تاریخ امروز:
جدیدبرای باز کردن فهرست (پنجرۀ جدید) SHIFT+ENTER را استعمال نمایید.فهرست باز
اعمالبرای باز کردن فهرست (پنجرۀ جدید) SHIFT+ENTER را استعمال نمایید.فهرست باز
   
نما:  تمام عناصربرای باز کردن فهرست (پنجرۀ جدید) SHIFT+ENTER را استعمال نمایید.فهرست باز
  
  
  
  
دوکتور محمد اکبر یوسفیجدید30.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم سید هاشم سدید!
اول سلام تقدیم است.

فکر می کنم در تعیین مخاطب تان، که نام را تغییر داده اید، می شود کدام هدف نهفته باشد. یکی از متفکرین گفته است که هیچ یک جمله افاده شده نمی تواند که کس بر ضد آن چیزی نگوید. و السلام.

AKHTAR YUSUFIجدید30.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

محترم رحمت آریایا صاحب !

  سلیک هریسن څوکاله د مخه مړدی، مگر زه دهریسن دآثارو اودده دخبرو سره د نژدی آشنایی لرم. هریسن دسپنی ماڼی مشاورمطبوعات تجارتی لیکوال او صبورالله سیاه سنگ هرڅه چی لیکلی دمخالفو دیدگاؤ پراساس یکجانبه دی. ددی ادعاو ډیره برخه حدسیات دی. ستاسو څخه هیله لرو چی د حدسیاتو څخه ځان لری وساتی، کره مستند اسناد دتاریخ په لیکلو پیدا کړی. دافغانستان دجگړی اوږدوالی یوه مهمه برخه د تاریخ لیکوالو لکه صدیق فرهنگ ایتنیکی راسیزم د تحریکات نتیجه ده. 

 دافغانستان د خونړیو جگړو ورانونکی ځنی علتونه دغلط او یواړخیز تاریخ لیکونکو لیکنی دی، چی دا تاریخ اگثر بهرنیانو تاریخ لیکونکو او د افغان کورنی منحرف او متعصب د قلم خاوندان لیکلی دی.

لومړی: د استاد شهید میراکبرخیبر شهادت دمحمد داود خان سیاسی تگلاری سره تړاو نلری.

دویم: د استاد خیبر شهادت د ا. خ. د. گ. د ننی فرکسونو داختلافاتو د پیچلتیا څخه سرچینه اخلی، د خیبر قتل لکه دنورو سیاسی مړو پشان کره اسناد وجود نلری. د اگثر گوندیانو ادعاگانی بی اسنادو دی.   

دریم: د ۱۳۵۷ش ثور دافسرانو وسله وال قیام یوه برخه دجمهوریت دحکومت دکابینی دځنی غړو د ناوړ چلند او د افغانی ټولنی د ننکونی دود او تحریکات له امله پیشه شویدی.

 څلورم: دهلمند اوبو قرارداد دایران سره که درست ؤ اویاغلط دمحمد ظاهرشاه دصدراعظم موسی شفیق پر وخت د دواړو هیوادو لخوا امضا شوی ؤ، محمد داود خان نسوای کولای چی دا لاسلیک شوی فیصله د ایران سره رد کړی.

پنځم: افغانستان په ټول تاریخ کښی، سره لدی چی پاکستان دافغانستان خاوره اشغال کړیده، پاکستان د "جهاد" په نامه افغانستان وران کړیدی، مگر بیله اوسنی طالبان حقانی د ډلی لخوا یواځی په خبروکښی د پی ټی ټی د پناه وړونکو څخه ملاتړ کوی، افغانستان هیڅکله دپاکستان پرضد وسلوالی ډلی ندی روزلی.

 شپږم: افغانستان ته دپښتنواو بلوڅ سیاسی مشرانو میلمانه جنگیالی نه وه. دا دمیلمپالنی دود پخوانی دی.  په پنځلسم پیړی کښی دحق اوعدالت مبارز پیر بایزد روښان دمغلو دتوطیو له لاسه هم  ننگرهار ته پناه راوړی ؤ. بد بختانه دپښتنواو بلوڅ دسیاسی میلمنو تر وزرو لاندی پاکستانی استخبارات ځنی خلک لکه صوفی جمعه خان د سلیمان لایق زوم او افراسیاب خټک دجاسوسی دپاره افغانستان ته لیږلی دی.

پاکستانی استخبارات د داودخان د جمهوریت پرضد د حزب اسلامی د ډلی داحمدشاه مسعود پشمول د چریکی جگړیز تعلیمات دپاره مصر او لبنان ته لیږلی وه.

اوم: ایران د افغانستان دجمهوری نظام سره کلک مخالفت درلود، ایران پاچا و جمهور رئیس داود خان ته د دروغو وعدی ورکړی وی. ښاغلی فروغ صاحب د هغه وخت  پلان د وزارت معین وایی، چی جمهور رئیس داود خان د کلنی بودیجی پروخت وویلی وه " شاه ایران برسرما كلاه گذاشت کمک نکرد."

الله محمدجدید30.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
بردادر عزیزم محترم محمد یونس!

بعد از عرض سلام و آدرزوی سلامتی شما محترم از بارگاه ایزد حق، بنده تا کنون صحتمند هستم:
1-" با دانش و فضلیتی که دارید، جناب شما می توانید آقای مومند را رهنمائی نموده"

به نظر بنده اینجا بایست به دانش و فضیلتی که در قران نهفته است مراجعه نماییم یعنی " إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمُ تُرْحَمُونَ" یعنی مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوا ی الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!".

بنده به تاسی از ایه بالایی بین طرفین "آتش بس" اعلان نموده و نظارت انرا هم خودم به دوش می گیرم. با وجودیکه صلایت اعلان آتش بس به طرفین تعلق دارد، اما چاره عاجل همین است.
2-"تا از توهین و دشنام به مردم و خانوادۀ آنها خودداری نماید،"
به نظر بنده موضوع خاموش شده بود و یا شده است، نباید به آن زیاد چوبک زد. طرفین مناقشه با هم قبلاٌ تبادله نموده اند و محترم آقای باز به عمل معقول هم دست زده اند.

3-"بالاخص نام بردن از مادر و خواهر یک شخص نه تنها خلاف کرامت انسانی است، بلکه شاید هم با روحیۀ "پشتونوالی" در تضاد قرار گیرد."
تکرار موضوع یعنی تشنج را توسعه دادن، معقول از هر طرفی باشد درست نیست.

4-"بازی با کلمات نیشدار و طعنه دادن با الفاظ ظاهراً مودبانه، یک فرد را دانشمند جلوه نمیدهد."
شما درست می فرمایید.
5-"معلوم میشود که آقای مومند سخت در منجلاب عقده و حسادت گرفتار است "
اگر چنین باشد که شما می فرمایید، احتمال اینکه دیگران هم به همچو تکلیفی مواجع باشند زیاد است. بنده که بتاریخ انکشاف این تشنجات بین برداران و حتی خواهران ما نظر می اندازم موضوعات سیاست داخلی و خارجی کشور در اینجا دخیل تر است که شکل تشنجات شخصی را به خود گرفته.

6-"که صرف جناب شما می توانید او را از این حالت ناگوار نجات دهید."
بسیار خوب، اما جمله 6 شما مغایر با جمله 4 شما می شود با استعمال کلمات "حالت ناگوار" و "نجات". همه ما را خداوند نجات دهد. بنده روزانه مشغول نجات خودم از خودم هستم چی رسد به دیگران.
7-"صد های موضوع سیاسی، اجتماعی، تاریخی، ادبی و عرفانی وجود دارد "
شما در اینجا دانشمندانه اظهار نظر نموده اید. بنده با شما صد فیصد موافق هستم. تشکر.
8-"که آقای مومند باید در مورد آنها تحقیق کند و بنویسد تا یک عده از هم وطنان ما از "دانش و فهم" شان بیاموزند،"
بنده فکر می کنم که آن محترم اینکار را نموده اند و بنده از وی و دیگران اموخته ام و باید به توصیه شما ادامه دهند.
9-"نه اینکه از آقای مومند توهین و دشنام بشنوند."
دو دست است که ایجاد صدا می نماید.
10"آقای مومند حداقل لیسانس دارد که به سویه افغانستان عالیترین درجۀ تحصیل است."
علم سیاست با علم حقوق فرق دارد و هر دوی شان با علم اخلاق اجتماعی. انسان ها زمانی با هم اختلاف پیدا می نمایند از انداختن بمب اتم هم صرف نظر نکرده اند چی رسد به چنین مشاجرات.

11-"نمیدانم که جوانان ما چه برداشت از کلمات توهین آمیز و جملات بندی های حقارت آمیز آقای مومند خواهند داشت؟"
جوانان غرق خود هستند تا به رتبه ما برسند. این تنها آقای مومند نبودند که چنین نموده باشند.

12-"با این سن پیشرفته و "دانشی" که دارد، چه زمانی آقای مومند خواهد توانست راه خیر و فلاح را در پیش گیرد؟"
زمانی که همهء ما و شما این راه را در پیش گیریم. همه ما نقص داریم. بی نقص فقط خدای پاک است که انرا هم درست نمی شناسیم یعنی خود را که جز وی هستیم.

13-"آقای مومند از توهین و دشمنان یک فرد که رهائی می یاید، فوراً به جان شخص دیگر می افتد."
با چنین حملهء تان بالای وی شما خود را به حیث فرد دیگر در لین منتظرین اماده نموده اید. یعنی شما وی را داخل میدان می نمایید و بعد می خواهید دانش و فضیلت بنده وی را نگهداری نماید. این شما هستید که باید جلو خود را بگیرید تا جلو وی گرفته شود.
14-"ناگفته نباید گذاشت که میهن دوست و خاک فروش در هر قوم و طایفه سراغ شده می تواند و هیچ کسی حق انحصار میهن دوستی را ندارد که دیگران را متهم به خیانت بسازد. "
جمله زیاد قابل تبصره است .

15-"اشخاصی را می شناسیم که با دشمنان کشور ساختند و جبهه جنگ را به نفع دشمن ترک کردند. "
یعنی به نفع خود.
16"آقای مومند راه و روش کارکنان جریدۀ مزدور امید را در پیش گرفته است "
با این طرز بر خورد شما خداوند هم نمی تواند "رهنمای " شما و وی گردد که از بنده تقاضا نموده اید.

17-"که هر مخالف خویش را دو و دشنام میدادند تا بار دیگر جرأت نتواند علیه آنها حرف بزند. "
بنده هم حس تفکیک دارم و نظاره گر اعمال هر دو طرف هستم.
18-"حال آن زمان گذشته و هیچ فردی از فرد و یا افراد دیگر ترس و هراسی ندارد که نتواند به همان سطح جواب بگوید،"
این را آن محترم هم اظهار داشته یعنی هر دو طرف حین ادعا را دارند پس باید موضوع به "دن هاگ" مراجعه داده شود.
19-"صرف نظر از اینکه جانب مقابل چه لغات پر طمطراق استعمال می نماید."

طمطراق یعنی طرق دار مانند طرق چوپ هنگام سوختن که طرق طرق می کند.
20" یقین دارد که رهنمائی شما برادر بزرگوار در تغییر راه و روش غیر معمولی آقای مومند موثر واقع شود "
راه و روش شما هم معمولی نیست با چنین نوشته تان خطاب به بنده یعنی شما خواسته اید با یک تیر دو فاخته بزنید .
به یاد یک قصه واقعی افتادم: دو نفر بسیار زیاد نشه بودند. "الف" به "ب" در حضور دیگر دوستان پشنهاد نمود که هر دوی ما اکت کاوبای ها را نموده و در اطاق در فاصله معین استاده شد ند و گویا تفنگچه به دست هر کی زود فیر نمود طرف دیگر خود را فوراٌ مانند فلمهای وسترن "Glint Eastwood " بایدبیاندازد. "ب" بعد از چند لحظه استادن و اینطرف و انطرف از نشه زیاد شور خوردن دست در کمر سریع دست به کمر برده فیر نمود. اما "الف" خود را نیانداخت. "ب" به "الف" گفت: بچیم زدمت بیانداز خود را. "الف" به "ب" گفت": بچیم من وقت زدیمت تو خبر نشدی.
21-"و او را در مسیر مثبت و والای انسانی هدایت خواهد کرد. "
بشر فقط بعد از مرگ به آن مسیر هدایت می شود.
22-"با تقدیم احترام"
تشکر از احترام تان که امید است پایدار باشد و احترامات بنده هم به شما محترم تقدیم بوده با اظهار معذرت و تشکری از مراجعه به بنده غرض اصلاح شدن ما که امید دوست محترمم آقای مومند انرا در نظر گرفته و به بحث در زمینه خاتمه دهند، زیرا بحث اضافی در موضوع را بنده در شان آن محترم نمی بینم که امید میرود انرا در نظر بگیرند با در نظر داشت نظارت بنده از اعلان دومی اتش بسم که اولی انرا هم بنام خداوند اعلان نموده بودم یعنی:.
ما باید همه با وجود فهم های مختلف و تکلیف های مختلف برای مخرج مشترک غرض بهتر شدن آینده ما کار نماییم. گذشته را غیر ممکن است تغیر داد و بایست منطقی با دلایل بدون تخریش بالای ان بحث نمود در صورتیکه لازم شد." و بعد ادامه داده نوشته ام:" از همین لحظه به بعد با شناخت و دوستی که با شما محترمین هر کدام تان دارم موضوع را ه بنده خاتمه یافته بنام خداوند پاک و لا یزال اعلان میدارم."

بیدل اندر جلوه گاه چین آبروی کسی

کشتی نظاره در موج خطر داریم ما
سیدهاشم سدیدجدید30.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​بزرگ و گرانمایه مان جناب داکتر صاحب سید عبدالله کاظم، اجازه بدهید یک موضوع را، چون تولید شک نموده است، خدمت تان به عرض برسانم. فعل سطر اخیر یادداشت تان در دریچه نظر خواهی پورتال افغان جرمن جمع است، گمان من، ارچند مطمئن نیستم، این است که چون من و آقای بیگ عزیز  ( فهم نام ایشان برایم دشوار است. بنابراین به "بیگ" اکتفاء می کنم) در این اواخر بحثی پیرامون سید، میر و پیر داشتم، احتمالا" جناب شما پای ما را نیز به میان بکشید، در حالی که ما اصلا" اگر نیک توجه کنید، سر اصل و نااصل کسی صحبت نکرده ایم. بحت جناب بیگ روی سوء استفاده اینها به طور عام بود و نظر من اینکه داوری ها بطور عام نباید باشند و همه را نباید در یک پله ترازو قرار داد. نظر من، طبیعی است که ناشی از علاقه مندی من به این لقب نیست. من مانند شهیدِ مغفور محمد داوود خان، که خواهان القاب سردار و... نبود، کشته و بسته این لقب نیستم. در مرکز تفکر من انسان قرار و خوبی. طرف بحث شما، با این حساب، باید تنها همان یک نفر باشد، به اصل، کم اصل و نااصل سادات (انسانها) می پردازد. 

ارادتمند تان سدید


نبیل عزیزیجدید29.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​صرف یک جمله خدمت شاغلی مومند، اینکه شما مرا فاقد صلاحیت میدانید!!!

"چهار: تحریر فرموده اید:«از اینکه چرا اجازه نشر مطالب را در افغان جرمن ندارید، این سؤال را از خود کنید!!!!!!!!!!!!!!

اغای گلم شاغلی نبیل عزیزی! من هرگز از شما در زمینه طالب تظلم و داد خواهی نشده ام زیرا شما را ما فاقد همچو صلاحیت بزرگ می بینم، همچو تذکر شما کاملاً بی ضرورت است."

با اطمینان کامل برایتان عرض کنم من این صلاحبت را داشتم که شما را از پورتال خارج کنم و حالا هم آن صلاحیت  را با وجود عذر و زاری شما

(اکنون من دست تظلم و داد خواهی را دراز میکنم تا در موارد فیصله های قبلی ویب سایت افغان جرمن، ابراز نظر عادالنه و فاضالنۀ برله یا برعلیه خود را ابراز داشته و به همچو دبل ستیندرد، پالیسی ویب سایت، پایان بخشند)

دارم که برای شما اجازه نشر مطالب داده نشود.

بااحترام

سیدهاشم سدیدجدید29.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​محترم داکتر صاحب اکبری عزیز، 

برای سهولت در فهم مطالب شما و ارائه جواب مناسب به آنها، بهتر است هر سخن را بطور جداگانه مورد ارزیابی قرار بدهم؛ 

1- لازم به یادآوری نبود، من می دانم که شما نه از من و نه از "هیچ" کسی دیگری رسما"، و با صدور دعوتنامه ای، نخواسته اید که نوشته های شما را بخوانم. اما آیا گفته می توانید که چه امری شما را وادار به نوشتن می کند؟ کدام یک نویسنده ای را دیده اید که از کسی یا کسانی دعوت نموده باشد، بدون یک علت و استثناء، که نوشته وی را بخواند یا بخوانند؟ یک نمونه را به ما نشان بدهید!! 

هیچ یک این کار را نکرده و نمی کند؛ اما باز هم هر یک از ما، خواه واقعا" نویسنده هستیم و خواه نه، هرچند روز یکبار چیزی می نویسیم و غرض نشر به نشریه ای می فرستیم. در ذات همین نوشتن و فرستادن نوشته به جایی غرض نشر، محرکی نهفته است که میل به تبارز دادن خود (یک نیاز) نامیده می شود. و این نیاز را خواننده برآورده می سازد. پس من یا شما برای  رسیدن به این نیاز به یک یک انسانی دیگری نیاز داریم و همین که من یا شما نوشته خویش را بجایی می فرستیم، خود دعوت از مردم است که آن را بخوانند؛ چنانکه یکی از روانشناسان گفته بود:

"آدم در نهایت عاشق آرزو ها خود است" و آرزوی نویسنده خوانده شدن اثرش است؛ خواه برای تسکین امیال درونی اش یا خواه برای کسب پول یا شهرت!

2- من نوشته اخیر تان  را همین امروز برای اطمینان بیشتر از آنچه در مورد شما فکر می کردم، مطالعه کردم. اگر اجازه بفرمایید، من آن را تنها از نظر دستور زبان

 و املاء بررسی می کنم و نارسایی ها یا نادرستی های آن را برای تان می نویسم. 

تعجب است که نویسنده ای با شصت سال کار نویسندگی هنوز نیاموخته است، چگونه بنویسد. به انشاء آن کار ندارم.

3- فرض کنیم شما با آن دو کلمه هرگز برنخورده آید و آنها را در لغت نامه ای که یاد کرده اید هم نیافته باشیدد، آیا این کار دلیل قطعی به نبودن آن کلمات به طور کلی شده می تواند. یا آیا وجود کلماتی مانند فراقانونی، فرامنطقه ای، فراافکنی، فراگرفتن، فراتر رفتن، فرابخشی وووووو هم شما را من حیث یک نویسنده ای با تجربه و با عمر نویسندگی شصت ساله و عالمی اندوخته ها، نویسنده ای که دارای تخیل و مغز خلاق نیز باید داشته باشد، نینداخت که چنین کلماتی (فرادست و فرودست) هم می توانند وجود داشته باشند؟ 

4- آیا در نوشته من سخنی از کلمه "افغانستانی" به میان آمده است؟ من مناسبت آن را، همچنان داستان سیب را، با نوشته خود اصلا" در نیافتم!  آیا واقعا" من به چنین مطالبی اشاره کرده ام؟ خوب... چه عرص کنم؟! 

4 b - طراح، چه کسی است و آیا این داستان معقول و منطقی و از نظر راستی قطعی است، یا نه ؛ من با آن کاری ندارم. من تنها می خواهم بدانم که ارتباط آن ها با من چه است؟! 

5- نه! شما باید هر انسانی را برای حرفی که زده یا عملی را که انجام داده است، مورد استنطاق و مواخذه قرار دهید، نه اینکه هر کسی را از راه کش کنید دزد گفته شانه هایش را بسته کنید و شامل گروهی بسازید و به زندانی بیفکنید‌ جناب داکتر صاحب.

6- با همه کوشش، نوشته کمی طولانی شد. معذرت مرا بپذیرید.

7-  نویسنده ای که شصت سال نوشته باشد و بیشتر از شصت سال مطالعه نموده باشد (چون لازمه نویسندگی مطالعه فراوان است)، فکر نکنم که به کتابخانه ای نیاز داشته باشد. مگر آنانی که ساعت، دو ساعت در رادیو ها و تلویزیون ها مصاحبه می کنند، پشتاره ای از کتاب های خویش را با خود می برند؟ 

شب تان خوش! 


محمد یونسجدید29.11.2023امریکا http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

برادر عزیز و گرانقدر محترم الله محمد:

امیدوارم که در صحتمندی کامل به سر برید. با دانش و فضلیتی که دارید، جناب شما می توانید آقای مومند را رهنمائی نموده تا از توهین و دشنام به مردم و خانوادۀ آنها خودداری نماید، بالاخص نام بردن از مادر و خواهر یک شخص نه تنها خلاف کرامت انسانی است، بلکه شاید هم با روحیۀ "پشتونوالی" در تضاد قرار گیرد. بازی با کلمات نیشدار و طعنه دادن با الفاظ ظاهراً مودبانه، یک فرد را دانشمند جلوه نمیدهد.  معلوم میشود که آقای مومند سخت در منجلاب عقده و حسادت گرفتار است که صرف جناب شما می توانید او را از این حالت ناگوار نجات دهید. صد های موضوع سیاسی،  اجتماعی، تاریخی، ادبی و عرفانی وجود دارد که آقای مومند باید در مورد آنها تحقیق کند و بنویسد تا یک عده از هم وطنان ما از "دانش و فهم" شان بیاموزند، نه اینکه از آقای مومند توهین و دشنام بشنوند.

آقای مومند حداقل لیسانس دارد که به سویه افغانستان عالیترین درجۀ تحصیل است. نمیدانم که جوانان ما چه برداشت از کلمات توهین آمیز و جملات بندی های حقارت آمیز آقای مومند خواهند داشت؟ با این سن پیشرفته و "دانشی" که دارد، چه زمانی آقای مومند خواهد توانست راه خیر و فلاح را در پیش گیرد؟ آقای مومند از توهین و دشمنان یک فرد که رهائی می یاید، فوراً به جان شخص دیگر می افتد. ناگفته نباید گذاشت که میهن دوست و خاک فروش در هر قوم و طایفه سراغ شده می تواند و هیچ کسی حق انحصار میهن دوستی را ندارد که دیگران را متهم به خیانت بسازد. اشخاصی را می شناسیم که با دشمنان کشور ساختند و جبهه جنگ را به نفع دشمن ترک کردند. آقای مومند راه و روش کارکنان جریدۀ مزدور امید را در پیش گرفته است که هر مخالف خویش را دو و دشنام میدادند تا بار دیگر جرأت نتواند علیه آنها حرف بزند. حال آن زمان گذشته و هیچ فردی از فرد و یا افراد دیگر ترس و هراسی ندارد که نتواند به همان سطح جواب بگوید، صرف نظر از اینکه جانب مقابل چه لغات پر طمطراق استعمال می نماید.  یقین دارد که رهنمائی شما برادر بزرگوار در تغییر راه و روش غیر معمولی آقای مومند موثر واقع شود و او را در مسیر مثبت و والای انسانی هدایت خواهد کرد. 

با تقدیم احترام

محمد داؤد مومندجدید29.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

خدمت اندیشمند محترم شاغلی نبیل عزیزی

بعد از ابراز سلام محمدی

اولتر از همه باید خدمت تان به عرض برسانم که تحریر رسالۀ من معنون به «عرایض و توضیحاتم خدمت مجریان محترم افغان جرمن» به استقبال مضمون همکاران کار قاموس کبیر افغانسان، تحت عنوان«به پاسخ مقالۀ جناب محمد داؤد مومند، تحت عنوان قاموس کبیر افغان جرمن یا افغانستان» نگاشته شد و ارتباطی به نکات مطروحۀ تان درین دریچه نداشت.

اینکه تیم محترم همکاران قاموس کبیر، رسالۀ متذکرۀ مرا، مانند مضمون قبلی ام، قابل تأمل، تحقیق، نجوی «تلفظ نجوا»، و مشاجره میدانند و یا نه؟

مربوط به آن ذوات دانشمند متبحراست.

آنچه که محور مناطقۀ رسالۀ مرا، طوریکه عنوان آن، توضیح میدهد، نحوۀ  درج مطالب در قاموس کبیر، صرف متکی به ذوق و وسعت دانش ذوات معدودی است، که کلید دار این گنجینه یعنی قاموس میباشد.

تذکر و توضیحی بر کلمۀ «فیز» که جناب شما در تبصرۀ اخیر خود عنوانی این قلم، متذکر شده اید ، به خاطری در رسالۀ من تذکر یافته بود، که تیم همکاران قاموس مؤکداً بر آن تأکید فرموده بودند.

آمدیم به تأمل و توجه به ارتباط نکاتی که جناب شما در تبصرۀ دریچه یی اخیر تان متذکر شده اید:

یک – طوریکه در رسالۀ متکرۀ خود به وضاحت نوشته بودم کلمۀ «فیز» یک کلمۀ انگلیسی است، نه کلمۀ محتملاً فارسی که فرهنگ عمید آن را، تعبیر نموده است.

کلمات انگلیسی ممکن در السنه فرانسوی، روسی، جرمنی و یا زبان های دیگر به اصوات متفاوت، تلفظ گردد چنانکه جناب شما از تلفظ کلمۀ «فیز» در زبان جرمنی به (فاز یا فازی) یاد آوری نموده اید، اما عرض این است که زبان انگلیسی، یگانه زبان قبول شدۀ جهانی است، و معیار تلفظ کلمات انگلیسی، خود زبان انگلیسی است، نه جرمنی و یا السنۀ دیگر.

من تلفظ این این کلمه را به شکل «فیز» در اخبار امریکا میشنوم و طرز تلفظ «فاز» را در اخبارایرانیان.

مطبوعات ایرانی  کلمۀ جهانی «دالر» را «دلار» ساخته اند و کلمۀ «فیز» را «فاز»

به قول مرحوم گویا اعتمادی:

زبان در ایران زبون شود

دوکان در ایران دو کون شود

بدبختانه مرض تقلید اصطلاحات ایرانی و طرز تلفظ بعضی کلمات به لهجۀ، ایرانی چنان دامنگیر نویسندگان ما شده که باید آن بی فرهنگی به حسب آورد.

من در نوشته های تمام نویسندگان ویب سایت معظم افغان جرمن، به استثناء داکتر صاحب سید عبدالله کاظم، نویسندۀ دومی را نمی بینم که به این مرض ساری تقلید، مبتلی «تلفظ مبتلا» نباشد.

دو: کلمه مرز. این کلمه در افغانستان اصلاً متداول نبود، و مردم ما همیشه، از اصطلاحات سر حد و سرحدات کار میگرفت، مانند سرحد  شرقی یا غربی و یا هم سرحدات شرقی و غربی و غیره.

آمران سرحد به نام سرحدار یاد میشد، نه مرزبان

ما سرحد داران میگوئیم و ایرانیان مرز بانان

ما در کشور وزارتی هم بنام  وزارت سرحدات داشتیم، نه وزارت مرزها.

اما ترکیب کلمات «مرزبوم» متفاوت از کلمۀ مفرد سرحد است، و در زبان دری متداول بود و است.

سه :کلمۀ لوله – استعمال کلمه «لوله» در کشور ما اصلاً متداول نبود، و کلمۀ «نل» طوریکه جناب شما از آن یاد آوری نموده اید، به هیچ وجه، معادل کلمۀ لوله شده نمیتواند.

کلمه درست این کلمه «پایپ و پایپ لاین» انگریزی است، مانند پایپ لاین گاز و مواد سوخت.

ایرانیان آن را لولۀ گاز میگویند و هرگز از اصطلاح پایپ لاین استفاده نمیکنند.

کلمۀ لوله در جامعۀ ما به مفاهیم متفاوت، از لولۀ ایرانیان موارد استعمال داشت. همین اکنون به خاطرم رسید، زمانیکه فرزند بزرگم،در دورۀ کودکی سر برادر کوچک خود عصبی میشد، او را «کله لوله» خطاب میکرد.

تحریر فرموده اید:« آنچه در مورد قوش تیپه مورد قبول شما نیست، حق مسلم شماست.

مورد استعمال حق مسلم را درک کرده نتوانستم، اگر منظور تان طرز تلقی و نظر من باشد، نظر من باید متکی بر «فکت و یا فکت ها» باشد، نه ذوق و یا سلیقه خودم.

گرانقدرم ! انتقاد این قلم درمورد تاریخچۀ قوش تیپه در نوشتۀ شما، که ممکن شما آنرا به «حق مسلم من» تعبیر نموده اید، متکی بر کاملاً سطحی تیر شدن تان، ازتاریخیچۀ این کانال است و ارتباطی به ذوق یا طرز تلقی من بهم نمی رساند.

چهار: تحریر فرموده اید:«از اینکه چرا اجازه نشر مطالب را در افغان جرمن ندارید، این سؤال را از خود کنید!!!!!!!!!!!!!!

