام مینواخت و سرش را میکفاند. غلام، که چارۀ دیگری نداشت، همیشه فرق ترقیدۀ خود را به مهمانان نشان میداد و بالوسیله از بی بی انتقام میگرفت. مگر کسی نمیدانست، که این ترقیدن سر علتی داشته است، که به چشم کسی نمیخورد. اینست، که مردم نکته دان و عدالت پسند کابل قدیم ضرب المثل گویای ذیل را درین مورد ایجاد کردند:
«سر ترقیدۀ غلامه هرکس میبینه، ولی دل داغدار بی بی را هیچکس!!!»
ماجرای "احمد آریا" هم به "سر ترقیدۀ غلام" شباهت دارد؛ بلی:
او به هرکس میگوید، که فلانی مرا "احمق و ابله خواند و چنین و چنان گفت"، مگر هیچ خواننده ای متوجه اصل موضوع نمیشود، که این توبیخ از خود عللی داشته است؛ و من آن را اندک باز میکنم:
از زمانی، که سر و کلۀ وطنداری به "احمد آریا" در صفحۀ "آریانا افغانستان آنلاین" نمایان گشته است، یک نکته مدام از او به چشم میخورد؛ و آن "نیش زدن" و "گزیدن" تا "ضربه زدن" این قلم است!!!
"احمد آریا"، که خود جاغور نوشتن کدام مطلب بکر و قابل خواندن را ندارد، منتظر است، که "خلیل معروفی" چه وقت مقاله ای و مضمونی و مطلبی را منتشر میسازد، تا "علی الحساب" و "چارنعل" بر او بتازد و او را با عبارات "گزنده و نیشدار" ــ ولی در هر حال "موهِّن" ــ بنوازد!!!
این خاصیت اوست و در این مدت، هیچ مطلبی از قلم "معروفی" بیرون نجهیده است، که مورد تاخت و تاز این "کامنتنگار تازی" قرار نگرفته باشد. این یک واقعیت است و شکر خدا، که آرشیفهای مناظرات این صفحۀ محبوب، همه شاهد مدعای من هستند!!!
خاصیت "نیش زدن" و "هتک حرمت کردن" این مسکین از طرف "احمد آریا" این ذهنیت را به وجود آورده است، که گویا او از کدام مرجع "خاص و مفتن" وظیفه گرفته است تا "خلیل معروفی" را ضربه زده برود و شخصیتش را تخریب کند!!!
بلی و صدها بلی؛ کس فکر نکند، که "خلیل معروفی" میخواهد یا آرزو دارد، که بدون جهت بر کسی بتازد و او را توبیخ نماید!!!
من خود از این شیوۀ برخورد ناراض بودم، در حدی، که حدوداً سه ما پیش کامنتی در همین صفحۀ گزین نوشتم و به "احمد آریا" پیشنهاد کردم تا باهم در فضای دوستانه و صمیمانه و بدون جنجال به مناظره و مباحثه بپردازیم. "احمد آریا" مگر نه تنها این پیشنهاد مرا نادیده گرفت، بلکه بر شدت و حدت و تواتر سخنان گزنده و کوبنده و تحقیرامیز خود افزود. کار به جائی کشید، که اگر "حضرت ایوب پیغمبر" هم میبود، کاسۀ صبرش لبریز میگشت؛ و همان بود، که باید چنین کامنت شدیداللحنی را مینوشتم، تا مگر این کامنتنگار "بی آزرم" و "بی مدارا" و "پرخاشگر" تأدیب گردد و به سر عقل آید!!!
و آخر سخن: من با هیچ کسی دشمنی ندارم و تا از کسی آسیبی نبینم، بر او حمله نمیکنم؛ بس خلاص!!!
(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ ۹ اپریل ۲۰۲۴)