اغای گلم شاغلی نبیل عزیزی! من هرگز از شما در زمینه طالب تظلم و داد خواهی نشده ام زیرا شما را ما فاقد همچو صلاحیت بزرگ می بینم، همچو تذکر شما کاملاً بی ضرورت است.

در اخیر فرموده اید:(بیشتر نمی خواهم که با شما محترم تبادل نظر کنم چون متأسفانه دانش شما را ندارم.)

طوریکه ملاحظه میگردد در تمام موارد بالا جناب تان به اندازۀ کفایت زمینۀ نجوی و اختلاف نظر را تان ابراز داشته و جایی برای نجوای بیشتر باقی نمانده است.

ضمناً لکچر و رهنمایی و تنویر شما در مورد علم و دانش، به این کمسواد، مبین علم و دانش و فضیلت و تبحرعلمی جناب عالی است.

این قلم هم به مشی مماثلی، آرزوی تداوم کوچکترین مناطقه را با شما ندارم، زیرا کم سوادی من در برابر اندیشمندی و تبحر علمی، جنابتان این شعر استاد خلیلی را، در وصف شعر و نثر استاد پژواک به یادم میآورد:

نثر من در پیش نثرش چون خَزَف پیش گهر

نظم او پهلوی نظمم همچو گل پهلوی خار.

با عرش تشکر   

محمد داؤد مومندجدید29.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ذوالسانین پیاوړی او ژور لیکوال شیر ساپی صاحب!

سلامونه او نیکی هیلی ستاسی خدمت ته په عرض رسوم.

ستاسی د مینی، لطف او د نظر د حسن او ښایست نه رنګین پیغام می تر لاسه کړ، ستاسی غوندی د یوه علمی او ادبی شخصیت ستاینه، زما د زړه د قوت او احساس د جسارت مشوق ګرزی، دا هغه څه دی چی زه یی د حق بین او حق پالونکی وطنوالو او د علم او د معرفت د خاوندانو نه هیله لرم، تاسی لمړی ادبی او علمی شخصیت یاست چی زما هیلی ته مو د لبیک وویلو، او پدی توګه مو ماته ویاړ او افتخار را به برخه کړ.

ستاسی د علمی تبصری ټول اړخونه په حقیقت کی د کاڼی کرښی دی او منکر پری اعتراض کولای نشی.

ستاسی امر  د پښتنی شخصیت او پشتونوالی د سمبول، محمد ګل بابا په مورد کی  مطاع دی، د لوی محمد ګل مومند به مورد کی ما د لوی علامه رشاد صاحب او غښتلی ژب بوه پوهاند زیار لیکنی په دی سایت کی خبری کړی٬ دی سلسلی ته زه دوام ورکوم .

یو ځل بیا ستاسی د ذره نوازی نه مننه کوم

ګلونه

محمد داؤد مومندجدید29.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​شخصیت روشن ضمیر استاد الله محمد خان گرامی!

بعد از عرض سلام و ارادت

مولانا میفرماید:

ما از پی سنایی و عطار آمدیم

اگر این قلم جسارت گفتار را از استاد و دوست بزرگوارم پوهاند صاحب فضل ربی پزواک و سید اصیل و بابای  مبارزان ملی سید خلیل هاشمیان (جامعۀ ما پر از سادات کم اصل بود و است، مانند سید عبدالله وزیر دو سره سردار صاحب و پسر ابو جهلش سید عیدالاله معاون سردار صاحب ، میر غلام محمد غبار بی خدا و ملحد ،میر صدیق بی فرهنگ، سید عبدالله نمرود،  قوماندان محبس پلچرخی، سید مخدوم رهین ایجنت ایران و ده های دگر) آموخته ام.

قوت منطق و استدلال خود را ملهم از فهم و دانش دو شخصیت روشن ضمیر یعنی استاد الله محمد خان و استاد معروفی میدانم.

با عرض تشکر و امتنان 

دوکتور محمد اکبر یوسفیجدید29.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم سید هاشم سدید!

سلام تقدیم می دارم.

باور کنید که من هیچگاه نه از شما و نه هم از کس دیگر تقاضا کرده ام که آنچه نوشته ام بخواند و یا مهر تأئید بر آن بکوبد. با این همه «نظرات فلسفی» و هم تصورات «درونی» و «بیرونی» شما و باورمندی شما به «روانشناسان» و غیره که تا چه حد علمی و قابل باور است، یا نیست کاری ندارم. من به فرهنگ علوی از فارسی به آلمانی مراجعه کردم. «فرود» و «فراز» وجود داشت. اما «فرودستان» و «فرادستان» و هم «فراد» در آن فرهنگ وحود نداشت. فقط سوال شد، که به کدام زبان است. در عین حال گفتم که از بیش از شصت سال مفاهیم «نشیب و فراز» از دورهٔ مکتب شنیده بودم. من این همه نا آرامی ها را در مورد «افغان»، «افغانی» و «افغانستانی» می شنوم، اما برای من  مزاحمت خلق نمی کند. اما ممکن کسانی باشند که بطور نمونه خطاب «افغانی هستید؟» و یا «افغانستانی»، عکس العمل نشان دهد . یک زمان، یکی از فیلسوفان چنین ابراز نظر کرده می گفت: «فکر می کنم که تفکر را انسان از مغز خود آغاز نکرده است و مثال می دهد وقتی درخت سیب را دیده و احتمالاً که گرسنه بوده است، بناءً ممکن فکر کرده باشد، که این سیب را برای خوردن از درخت بکند یا نه» امید است فکر نکنید که من خودم  را طراح این چنین کلمات معرفی کرده باشم. من آنچه را تا حد توان اظهار می کنم، که از مفاهیم استخراج کرده بتوانم. برایم مهم نیست که چه کسی گفته است. اگر از اسم مبارک شما و «بیگ...» که به لاتین ذکر شده بود،  یاد شده است، فقط هدف «آدرس» بوده است. نمی دانم که باید تحت چه علامت می گفتم. باز هم موفق باشید متخصص زبان نیستم و کتابخانهٔ بزرگ در اختیار ندارم. با احترام، یوسفی

سیدهاشم سدیدجدید29.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم دکتور محمد اکبر یوسفی بسیار عزیز، با همه لطفی که شما عزیز در آخرین سطور نوشته تان نسبت به من ابراز داشته اید، با احترامی که یک انسان باید نسبت به یک انسان داشته باشد، و با آنکه افتخار آشنائی حضوری و غیابی یا کتبی با شما را نداشته ام، حتی از شما به استثنائی یک نوشته، نوشته دیگری را هم نخوانده ام، با حرمت تمام، به عرض می رسانم که هر دو لغت در زبان فارسی وجود دارند و شاید در قاموس کبیر هم موجود باشند. شما محترم واقعیت را بیان نمی کنید. اگر به فرهنگ های مختلفی که وجود دارند، مراجعه می کردید، حتما" آنها را می یافتید و با معانی آنها هم آشنا می شدید که یکی ناتوان و فقیر و نادار معنی می دهد و آن دیگری متضاد آن؛ ترکیب دو کلمه ای که در زبان دری هم وجود دارند؛ فرا و فرو با معنای غیر از معنای فراز و فرود! اگر منظور فرهنگ های زبان دری باشد، چند تا فرهنگ بزرگ و قابل اعتماد در این زبان وجود دارد. قاموس کبیر، که (خو) هنوز در حال جان گرفتن است و در حال به پا ایستادن. 

علاوه بر این:

این را هم باید حضور مبارک تان عرض کنم که من هیچگاهی مخالف استقراض زبانی نیستم. چون می دانم که در جهان ما انسانها، با استمرار تکاملی که ناگزیر از پذیرفتن آن هستیم، دور بودن از دیگران و تنها زندگی کردن نا ممکن است. جدا بودن یک انسان از سائر انسانها، یا جدا نگهداشتن یک ملت از سائر ملتها نه تنها  غیرعاقلانه، که دیوانگی، ناشدنی و تیشه به ریشه خود زدن است. پیشرفت در کل امور، همینطور غنا بخشیدن به فرهنگ و تکامل زبان پا به پای همه تغییرات جهانی، برای آنهایی که در فکر رشد، تکامل و وجاهت زبان و ادب و فرهنگ هم هستند، ضرورتی است که نمی شود از آن به سادگی و کم عمقی فکری گذشت. کلمه دکتور را آیا پدر بزرگ پدر بزرگ جد من و شما محترم می دانستند که که چه معنا می دهد؟ 

من از جمله انسان هائی هستم، که همان گونه که کلمات ژن و ژنوم و دی ان ئی و کدون ها و پرونئین و نولژین و و و و و و  و دموکراسی و فاشیسم و راسیسم و سوسیالیسم وووووو  و قشلاق و اُشلق و "آردلی" و چای و سماوار وووووو را از دیگران می پذیرم، هر آنچه را خواسته باشم به میل خود و بنام یک انسان آزاد، با حقی که هر فرد دیگری در این خاک د در جهان برای انتخاب آزاد دارند، رد و یا قبول کنم، مگر اینکه فرادستی جباری (زورمند و مستبد و اربابی و ملکی) با زور این حق خدا داد و قانونی مرا با بریدن زبان و شکستن قلم من، از من بگیرد. 

چنین نظری را (استفاده از کلمه احمق، حتی به طور ضمنی و استعاره ئی) از یک انسان تحصیل کرده، که می تواند نسبت به انسانهای عادی و کم تحصیل و کم  عمق، خردمندانه تر یا فرهیخته تر باشد، بخصوص از یک روشنفکر آزاده، که نسبت به روشنفکرانی که صفات نسبتی مختلف به دنبال نام های شان می آورند، بازتر و بهتر فکر کند، من یکی انتظار نداشتم. 

جناب داکتر صاحب، آگاهی از درون می آید، نه از بیرون، البته با تعمق و تحلیل و تطبیق آن با در کارخانه مغز با داشته های فکری دیگر، هر چند خاستگاه آن بیرون است! 

روز تا خوش

دوکتور غروالجدید29.11.2023ویاناhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AT.PNG


زه پوهیږم چی د  افغان جرمن کمونیستانو پا‍ڼه به د ما کومنټ   نشر نکړی او زیات کمونیستان اوس د پنجابی پاکستان تر پاملرنی او د امریکا په ډالرو تربیه شوو قدیانیو طالبانو تبلیغاتو باندی خپلی چټلی کمونیستی حنجری چیری کوی لکه چاپلوس کمونیست   ع واحد حيدرى ، دی خائنینو او ددوی  خرڅ شوو کمونیستی ځنځپو  مسلسل افغانستان خرڅون ته وړاندی کړۍ اما غیرتی ملت ډیر ژر ورباندی اګاه شوۍ او  دوی  ئئ له مینځه وړی دی اما ددوی چټلو پاتی شونی اوس د پنجابی پاکستان غلامو قدیانیو طالبانو ته د افغانستان لپاره د نجات  چټلی چیغی وهی او یقینآ  دی خرڅ شوو ته به علاوه روسی روبلونو ( روسان دی قدیانیو طالبانو سره اوس ښه اړیکی لری )  ته پنجابی کلداری به هم ورکول کیږی دا چټل میراث دی خرڅ شوو ته میراثی پاتی شوۍ دی ، خرڅ شویه خړوسه وردکیه د تاسو چټلی خائینی بغاری  کثیفو  پنجابی پاکستان له خوا تربیه شوو قدیانیو طالبانو ته به مثبته نتیجه ورنکړی او تاسی کمونیستی مکروبونه به د پنجابی تربیه شوو قدیانی سره  له مینځه تلوونکی وۍ !!!!
په ۱۹۸۱ کال کښی ملی خايین خلیلزاد ( د غلیسی امریکا له خوا د طالبانو مدرسو لپاره د پنجابیانو سره ګډ  مؤ‍‍‍ظف وو او خلیلزاد خائین په خندا سره ویل چی افغانستان کښی باید افراطی اسلام د روس مقابل کښی موجود وی او هغه وخت د تاسو فامیلو اعضاو روس ته وردکی ګوله او ددی روسی غلامو مرتجع پاتی شونی اوس پنجابی پاکستان تربیه شوو خچنو خائینو ږیرو غلامی  باندی افتخار کوی !!!!!  


محمد داؤد مومندجدید29.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

لیونی سردار ثانی و نباش مسلکی قاسم جان باز منگلی!

بخوان و بدان که:

یک – نثار کردن دو و دشنام و اهانت و اتهام و کفن کشی و زیر پا کردن تمام موازین اخلاقی انسانی، اسلامی و افغانی، کار آدم های کچه و بی سویه و بازاری است.

لیونی سردار ثانی و کفن کش سیاسی، قاسم جان باز منگلی!

بخوان و بدان که:

تعرض و کفن کشی و نباشی و قطار نمودن اکاذیب مفتری و دروغ های شیطانی تو علیه پدر بزرگوارم، خلاف تمام اصول و معتقدات انسانی و اسلامی، مؤهن تر و شنیع تر و قبیح تر از شغل زنانی است، که به فروش صورت و سیرت خود میپردازند.

اینکه نشر این همه طومارهای اهانت و اتهامات تو، منتشرۀ ویب سایت افغان جرمن، از طرف کمیتۀ تحریر و زعامت آن ویب سایت قابل توجیه است، آن را باید فاجعه وتراژیدی مطبوعاتی خواند.

ویب سایت بزرگ افغان جرمن، همزمان با دستی، گلی را پیشکشم نمود و با دست دیگری مدفوع قاسم باز را به رویم مالید، و یک اندیشمند کمیتۀ تحریر، در پاسخم تلاش موجه ساختن آن عمل شنیع را نموده به نصیحت پدرانه پرداخت.

لیونی سردار ثانی، هتاک حرفوی، قاسم جان منگلی!

بخوان و بدان که:

گفتار نا هنجار، دروغ های بیشمار، و افرازات زهر مار، کژی پندار، بد سگالی عمل و کردار تو، ثابت میسازد که تو یک منگلی کم اصل و به اصطلاح مردم ما «دیسی» هستی.

در هر گروه و قوم و جامعه، مخلوق کم اصل، با فطرت خسان و ضمیر ناپاک عرض وجود میکند. «بهرام» پسر داهی بزرگ، خوشحال بابا از همین شرف باختگان بود.

لیونی سردار ثانی، کژ اندیش فطرتی، قاسم جان منگلی!

آیا لچکی های خود را علیه مو سپید بزرگوار و واجب الاحترام و بابای مبارزان ملی و سید اصیل استاد سید هاشمیان را به خاطر داری که در برابر بد اخلاقی هایت چه نوشت؟

استاد هاشمیان که تاریخ زندۀ افغانستان بود، در جوابت نوشت که باز محمد منگلی، مخبر و جاسوس سردارهاشم خان بود.

اینکه بعداً در نوکری والاحضرت سردار داؤد خان به همان وظیفه اشتغال داشت، یا به یک وظیفۀ شرافتمند تری ارتقاء نمود، به خداوند معلوم است.

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس

تا کس نکند رنجه به در کوفتت مشت.

شیر ساپیجدید29.11.2023مونیخhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

عزتمند، هڅاند او ګران مومند صاحب سلام !
د افغان جرمن آنلاین د مجریانو ته منسوبه د لوستلو ارزښت لرونکی لیکنی ارزول آسان کار ندی؛ داچې  د ښه بيان او تیزې ژبې (قلم) خاوند یاست په تاسو ویاړم.
په دغه د بلاغت او فصاحت نه ډکه لیکنه کې دوه ټکي د پاملرنی وړ ګڼم:
لومړی ـ د احسان لمر او نورو آریا پرستانو چې دافغانانو په بهرنۍمطبوعاتو کې په بې مسئولیتې لیکنې کوي؛ ستاسو ګیله پر ځای وینم. «حتی از قلم یک دانشمند پشتون تبار، در زمینه اعتراضی شنیده نشد»
ښاغلی مومند ! اوس دافغانانو نشرات اکثرآ په څيړني ولاړ ندي اواکثره ويب پاڼي مسئول مديران يا خومنفي پروپاګند تشويقوي اويا خو دغه تکليف نه مني چې ديو شخصيت په هکله څه خبري ليکل شوي وي دهغو دحقانيت په برخه کې  لږ څه څيړنه وکړي . نتېجه يې داده چې اوس افغان نشرات نه يواځي داچې ټيټه سويه لري بلکه هيڅ شخصيت يې ثابت ندي پريښي او ازادومطبوعاتو ته يې بدنوم ورکړي د دغسي منفي نشراتو توجه د پښتنو ته هم ډېره شوېده.
ګران مومند صاحب ! ترډيره حده له پښتنو سره د دوي ددښمني او يو څه په سياسي فلسفه کې د دوي دبي خبري محصول ده؛ او دغه  ستمي ډلي نېمه  تيوريسنان اصلآ په سياسي فلسفه کې نيمه بيسواده دي.
مونږ نه غواړو چې له دغو بي ادبه نيمه باسواد او له  دښمني نه ډک منتقدينو سره ناندري  ووهو.
دویم ـ د ارواح ښاد محمد ګل مومند د ژوند او مبارزې څیړنیزه لیکنه په قاموس کبیر کې د خپرولو پوری موکول او تړل لازم نه وینم. دا لیکنه باید ژر نشر شئ.
هــــــو محمد ګل مومند  دپښتو ژبي تعميم غوښت د ملي هويت په تعين كې د ژبې موضوع ډېر اهميت لري. خو سره لـه دې چې ژبه د ملي هويت په تعين كې د ملي ټولنې په جوړېدو كې په عمل او تيوري كې لوى رول لري، د افغانستان ځينې  روښان فكران او سياسي ډلې د پښتو لـه تعميم سره حساسيت لري. په افغانستان كې همدا اوس د ملتپالانو د بې اتفاقۍ يو لوى عامل د ملي هويت او ملي ژبې د تعميم مسئله ده. هر كله چې د پښتو د تعميم غوښتنه كيږي، ځينې خلك دغې غوښتنې ته فاشستي غوښتنه وايي.
دا مفصل بحث د فلسفی زندګی په مقالاتو کې خپریږي.

په درنښت ش. ساپی

دوکتور محمد اکبر یوسفی29.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​به ادارۀ محترم نشراتی آریانا!

سلا و احترام تقدیم است. همین لحظه تصادفا" متوجه یک تبصرۀ آقای "سید هاشم سدید" و "بیگ..." متوجه شدم. در آن متن دو کلمه چون "فرودستان" و "فرادستان" زیر چشم آمد. به فرهنگ علوی مراجعه کردم. این کلمات را نیافتم. فقط کلمۀ " فرود" را یافتم. کلمۀ "فراد" هم وجود نداشت. نمی دانم این چنین کلمات در کدام زبان است. با اینکه این آقایان دارای چه نظر هستند غرض ندارم. در اضافه از شصت سال قبل افاده های نشیب و فراز شنیده بودم. نمی دانم که آیا اینها به زبان  به ریشخند برخورد می کنند و یا اینکه خواننده ها را احمق فکر می کنند. با احترام، یوسفی. 

Hazarzbek Tajiashtun28.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم قاسم باز در لیمیت تعیین حد و حدود مشکل دارد:

دوستی که دیگر با ما نیست در ارتباط به دفاع انی, احساساتی و  پرزور همیشگی اقا قاسم باز از مرحوم داود خان, برایش  توصیه نمود که برای درک بهتر, چگونگی رول و ارتباط ایشان با فامیل شاهی افغانستان, دیدن سریال فلم Dallas را ادبانه برایش تجویز نمود. بعد از ان [سپارښتنه] قاسم باز قهرا خطاب او را خورد ساخته گفت که, برای اولین بار تشناب را در اروپا دیده است.

در یاد او که صد مشت خورد و حتی اهی نکشید, یاد اوری باید نمود که در منطقه پل شریک راست انها یک تعداد را "د ټوکی زوی" و در پلوان طرف چپ شان "چوزدور" می نامیدند. این دو لقب را مزدوران خانها منطقه, که حاضر نبودند نظافت اطفال باداران خود را پاک نمایند, به ناظران انها نسبت میدادند.

من از بسا جهات با محترم داود مهمند هم نظر نیستم ولی قبرکنی مرحوم پدر او به احساس هر عادل بر میخورد. افزون بران صدها صفحه را که مهمند صاحب تجزیه و تحلیل نموده قاسم باز را نشاید, نباید و نتواند در ان سطح با قلم قدم گذارد. بنابران بازی عادلانه نیست. نا گفته نباید گذاشت که شخصا چنین کته گوری خورد سازی کاری را رد می نمایم.


سیدهاشم سدید28.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با معذرت از زحمت مجدد بیگ عزیز. علت آن سوال تنها بخاطر اقناع مغز متجسس خودم بود، نه اینکه خواسته باشم باعث دلگیری شما عزیز شوم؛ و آنهم صرف با دیدن نام کنر، از میان آن همه محلات و نواحی ستمدیده و  عقب مانده در کشور و کلیت جمعیت متالم آن. 

با پوزش مجدد روی تان را می بوسم و دستان تان را با گرمی می فشارم. 

باید اعتراف کنم که در دوران کم و بیش پنج دهه ایکه در رسانه ها گاهگاه حضور مییابم، اولین باری بود با هستی ای چنان بافرهنگ، گرانمایه، مودب و باحوصله روبر و شده ام. 




نبیل عزیزی28.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم شاغلی مومند  سلامونه!
نوشته آموزنده شما را مطالعه نمودم، قلم تان رسا باد!
آنچه در مورد قوش تیپه مورد قبول شما نیست، حق مسلم تان است، چنانچه دوستان تذکر دادند، روی معرفی قوش تیپه کار می نمایند،  شاید در معرفی و تاریخچهٔ جدید سوالات شما حل گردد، باز هم اگر کدام کمبودی موجود بود، به کمک شما تکمیل خواهیم نمود و حالا روی آن بحث کردن به نظر من سودمند نه خواهد بود.

در مورد "فاز" یا "  فیز" باید عرض کنم که به زبان آلمانی هم فاز یا فازی Phase می‌گویند و در افغانستان هم ، یعنی ایرانی نیست، بهترین کلمه به نظر من "مرحله" است.

انتقادی داشتید در مورد "مرز" که گویا ایرانی است؟ نخیر ما در افغانستان هم از این کلمه استفاده می نمایم، به طور مثال "مرز بوم"  … شاید جناب معروفی بیشتر معلومات بدهند.
من زبان شناس نیستم،  صرف مطمئن هستم که کلمه " مرز" ایرانی نیست بلکه دری/پارسی است.

انتقاد دیگر در مورد کلمه  لوله بود.
لوله با نل فرق دارد، نل آب،  اما برای انتقال  مقدار بیشتر آب و در سیستم های کانال سازی، گاز، تیل، انتقال مواد فاضله……. چون قطر آن کلان است، لوله می‌گویند.

آنچه دوستان قاموس لطف نمودند مرا دانشمند خطاب کردند، که من به هیچ صورت سزاوار آن نیستم، اما از طرف شما به ریشخندی و کنایه  داخل قوس (....) به تذکر رفته.

توجه شما را به این نکته جلب میکنم، که تعریف دانشمند در فرهنگ لغت ها و فرهنگ های مختلف متفاوت است. در برخی از فرهنگ ها، دانشمند به فردی گفته می شود، که تحصیلات عالی در یک رشته خاص دارد. در فرهنگ های دیگر، دانشمند به فردی گفته می شود، که در یک زمینه خاص دانش و مهارت دارد، صرف نظر از اینکه تحصیلات عالی داشته باشد یا نه.
دانشمند کسی است که همیشه در کنار علم باشد!!!
از اینکه چرا شما اجازه نشر مطالب را در پورتال افغان جرمن آنلاین ندارید، باید برایتان روشن باشد و این سوال را ازخود کنید. نمی خواهم تکرار نمایم، حتی این روش شما هنوز هم ادامه دارد.
اگر کدام نویسنده مورد انتقادات شما باشد، به هر قیمتی که شده پورتال را یک نیش می زنید، برخلاف من شاهد نیستم، که نویسندگان محترم پورتال وبسایت آریانا افغانستان را مورد حمله قرار داده باشند، چون مسئوولیت هر نوشته به دوش نویسنده آن است.
از این بیشتر نمی خواهم با شما محترم تبادل نظر نمایم٬ چون متأسفانه دانش شما را ندارم.
به سلامت باشید

Hazarzbek Tajiashtun28.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
سیدهاشم سدید,

​بیگ عزیز، .... اما، این سوال من هنوز حل نشد که از فرودستان و تعدادی از فرادستان شریف کشور که بگذریم باقی همه به نوعی و هر یک به حد خود در آفرینش بیداد و درد ها در کشور سهیمند‌؛ ولی چرا شما تنها و فقط از همان یک گروه یا یکک فامیل  از آن ها همیشه گلایه دارید؟

محترم سدید صاحب گرامی, 

 با وجود تحلیل تکراری قبلی ام از مفهوم, سوال تان دلم را انی از دلخانه بیرون و چشم اشک ریخت. ولی با شناخت نوشتاری از IQ بلند شما, مغزم کنترول را بدست گرفته وادارم ساخت که شما حاشیه میروید, مجبور جواب را دوباره تکرار نمایم:

همه باز هم اکیدا تکرار می نمایم که همه گروها و شخصیت ها حال گزشته و حتی اینده که شما ازان یاد اوری نموده اید به استثنا تایتل ها امتیازی ودایمی پیر, سید حضرت و میر پدیده ها فقط و فقط موقتی استند که تاثیر بد انها هنگام با نبودن خود شان فروکش و ناپدید میگردد. هرگاه با دقت توجه نمایید, این جمله خورد و کم معنی نیست, تاثیرات موقتی و دایمی اجتماعی از هم فرق فاحش دارند!

مفهوم  کیش شخصیت سازی اکثریت مطلق پیر, سید, حضرت و میر پیشینه و ریشه استخباراتی داشته که در افغانستان با استفاده نادرست از باورها پاک مردم  برتران-ذاتی بنا بر حق-تولد از نسل به نسل به صورت دایمی میخکوب جاه زده شده اند. متاسفانه در حاکمیت ذهنی مسلط دو- بعدی در افغانستان این ها در صدر اجتما عی هر قوم طوری قرار داده شده است که تعداد وافر از گویا اغا- صاحبان در هر زمان  و مکان میتوانند ملیون ها بومی -  به شمول پشتون, تاجک, هزاره, ازبک و عرب - را در مسحوریت و مخموریت مریدوار تابع سازند. مردم مطیع در حرکت به جلو مشکل دارند.

لب و لباب سخن این است که این ها حتی خود نمی دانند اصلا کی هستند و از تست ساده  DNA ترسیده لرزان تتا می نمایند. ولی برای حفظ منافع در افغانستان پدیده تباه کن راسیزم/برتری ذاتی را ابدی نهادینه می سازند. جنایات عملی مفهوم برتری - ذاتی را که اکنون در جهان غیر از افغانستان محو شده است, قبلا در مثال ها جاپان, هتلر, برده داری و غیره خدمت تان تقدیم نمودم. خدا کند به سوال شما جواب داده شده باشد واین هم سوال ساده از شما: 
 
چرا و چطور اغا - بادار- صاحبان انهم فقط در افغانستان, همیشه در راس غذایی و اموزشی قرار داشته و مطرح بودن مجموعه تعداد شان به مراتب از تمام جهان عرب که از شاخ افریقا تا خلیچ فارس می رسد, بیشتر می باشد?


میرعبدالرحیم عزیز28.11.2023امریکا http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

برادر گرامی، محترم قاسم باز:

برای رفع یک ابهام، خدمت شما و سائر هم میهنان عرض کنم که نه من و نه جناب معروفی صاحب از زمرۀ مؤسسین سایت آریانا افغانستان محسوب میشویم. در زمان تأسیس این سایت فعالیت های نشراتی ما در جای دیگر متمرکز بود نه در سایت آریانا افغانستان.  البته که در زمان حیات مرحوم مغفور نوری صاحب، بار دیگر همکاری را با این سایت آغار کردیم کا تا حال ادامه دارد. 

با احترام

الله محمد28.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
دوست گرامی و برادر محترمم جناب مومند صاحب گرامی!
بعد از عرض سلام و احترام به شما محترم و آرزوی سلامتی تان از بارگاه ایزد متعال، "عرایض و توضحیات" شما محترم از مطالعه بنده گذشت.

چنانچه بار ها تذکر داده ام استدلال و منطق شما همواره در موضوعات مختلف طرف توجه و تایید بنده قرار گرفته و شخصیت فکری و معلوماتی هر کدام نویسنده در هر دو نشریه از سالیان زیاد برای بنده قابل احترام بوده و هر یک جا و مقام خود را دارد که مقام شما محترم در صدر بالایی افکارم بوده و است.

مهم اینست که ما بتوانیم در شرایط فعلی مخرج های مشترک را غرض نجات کشور از معظلات مختلف که روز به روز در سطوح مختلف زیاد شده میرود کم نماییم. غیر ممکن نیست و بایست دست بدست داد نه اینکه بر عکس. کسانیکه اشتباه نمودند و خاک شدند و خاک کردند ما را باید بیاموزند و اموخته هم اما باید اموختکی را عملی نمود که اصل هنر اینست.
عیش سر بسته داشت خاموشی

لب گشودن طلسم راز شکست

بیدل
زمری کاسی28.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

محترات و محترمین گرامی، غم کم دیدیم و میبینیم چه غم های شخصی و خانوادگی با غم های ملی ما و شما که بر مردم افغانستان از بدو تاریخ مستند از طرف غرب تحمیل شده که هنوز هم دوام دارد، این خطه هرگز آزاد نبود و نیست و نخواهد بود، دسیسه های غرب که به کدام سویه و با چه اصول خاص پیش میرود، باور نمایید که از تصور بالا است، که از طریق سازمان های سری پیش میرود؟ قرار معلومات یک فردی از امریکای جنوبی و بسیار خصوصی به کسی گفته بود که و مؤثق هم است که این همه اعمال ترور و غیره از طریق سازمان سرس سی آی ای در تحت رهبری سی آی ای پیش برده شده بود که حتی اعضای سی آی ای هم خبر نداشتند. و بسی اسرار دیگر که ما در خواب هم ندیده و نشنیده ایم. ا


ازین زد و خورد های بی حاصل درین پورتال ها غرب اکثریت استفاده میبرد. بیایید، کسانی که چتییات مینویسند و خود را مانند جناب احمقی حکم صادر کرده بود که نوشته های زمری کاسی را نشر نکنید! من جواب هم ندادم، و جواب معقول من خاموشی بود و این یک مثال عادی است. همه میدانند و میدانیم که همه ما به مرض روانی سایکوز جنگ مبتلا و رنج میبریم، برادران و خواهران با عذر که باید رشتهٔ تو بگو و مه بگو بسکلد!

سیدهاشم سدید28.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​بیگ عزیز، خوشحالم که قسمتی از نوشته قبلی من سبب رفع سوءتفاهم شد. اما، این سوال من هنوز حل نشد که از فرودستان و تعدادی از فرادستان شریف کشور که بگذریم باقی همه به نوعی و هر یک به حد خود در آفرینش بیداد و درد ها در کشور سهیمند‌؛ ولی چرا شما تنها و فقط از همان یک گروه یا یکک فامیل  از آن ها همیشه گلایه دارید؟ 

و یک نظر شخص به اجازه شما عزیز: فکر نمی کنید که همان نام قبلی تان، که متاسفانه یادم رفته، بسیار زیباتر و آسان تر بود نسبت به نام موجود و زبانشکن تان؟

 شب خوش و زندگی آرام

قاسم باز28.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​سروران ګرامی نهایت محترم هر یک ، جناب لالا انجینیر صاحب احسان الله مایار، جناب نهایت ګرامی داکتر رحیم عزیز، دوست مهربان حامد جان نوید ، استاد بزرګوار جناب معروفی صاحب، اقای محترم عارف عباسی و همشیره محترم ملال موسی نظام ، چون شما یان بشمول مرحوم معفور جناب نوری صاحب  از جمله اعضای موسس ویب سایت اریانا بودید . من هم به همین خاطر معرضه شکایت امیز را عنوانی شما محترمین نویشتم . تا  شب ګذاشته  نمی دانستم که بعد از وفوت اقای مرحوم نوری صاحب کی و کیها این ویب سایت را ګردانندګی میکند. من شخصآ از توضیحات داکتر صاحب بزرګوار جناب رحیم عزیز و استاد نهایت ګرامی دوست و اشنا بزرګان ما جناب معروفی صاحب جهان سپاس که به عرایض بنده توجو نموده سو تفاهم را مرفوع ساختند همچنان از ګردانندګان ویب سایت اریانا جهان سپاس که به نوشته  بنده اجازه نشر داد. شمایان بزرګان بنده را به تمام اوصاف میشناسید که من چی قسم انسان هستم حاجت به بیان نیست. من تا وقتیکه مورد تاخت و تاز قرار نه ګیرم ارام میباشم ولی  در مقابل اتهامات دروغ بردازی کتره کنایه حوصله ندارم . 


بګذارید داود مومند این معجون غیر مرکب تروشات تیزابی معده یی خود را بالای من و داکتر حیدری، حسن شرق ، حالا سید عبدالااله ، قدیر نورستانی و سردار محمد داودخان خالی کند، حق هم دارد بخاطر که این سردار محمد داودخان بود که به امضا مکتوب منفک کردن پدر داود مومند از وظیه رسمی به امضا داکتر حسن شرق بوزارت داخله و بعدآ اجرات و تعقیب ان مکتوب صدارت اعظمی توسط پدر سید عبدالاله وزیر مالیه زمان جمهوریت که در انوقت وزیر داخله بود دست شان را از کار دولتی  ګرفت انهم به اثر شکایات مردم ان والاها سبکدوش ساخته شد. من و جناب حیدری که مخلصین سردار داود هستیم باید زیر ساطور این میر غضب قرار داشته باشیم .

امروز عریضه طویل وی عنوانی ویب سایت افغان جرمن را خواندم بخدا زیاد خندیدم وی یک نفر را هم نګذاشته که در ان نوشته نیش نزده باشد ، باور کنید این ادم **** است .

محمد داؤد مومند28.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​دورۀ استنطاق سرداری به گودال تاریخ پیوسته است.

دورۀ استنطاق سردار قدیر و زیر داخله، سردار سید عبداله شداد ابن شداد و سردار صمد اظهر لعین ابن لعین، از مینوندال و تورن جنرال خان محمد خان و ذوات دیگر، به اسفل السافلین جهنم پیوسته است.

منجنیق آه مظلومان به صبح

سخت گیرد «سرداران» را در حصار

این سؤال تحکم آمیز و مملو از حقارت که: 

(نمی دانم مسولین ویب سایت آریانا کیانند جناب مایار، رحیم عزیز، حامد نوید، جناب معروفی، عارف عباسی، ملالی نظام؟ «خوب هرکسی که باشد مهم نیست»

و تداوم افرازات..............................

عجبا؟

کسی نپرسید که تو که هستی؟

سر پیاز یا قاعده پیاز؟

این تحکم سرداری متکی بر کدام قوت و قدرت استوار است؟

گویند کسی را که مربوط به قریه جولا ها بود، در قریه نمی ماند اما جولا میگفت که خر لنگ مرا در اصطبل خان در کنار اسپان تازی و بزکش جای بدهید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

شبه سردار صاحب بعد از شش سال به دریچۀ این ویب سایت وزین کله کشک نمود و با تحکم سرداری خواهان شناخت مجریان این سایت شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هموطنی که از زبان اژدها مانند شبه سردار صاحب هراس دارد ترسان و لرزان گفت که من دوست وفا شعار تو ام و دوستی من و تو به قول علام محمد خان فرهاد در ولسی جرگه  «لیم کاری سخت شده» و ارادت من خلل ناپذیر است.

 مبارک باشد، این دوستی خلل ناپذیر و انقلابی !

چشم بد دور.

ویب سایت وزین اریانا افغانستان به تمام مردم شریف و وطن دوست افغانستان تعلق دارد. این ویب سایت وزین مظهر نجابت و شرافت و دفاع از نوامیس ملی و منادی حق و حقیقت است.

برو و تشریف ببر به جایی که اجکام فرعونی و سرداری و دیمکراسی و اقعی و معقول در آنجا تا هنوز هم حکومت میکند.

بال بلبل دگر و بازوی شاهین دگر است 

Hazarzbek Tajiashtun28.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​تشکر سدید صاحب.

در ارتباط به وضع صحی که شما در نبشته اخیر تان انرا بیشتر وضاحت دادید, بنابران برداشت اولی من اشتباه بود. خطر نهادینه شده برتری- ذاتی در افغانستان از نظر من به حال خود باقیست که قبلا توضیح دادم.  در انتخاب جمله " زمین ها خود"..... و  "ما همه دهقان شدیم " هدفم از مردم بومی افغانستان/کنر بود و هیچ ارتباط شخصی با من ندارد. شما صحت و سلامت باشید. 

سیدهاشم سدید27.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب بیگ عزیز، 

_ نوشته (در واقع نوشته های) شما خود نماینگر کینه یا کدورت شما از کسانی است که به گفته شما دارای تایتل هستند؛ میر/سید. 

با این نوشته که شما عزیز به مصاف من آمده اید در واقع دانسته - ندانسته بر ریشه منطق خود تیشه زده اید. زبان تان می گوید نه، اما، قلم تان می فرماید: آره! 

شکایاتی که از برای از دست دادن دارایی های شخصی باشند، از روی غرض و کینه و از دست دادن سرمایه است. من اشتباه نکرده ام؛ پای کدورت و کینه ای ناشی از  مظلوم واقع شدن، از مسائل شخصی در میان است؛ شکایت ناشی از درد از دست دادن دارایی است! 

من فکر می کردم با یک انسان روبرو ام که درد مردم آزارش می دهد، یک روشنفکر واقعی، اما اینجا پای مسئله و موضوع شخصی در میان است. 

عزیزم با من در باب ظلم تایتل داران وقتی مباحثه کن، که شکایتی داشته باشی از روی درک بی داد و ستم بر همگان، آنگونه که "منی" دارای تایتل از آن ها شکایت دارم و با سخت ترین شیوه ها آن ها را بر زبان آورده ام. اما، شما اطلاع ندارد و برای همین است که آدرس را اشتباه گرفته اید. 

من به شما به عنوان یک انسان، که فقط برای رفع ستم و در برابر ظلم و جفای جفاکاران رنگارنگ قدعلم می کند، یا دهن باز می کند، نگاه می کردم، اما باتاسف... دشمنی شما با اهل زور و اجحاف ناشی از نطفه یک مسئله شخصی شماست، نه از درک درد و بیچارگی مردم‌، آنگونه که از لایه های زیرین کلام تان بر می آید. لایه هایی که به قول ویتگنشتاین همیشه حقایق را در خود نهان دارند. 

- ترس را شما در کدام کتگوری ( از نظر علم)  قرار می دهید؟ کدام یک از علوم در این مورد بحث می کند و آن را آنالیز می نماید؟ 

منظور من وقتی کلمه روانی را بکار بردم، این بود که وقتی شما با دین یا با صاحبان تایتل مشکل دارید، با بیان مشکل ها یا نارسایی ها یا کجرویی ها به مصاف اینها بروید و به تردید آنها بپردازید؛ اگر ترسی وجود ندارد؟

تصوری چنین گستاخی ای از من که شما را روانی یا دیوانه ( آنگونه که شما تصور نموده یا حدس زده اید) خطاب کنم، بسیار ظالمانه است! چنین معنی ای را من نپخته ام! 

هرچند سخن از اختیار کردن سکوت زده بودم، اما تصور دیوانه خواندن شما را برنتافتم. بناء" مجبور شدم این چند نکته را، هرچند من را بدقول هم بنامید، به شما عزیز بنویسم. 

در اخیر می خواهم معنی تکلعت تحلیل را از نظر فلسف منطق، نه از برای شما، بلکه از برای هر آنکسی که آن را از نظر فلسفه و منطق زبان تا حال  نمی داند، بیان نموده بنویسم:

<<تحلیل عبارت است از گشتن و یافتن همه اجزای یک سخن یا متن، و ارتباط دادن منطقی آنها باهم.>> 

و من با استفاده از همین روش، حدس زدم که شما گرامی، که از چندین سال فقط همین یک موضوع ورد زبان تان است‌؛ باید با این ها "کدورت" ی داشته باشید. 

زندگی خوش و بدون دغدغه برای تان آرزو می کنم. با تجدید احترام! 

الله محمد27.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​برادر عزیزم جناب محترم آقای نبیل عزیزی!

با عرض ادب و احتراما ت زیاد به شما مدیر مدبر  مجلهء فرهنگ و هنر، که هر شماره انرا از سر تا اخیر مطالعه می نمایم،   با نوشته اخیر تان بنده را زیادتر  مجذوب تفکرات بالای فرهنگی تان نموده تا این چند  جمله را بنام تشکری از نوشته صلح امیز اخیر تان بنویسم.

محتوای نوشته هر دوی ما مانند دو بردار و خواهر با هم  مطابقت کامل دارد اگر در شکل فرق داشته باشند. این خود نمایندگی از نزدیکی تفکرات اجتماعی ما دو نموده و لازم است در چنین موارد افکار خسته و رنج دیده همدیگر را مرحم نماییم. ملت ما ضرورت اشد به افراد مانند شما دارد که خداوند از بالینش شما را کم نکند.  

با اظهار تشکر ی دو باره از شما روی تان را از دور بوسیده شما را به خداوند کریم و رحیم سپاریده و سلام علیکم و رحمت الله و برکاتو می گویم. 

مشت خاکم، عشق، نا دانسته صیدم کرده است

ای حیا آبم مکن از ننگ صیادم مپرس

بیدل 

خلیل الله معروفی27.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 دوست و وطندار ارجمندم، جناب "قاسم باز"!

سلام و احترام تقدیم کرده و به عرض آن عزیز میرسانم، که من فقط یک همکار قلمی صفحۀ گرامیِّ "آریانا افغانستان آنلاین" هستم و تنها و تنها مضامین و کامنتهایم را جهت نشر بدین صفحه میفرستم؛ همان قسمی، که دیگر همکاران قلمی همیکنند. من شخصاً هیچ رولی در ادارۀ امور این وبسایت ندارم و کوچکترین مسؤولیتی ازین ناحیه متوجه من نیست!!!

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ ۲۷ نومبر ۲۰۲۳)


Hazarzbek Tajiashtun27.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​سید هاشم سدید

"  ..... طوری که هر انسان تیزبین از نوشته های شما در این خصوص ادراک میکند، شما محترم می خواهید حرفهایی را که سبب ناراحتی شما شده است، بزنید، اما بنا به ملاحظات شخصی یا اجتماعی - روانی نمی تواند آن را واضح بیان کنید. اگر این حرف ها را از سینه بیرون نریزید، بیگ گرامی، یقینا به سلامتی شما زیان می رساند. ....من بین ملا و شیخ و امام و آخند و پیر و مولوی و وووووو فرقی قایل نیستم; چه سلسله به پیامبر برسانند یا به خلفا و.... وقتی شخصی یا مورد معینی به گونه پیگیر با تندی محسوس مورد نکوهش قرار می گیرد، روان شناسان این کار را ناشی از خصومت و نفرت شخصی - خصوصی  عمیقی می خوانند. کدورت احساس دیگری غیر از نفرت نیست!... "

محترم سید هاشم سدید,

شما در کامنت تان من را به اصطلاح با پنبه حلال نموده  به عقده داری, غیر تعادل صحی/ روانی, کدورت, خصومت ,نفرت شخصی, داشتن مشکل با دین وغیره متهم نموده  انهم شمشیر زنگ زده را از غلاف کشیده تاپه زده اید.

وقتی اقا تید ترنر در سوگواری پدرش که در ارتباط به ناکامی بزنس خود-کشی نمود, با صدا بلند جنین گفت: یا این بزنس را به موفقیت میرسانم و یا هم عینا به روش اخر پدرم میرسم. امروز به CNN باید پول پرداخت تا اخبار را از چینل او شنید. وقتی مادری تمام بقیه عمر خود را در مبارزه به ضد دریوران نیشه که یکی از انها پسرش را درتصادم موتر کشت, وقف میسازد. وقتی خبر- نگار چینایی, ملیونر امریکایی اقا وارن بفت را در ارتباط به میراث دارایی ها مادی او به موسسات خیریه, متهم به داشتن عقده و کدورت,در ارتباط به پسرانش نمود. او به سادگی گفت که پسرانش تا اخر عمر کدام مشکل پولی نخواهند داشت و هرگاه بیشتر از ان میخواهند خود کمایی نمایند. چنین عملکرد ها مشت نمونه خروار انها را احساس شدید, ماموریت, مسولیت, و خدمت پیشتوانه میدهد نه کدورت, عقده و مشکل روانی که شما من را بدون کدام معاینه تشخیص صحی نمودید.

شما باز هم ملا و مرشد را با تایتل ها امتیازی پیر, حضرت, سید و میر به اصطلاح ایرانی ها, قاطی نموده اید. ملا ها متخصص مسایل دینی میباشند. ۴ دیگر ادعا جنیتیکی بی ثبوت است که  در افغانستان پیشینه انها عمتا تحت نظر فکتور  سیاسی/ استخباراتی  اورده  شده اند. انها اند که مفهوم برتری- ذاتی را نهادینه ساخته و به اساس ان وظیفه مخمور سازی جامعه را انهم فقط به اساس حق ولادت ابدی ساخته سیستم - کست کهنه هندوستان را هنوز هم در افغانستان ادامه می دهند. شما تاریخ جاپان که چینایی ها زنده را یخزده میساخت, هتلر که یهودان را در کوره اتش می سوزاند, و اعراب و اروپایان که سیاه پوستان رابرای قرنها غلام ساخت حتمی مرور نموده اید. هر ۳ مثال فوق انوقت یک نقطه مشترک داشت که اساس ان فقط روی  برتری-ذاتی استوار بود.

القصه, تا چشمان خود را باز نمودیم, زمین ها زراعتی خود را در کنرها به کسی از دست دادیم که بدون یک مرمی قشله رزمی انگلیس را نا بود, او اغا-بادار و ما همه دهقان شدیم. به مجرد امدن و با شروع بزنس استخاره, شاه ترقی خاه را با یک پف ساده از صحنه دور, ۷ ولایت - ولایات دیگر را قبلا برتران- ذاتی دیگرتصاحب شده بود - را در قبضه در اورده به سر هر خرمن در وقت رسد حاضر, ده-یک تولید را از ان خود ساخته, شکرانه در بدل لعاب دهن/ تف پرداخت/بونوس اضافی بود.
 
متیقن ام که شما میدانید, که نهادینه سازی برتری-ذاتی جلو پیشرفت را سد نموده و عقب مندگی را که مادر همه درد ها است در افغانستان تضمین می نماید. در اخیر هم یک سوال تکراری ساده از سدید صاحب:

چطور و چرا یک اقلیت تایتل-دار غیر بومی, که انها را در الگوریتم شمارش نفوس در افغانستان نمی توان شمرد, تقریبا نیمی از روشنفکران را تولید می نمایند?   

محمد داؤد مومند27.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​هم وطن ارجمند قاسم جان باز منگل

بعد از ابراز سلام محمدی

هموطن عزیز بخوان و بدان که از دشنام های مستمر و عدیدۀ تان کوچکترین عقدۀ در دل ندارم، اگر این دشنام ها به شما تلذذ روحی می بخشد و خواب تان آرامتر میسازد، نه تنها موجب تأثر بلکه موجب مسرتم خواهم بود. دلیل اساس آن این است که آن اخوی گرامی نه واک و کنترول زبان خود را دارد و نه واک و کنترول ذهن مبارک خود را.

هم وطن ارجمند قاسم جان باز منگل! اگر کلمۀ منگلی به عوض منگل شما را مشتعل ساخته و خواب را از چشمان تان ربوده معذرت میخواهم.

اصطلاحات مماثل مومندی به جای مومند، شینواری به عوض شینوار، خروټی به عوض خروټ و ده های دیگر در جامعۀ ما معمول و متداول است .

آن ارجمند گرامی عصبانی شده اند که چرا من نام  پدر محترم شان باز محمد خان منگل را در توضیحاتم به ارجمند داکتر صاحب واحد جان حیدری یاد نموده ام، در حالیکه هدفم صرف مقایسۀ نجابت امان الله خان حیدری و باز محمد خان منگل بود.

این قلم آن مقایسه و یاد آوری را بدین شکل تحریر نموده ام :(مرحوم امان الله خان حیدری مانند باز محمد خان منگل، انسان شریف و بی آزاری بود)

اگر من در فکر استخفاف شخصیت پدر مرحوم تان و گرفتن انتقام از تعرضات و اتهامات دور از  کرامت و شرافت انسانی و اسلامی تان علیه پدر خود میبودم، به قول بابای مبارزان ملی، استاد هاشمیان بزرگ استناد میکردم که فرموده بود:« باز محمد خان منگل در وقت سردار هاشم خان به حیث مخبر سردار هاشم خان کار میکرد»

برای تان دعای صحت و آرامش روانی و داشتن خواب های آرام میکنم.

نبیل عزیزی 27.11.2023 آلمان http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم شاغلی مومند سلامونه!


انتقاد شما را در مورد نشر نظر جناب قاسم باز مطالعه نمودم.


قبل از آنکه بالای پورتال افغان جرمن آنلاین مبنی بر نشر نظر انگشت انتقاد بگذارید، الیوم در سایت خودتان همان تبصره با کمی تغییرات به نشر رسیده.
یک ضرب‌المثل وطنی داریم. " خانه ات را نگاه کن! همسایه ات را دزد نگیر"


بدبختانه اکثریت ما افغانها فرهنگ بحث و مباحثه را نداریم. ما به جای آنکه با دلیل و منطق وارد بحث شویم، با توهین و دشنام می خواهیم بر یکدیگر غالب شویم. این امر باعث شده است که بسیاری از بحث ها و گفتگوها به جای اینکه سازنده و مفید باشند، مخرب و مضر باشند.
دلیل دیگر، فرهنگ خشونت در افغانستان است. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که خشونت در آن امری عادی است. ما از کودکی با خشونت آشنا می شویم و آن را به عنوان یک راه حل برای حل اختلافات می پذیریم.


اگر می خواهیم جامعه ای داشته باشیم که در آن بحث و مباحثه سازنده باشد، باید فرهنگ بحث و مباحثه را در آن نهادینه کنیم.


در اینجا چند نکته برای بحث و مباحثه سازنده:

 

به دیدگاه های دیگران احترام بگذارید.

بر اساس شواهد و منطق صحبت کنید.

از توهین و دشنام خودداری کنید.

به دنبال راه حل های مشترک باشید.

اگر همه ما این نکات را رعایت کنیم، می توانیم بحث و مباحثه را به ابزاری سازنده برای حل اختلافات و پیشرفت جامعه تبدیل کنیم.
با عرض حرمت

میرعبدالرحیم عزیز27.11.2023امریکا http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​برادر گرامی، محترم قاسم باز:
بدین وسیله خدمت شما عرض نموده و اطمینان میدهم  که من هیچ گونه نقش و مسئولیتی در ادارۀ سایت آریانا افغانستان ندارم. صرف مضامین خود را به ادارۀمحترم این سایت می فرستم و دوستانی که در رأس اداره قرار دارند،  آن را به نشر می سپارند. من همچنان مضامین خود را به سایت محترم دعوت و اسقلال  ارسال میدارم، بدون اینکه کمترین صلاحیتی در نشر مقالات خود داشته باشم. دوستی من و شما پابرجاست و هیچ نیروئی نمیتواند به آن صدمه وارد نماید.

با عرض حرمت

میرعبدالرحیم عزیز

الله محمد27.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
برادر عزیز و محترمم جناب محترم آقای باز!

با عرض سلام و آرزوی صحت و سلامتی شما محترم خوشوقتم که بعد از دیر زمانی دو باره با شما چند سخنی تبادله نمایم. موضوع دعوت بنده در قلعه مراد پا بر جاست و اگر زندگی بود انشالله با هم در شمالی در فصل انگور و یا هم توت به این آرزو و وعده خواهیم رسید. از اینکه وطن رفته بودید و احوال انرا به ما دادید مایه خوشی بنده شده بود.

به هر صورت شما در پیغام اخیر تان که از خواننده تان نسبت مشاجره که انکشاف بی موجب را به خود گرفته "عفوه" خواسته اید. مسلم که همچو تبادله افکار از هر جانبی مایه تاثر خوانندهء مانند بنده است.
ما باید همه با وجود فهم های مختلف و تکلیف های مختلف مخرج مشترک غرض بهتر شدن آینده کار نماییم. گذشته را غیر ممکن است تغیر داد و بایست منطقی با دلایل بدون تخریش بالای ان بحث نمود در صورتیکه لازم شد.

از همین لحظه به بعد با شناخت و دوستی که با شما محترمین هر کدام تان دارم موضوع را ه بنده خاتمه یافته بنام خداوند پاک و لا یزال اعلان میدارم

"نمی دانم مسولین ویب سایت اریانا کیها اند .؟"

ما و شما مسوولین اصلی این سایت هستیم که با در اختیار گذاشتن ان برای ما از آن چطور استفاده نماییم. البته که در عقب اشخاصی هستند که مسوولیت نشر را دارند، اما به احتمال قوی که انها زمانی همچو حالات را نشر می کنند، حتما دلیل خاص خود را دارند ولو سر گرمی برای خواننده شان باشد. تبصره ها و مقاله های ما و شما در گذشته چیزی را تغیر نداده و در اینده هم نخواهد داد و فقط در همان حالت نوشتن حالت فکری ما را تغیر می دهد.


باور نمایید که بنده طرفین مشاجره جاری و تمام نویسندگان دیگر را قلباٌ به حیث هموطن دوست دارم اما در صورتیکه با افکار شان موافق نباشم و علاقه بگیرم با آن تماس می گیرم که هدف از این نشریه هم همین باید باشد. فکر نمایید ما هم مورچه گان هستیم در کره زمین که نقطهء کوچک نظام شمسی در سرک شیری با ملیونهای سیاره دیگر در کهکشان بی نهایت خالق هستی هستیم و خالق این هستی و زندگی یعنی خداوند "ج" در قران از مسلمانان و همه انسان ها تقاضای صبر و گذشت و تقوا را می نماید. غیر از خدواند پاک همه ما مشکلات نا فهمی را دارم و خطا از ما سر می زند. باید بخشید در صورت ممکن. یعنی نا ممکن را باید ممکن ساخت با وجودیکه مشکل است.


به چین شد پیش پیری مرد هوشیار

که ما را از حقیقت کن خبر دار


جوابش داد آن پیر طریقت

که ده جزوست در معنی حقیقت


بگویم با تو گر نیکو نیوشی

یکی کم گفتن است و نه خموشی


ز خاموشیست بر دست شهان باز

که بلبل در قفس ماند ز آواز


چو چشمه تا بکب در جوش باشی

که دریا گردی از خاموشی باشی


زهی عطار از بحر معانی

بالماس زفان در می چکانی


ز بس معنی که دارم در ضمیرم

خدا داند که در گفتن اسیرم


یکی را چون برانم ده در آید

بتر را گر برانم به در آید
قاسم باز27.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
نمی دانم مسولین ویب سایت اریانا کیها اند .؟ 
جناب انجینیر احسان الله مایار، داکتر رحیم  عزیز، اقای حامد نوید. جناب معروفی، عارف عباسی و یا ملال موسی نظام. 

خوب هر کی باشد مهم نیست . مهم این است که چرا یک عده افراد خود عرض سایت شما را به مرچل چتیات نویسی تبدیل کرده، ایا شما واقعآ طرفداران موسسه سلطنت هستید؟ و یا نمایندګان مرکز دفتر ای ایس ای. کمیشنر مهاجرین افغان بعدآ سفیر پاکستان در کابل رستم شاه مومند. هستید. 
داود مومند مسما به رستم شاه مومند بکدام  اصول حق دارد که نام زن کسی  نام مادر کسی نام خواهر کسی را در مشاجرات سیاسی بیګرد، وی بکدام جواز  اجازه دارد تا به طور اهانت امیز منګل را منګلی بګوید ، اګر اینکار وی دستوری شمایان است  که خدا نکند باشد ، من هم هر کدام تانرا به تمام سوابق خوب و بد تان میشناسم، لطفآ حد و حدود تانرا مراعت کنید. من هم میتوانم بعد از این در مشاجرات بین من و مومند -  نام زنش را خواهرش را دخترش را و مادرش را بیګیرم. همچنان  میتوانم در یک نوشته نیش دار خود در دو سطر اول تعریف پدر داود مومند را به القاب ارجمند ( بطور منافقت ) ذکر کنم و در سطرهای بعدی وی را توهین و تحقیر نمایم.  بهر صورت.


ایمان و باور کامل دارم که هیچ فرد خاندان محمد ظاهر شاه بنام وی اشنایی ندارد چی رسد به شناخت نزدیک وی. این ادم *** خوش دارد ګپ های بزرګ بزند تا دیګران برای وی شخصیت قایل شود .  این چی قسم ظاهر شاهی است که تا سه هفته از مرګ شهزاده میرویس خبر نمی شود در حالیکه هر روز ویب سایتها را مطالعه میکند ګاهی از این و ګاهی از ان نقل قول ها معرضانه مینماید. 

ارجمندم  رستم شاه خان مومندک . این فامیل باز محمدخان منګل است که همه کارهای دفن جنازه مرحومین هر یک خواهر ظاهرشاه را در لندن، دختر ظاهر شاه را در کابل و پسر کوچک ظاهر را باز هم در کابل به عهده میګیرد. این عهده ګرفتن ها صرف بخاطر فامیل سردار شهید ما است نه بخاطر ظاهر شاه ، رستم شاه مومند دو پاسپورته در جواب من می نویسد که من از مرګ میروس خبر نبودم ،  عزیز نا عزیز من ، از چی خبر هستی !

ذوات و اقایون ویب سایت اریانا، خوب میدانم که این نبشته بنده را شما نخواهد  نشر کند، در  نشر و عدم نشر ان  کدام اعتراض ندارم ولی یک کاپی این نوشته خود را به دریچه نظر سنجی ویب سایت افغان - جرمن ارسال مینمایم . تا اګر انها لطلف کند انرا  بجواب نفسک من مومندی سرحدی نشر کند. 

به سبکی نام پدر کسی را یاد نکن تا به سبکی پدر تان یاد نشود.
ایا واقعآ سردار داودخان موتر سیاه رنګ فولکس واګون داشت.؟

اقای مومندی ګک. در سر جنازه و دفن معیت مرحوم شاولی خان سردار محمد نعیم خان و باز محمدخان منګل  ایستاده بود، در روز فاتحه مارشال شاولی خان شهید سردار نعیم خان در مسجد پلخشتی نشسته بود نه پدر مغززک تان. تو سر پیاز یا بیخ پیاز . اینکه شهید داودخان،  سردار ولی را زندانی و بعد رها نمود به تو چی انها پسران کاکا یک دیګر بودند . این تو مغززک نیستی که در اکثر نوشتهای خود مرحوم جنرال عبدالولی را از ګور میکشی. شرم خوب چیز است باری دیګر برایت میګویم که شرم  خوب چیز است پسر محترم ولسوالک. 

امروز انقدر جګرحون هستم بخود میګویم که قاسم  لطفآ خود را به سویه مومندک  جان را پایان نیاورید.  بابا مبارزان تان مخلص داکتر صاحب حسن شرق برامد . شما یکوقت بجواب عبدالله جان نوابی نوشته بودید که من بخاطر ګروپ ربانی و احمدشاه مسعود یک وقت از داودخان طرفداری میکردم . منافقت کدام شاخ و دم دارد؟. 

این نوشته اخیری من بشما جناب عالی معززک مومندی سرحدی است، نمیخواهم دیګر در یک ترازو خود را همرای شما تول کنم. ازهمه خوانندګان این ویب سایت عفوه میخوام که سر شما را به درد اورد. وسلام  رستمی ګک مومندی ګک.


ع و حیدری27.11.2023سدنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AUS.png

​آقاى مومند ،

اين تهديد شما انشاءالله هيچ وقت مرا از حقايق تاريخى، مسوليت ايمانى و جداني اینجانب در مقابل شهداي راه حق،  مردم مظلوم و تاريخ افغانستان عزيز هرگز باز نخواهد داشت در راه  حق گروگاني هاى فأميلي چيزى جديد نيست. دونالد ترمپ ملا برادر تهديد كرد تا وي نقشه خانه فاميل ملا برادر را  با خود دارد. 

اين مسوليت آريانا أفغانستان آست تا أصول مطبوعات، و حقوق فردى را احترام بگذارد.. مطمین باشید چه شما و چه برخوردار شما مرا از دفاع از حقایق مانع کرده نمی تواند.  

ما در افغانستان یک متل داریم. 

دم ( سازنده) ته می لاس ورکړل

د مړوند ونیولم. 

ترجمه دری یا فارسی

به سازنده دست دادم

مرا از مچ دست ګرفت



Hazarzbek Tajiashtun26.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محمد انور اڅړ

" ولسمشر غني او د ده تاریخي بدنامي.....یوه غونډه کې ښاغلي استاد اسمعیل یون د یو مسلمان شوي انګرېز مال او د هغه له مقتدیانو سره پرتله کړ، ده وویل:» د اشرف غني د ملي وحدت حکومت! داسې جوړښت لري، لکه د انګرېز جان بټ مقتدیان: جان بټ چې د بي، بي، سي راډیو پخوانی خبلایر ؤ او وروسته مسلمان شو، نو خلکو ته یې د لمونځونو امامت پیل کړ، مالصاحب جان بټ خپل مؤِذن )بانګ کوونکی( یو تن پخواني خلقي ټاکلی ؤ، د تکبیر ویلو لپاره یې یو کس پرچمی غوره کړی ؤ او مقتدیان یې ټول بې اودسه وو او بې اودسه یې لمونځونه ورپسې کول.«.....موږ ښاغلي غني ته دا وایو چې له تشو او بې عمله خبرو او چغیدلو څه نه جوړیږي چې له ډېر زور څخه دې د حنجرې غږ هم تغییر وکړي او څوک نه شته چې درته ووایي: خپل احساسات کنټرول کړه، خلک درپورې خاندې!.... "

مراحل زندگی, تفکر اجتماعی, بلوغ سیاسی و مهم تر از همه ازادی در هر جاه دنیا سقف وحدی دارد که رابطه مستقیم با درک و خرد اجتماعی - نه فردی - افراد هر جامعه دارد. در جوامع عقب مانده کله پیشقراولان فکری عمدتا به سقف خورده حذف و یا هم سر خود را انقدر متواتر خم می نمایند که دیگر نمیتوانند راست باستد. بنابران هر چیز و همه جنبه های زندگی در سیاره زمین به شمول پروسه دولت سازی, یک پدیه نسبی میباشد.


 اشکار است که داکتر اشرف غنی با یکی از اولین هواپیما  به کابل وارد و اختیار سکتور نهایت عمده اقتصادی/ پول را رهبری می نمود. در انتخابات اول که او کاندید بود فقط ۳ در صد رای و قبل از کاندید شدن مجدد او در ۲۰۱۴ استراتژیست سیاسی نهایت مشهور امریکا  بنام جیمز کارفیل در پرورش امادگی او استخدام شد.  اقا جیمز کارفیل در پهلو توصیه ها دیگر, برای موفقیت او در انتخابات,  تغیر تون/لحن صدا فیمینست او را ضروری و در اولیت قرار داد. گرچه چیغ زدن ها داکتر اشرف غنی به حال خود ماند, ولی تون صدا او تغیر کرد. 

با وجود ان هر سیستم اداری دیگری به شمول دولت اشرف غنی به مراتب از عقب گشت سیاسی, اجتماعی و اقتصادی افغانستان به قرون وسطی بهتر است. هرگاه جو سیاسی  وضع موجود ادامه یابد, دیر یا زود مهره ها اصلی نهادینه شده که دیر- پایی انرا  روشنفکران غیر بومی تایتل دار افغانستان به دوش دارند, در لفافه ها ساختگی پیر-بغداد و اتش- نفس ها دیگر پشت پرده, از قندهار در رول رهبریت سر بیرون می کشند. 

به نظر من هم اکنون افغانستان فقط دو راه دارد: یا با تصمیم گیری قطع دوران وافر دالر خالص در اقتصاد افغانستان, طالبان سقوط می کند, و یا در غیر ان ذهنیت اجتماعی طوریست که افغانستان در قرن ۱۴ غلی و دوامدار قرار خواهد گرفت. در حالت دومی که چنین مباد, یادش با دعا نیک بخیر. 
محمد داؤد مومند26.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​عرضی خدمت محترمان، اعضاء کمیتۀ تحریر هریک رحمن غوربندی صاحب، نبیل عزیزی صاحب و مسعود جان فارانی است.

الیوم یک طومار فحش نامه را از طرف ارجمند قاسم جان باز منگلی علیه این قلم بدست نشر سپردید، باور بفرمائید که من با همچو نثار دشنام های رکیک و بازاری چه ازطرف ارجمند قاسم جان باز  منگلی در گذشته و چه هم از جانب تعداد کثیری از مستعار نویسان، آن ویب سایت مبارک و معظم، عادت کرده و به ان معتاد شده ام، و کوچکترین تأثیری بر روحیات و معنویات من ندارد.

ارجمند بقاسم جان باز منگلی ضمن نثار دشنام های غلیظ و تعرض و اتهام به شمول  شخصیت پدر مرحومم که او  را رشوت خور، اختلاس گر و بی باک معرفی کرده اند، سؤالی مطرح ساخته اند چرا این قلم در توضیحات خود  با ارجمن حیدری ، از پدرم باز محمد خان منگی نام برده ام؟

من در یک جملۀ خود عنوانی ارجمند واحد جان حیدری نگاشتم که (مرحوم امان الله خان حیدری مانند باز محمد خان منگل، انسان شریف  و بی آزاری بود)

در جملۀ فوق الذکر از شرافت شخصیت نیکوی مرحوم باز محمد خان منگل یاداورینموده، که کاری است مستحسن.

یکی از کار های نیکوی آن مرحوم این بود که بدون اجازۀ رهبر  به ملاقات سردار ولی به زندان رفت و بعداً جریان لت و کوب سردار ولی را به اطلاع رهبر سردار صاحب داؤد خان رساند و رهبر بعد از شنیدن مظالم  مزدوران کی جی بی تصمیم گرفت که سردار ولی را از از ظلم ستالینی پرچمی  ها و خلقی نجات داده اجازه رفتن به ایتالیه داد.

کاش تمام همکاران سردار  صاحب داؤد خان مانند باز محمد خان منگل نیکو سیرت میبودند.

بعد از این مقدمه، سؤال اساسی این قلم خدمت شما شخصیت های بزرگ علمی و اخلاقی و معنوی این است, که در برابر نشر همچو دشنام های نهایت غلیظ و ضد کرامت انسانی و نثار اتهامات به شمول پدر بزرگوارم که شست وپنج سال قبل از این جهان رحلت کرده اند [چقدر احساس مسئؤلیت میکنید و آن را با موازین اخلاقی مطبوعاتی در وق می بینید؟]

بر این موضوع در مضمون یا به عبارت بهتر در رسالۀ خود که به زودی نشر خواهد شد نیز تماس خواهم گرفت

با عرض تشکر و امتنان  

محمد داؤد مومند26.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​مشره وروره محترم کاسی صاحب

سلامونه او احترامات می ومنه

خدمت تان به عرض برسانم که من در نوشتۀ خود، کوچکترین بی احترامی به مرحوم امان الله خان حیدری ابراز ننموده ام، بلکه مرحومی را به حیث یک انسان بی آزار و معتدل معرفی نموده ام.

امان الله خان حیدری نه یک عنصر چپی بود ونه انقلابی.

به عبارت دیگر وی نه خلقی بود نه پرچمی و نه شعله جاویدی و نه مانند میر غلام محمد غبار و حسن شرق بی خدا.

این مطالب را به خاطری در نوشتۀ خود تذکر دادم، در صورتی که وی کدام شخص چپی و انقلابی نبود، چرا سردار ولی به کشتن وی اقدام ورزد؟

مگر داکتر محمودی و غبار و دیگران به شوری راه نیافتند؟

مگر در دورۀ دهۀ دیمکراسی و دورۀ دوازدهم شوری، رحمتیان وکیل هرات در مجلس گرفتن رأی اعتماد، نظام شاهی را نظام فرسوده نخواند؟

چنانکه این گفتار رحمتیان وکیل هرات، نور احمد اعتمادی را عصبی ساخته و ضمن صحبت بر اعتراضات وکلا، گفت که (.... بعضی ها هم بالاتر گفتند و نظام ما را فرسوده خواندند)

چرا سردار ولی این وکیل را نکشت و یا زندانی نساخت و یا هم حد اقل لت و کوب نداد.

اگر سردار ولی قاتل نزدیک ترین دوست سردار صاحب یعنی امان الله خان حیدری بود، چرا سردار صاحب در زمانیکه او را از زندان رها ساخت و اجازه داد که ایتالیه برود، فرمود که :«من در وطن پرستی سردار ولی کوچکترین شبه ندارم.» تاریخ سخن میگوید.

بنابر دلایل یا دلائل فوق الذکر ، من منطقی نمی بینم که در حادثۀ ترافیکی ای که در نتیجۀ آن امان الله خان حیدری و پسر بسیار جوانش حیات خود را از دست داد، سردار ولی دست داشته باشد.

به احتمال قوی دلیل اساسی این حادثه بی تجربی گی پسر جوان شان بود.

حادثۀ مشابهی به مرحوم استاد شیدا و پسرش نیز در شیر شاه مینه رخداد.

امیدوارم منظورم را با امثلۀ فوق الذکر توضیح و مدلل ساخته باشم.

گلونه

حرفی هم به داکتر صاحب واحد جان حیدری!

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس

تا کس نکند رنج به در کوفتنت مشت     


محمد یونس26.11.2023امریکا http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

ادارۀ محترم آریانا افغانستان آنلاین:

متاسفم که اظهار بدارم که بعضی نوشته ها خدا نا خواسته حیثیت سایت شما را  زیر سوال برده است.  یک عده که گرفتار  تکالیف روانی اند، می خواهند فضای نیک و دموکراتیک شما را صدمه بزنند و بینش مردم شریف ما را نسبت به این سایت معظم خدشه دار نمایند. این راه خدا نیست که سایت با عفت شما از دست چند تن هرزه گویان بی عفت گردد و سطح اخلاقی آن صدمه ببیند. از شما دوستان محترم خواهش دارم که تحریرات و یادداشت های  افرادی را که با نوشته های ضد کرامت انسانی شان، آبرو و عزت سایت معظم شما را به قهقرا می کشانند، قبل از نشر مورد تحقیق قرار داده تا جاهلان و عقده مندان نتوانند از این سایت با عزت بهره برداری ناجایز نمایند. 

با احترام

محمد یونس

سید هاشم سدید26.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب هزاربیک محترم،

نظر شما کاملا درست می بود، اگر جناب شما - وقتی به یادداشت های شما گرامی یا به نوشته های افرادی از سنخ شما پرداخته می شود - بگونه یکسان و یک برابر به همه بزهکاران با جدیت و استمرار مشابهی می پرداختید و همه را همان گونه که سید و پیر و امثالهم را مورد شماتت قرار می دهید، مورد شماتت و انتقاد (چه اصلاحی و چه به سبب روشنگری) قرار می دادید. 

وقتی شخصی یا مورد معینی به گونه پیگیر با تندی محسوس مورد نکوهش قرار می گیرد، روان شناسان این کار را ناشی از خصومت و نفرت شخصی - خصوصی  عمیقی می خوانند. کدورت احساس دیگری غیر از نفرت نیست!

لطفا خود باری به یادداشت های تان مراجعه و آنها را مرور کنید. آیا این همه تکرار یک پرسش، در باب یک نام، عادی  است؛ و از یک احساس سالم ناشی می شود؟ 

طوری که هر انسان تیزبین از نوشته های شما در این خصوص ادراک میکند، شما محترم می خواهید حرفهایی را که سبب ناراحتی شما شده است، بزنید، اما بنا به ملاحظات شخصی یا اجتماعی - روانی نمی تواند آن را واضح بیان کنید. اگر این حرف ها را از سینه بیرون نریزید، بیگ گرامی، یقینا به سلامتی شما زیان می رساند. ما را بهانه و دستاویز قرار ندهید، شجاعانه بگوید که با دین مشکل دارید!

من می دانم که برخی گروه ها، چه مذهبی و چه اجتماعی و فرهنگی و  سیاسی با آشنایی به روحیه مردم با مطرح ساختن سخنانی می خواهند مردم را برای دست یافتن به مقاصد خود ( به قول شما که امتیازات خویش) مسحور و مجذوب خویش کنند. این کار قابل مذمت است. با شما موافقم. من هم همیشه از این ها انتقاد کرده ام و این حرکت شأن را تقبیح و محکوم کرده و می کنم، اما آن را هیچگاهی ورد زبان، کارخانگی و شخصی نساخته و نمی سازم .

می دانید در تعریف متن امروز نظریه ها چیست؟ علاوه بر حرکات و سکنات، که زبان بدن نامیده می شوند، حتی کلمات واحدی در بسا موارد حیثیت یک متن را دارند؛ یعنی عالمی از مباحث و حقایق را در خود دارند. 

موضوع دوم در باب هر آن انسانی صدق می کند، که دین، مذهب و مسجد و زیارت را برای اکتساب مادیات و رسیدن به یک مقام،  و سواستفاده از مردم قرار می دهند. با این دید من بین ملا و شیخ و امام و آخند و پیر و مولوی و وووووو فرقی قایل نیستم; چه سلسله به پیامبر برسانند یا به خلفا و... البته جدا از خوبان شان، که متاسفانه بسیار نادر هستند.

بحث سوم تان که به تعداد سید ها ارتباط می گیرد، بحث دیموکرافی است، که من به آن نمی پردازم، چون از یک طرف علم جمعیت شناسی نمی دانم و از جانبی به طور قطع می دانم که تعداد جمیعتها از جمله سید ها و میر ها، که شما به آن ها اشاره نموده اید، حال از هیبت قبیله ها خیلیها فزون تر شده اند، هرچند پراکنده هستند. این ها را دیگر نمی تواند قبیله خواند... حتی اگر این رقم را تنها به کشور خود، افغانستان منحصر کنیم، که اصلا هدف نبود.

جمعیت چند صد هزار نفری چند صدسال پیش حال به چیزی بیشتر از هشت میلیارد تبدیل شده است. 

نسبت ها هم به ما گوشزد می کنند که از خواب های خرگوشی بیدار شویم!

دو موضوع موید نظریات من در باب داشتن «کدورت» شما نسبت به میر ها و پیر ها و مرشد ها و ملا و سید است: 

- بردن اسم از گیلانی ها،که منحصر به همین یادداشت نیست، و؛

-بردن نام از سید/ میر در سطور پایانی یادداشت تان... مانند سایر یاداشت های شما محترم.

به احترام شما عزیز و برای حفظ آداب و رعایت نزاکت های اجتماعی جوابی خدمت تان نوشتم، ولی چون می دانم این قصه پایانی ندارد، در آینده اگر جوابی نشنیدید با بزرگواری حمل بر بی احترامی نکنید.

پایا و توانا باشید


الله محمد26.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم دانشمند عزیز آقای سیستانی صاحب!
بعد از عرض سلام و احترام به شما محترم و ارزوی سلامتی و عمر دراز تر از بارگاه خداوند متعال برایتان،  علاقه گرفتم بالای تبصره اخیر تان چند جمله تحریر بدارم:
 
1-"گیریم که اشرف غنی با هدایت امریکا به قبول خط دیورند حاضر شده بود"

به نظر بنده موضوع خط دیورند اصلاٌ نمی توانست در اجندا سیاسی امریکا در آن زمان مطرح می بود، بلکه خروج قوای نظامی شان از افغانستان. 

2-"چرا درهمان زمان یک لویه جرگه را درکابل دایرنکرد واین موضوع را درآن مطرح نساخت".

به نظر بنده در  آن فضای سیاسی و نظامی از جوانب مختلف طرح همچو موضوع اصلاٌ غیر موثر و اضافه نمودن مزید مشکلات بود، بدون در نظر داشت نقطه اول بالایی تبصره بنده.  

3-" ومردم را از مجبوریتهای دولت افغانستان در برابر امریکاوتخریبات وتجاوزات علنی پاکستان مطلع نساخت؟"

مردم یعنی دولت افغانستان در برابر امریکا کدام مجبوریت نداشت و ندارد، بلکه حاکمان انزمان برای حفظ قدرت شان مجبوریت داشتند. 

4-"اگرمردم را از شرایط حاکم برافغانستان مطلع میساخت وراه های حل و امکانات افغانستان را برای رد یا قبولی این خط منحوس جستجومیکرد".

مردم بسیار خوب از شرایط اگاه بودند و انرا هم می نوشتند، اما شرایط سیاسی انزمان انقدر مغلق بود که همان راه های حل  هم خود اضافه نمودن به مشکلات اضافی چنانچه ذکر شد، گردیده و نتیجه نمی داد. هر چیز باید در وقت ان اجرا گردد و اگر بی وقت باشد و درست هم باشد درست نیست. آب در وقتش به جوش می رسد.  

5-"وبا صراحت میگفت که بنابرعدم توانائی نظامی و وجود اجنتان ونوکران بیشمارپاکستان درمقامات دولتی ونظامی کشور ونیز حمایت امریکا وانگلیس وبالاخره جامعه بین المللی از پاکستان".

موضوع زیادتر جنبه حقوقی و تاریخی داشته و دارد نسبت به جنبه سیاسی داخلی و خارجی که بایست در فضای صلح و همزیستی مسالمت امیز دو کشور همسایه،  برادر و مسلمان حل گردد نه در آن حالت اختناق و جنگ انزمان با واقعاٌ هزاران مشکلات سیاست داخلی و خارجی آن  که بعد از 11 سپتامبر از نادانی تا آن زمان شکل داده شده بود. 

6-" من مجبورم مثل امیرعبدالرحمن خان جام زهرخط دیورند را بسرکشم تا جلوتجاوزات پاکستان گرفته شود وامکانات بازسازی وتطبیق پروژه های ملی فراهم گردد"
عجب فکر و جام زهر آلوده شده. 

7-" احتمال داشت لویه جرگه راه حل مناسبتری به او پیشنهاد میکرد وامروز او را متهم به خیانت ملی نمی ساختند."

عجب لویه جرگه جالب و با فهم. 

8-"گذشته ازاینها باید از سیم خاردار درنزدیک خط دیورند طوری نظارت صورت میگرفت تا جانب پاکستان نمیتوانست یک بلست از خط نام نهاد دیورند بداخل خاک افغانستان جلوتر نیامده و سیم خاردار نصب نماید."

اصلاٌ باید حاکمان انزمان موضوع را به  سرحد سیم خار دار  رسانیدند  چه رسد به نظارت آن.

 بنده کاملا مطمین هستم که با یک سیاست مناسب در دراز مدت در منطقه با امدن صلح دومدار و انکشاف اقتصادی   مناسب برای همه جوانب، سیم خار دار را مانند دیوار برلین می توان پس نمود.این موضوع به قوی شدن سیاست داخلی و خارجی افغانستان ارتباط مستقیم دارد که ظرفیت بالای سیاسی و دپلوماتیک به کار دارد که باید بالای ان کار گردد، اما فعلاٌ حق تقدم مشکلات دیگر دارد که در افغانستان و پاکستان باید توجه جدی به آن صورت بگیرد تا صلح دایمی بر قرار گردیده و مشکلات پاکستان طرف توجه مقامات افغانستان قرار داشته باشد تا حل گردد، زیرا مشکلات پاکستان همزمان مشکل زا برای افغانستان و بر عکس است.  

9-" ولی او نه چنان ونه چنین کرد"

ممکن هر گاه شما مشاور وی می بودید یکی از آن را انتخاب می نمود و تاریخ منطقه انکشاف دیگری به خود می گرفت.  

10-"وگذاشت تا پاکستان از هرجای که خود بخواهد سیم خاردار را نصب کند وبدین سان 65 هزارکیلومتر مربع زمین معادل دوسه ولایت اراضی افغانستان را تصاحب کند."

مراجعه گردد به نقطه بالا.  

11-"جای افسوس بحال ملت افغان است که یک چنین کسی را برخود رهبر ورئیس جمهورتعیین کرد،"

ملت افغانستان وی را تعین نه نموده بلکه تقلب و انتخابات بی فایده میلیون دالری  که در آن زمان کشتی معلوم دار بود به کدام طرف در حرکت است.

12-" من افسوس میخورم که نا دانسته درحمایت از این آدم قلم زده ام."

جمله بالا بسیار زیاد قابل تبصره است و این اقرار نویسنده نا توانی وی را در شناخت نا درست  افراد تاریخی نمودار نموده  که نتوانسته است از عمکردهای وی حالت سیاسی وی را درست تشخیص نموده که بدین ترتیب  به خواننده خود تحلیل نا درست ارایه داشته که تحلیل های دیگر تاریخی وی را از کسانیکه دیگر اصلاٌ حضور تاریخی ندارند تا اندازهء از تاریخ گذشته زیر سوال برده می تواند.   

تاریخ علم جامعه شناسی و  روانشناسی بوده که نمی توان روان شخصی خود را مانند بعضی اماتوران تاریخ نویس در آن داخل نموده بنام تاریخ به فروش رسانید، بلکه خالص باید   علم منطق را در آن بکار برد.هر گاه ما دیروز چنین فکر کنیم و امروز چنان در فاصله دیروز و امروز یک ملت را می توان با خود  سوختاند و گریاند که بر گشت نا پزیر است.  

بیدل هجوم‌ِ گریهٔ ما را سبب مپرس
بی‌مقصد است‌ کوششِ اشکِ روانِ 


دوکتور غروال26.11.2023ویاناhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AT.PNG

​محترم مومند صاحب  سلامونه ،  د *** محمد داؤد ***  باره کښی لیکلی دی چی هغه سوچه مسلمان او ناسوسیالست وو ، محترما که هغه واقعآ دا ملی ***  سوچه مسلمان  او ناسوسیالست وای نو هیڅکله به ئی د روسی غلامانو په کومک خائینانه کمونیستی کودتا د خپلی رهبری لاندی نه کوله !!!! 

 محمد داؤد خان یو دکتاتور او ظالم انسان وو هغه ته د قندهار ، ننګرهار او پکتیا ولسونو څخه دده ظلم له خاطره د  ***  لقب ورکړشوۍ دی ، دکتاتور دايم چاپلوسه او غلامان د ځان سره ساتی لکه د مثال په توګه د *** چاپلوسان  د دکتاتور داؤد خان  له خوا!!!

 د *** کودتا رهبر محمد داؤد له برکته افغان ملت د بدبختی سره مخامخ دی او دده خودخواه سور*** له برکته اوس افغانستان کښی د ساختګیو تنظیمونو او قدیانیو طالبانو له برکته پنجابی پاکستان او اخوندی ایران په افغانستان کښی حکومرانی کوی او اوس تربیه شوی کمونیستاان  د پنجابی پاکستان له خوا د امریکا په ډالرو تربیه شوو قدیانیو طالبانو د ملاتړ چیغی وهی باالخصوص وردګیان چی د سور لیونی صدراعظمی وخت کښی  ضبط احوالات او کمونیستانو خائینه دوره کښی خاد کښی فعال رول درلود ، د همداسی خائینو له خواافغان ملت اوس دوزخی اور کښی سوزی او دا تربیه شوی روسی غلامان اوس د پنجابیو غلامو طالبانو لپاره د تبلیغاتو چیغی وهی تر څو چی دا خائین کمونیستان له مینځه تللی نه وی نو افغان ملت ته به ارامی رانشی !!!!!!

زمری کاسی26.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​مومند صاحب گرامی سلام، یک سلسله سخنان عجیب و غریب در نوشتهٔ تان در مورد فقید امان الله خان حیدری شنیدگی نوشته اید که اصولی نیست٬ ایشان همکار و همسفر مامایم و برادر ارشدم بودن، صفت های شان را کمتر مردم افغانستان دارند، شهامت و پاکی و بزرگواری ایشان به شخص من هم در چند دیدار معلوم گردید! ازینکه انقلابی بود یانه؟ مردمیکه چهار دور ظاهر شاه را گرفته بدوند به شمول ریس ضبط احوالات آنوقت از قدیم، فاروق عثمان و تعداد پستی در دفتر های شاهی و شاه عالمی وغیره مردمی داشتند با غرب وابسته تا فرد فردی را که در چوکات داود داخل میشدند یا به طوری از بین میبردند و یا بدنامش میکردند، در سال ۱۹۶۶ که روزی با داود خان دیدن نمودم، یکی دو روز بعد یکی از اشنایان دوران مکتبم مرا دید و ؛ اوه زمری جان چه تصادف نیک که باز میبینمت و و و، به خدا همین دیروز که یکی دو نام را گرفت و یاد کردند که زمری جان با داود دیدن داشت، من هم خوش شدم و و و و، چطور بود چه گپ ها؟ من حیران ماندم که چه مردمی در کارند؟! این هم از جملهٔ مخربین دون صفتی بودند که نمیخواستند که حلقهٔ دوستان داود خان وسعت پیدا کند و افراد پاک و شریف و با فهم مانند فقید حیدری را از طرق مختلف کوشش میکردند که از داود خان دور نگهدارند اصل مسأله درین بوده و نه انقلابی بودنشان.{رذالت ها از هزارن سال در جهان وجود داشته؛ آیا میدانید که چرا مارتین لوتر از داخل کلیسای رومی با شمشیر بر علیه کلیسا و شاهان و خان و ارباب و ظالمان دیگر بیرون شد؟ 

 برعلاو حریم شخصی، خود میدانید که حریم شخصیاست!. از پاکی و نجابت خانوادهٔ حیدری فقید با تمام صفت های نیک شان تایید و حمایت مینمایم. این پسرش که از حدود خارج میشود، بیرون تمام صفت های خانواده امان الله خان حیدری است و هیچ فرد در جهان حق ندارد که به حریم خانوادگی فرد دیگری قدم بگذارد! با معذرت!

ع و حيدرى25.11.2023سدنى http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AUS.png

​اقاى مومند،

اين بار اول نيست كه شما موضوعات ملى را  شخصى مى سأزيد برخلاف تمام موازين مطبوعات، احترام به حقوق فردى و فاميلى  به حريم فاميلى مردم مى تازيد. متاسفانه اريانا افغانستان نه در دارد و نه دروازه و نه اصول مطبوعات را مراعات مى كند. اول شما چطور به خود اجازه مى دهيد كه خواهر و برادر پدر و مادر كسى را نام بگيريد انهم در يك ويب سايت ملى. و اين بار اول نيست كه شما از حد خود بيرون مى شويد. انچه شما در قسمت فاميل ترسيم كرديد مثل نوشته هاى شما سر از سر إبهام است. فكر مى كنم شما مثل دوست تان غروال تعادل فكرى خود را از دست داده ايد. 

انچه اينجاب راجع كودتاه ميوندوال و دسيسه پاكستان و رول سازمان سياه نوشتم  نه عقده بود و نه إبهام بلكه اين كوشش سال هاى تجسس ايجانب بوده كه انشاءالله يك روز نشر خواهد شد. 

اقاى مومند،

بنده برخلاف شما به اين نتجه رسيده ام  كه يك رابط مستقيم بين كودتاه ميوندوال و كودتاه هفت ثور موجود بوده. از روابط امين با حكمتيار كسى انكار كرده نمى تواند و نه از روابط شنهواز تنى و حمكتيار.  موضوع قتل سفير امريكا در كابل توسط سياه سنگ تجسس شده. با گذشت هر روز  دست مستقيم پاكستان در كودتاه هفت ثورواضع  شده مى رود. 

اقاى مومند باز  كوشش نكنيد در حريم شخصى كسى داخل شويد. اگر مشكل با من داريد حق داريد از  بنده نام ببريد. اين تعرض شما به فاميل اينجانب دو علت دارد يا اينكه شما چيزى بنام حريم شخصى را درك نداريد و يا مى خواهيد  مرا از افشاى جواسيس پاكستان منع كنيد؟ 

در اخير براى أخيرين بار از اداره أريانا افغانستان خواهش دارم تا اصول نشرات را مراعات كند و از تعرض به حريم فاميلى در موضوعات سياسى جلوگيرى نمايند. 

Hazarzbek Tajiashtun25.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
سیدهاشم سدید

" محترم محمد حسن وفا، ....کدورتی که از گفتار شما نسبت به سید ها طی نوشته های متعدد تان به وضوح احساس می گردد، اول مرا به این فکر انداخت که چنین شباهتی بی مانندی به هیچ وجه نمی تواند در سه شخص متفاوت وجود داشته باشد، بخصوص اصرار پی گیر و از نگر زمان بدون اختتام این سه تن (یکی جناب شما) به بد بودن هر چه سید و ملا و پیر و... است. .....برای تکمیل معلومات شما، سید ها دیگر قبیله نیستند؛ بلکه تعداد آنها امروز به چندین میلیون می رسد.... "

محترم سدید صاحب,
 
در ارتباط به  ۳ نفر که به ان اشاره دارید اصلا "کدورتی" نمیتواند مطرح باشد. زیرا امتیازات وافر و چند جانبه یک اقلیت خاص را وانمود کردن و از فکتور یک تعدا از انها در مسحور و مخمور سازی جمعی مردم یاد اوری نمودن, نباید " کدورت " تلقی گردد. اشتباه دیگر شما این است که در جمله  "سید و ملا و پیر و... " تان ملا را نیز شامل ساخته اید. ملا درتعلیمات دینی تخصص داشته ادعا برتری-ذاتی به اساس سلسله ولادت ندارند. مخاطب شما هم از ملا یاد اوری ننموده, شما انرا به میل خود راحت و  آرام اضافه نموده اید.    
 
 به گمان اغلب شما تعداد نفوس۲ ملیون سید را از ارقام  گیلانی خیل اخذ که در بدل وعده رای برای داکتر اشرف غنی در انتخابات انوقت طوری لابی می نمودند که سادات یکی از اقوام  رسمی افغانستان ثبت شود. چنین درخواست به دو دلیل رد شد:  اولا سادات از قبل جز هرقوم افغانستان بوده, امتیاز اضافی داشتن هویت دوگانه را نباید رسمی ساخت. دوم این که افغانستان در حدود  ۲۴۰۰ فامیل با تایتل سید/ میر داشته و هرگاه در هر فامیل ۴۰ نفر باشند, نفوس انها در حدود  ۹۶۰۰۰ خواهد بود. اعراب بومی افغانستان عمدتا ادعا سادات بودن را ندارند. 




محمد داؤد مومند25.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png


توضیحاتی به ارجمند واحد جان حیدری

بتاریخ 24 ماه نومبر سال جاری، هم وطنی متعلق به خانوادۀ امان الله خان حیدری وردکی که یک زمانی مدیر ترافیک کابل، و از نزدیک ترین دوستان والاحضرت سردارصاحب داؤد خان بود، پاراگرافی را دردریچۀ ... ویب سایت بزرگ افغان جرمن سیاه نموده است.

قابل تذکر است  که مرحوم امان الله خان حیدی، مانند باز محمد خان منگل، انسان شریف و بی آزاری بود، و این هردو شخصیت برخلاف اخلاف خود از توهین و اهانت دیگران، احساس تلذذ نمیکردند.

آدمیت احترام آدمی

مرحوم امان الله خان حیدری با فرزند جوانش در جریان مسافرتش به وردک، به ارتباط فعالیت انتخابات پارلمانی اش برای وکالت ولسی جرگه، در حالیکه فرزندش موتر فولکس واگون خود را دریوری میکرد، با یک موتر از جانب مقابل تصادف نموده و پدر و پسر هردو به هلاکت میرسد.

اخبار افغان ملت فوتوی شاغلی حیدری را در لباس عسکری در صفحۀ اول خود نشر کرد.

در محیط این آوازه، که در کشته شدن پدر و پسر، سردار عبدالولی دست داشت، و این تلقی از طرز دید، خانوادۀ مرحوم حیدری بود، نشئت میکرد به گوش میرسید.

فکر میکنم خانودۀ محترم حیدری تا هنوز به همین نظراند، اگر من در همچو استنباط خود، در اشتباه باشم، امیدوارم واحد جان حیدری به تنویرم بپردازد.

عرض این است که مرحوم امان الله خان حیدری، مانند داکتر محمودی و غبار و دیگران، نه کدام شخصیت انقلابی و چپی بود، و نه مرتکب کدام فعالیت علیه نظام شاهی، لذا کشتن همچو موسیچه بی آزار از طرف سردار ولی، منطقی به نظر نمیرسد.

گیریم که موصوف وکیل ولسی انتخاب جرگه میشد، چه فعالیتی را به نفع پروگرام های سیاسی سردار داؤد خان انجام داده میتوانست.

په یوه گل نه پسرلی کی کیږی

ارجمند واحد جان حیدری در اخیر تبصرۀ خود تحریر داشته اند:«اگر هم وطنان توجه کند سال هاست یکی از جواسیس از جمله کودتاه [کودتا] سرطانی استفاده میکند.»

البته منطورش این قلم محمد داؤد مومند است.

سردار گلم واحد جان حیدری!

زمانیکه من در دوره متوسطۀ مکتب، ذریعۀ مکتوبی به سردار صاحب ابراز ارادت کردم، مخلصان امروزی سردار صاحب اصلا نه در فکر شخصیت سردار صاحب بودند و نه توان ذهنی درک شخصیت سردار صاحب را داشتند.

مکتوب ارسالی سردار صاحب را، دو سال قبل در ویب سایت آریانا افغانستان بدست نشر سپردم و هم آن را توسط ایمیل به محترم دپلوم انجنیر صاحب کبیر فرستادم و حتی یک کاپی مکتوب را توسط شاغلی محترم حفیظ الله خان کرزی به پسر برومند مغفور باز محمد خان منگلی که به موجودیت همچو مکتوب، باور نداشت، فرستادم.

محترم حفیظ الله خان کرزی صاحب از رساندن مکتوب به من اطمینان نداد و خود را خاموش گرفت، و من هم به احترام کلانی شان در زمینه تذکری ندادم.

اغای گلم واحد جان حیدری!

من در مورد سردار صاحب داؤد خان دو اصطلاح را بکار میبرم: «مسلمان بزرگ» و  «ناسیونالیست بزرگ»

اگر کتاب سه جلدی دانشمند جید، پوهاند داکتر صاحب سید عبدالله کاظم در وصف شخصیت بزرگ سردار صاحب ، مطالعه گردد، باور دارم، توصیف بهتر و عالی تری، در مورد شخصیت سردار صاحب، در آن کتاب سه جلدی، نخواهی یافت.

ارجمند عزیز واحد جان حیدری!

بخوان و بدان ! که کودتای بیست و شش سرطان، که آن را کودتای سرطانی خوانده ام، مادر کودتای ثور بود، مجریان کودتای ثور در بطن کودتای سرطانی رشد و پرورش یافتند.

شهادت سردار صاحب داؤد خان، نتیجۀ مستقیم کودتای بیست و شش سرطان بود، اگر شخصی شعوریک انسان نورمال و با سواد را داشته باشد، از این واقعیت آفتابی، انکار کرده نمیتواند.

پاکی و تقوی و اسلامیت سردار صاحب مقدس بود نه کودتای سرطانی. کودتا یک عمل نامشروع است. در هیچ قانون اساسی کشور های جهان به شمول رژیم  های کودتایی مانند رژیم سردار صاحب، کودتا یک عمل مشروع تلقی شناخته نشده است.

چنانکه به قول داکتر صاحب سید عبدالله کاظم که کودتای میوندوال را (کودتای نام نهاد میوندوال) توصیف کرده اند، میوندوال به اتهام کودتا، توسط ایجنت های وطنی کی جی بی به شهادت رسید. متأسفانه خودت دو سه سال قبل در دریچۀ ... ویب سایت افغان جرمن نوشتی که «میوندوال به نتیجۀ اعمال خود رسید»

واحد جان حیدری گرامی ! بخوان و بدان که من در طول سالیان متمادی با اهانت ها به خودم و حتی پدر مرحومم معتاد شده ام و با خطاب «جاسوس» بودنم توسط ان ارجمند عزیز نه عصبی میشوم ونه متعجب، بخصوص که همچو دشنام ها از جانب عاشقان و عارفان والاحضرت سردار صاحب داؤد خان باشد.

ارجمند گرامی، واحد جان حیدری!

میدانم که منزلت و مقام سردار صاحب  در نظر خانوادۀ شما صد بار بلند تر از مقام یک پدر است، فکر میکنم که سردار صاحب مرحوم امان الله خان حیدری را بیشتر از سردار نعیم خان و فرزندانش را بیشتر از فرزندان خود دوست داشت.

یکی دوسالی  من در خانۀ برادرم در منطقۀ سرای غزنی در مجاورت خانه امان الله خان حیدری سکونت داشتم، من بار ها دیده ام که سردار صاحب مرحوم توسط یک موتر فولکس واگون سیاه 1600 خود، به دیدار بی بی حاجی صاحبه، خانم مرحوم حیدری صاحب و فرزندانش میامد.

باری من با یک دوست خود نیز به دیدن مرحومه بی بی حاجی صاحبه رفتم و در چمن منزلشان به دیدار شان مشرف شدیم.

بی بی حاجی صاحبه که از نظر فزیکی، شباهت به یک ملکه میرساند، ضمن صحبت فرمودند، که در نطر داشتم چند باب دوکان، که مشرف به سرک سرای غزنی میشد، اعمار کنم، اما سردار صاحب «بی بی حاجی صاحبه از خطاب سردار صاحب کار میگرفت» گفت که برای خود دز خانه میسازی؟

باری در نتیجۀ یک توهم، مشران وردک غرض مبارکی خدمت بی بی حاجی صاحب رسیده بودند.

بعد از اینکه سردار صاحب در نتیجۀ اخطار حسن شرق، رهبری کودتا را پذیرفت، بی بی نصیبه جان دختر بی بی حاجی صاحبه، که در مدریت نشرات پوهنتون کار میکرد به مقام حساس مدریت قلم مخصوص ارتقاء یافت، و داؤد جان پسر شان که نو جوانی بیش نبود، در وزارت داخله مقرر گردید و موتر جیپ دولتی زیر پایش بود.

از صبیه کلان شان «تاجور جان» معروف به «هوسی» که به کدام وظیفه گماشته شده بود اطلاعی ندارم.

قدرت سفارش بی بی حاجی صاحبه به وسعتی قرار داشت، که از مرزا قلم والی میساخت و از اردلی جنرال. در حقیقت یک دورۀ وردک شاهی بود.

حدود بیست سال قبل، داکتر صاحب فضل احمد عبدیانی که یک شخصیت روشناس و ملی و مردمی هستند در مجلۀ معروف آیینه افغانستان به مدیریت بابای مبارزان ملی و خدمت گار بزرگ مردم افغانستان سید خلیل هاشمیان، مضمونی به ارتباط نفوذ و قدرت سفارش بی بی حاجی صاحبه، در دورۀ زعامت رهبر داؤد خان نوشت که تعجب بر انگیز است.

کلکسیون مجلۀ آیینه افغانستان به همت استاد داکتر صاحب زمانی در آرشیف ویب سایت افغان جرمن، ثبت گردید که یک خدمت تاریخی داکتر صاحب زمانی به حساب میرود.

تشکر از ارجمندی، واحد جان حیدری که فرصت نوشتۀ فوق الذکر را برایم مساعد ساخت.

خداوند در همه حال دانا و بیناست     

Akhtar Yusufi25.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​هزار بیک صاحب !

مسله فریب مکرر و دوامدار مردم افغانستان تقصیر مردم عوام کشور نیست. بلکه این نقیصه در عدم مسؤلیت پذیری و عدم اجرای رسالت نیروی پیشروی رهبری کننده جامعه است که عملأ برای مبارزه و قربانی حاضر نمی شوود. روشنفکران افغانستان حلقات منحرف با عدم مسولیت پذیری هستند، که در مسیر راسیزم مذهبی و راسیزم ایتنیکی حرکت مینمایند. 

روحیانیت ملی در افغانستان نیز حلقات ضعیفی اند، که دارای دسته متعددی بوده، طوریکه قبلأ نیز گفته بودم، مجددیها، گیلانیها اساسأ عمال باستخبارات است. 

سیدهاشم سدید24.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​هموطن عیزیز جناب وفا، تصمیم درستی گرفتید. زبان و افکار یک دیگر را می سازند و از یک دیگر در فهم مطالب بهره می گیرند. وقتی می بینید کسی نمی خواهد یا توان آن را ندارد از دل این دو به نیات شما پی ببرد، بهتر است وقت تان را صرف فهماندن وی نکنید. 

نمی دانم می توانم موفقیت شما را آرزو کنم یا نه، چون خردان اصولا" اجازه ندارند موفقیت بزرگان را آرزو کنند. مثلا" شاگردی موفقیت استادی را یا... اما، سلامتی و خوشی تان را در هر حالتی آرزو می کنم. 


Hazarzbek Tajiashtun24.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

Akhtar M. Yusufi

" جناب هزاربیگ صاحب! ..... شما درست فرموده ائید.....باید در مسله معرفت ملت دقت شود، ملت را با دسته های ساخته و باخته دشمنان در داخل کشور    تفکیک کرد. ملت با وجود تهاجمات مکرر زخمی شده است، مگر ملت زنده مانده.... "


 پخش یک مفهوم  نهایت درست و عالی از طرف شما, انهم در یک جمله.  ولی ملت را هم میتوان دوامدار بازی و فریب داد:

 القصه, مشت نمونه خروار میتواند ازعمق ان پرده بر دارد. بعد از وفات مرحوم حضرت صبغت الله مجددی رقابت شدید رهبریت بین پسر و برادر متوفا داکتر حشمت الله مجددی مشاور ارشد ان وقت ریاست اجراییه رخ داد, که دومی در ان زمان برای مدت ۶ ماه غایب, اروپا رفت. هنگام بازگشت با چهره  بشاش و در پوشش ارگاه و بارگاه قبا جدید گویا در کرکتر ظاهری یک شخصیت مقدس ظهور نمود. وقتی در تبادل نظر از اراستگی جدید فزیکی او و عملکرد یکنیم قرنه انها درافغانستان سوال شد, ایشان با بسیار ارامش دروغ شانداری را  چنین ساز  و برگ داد. شخصیت مبارک گفت, که انها  ۱۴۰۰ سال قبل به اففانستان امده اند و ثبوت ان موجودیت قبر اجداد ایشان در ولایت لوگر می باشد.

  متاسفانه ملت/مردم هنوز هم, چنین چف و پف را انهم با پرداخت نقدی و جنسی خریدار است! 



محمد حسن وفا24.11.2023قندهارhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​ښاغلی سید هاشم سدید!

متأسف یم چی لمړی ځل می په ښه نیت تاسی ته، ستاسی د یوی تبصری په باب اشاره کړی وه، چی هغه لیک مو راته موهوم ښکاریده. تاسی په خپله،مخ کی تر دی چی زما اشاره نشر سوی وی، اعتراف کړی وو. خو اوس پدی پوه سوم چی ستاسی سره لازمه نده چی، مکاتبه وسی. زه نه د نورو ادیانو متخصص یم او نه هم کدورت لرم. تاسی په خارج کی یاست، او داسی بی ځایه او بی ربطه قضاوتونه، به زما ژوند ته د ګاونډیو سره په اړیکو کی ضرر و رسوی. زه یو عادی او وطنی مسلمان یم، نه د ادیانو متخصص. تر اوسه پوری می هم د کوم سید څخه د تعویذ غوښتنه نده کړی. اوس ستاسی سره د هر ډول مکاتبی څخه به ځان ګوښه کړم. نور به ستاسی لیکنی هم نه لولم. په احترام.

زمری کاسی24.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

کی فراموش شود کابل ویرانک ما شاعر : یوسف کهزاد دکلمه : عبدالظاهر ارشاد

Akhtar Yusufi24.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​کاسی صاحب بزرگوار معظم ممنون شما از افشای امضای سند وطنفروشی توسط وطنفروشان و خائینین!

تسلسل نوکران دشمن درجنگهای بیگانگان برای ادامه خونریزی و نابودی افغانستان در دو طرف حلقات رقابت استخبارات خارجی (بین المللی) در طی بیش از پنج دهه قبل برای نابودی کامل کشور تشکیل گردیده است. احمدشاه از جمله اولین چهار نفری بود که توسط آی. ایس. آی. پاکستان برضد جمهوریت محمد دادود خان برای آموزش جنگ چریکی در لبنان تعلیمات نظامی چریکی را فراگرفته است. در بازگشت  اولین گروپ خرابکار  آی. ایس. آی. پاکستان،  حملات ویرانگری خود را از دره پنجشیر و لغمان آغاز کردند. در سند منتشره تصادفی نیست که وزیر داخله کشور یونس قانوی، دریور قسیم فهیم وزیر دفاع کشور، عبدالله عبدالله وزیر خارجه کشور هرسهذاز یک ولیوالی از یک قوم از یک سازمان "شورای نظار" چنین سند را امضا کردند. با تجاوز قوای نظامی شوروی درافغانستان امریکا، اروپایی غربی، شیخان اعراب، پاکستان، ایران و چین عملأ جنگ تمام عیار رقابتی و نیابتی خود را در افغانستان شروع کردند. در سپتمبر ۱۹۹۶ میلادی زمانیکه دور اول طالبان دراطرف پایتخت کابل بکمک مستقم پاکستانیها، آمدند بودند، همزمان ایرنیها  و روسها از شورای نظار دسته بنام "مقاومت" برای مقابله و ادامه جنگ و خونریزی در وجود همان اتحاد شمال ( شورای نظار) که پلان صلح ملل متحد را درافغانستان ناکام ساخته بودند سازمان دادند. ریشه نوکران ببگانه و استخبارات دشمن تغییر نکرده است، نسل دوم جنگجویان ویرانگری درافغانستان مطابق اهداف دشمن جنگ و خونریزی را در کشور ادامه میدهند، فقط در عوض احمدشاه مسعود، پسرش احمد مسعود در روی ستیژهای همان دشمنان افغانستان قدم میزند.

   


دوکتور غروال24.11.2023ویاناhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AT.PNG

​په افغان جرمن پاڼه کښی ددی کمونیست خبیث ( اوس دا خرڅ شوۍ کپیتالست شوۍ دی دا نیمچه خرڅ شوی افغانان همیش خپلو کثیفو مفکورو ته نظر و داؤ طلبی ته تغیر ورکوی ) عبدالواحد حيدرى په هکله :

 خونخواره غلامه کمونیسته  عبدالواحد حيدرى ، د تاسی او د تاسی په شان نورو خرڅ شوو کمونیستانو  د ملی خائین سور محمد داؤد تر رهبری کمونیستی کودتا څخه راپدی خوا افغان ملت د کاملی بدبختی سره مخامخ دی او دی خائینی کمونیستی کودتا   افغانان  پنجابی پاکستان ، اخوندی ایران او نورو ممالکو مهاجرت ته مجبور کړل او دی خائینی کودتا ( د شوروی په هدایت ) بی غیرته پنجابی پاکستان ته د افغانانو مهاجرینو چور کولو ، بی عزته کولو او وهلو زمینه برابره کړه  اما پخوا ددی خونخواری کمونیستی کودتا د سور خود خواه محمد داؤد تر رهبری پنجابی پاکستان به چی د پټان نام اوریدو نو ددوی پنجابی جسدونه به په لړزا راتلل !!!! تاسی خرڅ شوو افغان ملت ته په افغانستان کښی دوزخی اور بل کړۍ دی او د تاسو خرڅ شوو له خوا پنجابی پاکستان او اخوندی ایران ځانونه په افغانانو اوس باداران کړیدی  !!!!!  

سیدهاشم سدید24.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​محترم محمد حسن وفا، 

1- مطالبی را که شما مطرح کرده اید، بخصوص تکیه هدفدار روی لقب سید، مرا به یاد اصطلاح تثلیث، خدای پدر، خدای پسر و روح القدس مسیحیان می اندازد. سه موجود، در یک تن و لباس. کدورتی که از گفتار شما نسبت به سید ها طی نوشته های متعدد تان به وضوح احساس می گردد، اول مرا به این فکر انداخت که چنین شباهتی بی مانندی به هیچ وجه نمی تواند در سه شخص متفاوت وجود داشته باشد، بخصوص اصرار پی گیر و از نگر زمان بدون اختتام این سه تن (یکی جناب شما) به بد بودن هر چه سید و ملا و پیر و... است. تنها یک یادآوری بود، و الا خود دانید و بایسکل تان. زیرا در من آنقدر تمیز وجود دارد که به امورات خصوصی و شخصی کسانی مداخله نکنم. 

2- در هیچ سرزمینی، در هیچ باوری همه انسانها بد و شریر و استفاده جو و ناشریف نیستند، همانطور که همه خوب و فرشته یا فرشته خو نیستند. شکی نیست که افرادی از هر دسته و رسته و صنف و گروه می توانند فتنه گر و دزد و دغل و مردم فریب باشند و استفاده جو، اما این تصور هم درست نیست که در میان آنها یک مشت انسان شریف را نتوانید پیدا کنید. منظور این است که شریفانه خواهد بود، اگر این یک مشت انسان شریف را از آن فریبکاران دغل جدا کنیم.اگر نمی توانیم آنها را تشخیص کنیم، بهتر است همان هایی را که دزد و دغلند و مطمئن هستیم که دزد و دغل هستند واضح نام ببریم؛ همان گونه که ما وقتی از کرزی نام می بریم، منظور حامد کرزی، رئیس جمهور دوران حضور آمریکایی ها در افغانستان است، چون همه کرزی ها را ما نمی شناسیم و امکان زیاد وجود دارد که در میان آنها انسان هایی به نهایت شریفی هم وجود داشته باشند. شریفانه آن است که انسان مسئولانه عمل کند و تر و خشک را یکجا نسوزاند. 

با من در مورد سید ها و جنت و دوزخ صحبت نموده پرسش هایی نموده اید. من نوشته هایی چند پیرامون دین و مذهب و مذهبیون و... دارم. اگر آنها را از نظر مبارک می گذشتاندید، یقینا" این سوال ها را به من راجع نمی ساختید، چون هر گونه جواب تان را باب ادیان در آنجا می توانستید بیابید؛ اگر در پی یافتن جواب باشید؟! 

3- داشتن اعتقاد مذهبی، و نداشتن آن، یا اعتقاد سیاسی و... مسئله شخصی هر انسانی است. تشبث، ارجاع سوال و و تقاضای جواب، همچنان سرزنش و توبیخ و به محکمه کشاندن کسی در جهانی که مردم معتقد به آزادی وجدان و افکار و انتخاب هستند، پدیده زشتی پنداشته می شود. در جهان ما چه در گذشته و چه امروز هزار ها مائو وجود داشته و دارد. از نرون گرفته تا خامنه ای و رئیس جمهور کوریای شمالی و هر آنی که خواسته های خودش را به نوعی برخلاف خواسته های مردم می خواهد با اجبار و اجحاف به کرسی بنشانند. هیچ کدام اینها طرف تایید من نبوده و نیستند، خواه به نام کمونیسم و فاشیسم و نازیسم حکومت کرده و می کنند و خواه به نام دموکراسی کذایی و... خواهش من از شما این است که در تاریخ سیاسی بشر یک دیکتاتور خوب، که به حقوق حقه مردم احترام گذاشته باشد، به ما نشان بدهید. 

نوشتن در یک سایت، در بسا موارد نشر باور هاست، نه اعتقاد به سیاست یا اهداف نشراتی آن سایت. اگر چنین نباشد از که تا مه را که در این یا آن سایت می نویسند، باید با مهر همان سایت تاپه زد. 

4- از کجا فهمیدید که من دعوای رسالت دارم. مگر شما از ارادتی که مائویست ها  به مائو دارند، بی خبرید؟ آیا با وجود چنین ارادتی پیروانش به او، کسی چنین کلمه ای را به وی اطلاق می کند؟ قصد من کاوش یک اصل بود، نه ادعای دیگر. 

5- از من می خواهید که بگویم به حیث سید نزد پیغمبر معتبر نیستیم؟ من نفهمیدم که چه چیزی سبب شده شما این سوال را از من کنید؟ آیا من در باب وی چیزی نوشته ام؟ آیا من در باب خود ابراز چنین تصوری (دارای منزلت و مقامی بودن) را کرده ام. از جنت و دوزخ و قیامت... و خاص بودن سیدها در نظر خدا و رسولش یا در باب ادیان کرده ام؟ نه. پس چه چیزی سبب طرح این سوال شده است؟ 

6- برای تکمیل معلومات شما، سید ها دیگر قبیله نیستند؛ بلکه تعداد آنها امروز به چندین میلیون می رسد. قبیله ها از نظر مردم شناسی و اجتماعی فوقش چند صد یا چند ده صد نفر هستند؛ نه صد ها هزار نفر. 

شما را به خدای سید ها می سپارم. برای پلیمیک هم دیگر وقت نیست. اگر بحث های تان در آینده بی جواب ماند، از بی فرهنگی من ناشی نخواهد شد؛ بلکه از بی حاصلی آن منشاء خواهد گرفت. 


زمری کاسی24.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of ‎3 people and ‎text that says '‎ترجمه متن آلمانی به زبان دری چنین نوشته شده است! جنوری ۲۲۰۰ أقای يونس قانونی وزیر داخله سابقه افغانستان حاليکه آقای عبدالله عبدالله وزیر خارجه قسیم فهیم وزیر دفاع افغانستان حضور .داشتند سند، استقرار قوتهای نظامی خارجی مناطق افغانستان موافقه به امضا رساند ؟!! مبلغ پانزده مليون دالر $ افغانستان را به امریکا فرو ختن :مترجم محترم گلزار کاوش im unterzeichnete (Bildmitte) Kanuni Junus Innenminister damalige Der un (links) Abdullah Abdullah Außenminister von Beisein im 2002 Januar Stationieru zur Vertrag den (rechts) Fahim Kasim Verteidigungsminister Afghanistans. Gebiet dem auf Streitkräfte auslândischer‎'‎‎

اینچنین اسناد کاپی و نگهداری شوند.

محمد داؤد مومند23.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​تذکرات و یاد آوری هایی خدمت شاغلی استاد سیستانی

الیوم مقالۀ جناب عالی را در مورد خظ دیورند مطالعه نمودم که مرا به یاد خاطراتی انداخت که قبلاً از جانب شما اظهار شده بود، بدین عبارات:

1- حدود دوازده سال قبل ضمن یک مقالۀ تان تحریر داشتید که خط دیورند حیثیت زخم ناسور را دارد، و از طرفی هم پاکستان یک قدرت اتمی است، لذا جنابتان پیشنهاد نموده بودید که برای حل این بحران در برابر تضمین راه بحری از طرف پاکستان، خط دیورند به رسمیت شناخته شود.

آیا جناب تان تا هنوز هم بر پیشنهاد سابقۀ تان ابرام میورزید و یا اینکه برای درمان این زخم ناسور نظر و پیشنهاد جدیدی دارید؟

2- جناب تان چند سال داکتر اشرف غنی را لقب امان الله ثانی داده بودید، آیا در اعطاء همچو خطاب،مرتکب اشتباه نشدید؟

3- اکنون بعضی اقدامات و فعالیت های امارت اسلامی را در قسمت تحفظ سرحدات و تحریم کلدار پاکستانی در کشور، به مراتب وطن پرستانه تر از دورۀ اشرف غنی قلمداد نموده اید، اما در عین حال طالبا ن را «لنگی کشال» تعریف نموده اید.

ایا به کار بردن  همچو اصطلاح اهانت به سنن و عنعنات پدران و اجداد و نیاکان ما نیست؟

4- در مقالۀ تان کلمۀ «واکنش» را دیدم، آیا استعمال اصطلاحات بیگانه، جفاء به اصطلاحات معمول و افغان شمول وطنی و ملی ما نیست؟ 

هیله ده خفه نشی

مننه

دوکتور غروال23.11.2023ویاناhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AT.PNG
د شوروی په هدایت او د لیونی سور محمد داؤد کمونیستی کودتا افغان ملت ته دا دوزخی اور بل کړیدی د خود خواه ستر احمق محمد داؤد خان چپراسی اولاده  او نوره کمونیستی غلامان کوشش کوی چی دده کمونیستی کودتا ته د ملی کودتا رنګ ورکړی اما دا ملی خائینین  به بریالی نشی !!!!
دا ملی خائینین دومره سپین سترګی شوی دی چی د کمونیستی کودتا او ددی کودتا په تعقیب پنجابی پاکستان کښی د امریکا په ډالرو د اسلام تر شعار لاندی تربیه شوی قاتل وحشی تنظیمونه ، تربیه شوی وحشی قاتل قدیانی طالبان او ایران له خوا تربیه شوی غلامانو له خوا د افغان ملت تباهی د یکنواختی یادونه باندی تاکید کوی او ددی فجایع یاده باید بس شی ، نه هیڅکله به ددی ملی خیانتکارو دوامداره یادونه خاتمه ونلری او ددی ملی خیاتکارو له کبله افغان ملت ددی خائینینو له خوا په سره اور کښی سوزی !!!!
د خائینی داؤدی کمونیستی کودتا څخه پخوا به چی پنجابی پاکستانیانو پټاڼ نام اوریدو نو د ترسه به په لړزا وو اما نن ورځ ددی تربیه شوو غلامانو په وسیله افغان مهاجرین اول چورکوی او بی عزته کوی او بیا ئی د پنجاب څخه شړی او قدیانی طالبان د افغانانو مهاجرینو چورکول زندانی کول او وهل د پنجابی پاکستان مسلم حق بولی !!!!
  
دا فجایع به نور زیات دوام ونکړۍ شی ددی خائینینو پر ضد ملی حرکت به د ملت سره ګډ مثبته نتیجه ورکړی !!!!


زمری کاسی23.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of text

زمری کاسی23.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of ‎1 person and ‎text that says '‎شاعری poetry pashto هیریدونکی پشتایعان غنی خان دَجنت ٹیکدران دی ماتہ وائ دوزخی یی ربَ مالہ جواب راکہ جنت ستا دی کہ دوی دى‎'‎‎

Hazarzbek Tajiashtun22.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​میرعبدالواحد سادات

"  ..... اخبار و ناقلان حكایه از ان دارد كه شاید بقول حضرت مولانا : هنوز در خم یك كوچه باشیم ! ! ! افزون  بردشمن خارجي  هر كدام  : - دین -نژاد - قوم - زبان - منطقه - اندیشه - تنظیم  و حزب  خود را برتر    و برحق میپنداریم و در فكر همدیگر پذیري و احترام متقابل نیستیم ......" 


 بسملا. آغا صاحب میر عبدالواحد سادات اصلاح همدیگر- پزیری را از خود شروع نماید و ما هم دنبالش:


در یکی از ادیان وحدانیت و ان هم در کتاب تورات چنین درج شده است که یهودیان مردم انتخابی پروردگار بوده و تا امروز چنین ذهنیت القا شده انان با وجود زدودن جمعی انها در اروپا قرن۲۰, امپراتوری روم و مصرقدیم , هنوز هم در صدر دست - اورد ها جهانی قرار دارند.

 دو قرن قبل بعد از جنگ شدید داخلی در امریکا که در نتیجه ان سیستم غلامی سیاه پوستان پایان یافت. با وجود ان که دولت امریکا استخدام کاری سیاه پوستان را اقلا به تعداد نفوس انها - هیچ گروه دیگری در امریکا چنین امتیاز را ندارند - در جامعه عملا حمایت می نماید ولی در ارتباط با ذهنیت القا/القاح شده دوران طولانی بردگی, اوسط دارایی اقتصادی سیاه پوستان ۸۰۰ درصد کمتر از سفید پوستان امریکایی میباشد. قابل یاد اوریست که بیشترین درامد را در امریکا اسیایی ها امریکایی دارند.

 بنابر فکتور سیاسی/استحباراتی,  برتری-ذاتی القاح شده در افغانستان طوری نهادینه گردیده است که یک اقلیت ناچیز را که در الگورتم شمارش نفوس نمی گنجند در راس غذایی, اموزشی و مسحور- سازی- جمعی- جامعه, دایمی به اساس حق تولد قرار داده است. 

خلاصه این که ذهنیت القاح/القا شده در افغانستان طوریست که اگر محترمین قیس کبیر, داکتر روستا ترکی و اعظم سیستانی را همراه با میرعبدالواحد سادات با عبا و قبا به قریه جات افغانستان بفریستید, جاه گاه همیشگی سادات صاحب در توشک که دو دیوار کنج  بالا اطاق را با هم وصل میسازد, خواهد بود. سه همراه دیگر او مرید تلقی میگردد. لب و لعاب مفهوم در اینجاست که میر صاحب برای ادعا مالکیت دوگانه بلند بالا خود, هیچ ثبوت ندارد!

جامعه که مردم ان در مسحوریت مطیع گردند, در حرکت به جلو مشکل دارند. 

Akhtar M. Yusufi21.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​جناب هزاربیگ صاحب!

شما درست فرموده ائید، من باز هم از درک عمیق شما ممنونم  پیرامون میهن که قسمت از توطیه استخبارات دشمنان خارجی و عمال مزدور داخلی افغانستان علیه ملت رنجدیده کشور را با شهامت تذکر دادید.

چیز من علاوه میکنم، سرزمین افغانها قبل قرن نوزده نیز مورد تهاجم دشمنان بارها قرار گرفته بوده، افغانها متحدانه تهاجم دشمنان بشمول اعرب و چگیز و نادر افشار را با شهامت عقب راندند. مگر زمانیکه  در قرن هفده انگلیس در نیم قاره هند آمدند، افغانها یگانه قوت بودند که تهاجمات انگلیس را عقب میراندند. شکست انگلیسها در تهاجم جنگ اول و دوم افغان-انگلیس مرد و زن افغانها با سنگ، چوب و تفنگهای دهن پر باروتی قشون انگلیسها شکست دادند، در حمله بالا کابل فقط داکتر زنده قشون انگلیسی و آنهم زخمی بالای اسپ خود به قرارگاه رساند، شکستهای ننگین امپراطوری انگلیسها  توسط افغانها کینه و خصومت آنان برعلیه افغانستان برانگیخت، انگلیسها برای نابودی افغانستان اقدام کردند، که همان عداوتها علیه کشور تا هنوز هم برای نابودی افغانستان بشمول اعراب، پاکستان، ایران و حمایتگران بین المللی ایشان  ادامه یافته است. 

باید در مسله معرفت ملت دقت شود، ملت را با دسته های ساخته و باخته دشمنان در داخل کشور تفکیک کرد. ملت با وجود تهاجمات مکرر زخمی شده است، مگر ملت زنده مانده، انگه ملت  در نتیجه جنگهای  دشمنان امکانات خود را از دست دادند واقعیتهاب عینی هستد. ملت زخمی با تمامی امکانات محدود خویش صلح و ثبات را کشور میخواهند.  بدین ملحوظ است که باید با قوت ملت اتکا کرد.  نیروی نجات افغانستان دسته متعدد ساخته و بافته دشمنان افغانستان نیستند. پیروان مذاهب و اقوام شرافنمند در افغانستان باهم هیچگاهی دشمنی نداشتند. توطیه راسیزم مذهبی و راسیزم ایتنیکی   دسط دشمنان بیرونی و اعمال اجیر داخلی بکار گرفته شده است. محک پیروزی ملت حضور نمایندگان واقعی ملت در هبری دولت می باشد،  

محمد حسن وفا21.11.2023قندهارhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​آقای سدید، این ادعای شماست که به ماؤ چه نسبت داده اید. کس چه می فهمد که ممکن یک لحظه عصبانی بوده باشید. بعضاً کسی ممکن برادر خود را هم احمق گوید. ممکن است کسانی هم وجود داشته باشد، که به عنوان مثال به ماؤ نسبت دیوانه و یا احمق ندهد اما باز هم راه انقلاب او را درست نداند. اگر شما در چنین میدیا همچو نسبت را داده باشید، کی حتماً موافق نخواهد بود. این چه رسالت خواهد بود؟ لیکن این هم یک واقعیت است که در جامعهٔ بیش از یک میلیارد و چند صد میلیون حاکمیت داشته است. شما نمی خواهید بگوئید که به حیث سید  نزد پیغمبر معتبر نیستید. اقامت دائمی در جنت را برای خود و قبیلهٔ تان برای خود مستحق می دانید. والسلام.

سیدهاشم سدید21.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​سلام و صبح به خیر جناب معروفی صاحب گرانمایه و محترم، 

با منتهای خلوص نیت، باید خدمت شما عزیز عرض کنم که من قصد داوری نداشتم و نه خواست تثبیت آین مطلب که کی به چه اندازه در این مباحثات، که گاه و با تاسف به مشاجره تبدیل می شود، گناه کار است. 

جای از کار در این میان و کلا" در میان ما افغان ها باید لق باشد و در اثر همین لقی است که در بسا موارد با هم دست به یخن می شویم. ، آرزوی قلبی من ترمیم و اصلاح این حالت است. مردمی عقب مانده ما که از نظر فکری، محتاج به راهنمایی و اصلاح و بیرون آمدن از این وضعیت و از خیلی ابهامات هستند، اگر این حالت رفع شود، می توانند از یک سری سخنان سودمند شما فرهیختگان دوران نصیبی ببرند. این احتیاج حکم داروی را دارد برای مریضی مشرف به مرگ. حیف است که آن را بالای رفک بگذاریم و مصروف قصه های خود، یا قصه هایی که می دانیم به نتیجه ای نمی رسند، شویم. 


بی غرص گرفتن و انتقاد نکردن یا به عنوان یک خیرخواه چیزی نگفتن هم امر پسندیده ای نیست. این را خوب می دانم، اما، ما همه به شمول شما عزیز هم می دانیم که فضای بحث و انتقاد و انتقادپذیری و تن دادن به حقایق در میان ما مردم باتاسف چندان مساعد نیست. متاسفانه زمان زیاد کار دارد تا هر کسی متوجه نارسایی های خود شود و ما به سویه دیگران برسیم که در بررسی قضایا با متانت و آرامی صحبت کنم. بدون سر و صدا، حرفی بزنیم و حرفی گوش کنیم، متوجه کمبودات خود شویم، رد و قبول آن را، کلا" یا در حدی لازم، بدون به سر یک دیگر زدن بپذیریم و اعتراف به نواقص فکری خود کنیم و از جانب مخالف خود توام با احترام و حق دادن معذرت بخواهیم.

داوران هم، وقتی کسی بپرسد گناهی من چه بود یا چیست، در چنین فضای تیره ای، فضایی که هر کی حق را بخود می دهد و کلک به ماشه سلاح فحاشی دارد، حتی اگر نیت خیر داشته باشد و خواسته باشند  ابر های تیره را از پیش آفتاب روشن دور کند، جرئت به داوری و اظهار نظر نمی کنند. 

در قسمت سوال من که در یک جمله یا تکستی که به بیان نوشتاری نوشته است، آیا می توانیم، بیان گفتاری را نیز مانند زبان نوشتاری مدغم کنیم و به کار ببریم من از جناب شما طالب رهنمایی شدم؛ نه اینکه به شیوه های نوشتاری تان انگشت انتقاد گذاشته باشم. 

یک مثال:

"من او را با چشمان خود و به خوبی دیدم، در حالیکه محمود هم حاضر بود که او گوش را بلند کده به زمین زد. میخاست گوهَ قربانی کنه باوجودی که خودش نانی خوردنی خوده نداره. "

در بخش شروع جمله طوری که می بینید و می دانید زبان نوشتاری به کار رفته است، اما در بخش دوم بجای این زبان، زبان گفتاری استفاده شده است. سوال من در نوشته قبلی این بود که چنین شیوه نوشتاری از نظر دستوری و وجاهت، آن نه که ویتگنشتاین بدان اشاره می کند، صحیح است یا نه و توضیحاتی در زمینه ارائه شود؛ اگر فرصت و میل داشته باشید؟ 

با تجدید احترامات فائقه و آرزوی سلامتی همیشگی شما انسان دوست داشتنی. 

Hazarzbek Tajiashtun21.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
Akhtar Yusufi

".... درکار شخصیت سازی استخبارات اعطای دیپلومها شهرت دادن اجنتها کار معلوم است......رفتن اشرف غنی زیر نام اموزش دینی با پاکستان در پهلوی لقب جعلی "نابغه دوم جهان" یک وظیفه  استخباراتی بوده نه تغییر جهت ایدیولوژی او .... "

محترم اختر یوسفی,
  من  به این باورم که افغانستان تا حدی یک جامعه مهندسی شده است و به این ترتیب طرز تفکر/تصور جمعی اکثریت از مردم غالباً از واقعیت ها عینی دوری جسته  فقط برداشت ها است که جاگزین حقیقت و واقعیت میگردد.

چنین به نطر میرسد که قدرت های بیرونی که  در آرزوی پیشبرد منافع خود استند, از چنین قرارداد اجتماعی/طرز تفکر جمعی در افغانستان کاملا آگاه بوده و به اساس آن برنامه ریزی می نمایند.
 
به طور مثال، در و بعد از دهه آخر قرن نوزدهم، شخصیت‌ها با روپوش داشت نهادینه شده قدرت غیر نارمل  به افغانستان آورده شدند که میتوانند میلیون‌ها بومی را تحت تأثیر انهم در اطاعت کامل قرار دهند. چنین عمل عمدتا غلامی ذهنی که برداشت جمعی ان  در جامعه تا امروز واقعیت را  حزف و تا روند معکوس نشود ادامه خواهد داشت. چنین پروسه را نمیتوان اکنون در کشور ها دیگر پیاده ساخت. در نتیجه، افراد و بازماندگان عمدتا غیر بومی کاملا در چوکی فرمان مسئولیت وضعیت روحی و قرارداد اجتماعی جمعی در افغانستان  قرار دارند.

مثال دیگر این است که  برای بالا بردن کیش شخصیت رهبران سیاسی افغانستان قبل از نشستن به کرسی قدرت، انها نابغه شرق، مالک استخاره  و قدسیت میراثی، قهرمان کوه ارزگان و متفکر دوم جهان میگردند.  باز هم پزیرش چنین روش در فرمانروایی سیاسی و  برداشت جمعی ان حزف واقعیت ها است. 
سیدهاشم سدید20.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​مشکور از کلمات گرم و نوازشگر تان، جناب وفا، ولی هیچ اشاره ای بی دلیل نیست. آنکه در جایی اشتباهی مرتکب شده است، خود می داند مخاطب کیست و مقصود چیست. در عالمی که نتوانی بطور مسقیم کسی را مخاطب قرار بدهی و وی را متوجه اشتباهش بسازی، اشتباهی که اگر گفته شود خیلی ها برای تغییر مثبت متوجه آن خواهند شد، نسبت نبود برداشت لازم صریح گفتن کاری است بس مشکل. 

یادآوری از ایزم (Then ISM) و به ارتباط آن نجیب و گلبدین, فقط مثالی بود برای بیان تمثیلی یک اصطلاح که خیلی ها اگر تنها به خود آن مقوله به شکل گذرا اشاره می شد، متوجه معنی آن نمی شدند. 

بهتان بستن کاری انسان های خوب و شریف نیست. آیا تا کنون شنیده اید که یک مائویست، مائو را دیوانه خطاب کند؟ مطمئنم که نه؛ ولی من این کار را کرده ام و سند آن هم وجود دارد. پس شما با کدام دلیل مرا مائویست می خوانید. آیا یک مائویست این کار را می کند؟ 

در باب سایر رهبران، چپ و راست و میانه، هم نوشته های من خود گواه منتقد بودن مد از هر یک در جای خود و در حد خود بوده است. این نوشته ها هم در همین سایت ها موجود اند. پس لطف کنید و آب را نا دیده موزه را از پا نکشید. اول نت را خوب تا و تیره کنید (بیاموزید) و بعد ترمپت تان را بنوازید. 

خواهش من از آقایان آریا و معرفی، دو شخصیت قابل احترام، نشانه نیت نیک من برای ختم بگو و مگو هایی است که اگر این دو گرامی جلو آن را نگیرند، شاید این بگو و مگو ها مدت ها دوام کند و در آن صورت آنچه ما می توانیم در فصای آرام از اینها بیاموزیم، احتمالا" از آن بی نصیب بمانیم - صایعه جبران نشدنی! 

 اشاره به تشریحاتی که پیرامون موسی پیامبر داده شده است، به نظر من در چنین جا قابل مکث بوده که باید باری مرور شود. این کار از روی نیت نیک بوده است نه سوء نیت. 

به سلامت باشید عزیز! 

زمری کاسی20.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​عزیز و گرامی ام غلام حضرت، ممنونم از تهه دل که به این نکته توجوه فرمودید، بی ادبی معاف، من چون در فیس بوک دیدم ، سوالی خطور کرد که این آقای که این چرچیل را با سخنانش که آیا واقعا از وی برخواسته نشر مینماید، یا عفوه میخواهم یا احمق و جاهل است و یا خریده شده!. در سال ۱۹۶۵ در اروپا بودم که چرچیل حدود ده روز جان میداد و نمیمرد، حتی از محصلین ممالک مختلف میشنیدم که به شوخی میگفتند که؛ با شیطان در جنگ است یا با عزراییل ویا زمین نمیخواهدش که در آن به گور شود و غیره، عاقبت یک جامعه یا مردمی  صد سال بعد چه خواهد شد که آهسته آهسته چنین ها را از طریق مانند ناشر اصلی عکس چرچیل را در اذهان مردم بی خبر جاهگزین مینماید؟ انتقاد شما به جاه! من با تایید ؛ که هنوز نه گفته باشی به سخن رسیده باشد! خوش شدم که انگشت انتقاد بلند فرمودید. گلونه.

غلام حضرت20.11.2023سویدنhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/Sweden.png

​با عرض سلام.

بتاریخ ۱۸ ماهِ جاری جناب اقای زمری کاسی وجیزۀ  ( ظاهراً ) از وینستون چرچیل پخش نموده ( اگر فرانسه بمیرد = زیبائی مُرده - اگر اعراب بمیرد = خیانت مُرده.) .

عرضم این است که حُسن ظن به سخنان و موقفِ یک رهبر و مسئول جزیرۀ شیطان ( انگلیس ) در شأن یک شخص منصف و منطقی همچو جناب اقای زمری کاسی نمیباشد.

انگلیسی ها و فرانسویها کسانی اند که کشور های آسیائی و افریقائی را قرن ها چور و چپاول و استحمار نموده،  حتی همین " زیبائی " و " قدرت " و 

" سیاست " گریبان های یکدیگر را پاره و میلون ها انسان اروپائی را به کُشتن داده اند و آخر هم لقب " خیانت " را نثار اعراب نموده.

" سیاست " الزاماً یک مفهوم منفی و شرّ بر انگیز  نیست ( چی بسا یکی از عناصر مهم تنظیمِ جوامع بشری محسوب میشود ) ولی شاگردان شیطان این عنصر را در راستای تأمین منافع پلید خویش همواره استعمال نموده و می نماید.

نکتۀ دیگر اینکه که بیس نظامی اروپا و امریکا ( اسرائیلی ها ) به تأسی از وجیزۀ چرچیل کمر به نابودی و کشتن اطفال معصوم غزه ( اعراب ) بسته تا 《 خیانتِ ! مورد نظرِ چرچلِِ شیطان صفت 》 کُشته شود!!!!!.

محمد حسن وفا20.11.2023قندهارhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​آقای سید هاشم سدید!

اول بشما سلام تقدیم است.

من متعجبم از اینکه از همچو جملات موهومی و عام شما، چه خواهیم آموخت و شما هم چه هدف خواهند داشت. از کی چه می خواهید؟ این آقایان «آزرده خاطر» کیانند؟ دوم اینکه این «گنجینهٔ» زبان «دری» را چه کسی با کدام صلاحیت حقوقی و میراثی برای شما سپرده است، که فقط استفاده از کلمات و کنایات سرپوشیده را برای خود حق می دهید و به جای اینکه انتقاد و اعتراض را به آدرس معینه، با ذکر نام ابراز بدارید، با استفاده از موقف یک پیشوای مذهبی و فرستندهٔ الهی متبارز می شوید. جالب است که درین سایت پالیسی شما، از پالیسی در «افغان جرمن» فرق می کند.  در آنجا هواداران «نجیب الله» را با هواداران «گلبدین» مقایسه می کنید، اما از هواداران «گیلانی ها» و «مجددی ها» و یا از «محق‌ها» و یا «دانش ها» و غیره حرف گفتن ندارید. با این شیوهٔ عمل، در پی چه هستید؟ آقای «سید» به مقامی که برای شما، به حساب نسب و پیوند گروپ خون شما  که با پیغمبر اسلام داده شده و در «جنت» هم محل ابدی برایتان تعیین شده است، این حسن وفا هیچ مخالفت ندارد. به لحاظ خدا و انسانیت و انصاف ازین نوع دامن زدن ها به موضوعات موهومی و تحریک آمیز بی جا، کمتر انرژی تانرا به مصرف رسانید. خیلی خرسند می بودیم هرگاه همه خوانندگان محترم به اهداف و نیات اصلی و هم چنان به بنیادهای علمی تان واقف می بودند. ممکن است، که شما هم مانندمذهبیون عیسوی که به برگشت دوبارهٔ «حضرت عیسی» برین زمین و یا مانند مذهبیون اسلامی به آمدن «امام آخرالزمان» منتظر اند،  منتظر کدام کسی باشید. امید خواهی داشت که زمان انتظار شما هم به «بابا ماؤ» نیز به پایان برسد. نه «دری»، «نه فارسی»،  و یا عربی اجداد شما برای ما الهام می بخشد، بلکه درک خود ماست که از آن ذخایر معلوماتی، در کلمات کار گرفته بتوانیم والسلام.


خلیل الله معروفی20.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

دوست عزیز و گرانمایه ام، محترم "هاشم جان سدید"!

بدواً از کلمات نوازشگر آن عزیز ارجمند ابراز سپاس میکنم و بعداً به عرض میرسانم، که:

ــ من هیچگاه بر کسی حمله نمیکنم و اگر در برابر حملات قرار بگیرم، مردانه به دفاع برمیخیزم!!!

ــ و دیگر این، که ضرب المثلها غالباً از مردم عوام برخاسته اند و به همان قسمی، که در زبان عامیانه رائج هستند، به کار برده میشوند؛ مثلاً:

ــ کلمۀ "نشست" را در زبان گفتار و زبان ضرب المثلها، در هیئت "شِشت" یا "شِیشت" به کار میبرند و اگر من این کار را در چوکات مثل مشهور کابلی «از باران گریخت و زیر ناوه شِشت» به کار برده ام، عین "امانتداری" شمرده میشود. این، که طرف مقابل، که نه با زبان گفتار و گفتار عامیانه آشنا ست و نه از فرهنگ عوام اطلاعی دارد، می آید و بیباکانه و با طمطراق بر این شیوۀ استعمال خرده میگیرد، تقصیر و گناهِ من در کجاست؟؟؟

ــ کلمات "باران" و "بتر" و "ناوه" از لغات بسیار متداول در زبان دری/فارسی هستند، که هم در زبان ادبی و مکتوب و هم در زبان گفتار و زبان عوام ما وسیعاً استعمال میشوند. و اگر طرف مقابل ازین عرصه اطلاعی ندارد و بیهوده بر من میتازد، تقصیر و گناه من در کجاست!!! طرف مقابل میتوانست به کتب لغت رجوع بکند و تأئید طرز استعمال مرا بگیرد!!! این، که او از سر لجاجت و از روی تبختر و طمطراق بر من میتازد، بازهم تقصیری متوجه من نیست. من انسان متواضع هستم و همیشه خود را "درویش" و "مسکین" و "خاکسار" خطاب میکنم و حتی راضی نیستم، که کسی مرا با استعمال کلمۀ "استاد" بنوازد، مگر همین "درویش و مسکین و خاکسار" اگر مورد حملۀ کسی قرار بگیرد، دفاع حق مشروع و مسلم منستً!!!

من از پنچاه سال بدین طرف مشغول مطالعۀ "زبان دری" و بالخاصه "زبان عامیانۀ کابلی و فرهنگ عوام" هستم و به  نکوئی میدانم، که زبان عامیانه و فرهنگ عوام از چه مرتبه و حیثیت عالی و ممتازی برخوردار هستند!!!

در نوشته هایم معمولاً در هنگام استعمال اصطلاحی و یا هیئت اصطلاحی و گفتاری لغتی، از "گیمه" کار میگیرم و اگر کسی این باریکی و ظرافت "زبان تحریر" را درک کرده نتواند و ایراد بیجای بگیرد، بازهم گناه و تقصیری متوجه من نیست!!!

از لطف کریم آن دوست عزیز و قدیمم نسبت اقدام صلحجویانۀ ایشان ابراز سپاس میکنم!!!

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ صبح ۲۰ نومبر ۲۰۲۳)

خلیل الله معروفی20.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

دوست گرانمایه ام "قیس جان کبیر"!

کامنت دوستانۀ آن عزیز را در مناظرات پورتال "افغان جرمن آنلاین" خواندم و بالوسیله به عرض میرسانم، که:

ایمیل من فرق نکرده است و علاوه بر آن با جناب "عبدالقیوم میرزاده"، که از ارکان مهم "تیم کار قاموس کبیر" میباشند، چندی قبل از طریق همین ایمیل، تبادل نظر داشتیم!!!

با محبت فراوان او په درناوی  


Akhtar Yusufi20.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​جناب هزاربیک صاحب !

ناگزیرم طوریکه نطقه نظرم را با لسان دری راجع با ادعا نادرست داکتر قیوم کوچی کاکا و مشاور وی نوشته بودم ، اشارات کنونی را هم بالسان دری بنویسم تا تعداد بیشتر افغانها عزیز ما نظرات متفاوت را ساده تر بخوانند.

بحث ما بر سر دیپلمهای تحصیلی اشرف غنی نیست. درکار شخصیت سازی استخبارات اعطای دیپلومها شهرت دادن اجنتها کار معلوم است. من در وقت شدت جنگ تنظیمهای "جهادی" بکمک غرب، اعراب، پاکستانو ایران در داخل کشور بودم، اطلاعات مؤثق در مورد فعالیتهای اشرف غنی را بخاطر دارم. رفتن اشرف غنی زیر نام اموزش دینی با پاکستان در پهلوی لقب جعلی "نابغه دوم جهان" یک وظیفه  استخباراتی بوده نه تغییر جهت ایدیولوژی او . چنین شیوه مکاری در راه و رسم جواسیس در استخبارات فراوان است. حامد کرزی هیچوقت در زندگی خویش قبل انتصاب بخیث رئیس جمهور افغانستان کلاه قرقل و چپن نپوشیده است.  انتخاب یونیفورم کلاه قرقل و چپن برای حامد کرزی سفارش مشاوربن امریکایی است.

بعد از امضای توافقنامه صلح ژنیو با پاکستان اپریل ۱۹۸۸ میلادی، خروج قوای نظامی اتحاد شوروی از افغانستان آغاز گردیده بود، داکتر  بجیب الله با ارسال هیأت متعدد تلاش میکرد تا اعلیخضرت ظاهر  نقش میانجی را درپروسه مصالحه ملی درافغانستان قبول نماید، مسؤلیت اداره مؤقت را درکشور بعهده بگیرد، تا از خلای قدرت درافغانستان جلوگیری شود، درآنصورت او حاضر است تا برای تأمین صلح در افغانستان از مقامش استعفا کند، مگر محمد ظاهر شاه این پیشنهاد داکتر بجیب الله را نپذیرفته بود. در آنزمان منابع غربی، اعراب و پاکستان تاکید داشتند که داکتر نجیب الله باید بدون قید و شرط استعفا نماید.

در آخرین سفر داکتر نجیب الله به هندوستان، اشرف غنی با پیشنهادش از امریکا به هند آمده بود. اشرف غنی به داکتر نجیب الله پشنهاد نموده بود، که من موافقت جانب امریکا را باخود دارم ، شما از مقام ریاست جمهوری خویش استعفا کنید، قدرت را برایم بسپارید. چون حجم مشکلات مسله صلح درافغانستان برای داکتر نجبیب الله خوب معلوم بود، جواب غنی داکتر نجیب الله به وی چنین گفته بود .

" اشرف جانه دافغانستان د مسلی حل ډیر دروند بار دی، بدبختانه موږ اوس دا کوټ پر اعلیحضرت محمد ظاهر شاه نشو اغوستلای، دا کوټ پر تاسو ډیر غټ او دروند دی".


احمد آریا20.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ دوست گرانمایه سدید عزیز را درود،

پیش از اینکه سؤ تفاهم ایجاد شده را رفع کنم، برای شما عنیمت بزرگ و  فرهمند گرامی صحتمندی و سلامتی آرزو میکنم. این دوست شما اساساً از ناخوشی دامنگیر شما مطلع نبودم. بنابر این روی سخن من همانطوری که فحوای کلام بر میامد، شما و  یا هیچ یک دوست خیرخواه و نیک سرشت من نبوده و نیست. واژه  الزایمر فرنگی همانطوری که اطلاع دارد امروزه بیشتر در نبشته ها به چشم میخورد و مقصود نویسندگان  اشاره به «از دست دادن حافظه سیاسی کسان» است نه خود بیماری که بیمار تقصیری در آن ندارد. بعلاوه در نزد من شما از کمال زیرکی و ذکاوت منحصر به فردی برخوردار هستید که زبان هر آنکه  اهانتی به شما روا میدارد، لال باد.

محمد داؤد مومند20.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​توضیحی خدمت شاغلی حیدری از آسترالیا!

بعد از عرض سلام

من وکیل مدافع شاغلی داکتر صاحخب کوچی نیستم، زیرا از یکرف صلاحیت آن را ندارم، و از جانیب هم اجازۀ آن را.

ولی بر انچه که با وقوف و وثوق کلی، از مدت بیشتر از چهل سال بدینطرف مستشعرم، ارادت خلل ناپذیر داکتر صاحب کوچی، به سردار صاحب داؤد خان است.

باور دارم داکتر صاحب کوچی به همان اندازۀ که شما سردار صاحب را دوست داشته و به ایشان ارادت دارید، دوست داشته و ارادت دارند.

در ادعای خود صادقم. 

حامد شکران19.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​جای مسزت است که بلاخره جناب مومند موضوع را درک نمودند.  "بخوان و بدان:

کسیکه شادی مرگک گردد، یک مرحلۀ از جنون است ، جنون یعنی از دست حواس خمسه و تعقل، یعنی مرحلۀ .... که انسان را ..... میسسازد."

بلی جناب شما با نشر خبر از دهن کثیف خلیلزاد گویا جهان حکومت گروه طالبان را به رسمیت می شناسد از خوشی به لباس جا نمی شدید که به آن "مرحلۀ .... که انسان را .... میسسازد." رسیده بودید.

با عرض حرمت




سیدهاشم19.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​بخش آغازین نوشته قبلی را، که خدمت استاد گرانقدر، معروفی صاحب تحریر شده بود، بعد نشر خواندم. خیلی گنگ و نامفهوم بود. آنقدر، که خود خندیدم؛ و آن هم چه خندیدنی! مقصود اما، این بود:

آیا ما اجازه داریم در نوشته هایی که شکل نوشتاری دارند، اشکال گفتاری زبان را مدغم کنیم یا نه؟ اگر بلی، چه گونه، در کجا و تحت چه شرایطی، و اگر نه به چه دلیلی؟ 

قبلا" ابراز ممنونت و مدیونیت می کنم! 

سید هاشم سدید19.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

۱- عرایضی بسیار دوستانه خدمت دو دوست، که بنابر برخی دلایل متاسفانه شکررنجی هایی از هم دارند، در این جهانی که هر روز بیشتر و بیشتر تهی از مهر و محبت می گردد. و این شکررنجی نتنهت سبب ضیاع وقت گرانبارخود شأن در بسا موارد می گردد، که سبب ناراحتیهای بی حد و مرز دوستان شأن هم می گردد. دوستانی که آرزو می کنند هر چه زودتر  فضایی به وجود آید که این سردی و برودت میان زایل شود و...

بهر رو: اولتر از همه  عرض عاجزانه من به این دوستان این است که از روی مهر و محبت بخصوص جناب استاد گرانمایه جناب معروفی صاحب به کمک من بپردازند:

درزبان دری از قرار معلوم پنج نوع گویش، یا بیان، و چهار نوع نوشته داریم؛ نوشته های ادبی، رسمی، غیررسمی (همان زبان متداول روز مره مردم) زبان عامیانه  و کوچه و بازار و زبان های ساخته یک گروه های صنفی، مانند زبان زرگری.

کلماتی شیشت یا شست به معنی نشست و ششت به معنی شست که از شستن یا شستن منشأ می گیرد، مانند  دست و لبالباس و ... را شستن و... از نوع کلمات عامیانه هستند; تا جایی که من فکر می کنم، احتمالا غلط. کلمات ادبی و رسمی این دو کلمه می باید نشست و شست باشند. حال و بعد این مقدمه می پردازیم به اصل قضیه:

 در زبان دری بر طبق قاعده ای وقتی نوشته نویسنده به زبان رسمی یا ادبی باشد، نویسنده اجازه ندارد که کلمات و عبارات و جمله هایی را که در قالب نوشتههای رسمی - ادبی نوشته می شوند، در لابلای نوشته رسمی و ادبی کند و در نوشته به همان شکل عامیانه آن را بنویسد، مگر اینکه آن کلمه یا عبارت و یا  جمله نقل قول باشد و در داخل گیومه نوشته شود... با ایرانی ها کاری نداریم.  آنها اصلا در خیلی از نوشته های شأن به این مسایل چندان پرداخت نمی کنند; اما ما چه باید بکنیم؟  ما کدام راه را باید تعقیب کنیم؟ کدام شیوه پسندید و باید مروج باشد؟

طالب کمک و راهنمایی ام، اگر لطف کنید!

۲- دوست گرامی آریای عزیز، اشاره شما در مورد مریضی آلزایمر، به هر کسی بوده باشد، من را منحیث یک انسانی که از مدتی به یاد فراموشی مبتلا شده ام به این فکر انداخت که احتمالا این اشاره بهمن بوده باشد، بخصوص وقتی دیدم با آنانی که غالبا به گفت و شنود،  و یا مجادله می پردازید، یکی هم به عنایت الهی به این تکلیف مواجه نیستند. 

دراین باره باید خدمت تا عرض کنم که؛ اولا همه ما در پیری بالاخره به نوعی از انواع مریضی ای مصاب می شویم و دوم با احترامی که من نسبت به شما داشتم و دارم و شما عزیز هم آن را خوبمی دانید، اگر اشاره شما عزیز به من بوده باشد، هرگز خود را مستحق این بی مهری شما نمی دانم. 

با آن، باز هم یادآور می شوم که، اگر اشاره شما گران ارج در این مورد  به من بوده باشد، من با محبت که شما دارم، شما را می بخشم و هنوز دوست دارم؛ مطمین و سلامت باشید!


Hazarzbek Tajiashtun19.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
Some Afghan intellectuals take the easy way out to become famous:

There are well educated personalities that seldom concentrate in their own fields of study while taking the short rout copy writing thousands of repeated pages of history inserting their names as the author. An example of such, among others, is Said Dr. Abdullah Kazim doing the same repetition in AGO as we speak in response to Dr. Qayum Kôchi’s recent article.

We were also stunned opening Dr. Kôchi’s long article expecting a PhD level exchange of thought, while in actuality it was not much more than repeating the same historical event of last and present century.
 
Of course, Dr. Kôchi bragged about his nephew based on geniality connection reminding us of Dr. Ghani’s geniuses, worldly thinker status and he top it off reminding us of his  Dr. Ghani's level of education.

Dr. Qayum Kôchi should be reminded that Dr. Ghani Ahmadzai first self-powered PhD level, was about Afghanistan history from Amir Abdul Rahman Khan to Amanullah Khan. After 1980’s, he changes course advocating faith based – other than Afghan nationalism – opposition to counter Soviet advances and went to Pakistan improving his knowledge in that field. Dr. Ghani was against the train of thought of some Afghans and Americans, which at the time was arguing that ideological based struggle will take back Afghanistan to 13th century. Instead advocating to fight back the Soviets via Afghan nationalism. Dr. Ghani’s such oposition video voice is still can be heard, loudly stating in Persian that “Ao Bachee Khaar, Afghanistan kai the qarn 13 bood “. 

No one can whitewash that Dr. Ghani’s main legacy is that, that he institutionalized the artificial ethnic fault line in Afghanistan and deliberately hand over Afghanistan to be placed back around 13th century. He seems to be a backward Dud.
محمد داؤد مومند19.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ارجمند عزیز حامد جان شکران

بعد از ابراز سلام اسلامی و وطنی.

چنین معلوم میشود که جناب عالی از نظر بلوغ ذهنی در سنین دورۀ به اصطلاح  چارغوک قراردارید.

مجدداً و اکیداً برایت ابلاغ میکنم که به کار بردن این اصطاح در موردم اهانت و اتهام محض بود.

آیا من معترض شدم که خودت مرا، در ترازوی عقلت با بوزینه توزین کرده اید؟

هرگز نه، گذشته از اینکه داروین در تیورری های خود،انسان ها را وارث نسل بوزینه «شادی» میشمارد. الغیب و عندالله.

خودت در تو ضیحاتت نوشتی که شادی مرگگ یعنی از خوشی زیاد جان به حق سپردن، یا انکه شخصی از غایت شادی بمیرد.

یک - استعمال این اصطلاح مبتذلت در مورد این قلم در بلند ترین سطح اتهام و دروغ و کذب محض قرار دارد.

لعنت الله علی الکاذبین

بخوان و بدان:

کسیکه شادی مرگک گردد، یک مرحلۀ از جنون است ، جنون یعنی از دست حواس خمسه و تعقل، یعنی مرحلۀ روانی که انسان را لایعقل میسسازد.

ارجمند عزیز حامد جان شکران !

کسی که قادر به درک گفتار و شناعت به کار بردن اصطلاحات و عدم داشتن شعور و تمیز، بر آن نیست، حامد جان شکران است نه داؤد مومند. 

ناگفته نماند که از پاسخ به سؤالات مطروحه ام سخت «دوتا» کردی. نوش جانت، دارو و درمانت.

خدای دی روغ که حامد جانه! 

زمری کاسی19.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​نوشتهٔ کوتاهی را که در صفحهٔ خبری در ارتباط موضوع یاد شده درین نوشته نشر کردم:

هغه چه لیکي؛ له اسلام څخه وړاندې په نورستان کې د ايندر واکمني!
که سم تحقاتي کتابونه ولولئ، اوسانې به هېرې کړئ! ۳۲۰۰ کاله مخ کې وروسته له ډېرو جنګونو او وژلو د نني افغانستان په بدخشان کې د اروپایانو له خوا د تاریخ د مس ، مسو دوره ختمېږي او د صیقل دوره شروع کېږي او د اروپایان سترګې د دې منطقې او چارچاپېر معادنو ته لګېږي. وروسته اسکندر خبیث پر ټوله آسیا برېدونه او د نني تاجکستان او بدخشان و نورستان و پنجشېر تر کابل او جلال آباده پورې خپل د سلطنت د اوړي تر مني او ژمي د سلطنت منطقې جوړوي او آن څه چه لاس ته یې راغلل اروپا ته یې یوړل خو وسایل نه ؤ چه ټول یوسي، د اسکندر پالیسي د ده د پلار پالیسي چه وروسته د روم کلیسا او ورپسې اسلام هم تعقیب کړ چه ټولنه د یو بل پر ضد ؤپاروه او پرې حکومت وکړه او دوی یانې اروپایان بریالي شول او دا د پنجشېر و نورستان او بدخشان او چار چاپېر د اروپایانو او اسکندر مقدونیانو ګډ نسلونه دې چه اروپایان ترې ګته اخلي! بېدار شئ!https://www.amazon.com/1177-B-C-Civilization-Collapsed-Turning/dp/0691168385




Hazarzbek Tajiashtun19.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​تفاوت برداشت رسمی دو طرف خط دیورند:

Miss Pakistan made a powerful statement during the Miss
,Universeswimsuit competition



Akhtar Yusufi19.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​گردانندگان محترم سایت نشرات آریانا افغانستان !

بحث اصلاحات اغلاط ادبیات با آنکه با شیوه دوستانه افهام و تفهیم خارج از مخلوت کردن کلمات تحقیر و توهین نویسندگان با یکدیگر مفید، بذات خود  یک بحث وسیع اختصاصی است. مباحثات اصلاحات اغلاط ادبیاتیکجا در ستون نظرات سیاسی اجتماعی نویسندگان سؤتفاهم را برای خوانندگان بوجود می آورد. نوشتن ادبی کلمات و گرامر دستور زبان خود موضوع وسیعی و اختصاصی است، هرگاه گردانندگان سایت آریانا افغانستان امکانات تخنیکی را داشته باشد، بهتر میشود که برای اصلاحات اغلاط ادبیات ومباحثات دستور زنان ستون جداگانه را اختصاص بدهندـ 

ممنون شما

زمری کاسی19.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​محترم فتح محمد، بدون سند رسمی یا درج شده در دفتری یا نشر شده و کتب، من هرگز تخیلی یا آوازه یی سخن نمیزنم! بلی، در شهر زیوریخ در دفتر ثبت اختراعات ثبت شده، شما ایمیل تانرا بدهید که به   شما رسم تخنیکی و ورق ثبت را بفرستم ، اینجاه ضمیمه مینمایم ولی احتمالا که نشر نشود.

منتها حقوقش را بعد از یک سال نتوانستم نگهدارم، پول گزافی باید میپرداختم ، هرچندی که به به هر بانکی مراجعه نمودم که پول قرض کنم و به تولیدش شروع کنم اما در یافتم که باعث قتلم میگردد تا آزاد بعد سیمینار در مورد تحقیقات ۲۷ ساله ام در مسأله مورفولوجیکی بر اساس فزیک میخانیک و داینمک در سال ۲۰ اکتوبر ۱۹۹۹ که در تاریخ طبابت بی سابقه بود و عملیات های کمر را منع نمودم، داکتر کارلتن جانسن یکی از دوستان قدیمم قسمت اول کتابم را درین مورد ادیت کرده بود، یک شب بعد از ولایت ریچمند از امریکا به من تلفون کرد که زمری روی ۵۳ هزار تیسس دکترا تف کردی و با منع عملیات های کمر عواید شفاخانه ها و دکتران را به صفر تقرب دادی، راپوری که داریم قصد قتلت را دارند، بیا نزد من، داستان طولانی است و بعد واترپمپ سیستم بسته دستی را ترسیم و حتی یک نمونه اش را توسط میخانیکی تولید و حقوقش را به ملل متحد برای استعمال به جاهای که برق نیست از آن استفاده گردد و مکتوب تشکری از ملل متحد حاصل نمودم که اگر دریجا نشر شده نمیتواند همچنان به شما ایمیل مینمایم. 

برس دندان تخنیکی و برقی. همین لحظه در چین یک آلهٔ سادهٔ طبی که ترسیم و نوشتم در دفاتر ثبت و تا ممکن یک ماه دیگر  تولیدش شروع گردد، این بار در چین ترس کشته شدن را ندارم و با بسیار احترام پذیرایی شدم، و یک آلهٔ دیگر هم در نظر دارم که ثبت نمایم و بعد وقت تقاعدم در ۸۲ سالگی نزدیک شده. 


حامد شکران19.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​آغای گلم جناب مومند!
نمیدانم که جناب معنی شادی را می داند یا خیر؟
از عکس العمل که معلوم میشود جواب منفی است"   اصطلاح مبتذل و مستهجن «شادی مرگگ» تان، متکی بر معیار های متعارف اخلاقی وطنی، یک تعرض و گستاخی و بی ادبی است،  "
چون جناب معنی کلمه شادی را نمی داند که به معنی خوشی است، نه آنچه شما فکر میکنید. ( شادی حیوان)

بخوان و بدان!!!
شادی مرگ. [ م َ ] ( اِ مرکب ) موتی که بسبب شادی بسیار که یکبارگی در طبیعت درآید پیدا میگردد. ( غیاث ). || ( ص مرکب ) آنکه از غایت شادی بمیرد. (
مگو از زخم شمشیرت ز جان بی برگ گردیدم
مرا تیغت نکشت ، از شوق شادی مرگ گردیدم.

من که از تلخی دشنام شدم شادی مرگ
چه توقع کنم از لعل شکرخای کسی.
صائب ( از آنندراج ).
" شادی مرگگ شد  " یعنی از خوشی زیاد جان به حق سپردن.
در مورد خلیلزاد موضوع حل است.

بااحترام

زمری کاسی19.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​عزیز و گرامی فتح محمد، برس دندان کشف نشده، همین لحظه که سخت میخندم، برس دندان اختراع شده که تا حدی مفصل تر با اسناد به محترمین ناشرین این پورتال فرستادم و احتمالا نشر شود، ایمیل تانرا بدهید که مستقیم بفرستم. و بلی چند مدتی در بیکاری شروع به نوشتن بعضی داستان های شنیدگی کردم و با معلومات مفصل دیگر و نظر به خواهش تلویزیون زیوریخ و پرداخت پول فلم فلم غم افغان ساخته که نه تنها در تلویزیون ها و سالون های بزرگ فاکولته ها در آلمان و سویس و اطریش در سال ۱۹۹۷ نشان داده شد بلکه به ده فستیوال بین االمللی به شمول ایران هم رفت و در چند جایی جایزه هم گرفتیم. و اینرا هم فلم تهیه و از تلویزیون ولایت زیوریخ سویس نشر شد که افغانهای معیوب و مریض جنگ را سویس به بهانهٔ تداوی به سویس می آوردند و اعضای وجود شان را برای بدست آوردن جین یا اصلیت حجرات وجود شان را میگرفتند و به حال مرگ ایشان را به جنابان راهبران در پشاور میسپردند. ای وای که با مردم مظلوم افغانستان یکسر جنایت صورت گرفته که خون باید گریست، واقعا که غرب جنایت کار است!

احمد آریا19.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

«... یک مشت هرزه نویس دلال و معامله گر، یا امیدوار از دستگاههای جهنمی معلوم الحالی با دست باز نوشته اند...»

حالا بهتر شد؟


به علاوه زمانی که فردوسی بزرگ میگوید:

برآمد یکی میغ بارش تگرگ

تگرگی که بردارد از ابر مرگ

مقصود  او از«میغ» ابر سیاهی  است که به شکل تگرگ یا ژاله بر زمین فرود میآید، یا میبارد. اینجاست که گفته میشود،«علت اصلی بارش باران جابجایی هوای مرطوب به علت اختلافات دما و رطوبت است.»

پس نیازی به اصرار بر مجهولات و حرام ساختن خواب خود نداشت.

 

به پند تلخ معنی‌دار به شکر درد جهلت را

چو درد معده را خوشی و تلخی باید و والان


ناصر خسرو

ع واحد حيدرى19.11.2023سدني http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AUS.png

​قيوم كوچى سفير حكومت دست نشانده امريكا، كاكاى كسى كه با بوجى هاى دالر و طلا از افغانستان مثل احمدزى ديگر پاى به فرار داد امروز به بسيار بى شرمى مى خواهد راجع رهبران افغانستان چون شهيد محمد داود نظر بدهد. 

اقاى كوچى بكدام روى شما مى خواهد خيانت هاى خود را از مردم افغانستان پنهان كنيد. 

سيم خاردار خط ديورند در مقابل ٧٠ ميليون دالر بزرگترين خيانت تاريخى بوده كه در حكومتى كه شما در ان يك سفير با صلاحيت بوديد عملى شد. شما هزار ها هزار عساكر اردوى افغانستان را قربانى امنيت نيويورك و واشنگتن نموديد. فقر امروز مردم ما نتجه چور و چپاول دولت دست نشانده شما بود كه امروز نه افغانستان از خود برق دارد نه فابريكه و نه معاش متقاعدين. ايا ٢٠ سال كافى نبود كه دولت دست نشانده شما يك شفاخانه تدواي مرض سرطان را در افغانستان تاسيس كند؟ سالانه هفتاد هزار خانم هاى افغان به مرض سرطان مبتلا مى شوند ايا دولت براى ٤٠ ميليون انسان يك ترتيب يك شفاخانه تداوى سرطان را كرده نمى توانست؟ با وجود ان كمك هاى كه به جيب هاى فاميل هاى مقامات دولت  ريخت. 

اتهامات فساد اخلاقى كه در ارگ در زمان حكومت دست نشانده اشرف غنى موجود بود أصلًا قلم شرم مى كند انرا ذكر كند. 

شما مى نويسيد كه تمام اختيار در دست امريكايان بود. سوال اين است كه چطور وجدان تان قبول مى كرد كه شما در چنين دولت بلند ترين مقام سفارت را داشته باشيد؟

اقاي كوچى،

 با كدام روى شما به مردم افغانستان جواب مى دهيد؟

فتح محمد19.11.2023کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​جنرال مبین: 

بعد از آمدن افغانها با پنجاب حساب می کنیم | دال چی باشد و زورش چی باشد 
 



Akhtar Yusufi18.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​هزاربیک صاحب درست می فرمائید.

حقیقت اینست که دښمنان مردم افغانستان در بکاربرد راسیزم برای پیشبرد و عملکرد اهداف شوم ایشان دین و ریشه های ایتنیکی ساختار اجتماعی افغانستان را  آگاهانه بحیث وسیله سؤ استفاده قرار داده است. هدف دشمن از پخش افکار افراطیت مذهبی بزور سر نیز در خدمت دین در جامعه افغانی که دین اسلام نهادینه شده است، نمی باشد.

 رشد خصومات ملی در بین گروپهای ایننیکی افغانستان نیز بخاطر از بیں بردن وحدت ملی کشور میباشد. خوشبختانه تا هنوز هم پیوند های قوی وحدت ملی در افغانستان مانع بزرگ توطیه دشمن است.

 آزادی هندوستان مرهون نهضت عدم تشدد کرمچند مهتما گاندی در پیروی از سیاست سیکولرزم می باشد. دشمنان افغانستان افراطیت را بنام دین، که با اصول وعقاید دینی قرآتی ربط ندارد، برای بربادی کشور ما بازور میله های تفنگ و خونریزی عملی میکنند. تهدیدات راسیزم مذهبی تمامی اتباع غیر مسلمان ( پیروان مذهب هندو و سیک) کشور را بشمول میلیونها از کشور فرار دادند.

محمد داؤد مومند18.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

شاغلی احمد شکران آغا

بعد از ابراز سلام محمدی و وطنی

الیوم مطالب نادرست و اتهام آمیز جناب عالی را به ارتباط نشر یک خبر از قول خلیل زاد، توسط این جانب، مطالعه نمودم.

متأسفانه به جای آنکه گفتار حضرت عالی، صبغۀ یک مناطقۀ اکادمیک را داشته باشد، مالامال از توهین و اتهام است.

احمد شکران آغا!

بخوان و بدان

که اصطلاح مبتذل و مستهجن «شادی مرگگ» تان، متکی بر معیار های متعارف اخلاقی وطنی، یک تعرض و گستاخی و بی ادبی است، اما درک این مطلب یک کمی و قوف از اخلاق اسلامی و انسانی و افغانی میخواهد.

مگر میتوان از ذوات مانند خودت و هم ذوقانت که همزمان با خودت، در همین دریچه با افرازات جهاز هضمی قطور و کلان خود، پرداخته، توقع دیگری میتوان داشت؟

آغای گلم!

بخوان و بدان!

که این قلم یکی از سر سخت ترین مخالفان اشغال افغانستان توسط ناتو بودم و هستم و نتایج اشغال اضلاع متحده را خطرناکتر از اشغال شوروی وقت میدانم، افتراق بزرگ ملی در میان مردم کشور، که امروز زدودن همچو افتراق ملی در اذهان مردم افغانستان امکان ناپذیر به نظر میرسد، متأثر از همان اندیشۀ استعماری است که :«تفرقه بینداز و حکومت کن»

سپردن قدرت دولتی در تمام ساحات قوای ثلاثه، توسط اضلاع متحده به تجزیه طلبان، فدرالیست ها، خراسان خواهان، کولابی ها، ایران پرستان، سقوی های دوم و سوم و دشمنان مادر زاد و پدر زاد پشتون ها و فرهنگ شان، از مظاهر بزرگ قدرت استعماری دولت اضلاع متحده و متحدان اروپایی شان شمرده میشود.

به قول، شاغلی داکتر میرعبدالرحیم عزیز، خلیل زاد دریک مصاحۀ خود اعتراف کرد که «دولت اضلاح متحده نسبت به قوم پشتون، نظر مساعدی ندارد.»

دولت اضلاع متحده یک پشتون تبار نا پشتون و پستی را، به نام حامد کرزی برای زعامت مردم افغانستان انتصاب کرد که حتی مارشال ایوب خان و عمران خان و «کاکړ» رهبر ادارۀ موقت دولت کتونی پاکستان که همه پشتون تبار و دشمن موجودیت افغانستان بودند و هستند بر وی شرف دارند.

به عبارت دیگر کرزی خاینتر از این پشتون تباران پاکستانی اند و خلیل زاد وایسرای دولت اضلاع متحده در ارگ کابل بود و کرزی حیثیت منشی او را داشت.

حامد جان آغا بخوان و بدان

که من به حیث یک افغان از اولین روز با اشغال اضلاع متحده و ناتو به افغانستان علم مخالفت خود را بلند نموده و در مضامین و مقالات خود، از آن به شدید ترین وجه ممکنه نکوهش کرده ام.

استادبزرگوارم محمد عزیز نعیم یکی از شخصیت های بزرگ ملی کشور بود که از اشغال کشور توسط اضلاع متحده برای اولین بارسخن گفت.

بر عکس عدۀ کثیری از روشن فکران ما در سطح مطبوعات با این عقیده موافق نبودند و آن را اشغال نمی دانستند و حتی در حمایت موقف خلیل زاد قرار داشتند، ریکارد بیست و دو سالۀ ویب سایت پیراخ افغان جرمن شاهد این مدعاست.

حامد جان اغا بخوان و بدان

که این قلم در نوشته های خود، خلیل زاد را به شدید ترین وجه ممکنه و بالاتر از همه تقبیح نموده و نوشته ام که خلیل زاد داماد و نمایندۀ دولت اسرائیل است و حتی در مورد خانم یهودی او نیز تحریر داشته ام که او در اتریش به یک گروپ و کلب صیهونیستی تعلق داشت و در آنجا تدریس میشد.

کاری که شخص دومی از ترس انجام نداده است.

اکنون سؤال من خدمت جناب عال شما این است که از روز اشعال تا امروز جناب تان چند مقاله و مضمون در مورد مذمت اشغال و بخصوص در مورد خلیل زاد یهودی تحریر داشته اید، لطفاً از اخبار، مجله و یا هم ویب سایت نام ببرید.

یا اینکه دفعتاً مانند سارق کوهی جوانه زدید که من یعنی حامد شکران، هم مخالف پالیسی اضلاع متحده و ایجنت شان  خلیل زاد بودم و هستم.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

شاغلی حامد شکران! جناب تان تحریر داشته اید که:«سوال مهم این است که چگونه در امریکا که مدعی ادارۀ امور جهانی است این افتضاح سیاسی و نفوذ امنیتی رخ داده است که فردی مانند خلیل زاد برای رسیدن به به آرزوهای شونیستی موجب بی آبرویی بیشتر امریکا در نزد مردم جهان شده است»

آغای گلم! شما اطلاع دارید که « جان فاستر دالس» وزیر خارجۀ اضلاع متحده، در نظر داشت و میخواست، علاوه بر جاپان، بار دوم بم ذروی را در منطقۀ ستراتیژیک ویتنام،  به نام «دین بین فو» در برابر قوای جنرال «جاپه» ویتنامی استعمال کند که با مخالفت دولت انگستان مواجه شد؟

علاوه از جنایات تاریخی اضلاع متحده، همین اکنون پالسی فاشیستی حکومت اضلاع متحده را در حمایت حکومت فاشیستی نتنیاهو در نظر بگیرید که انسانیت آن از عار دارد.

مگر همچو عمل ضد بشری در نظر جناب عالی، بی آبرویی در تاریخ جهان نیست؟

آغای گلم!

لطفاً خود را از نظریات یک «سکالر» و یک فیلسوف، و بزرگ مرد معاصر جهان، به نام «لیوان چامسکی» که اصلاً یهودی است و به سن نود سالگی قرار دارد، با خبر بسازید، تا به صورت نام گرفته از جنایات رئسای جمهور امریکا و دولت امریکا در قبال بشریت آګهی حاصل کنید.

شاغلی چامسکی سی – ای- ای  و در مجموع حکومات اضلاع متحده را اولین و بزرگترین تروریست درجان معرفی نموده است.

ذوق چیز نویسی تان را تبریک میگویم.  

Hazarzbek Tajiashtun18.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
Akhtar Yusufi

"جناب محترم هزار بیک صاحب،

فرموده شما درمورد ضرر سیاسی و اجتماعی راسیزم مذهبی در جامعه کاملأ درست است. اساسأ راسیزم مذهب نیست، بلکه راسیزم را استخبارات باشیوه های بهره برداری و فریب توده ها درعمل پباده میکنند...."

بلی محترم اختر یوسفی,
 
 پایه ها دین مبین اسلام براساس برتری نژادی استوار نیست زیرا ایه از قران شریف به وضاحت بیان میدارد که, بهترین ها درمیان شما پر تقوا ترین ها شما است.

همانطوری که شما ابراز نمودید برتری- ذاتی و یا راسیزم در افغانستان با استفاده از فکتور سیاسی/استخباراتی نهادینه شده است.  منصوبان ان در رأس مواد غذایی، تحصیلی و در حاکمیت  مطلق مسئولیت هدایت تفکر اجتماعی قرار داده شده است. درنتیجه انها کنترل خرد اجتماعی را در قبضه دارند. اینها عملا اغا- بادار- صاحبان افغانستان هستند که فقط  درعقب نگه داشتن جامعه رونق, پیشرفت و به جلو می روند. 

مهاتما گاندی معتقد بود که هندوستان به اساس سلسله مراتب مفهوم سیستم - کست تحت انقیاد قرار گرفته شده بود. وقتی کسی تعنه وار به او گفت که سیستم - کست بخشی از فرهنگ هند است و انگلیس را نباید مقصر شمرد. گاندی به سادگی پاسخ مثبت داد، ولی اضافه نمود, که شما رسما آن را نهادینه ساختید.

این روشنفکران درجه یک مشت نمونه خروار, مانند سید داکترعبدالله کاظم و میر داکترعبدالرحیم عزیز که اولی نویسنده هزارها صفحه کاپی شده از تاریخ و دومی چهار کتاب را فقط از مقالات منتشر خود چاپ ولی هرکدام رندانه در روز روشن مفهوم برتری- ذاتی را در افغانستان از نسل به نسل بی ثبوت نهادینه میسازند. یکی آشکارا ادعا دارد که از نوادگان مقدس اتش - نفس و دیگری اعلان راسیزم فرضی خود را که او و از او را همیشه در صدر غذایی و اموزشی قرارداده است, فقط بخش عادی از نام خود به ما می فروشد. معلومدار که اینها حتی سطری در ارتباط به تاریخ خود نمی نویسند!

 ایا فریب اجتماعی طولانی تر نسل به نسل, از این می تواند باشد؟  

فتح محمد18.11.2023کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

سلام، 

 بیروبار در اینجا زیاد است. میخواستم نوشتۀ کاسی صاحب را کامنت کنم، ده دقیقه پالیدم تا پیدا شد. کاسی صاحب نوشتند:

زمانیکه با ... در نزدیکی پشاور فلم غم افغان را با داستان نوشتهٔ شدهٔ من تهیه مینمودیم…

کاسی صاحب شما داستان برای فیلم ها هم مینوشتید؟ 

ضمناً میخواستم بپرسم در کدام سال ماشین برس دندان برقی را کشف کردید، آیا این کشف به اسم شما ثبت است یا نه؟


تشکر

خلیل الله معروفی18.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 یک "سفسطه باز" استعفاء داد و "سفسطه باز" دیگر آخرین نفسهای "بی رمق"ِ خود را میکشد!!!

آخرین کامنت من عنوانیِّ "بندۀ خدا" وضاحت کامل داشت، که "ملزم ساختن مضاعف" جناب "بندۀ خدا" بود، چون او ضمن کامنت قبلیِّ خود کلمۀ معمول و مشهور و مأنوس و متداول و کاملاً پیش پای افتادۀ "وابسته" را در هیئت غلط "وابسطه" نگاشته بود، که "معراج بیسوادی" جناب "بندۀ خدا" را ثابت میساخت. "بندۀ خدا"، که خواست خود را از "شرمساری" نجات بدهد، حیله ای تراشید و فرمود، که مقصود وی از "واسطه" بود، که در اثنای تایپ کردن، اشتباهاً "وابسطه" نوشته شده بود!!!

و من فرمایش جناب "بندۀ خدا" را به جای آورده، کلمۀ "واسطه" را در آن جمله به جای "وابسطه" گذاشتم؛ و نتیجه را هم همه به چشم سر و با وجدان آگاه و بیدار دیدیم، که از آن جمله "چیزی بور شد"، که خدا نشان نته(ندهد):

ــ سراسر "بی معنائی"!!!

ــ یکسره "بی ربطی"!!!

ــ و یک تکه "بی منطقی"!!!

حالا جناب "بندۀ خدا" ضمن کامنت آخرین خود، به عوض این، که خود را از "بینی بُریدگی" نجات بدهد و جواب اصلی و منطقی کامنت مرا بدهد، دست به نیرنگ دیگری میزند؛ و این نیرنگ او باز و بار دیگر همان مثل معروف و قدیمِ کابلی را  را تداعی میکند، که "مرغ زیرک در دو حلقه بند میمانه!!!"

کامنت سراسر چرند "بندۀ خدا" نشان میدهد، که او اصلاً از "زبان دریِّ افغانستان" و از عرف گفتار و گفتار عامیانۀ ما بوئی نبرده است!!! چون کلمات مورد انتقاد او علی الاکثر صورت عامیانه و عام و گفتاری کلماتی ست، که او بر آنها خرده گرفته است. او حتی نمیداند، که ضرب المثها بالاکثر از عوام بیسواد برخاسته اند و به همان "شیوۀ عامیانه" افاده میگردند؛ ورنه کیست، که:

ــ از افغانستان باشد و معنی "باران" را نداند!!!

ــ از افغانستان باشد و معنای "ششت" را نداند!!!

ــ از افغانستان باشد و کلمۀ "میمانه" را نداند!!!

ــ از افغانستان باشد و کلمۀ "ناوه" را نشناسد!!!

ــ از افغانستان باشد و کلمۀ "بتر" را نشناسد!!!

ازینجا نتیجه میگیریم، که او هنوز نه تنها "زبان مکتوب دری" را درست نیاموخته است، بلکه از زبان عامیانه و گفتاری دری و از "فرهنگ عوام" مردم افغانستان نیز، کاملاً بیخبر است؛ ورنه:

ــ کلمۀ "باران" نه تنها در دری/فارسی امروز تداول عام دارد، بلکه در کلام قدماء هم عاماً متداول بوده است. "سعدی شیرازی" فرماید:

شمشیر نیک زاهـن بد چون کند کسی؟؟؟

ناکس به تربیت نشود، ای حکـــــیم، کس

باران، که در لطافت طبعش خلاف نیست

در بـــاغ لاله روید و در شوره بوم، خس

ــ او هنوز نمیداند، که در زبان گفتار دری "نشست" نمیگوئیم، بلکه "ششت" و یا "شیشت" میگوئیم!!!

ــ او هنوز نمیداند، که کلمۀ "میماند" را در گفتار "میمانه" تلفظ میکنند!!!

ــ او هنوز کلمۀ "ناوه" را نشنیده است؛ همان قسمی، که کلمۀ "باران" برایش نامأنوس است!!!

ــ او هنوز نمیداند، که کلمۀ "بدتر" را نه تنها در زبان گفتار و زبان عامیانۀ دری/فارسی در هیئت "بتر" اداء میکنند، بلکه این ورژن در زبان قدمای شعر دری/فارسی هم تداول عام و تام داشته است!!!

به بندۀ خدا" دوستانه و برادرانه و روادارانه مشورت میدهم، که طریق "شقاق" و "سفسطه بازی" را رها بکند و "آدم واری" به مباحثه بپردازد، ورنه بدتر و بتر ازین "بی آب" خواهد گشت!!!

هیچکس جامع الکمالات نیست و "همۀ ما" کمبودهای فراوان در هر عرصه و در حیطۀ "دانش و معلومات" خود داریم؛ و وقتی چنین است، صادقانه باید "کمبود و خطاء و اشتباه"ِ خود را بپذیرم، ورنه خود را رسوای عام و خاص خواهیم ساخت!!!

پذیرفتن "سهو و خطاء و  اشتباه" کار جوانمردان و شیوۀ انسانی و آدم دستور است، و کسی، که این اصل را نپذیرد، خود را بیشتر در گودال و مُرداب رسوائی غرق میسازد!!!

من هرگز از مباحثه و مناظره خسته نمیشوم و جواب "ت" را با "تیاق" خواهم داد!!!

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ ۱۸ نومبر ۲۰۲۳)

احمد آریا18.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

بلی ملل متحد میتواند یک کشور را به رسمیت بشناسد و نماینده آن را بپذیرد. اما این کار نیازمند آراء اکثریت اعضای آن سازمان است. بعضی کشورها ممکن است به دلایل سیاسی خاص از ارائۀ رضایتنامه شمول به یک کشور خود داری کنند. اما در همه حال در نهایت تصمیم نهایی بر اساس نظر اکثریت اعضای ملل متحد اتخاذ میشود.

و اما خلیل زاد که شاید اکنون یکبار دیگر همان پوست قدیم را بر رخ کشیده، هیچکاره ای در این ماجرا بیش نبوده و نیست. شغل این  دبل ایجنت همزمان با ختم مسؤلیت علاالدین  و چهل دزد او دیگر به پایان رسید و ملل متحد هم کانگره ایالات متحده نیست که یک لابییست هرزه برای به رسمیت شناختن گروه تروریستی دلخواه خود در دهلیزه های آن ته و بالا برود.

تصورش را کنید، نماینده طالبان در ملل متحد، آن که فقط  رای پاکستان و قطر را در بغل دارد. البته ما نمیگوییم که  برای یک عده تبارگرای فرصت طلب مصاحبه خلیل زاد در حکم  خواب خوشی نیست، اما حیف که این خواب هیچ  تعبیر ندارد. شاید برخی از بیماران مبتلا به الزایمر و آنهای که به اصطلاح «آب همیشه تا بند پای بوده» پس از شنیدن سخنان پبامبر خلیل زاد کف دست و پای شان را خینه کرده باشند، اما این خینه دیگر مدتها  قبل از آنکه جهان تصییم بگیرد یک گروه تروریست به رسمیت بشناسد، رنگ باخته است.


سید هاشم سدید18.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​لطفا`` حین استفاده از کلمات در متنی که بیشتر با نیت خیر و احساس نیک و مثبت نوشته می شوند،به خصوص به مفهوم و معنا و رابطه آن ها با سایر کلمه ها توجه و تعمق نمایید;  بطور اخص وقتی می خواهید تکستی را برای یک کتاب درسی، یک کتاب مرجع، یک دایره المعاریف یا امثالهم بنویسید.

همین یکی - دو هفته قبل تکستی را پیرامون زندگی حضرت موسی  -ع - در جایی خواندم. این تکست، با همه اختصار، دارای چند نکته قابل دقت بود. هر چند تهیه کننده تکست از ارباب علم و اهل دانش خواهش نموده بود - کار شایسته ای، چون حاصل کار مشترک همیشه کاملتر است - اما آنطور که دیده شد نظری مکمل یا اصلاحی متاسفانه ارایه نشد. علت را پی نمی گیرم، چون تجربه نشان داده است که گپ دربسا موارد بجای بجایی رسیدن، به کل مکل

می کشد و آزردگی ها. بگذریم و برگردیم به همان شکافتن بجل:

یکی از این مطالب، انتخاب جای کلمه ایجاب بود و نسبت آن با علم، در حالی که ایجاب درجمله باید در کنار زبان و فرهنگ قرار می گرفت؛ چرا که این دو  پدیده لزوم به رشد و تقویت دارند و  سبب ایجاد و ایجاب می گردند، بگونه مثال: سترسی به سلامتی است - منحیث هدف - که ما را به شفاخانه، توسل به داکتر، علم و وسایل  پیشرفته و جدید -به عنوان وسیله - می کشاند.

پس آنجه در قدم اول مهم است سلامتی ماست، نه علم، هر چند علم خود در بسا جا ها هدف و ضروری است، ولی ضمن هدف و ضروری بودن خود در جا هایی مانند سلامتی وصحت انسان، درجاییکه وسیله برآوردن هدفی بزرگ تر  قرار می گیرد، چنانکه باید و شاید در اولویت قرار نمی گیرد. و مطالب دیگر ....


احمد آریا18.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

گردانندگان آریانا افغانستانT

اگر قرار است همیشه باید روش تبعیض آمیزی را در مورد مقالات این قلم مدنظر بگیرید و  بر طبق آن در کامنت منتشرۀ 11.17.2023 احمد آریا باید کلمۀ جفنگ (یا سخن بیهوده و بی معنی) و مبتذل (یا سخن عوامانه) را به خاطر رعایت گل روی بدلی از متن جملات آن حذف میکردید، عیبی نداشت اگر آنها را با «...» پُر میکردید تا فقدان کلمه در جمله دانسته میشد. همچنین خیلی هم مطبوع و خوشایند بود اگر همین کار را در مورد به اصطلاح کامنت آن شخص که به قصد اهانت من، به سیرت هراتیان نیز توهین کرده و نوشته بود «همان قسمی، هراتیان عزیز ما گفته اند، که «هم ...ون را از دست داد و کَرَک را!!!» نیز انجام میدادید. اما  شما زیاد برخود سخت نگیرید، چون همه از روش منحصر به فرد و چگونگی املاء و انشاء او پوره آگاهی دارند.  


حامد شکران18.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​در وطن عزیز خود یک اصطلاح جالب داشتیم که می‌گفتند فلان نفر " شادی مرگگ شد  " یعنی از خوشی زیاد جان به حق سپرد.
حالا جناب مومند از باشنیدن یک خبر از دهن  خائن  و شیطان بزرگ خلیلزاد که گویا جهان دولت طالبان را به رسمیت می شناسد " شادی مرگگ شده!!!
این کدام خبر نو نیست چنانچه آمریکا طالبان را روی قدرت آورد   حتما" در قسمت به رسمیت شناختن شان هم دريغ نه خواهد کردند.
 تبریک!!!
از چند ماه قبل که آمریکایی‌ها مذاکرات خود را با طالبان شروع کردند و عملا آنها را به رسمیت شناختند و معاهده ‌ای بین آنها امضا شد، مشخص بود نگرش واشنگتن به طالبان در حال تغییر است. موضع‌گیری‌های خلیلزاد به نحو آشکاری تغییر یافت و طالبان را عملا به عنوان یک دولت شناسایی کرد. در بندی از معاهده دوحه آمده است طالبان نباید به مخالفان آمریکا ویزا بدهد. یعنی عملا از یک سال قبل، طالبان از سوی آمریکا به عنوان یک دولت شناسایی شده بود و از همان زمان مشخص بود برنامه‌ریزی‌های جدیدی در حال تدوین است. ابعاد خیانت خلیلزاد به مردم افغانستان بسیار گسترده است که گذشت زمان و روشن شدن برخی حقایق عمق فاجعه را آشکار خواهد کرد. سوال مهم این است که چگونه در آمریکا که مدعی اداره امور جهان است این افتضاح سیاسی و نفوذ امنیتی رخ داده است که فردی همانند خلیلزاد برای رسیدن به آرزوهای شونیستی موجب بی آبرویی بیشتر دولت آمریکا در نزد مردم جهان شده است.
 
جناب مومند! احترام یک رسم خوب است ، اما احترام به کسانیکه آرزش آنرا داشته باشد، همین به احترام یاد کردن از  خلیلزاد (شاغلی خلیل زاد ) توهین به مردم افغانستان است.  افغانها شیطنت‌های خلیلزاد را فراموش نکردند، به جز از شما و همفکران تان که برای گروه جعل ارزش و رسمیت قائل هستید.
زلمی خلیلزاد نماینده پیشین آمریکا در امور افغانستان در بیست سال گذشته نشان می دهد که او در این مدت چنان کار تخریبی علیه افغانستان انجام داد که در نهایت نتیجه آن به بازگشت مجدد طالبان به قدرت و سقوط جمهوریت و نابود شدن تمام دستاوردهای بیست ساله ملت افغانستان منجر شد. نقش خلیلزاد در مذاکرات آمریکا با طالبان را باید به عنوان عامل نفوذی طالبان مد نظر داشت که با سیاست‌های اشتباه و شیطانی خود یک ملت را نابود کرد.

جناب مومند!  
فراموش کردید که همین طالبان باعث اشغال افغانستان توسط  آمریکا و شرکا شدند؟
آیا فراموش کردید که در میدان های سپورت محکمه صحرای می شد و دوام دارد؟
آیا انتحارها و انفجارها حتی در مساجد فراموش کردید؟
آیا سرکوب زنان و دختران، خشونت علیه غیرنظامیان را فراموش کردید؟
..........
وووو

دولت قبلی هم بهتر از این گروه نبود !!!
چپاولگران "شوربای نظار" دوستم، محقق....... باعث به قدرت رسیدن گروه طالبان گردیدند.

هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
 بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند

زمری کاسی18.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​در سال ۱۹۸۶ زمانیکه با این فرد مارک ریسی فلم ساز سویسی در نزدیکی پشاور فلم غم افغان را با داستان نوشتهٔ شدهٔ من تهیه مینمودیم شخصی با کتاب درسی خود آمد و مارک کتابش را ورق زد دریافتیم که گفتهٔ صاحب این کتاب، در پاکستان تحت تربیهٔ نظامی قرار دارد و برای حملات مخفی یعنی تروریستی در افغانستان آماده شده اند و زود مراکز تربیوی شان برای کشتن و ترور به داخل افغانستان میروند. به هر طرفی که دویدم و داد زدم، جز جاهل و فروخته شده کسی را نیافتم که مرد مارا نجات دهند، کسی میخواهد بفهمد یا نه در راه صلح و خدمت به مردم قدم های بیشماری از هر نوع گذاشتم و با وجدان پاک ولی نمیدانم که مخربین افغانستان و مردمش هرگز وجدان دارند یا نه؟

زمری کاسی18.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​در پورتال خبری تاند نوشته شده است کهد طالبانو د رسمیت پېژندلو لپاره د ملګرو ملتونو تازه طرحه

من در زمانش بېحد وحصر به هرطرف، حتی به در وطنفروشان و بې ناموسان تاریخ تکتک زدم اما چه باید ګفت... مستند: ۰۰!

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد۰۰۰۰۰در قصیدهء در دیوان
سیف فرغانی


زمری کاسی نوومبر 18, 2023 At 7:54 am
مسؤل هغه دي چه ترور او طالب يې مینځ ته راوړل، سند!، ۱۹۹۴ کې مې وروسته له څو کاله زحمت او واسطې د امریکا په سنا کې د اسنادو پر بڼسټ له سناتور ګاروین او څو نورو کسانو سره ولید او خپلو خبرو کې مې د اسنادو پر بڼسټ د راتلوتکي حالاتو په اړه مې خبرې وکړې، پخوا له دې په ۱۹۹۰ کې له شیخالسفرا زوړ «نیومن» سره لیدلی ؤ، فقید نیومن ماته یې وویل چه ده دولس خطونه په تېرو یوولس کاله کې سپینې ماڼۍ ته لیکلي دي چه د افغانستان په هکله په غلط لار روان یاستئ، او ؤیې ویل چه یو ځواب یې هم لاس ته نه کړ! ځکه چه دې لاندې سند پر بڼسټ د دوی پلان جوړ شوی ؤ چه زه په پنشېر کې په ۱۹۷۱ کال کې پوه شولم چه یو نظامي پلان د ایشیا فوندیشن مخې کې دی وروسته له دې مې چه رخې ته نزدې د یو مکتب تعمیر تفتیش کړ چه نظامي د انداخت او اخفا شکل یې درلود! چا ته مې ویل؟ زموږ حکومتونه په خوب کې ؤ!تحقیقي سند:
زمری کاسی17.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of 1 person and text

احمد آریا17.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

بازهم او نوشته  است: 

«از باران گریخت و زیر ناوه ششت ــ عذر بتر از گناه ــ مرغ زیرک در دو حلقه بند میمانه»

دانسته نشد قصد او از این چیست؟ صرف نظر از شرح بی قاعده و بی گمان  او از کلمۀ «واسطه» باید اولتر میگفت مقصود او از «ششت» چیست؟ «باران» چیست که از آن گریخت؟، «ناوه» چیست؟ «بتر» چیست؟ «میمانه» چیست؟ و بالاخره قصد حقیقی او  چیست؟

بیایید آن مهملات را بالایی را حلاجی کنیم:

ششت چیست: از یک کودک دو و سه ساله هنوز زبان را به درستی نیاموخته، بعید نیست،«شست» را «ششت» و شستن و «ششتن» ادا کند. لهجه ای که قادر به ادای حرف «سین» به  دنبال حرف «شین» نیست . آیا گاهی کس از زبان یک انسان به بلوغ رسیده شنیده است که به طور مثال گفته باشد: احمد بر زمین، روی چوکی یا پشت میز ششت!! آیا مسخره نیست از زبان و قلم کسی  که دیگرانی مفت و مجانی عنوان «استاد» بیش از نام او میگذارند، هنوز «شست» را از «ششت» نمیداند؟

باران چیست: باران هم از«بارش» فرق دارد. باران قطرات آبی است که از تبخیر آب و سرد شدن آن در طبقات بالای جو زمین حاصل میشود. اما «بارش» عمل فرو ریختن آن قطرات بر زمین است که آن را باریدن، بارش و بارندگی نیز گویند. بنابراین یک شخص احتمالاً از «بارش» یا ریزش قطرات باران بر بدن خود فرار میکند یا میگریزد؛ نه از باران که خود قطرات آب است و هنوز در آسمان.

ناوه: بیایید قبول کنیم که مقصود او  از ناوه «ناوه غزنی» یا محلی که در افغانستان موقعیت نیست. در غیر آن امکان ندارد زیر «ناوه» بنشیند. اما در ادب ناوه عبارت از ظرف چوبینی است که در آن گلِ میریزند و آن روی دوش برداشته و تا پای یک ساختمان میبرند. باید میان ناوه و «زنبیل» که آن را «زنبیر» هم میگویند و سبدی است بافته از «نی» تفاوت گذاشت. اما چیزی را که از اول به احتمال مقصود متخصص متشبث ما بوده، اما متاسفانه نمیدانست آن را چه میگویند«ناودان» است. بنابراین امیدواریم منبعد در حق ادب و زبان مردم کمی رحیم و مهربان بوده و دست  از مسخ آن بردارد.

بتر؟: فکر نکنم حتی یک عامی کمسواد هم «بدتر» را «بتر» بگوید یا بنویسد!!

عجز نبود از قدر ور گر بود

جاهلی از عاجزی بدتر بود

 

(مولانا)

میمانه:  بفرض اینکه مقصود  او از میمانۀ «مانند» و «مانستن» و «مانند شدن»، «شبیه بودن»،«مشابهت داشتن« است، در آن صورت«ماند» باید میگفت و «ماند» مینوشت. اما اگر غرض او از «میمانه» ماندگار شدن، مقیم شدن، فرسوده شدن، انتظار کشیدن، زیستن و عمر کردن بود، باید «میماند» یا «خواهد ماند» مینوشت. «میمانه» وی را تا کنون نه کسی در جایی دیده و نه کسی آن را خوانده است.

خلیل الله معروفی17.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با سفسطه بافان نمیشود به بحث نشست!!!

کسانی، که ظرفیت شنیدن واقعیتهای عینی وطن عزیز ما را ندارند، بهتر است، که خود را:

«صُمُّۢ بُكۡمٌ عُمۡيٞ فَهُمۡ لَا يَرۡجِعُونَ» بسازند و به اصطلاح عامیانۀ کابلی "کلی و کُربُت" شوند!!!


محمد داؤد مومند17.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​خبر به رسمیت شاختن امارت اسلامی

شاغلی خلیل زاد در یک مصاحبۀ خود اظهار داشت که در یک مدت نسبتاً کوتاه ساز ملل متحد یک حلسۀ بزرگی را به شمول نمایندۀ امارت اسلامی طالبان برگزار خواهد نمود که در نتیجۀ ان، امارت اسلامی از طرف جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته خواهد شد.

من در مورد نتایج همچو تصمیم که در حقیقت ملت افغانستان را از انزوا خواهد کشید، صحبت نمیکنم، ولی این خبر که در سطح پیشگویی قرار دارد، مانند بم در حلقه های دشمنان مادر زاد و پدر زاد کشور مانند کولابی ها، خراسان طلبان، تجزیه طلبان، فدرالیست ها، سقوی های دوم و سوم، جبهات نام نهاد مقاومت و شغالان گوزوک فراری جهادی، دشمنان مادر زاد زبان ملتی پشتو، دشمنان مادر زاد و پدر زاد پشتون ها، حامیان مفسدین و متعصبین بزرگ مانند غبار و فرهنگ و کوشان و فرهادی و تمام شیاطین فارسیست و آنانیکه قلاده چاکری دولت فارس را به گردن دارند و بر استعمال اصطلاحات ایرانی که برای عناصر صاحب ضمیر و وجدان ملی، حیثیت خوردن مدفوع ایرانیان را دارد، منجمله موشک، باد بزن، بیمارستان، چالش، دو چرخه، چرخبال، دانشگاه، دانشکده و صد های دگر، انفجار نموده و تمام گروه های ضد ملی را نوشادر به دامن ساخته و بواسیر شان را تور داده است.

مرده و ذلیل و شرمنده و (سر کوزی) باد دشمنان مادر زاد لسان ملتی پشتو.

راغی طالبی نظام وطن لره

گوره ستمیه غربینه ټیګه کړه

   


زمری کاسی17.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

Sharifa Sharif


مبلغ ۱۶۸۰ افغانی پول حلال مثل شیر مادر به اضافه یک جلد کوپون هشت سیره، با ده سر اهل و عیال!

خیر بود، برکت بود، از همه مهمتر قناعت بود، اگر سفره ها خالی از غذایی هفت رنگ بود، در عوض از احترام و محبت پر رنگ بود، شروع غذا با بسم الله و آخر غذا با شکر الله همراه بود، از همان سفره های کم رنگ حق همسایه داری هم ادا بود،

سیالی داشتیم، شریکی داشتیم، یگان خرابات و کاکه گی هم داشتیم، یک تار بروت حیثیت مرگ و زندہ گی داشت، عیاری و جوانمردی هم داشتیم، بزرگ ما بزرگ بود و کوچک ما کوچک، شرم بود، حیا بود، اتحاد بود و اتفاق، مادر و خواهر دیگران را فرق نبود، عزت بود، حرمت بود نه جنگ بود نه نفاق، در گذر خویش، سیك و هندو داشتیم شیعه و سنی هم داشتیم، ز مشرق و ز مغرب، جنوبی و شمالی، یگان کابلی هم داشتیم،

توت و تلخان پنجشیر، انار قندهار، نیشکر جلال آباد، بادام تاشقرغان و قروت بامیان خربوزه اندخوی جان، تُحفه و سوغاتی داشتیم از همسایه های مهربان و عزیز تر از جان.

خلاصه در خلاصه که هوای زنده گی مملو بود از عشق، عشق به خدا، عشق به وطن، عشق به والدین، و مهمتر از همه (عشق به انسان و انسانیت).


خلیل الله معروفی17.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 اصلاح دو اشتباه تایپی

دیروز دو کامنت نوشته و به مناظرات صفحۀ عزیز "آریانا افغانستان آنلاین" فرستادرم، که در هردو، یک یک اشتباه تایپی رخ داده است:

ــ در آخر کامنت اول کلمۀ "مستمع" سهواً در هیئت "مستعمع" نوشته شده است.

ــ و در کامنت دوم "... طیِّ کامنتی نوشت." به "... طیِ کامنتی نوشت." تصحیح گردد!!!

با محبت فراوان او په درناوی

(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ ۱۷ نومبر ۲۰۲۳)


Akhtar Yusufi17.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​جناب محترم هزار بیک صاحب،

فرموده شما درمورد ضرر سیاسی و اجتماعی راسیزم مذهبی در جامعه کاملأ درست است. اساسأ راسیزم مذهب نیست، بلکه راسیزم را استخبارات باشیوه های بهره برداری و فریب توده ها درعمل پباده میکنند. گردانندگان راسبزم را برای منعفت شخصی و فامیلی بکار خویش می برند،  گیلانیها و حضرتان در هنگام ورود ایشان به افغانستان اشخاص فقیر بودند، مگر با اخذ امتیازات اقلام درشت مادی که از استخبارت بدست آوردند بزودی ثروتمند شدند. در طی سالهای جنگ درافغانستانگیلانیها و حضرتان نقش مخبرین دوجانبه اجرا میکردند. تنظیم های این خانواده تصادفی نبود که لقب میانه روان را داشتند، این دو خانواده از امنیت دولتی افغانستان پول بدست می آوردند. موضعگیری افراد چون سید عبدالله کاظم ریشه مورثی دارد، چند فامیل شهر کابل (محمد میر محمدصدیق و ببرک کارمل) نیز نقش دوگانه داشتند، این فامیلهای  عضویت اداره ضبط احوالات افغانستان برای مخبری داشتند، و هم درحلقات سیاسی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی فعالیت سیاسی داشتد. سیدعبدالله کاظم رئیس و بعد استاد فاکولته اقتصاد پوهنتون کابل بعد از حوادث هفتم  ثور ۱۳۶۷ ش در اثر فعالیتهای سیاسی ضد دولتی زندانی گردیده بود، با ورود قوای اتحاد شوروی درخط اول مخالفین وحدت ملی اقوام کشور از مقربین خاص ببرک کارمل بود، چوکی بلند دولتی در انتظارش بود، مگر براساس تقاضا و انتخاب خودش در نماینده گی بانک در لندن مقرر شد. جمع آوری داستانهای عقده مندانه چون شاخ و برگ دادن مغرضانه اغراق حادثه سوم ماه حوت ۱۳۵۸ ش هرات،   و کاپی کردن آثار تاریخدانان دیگر بتلاشهای مذبوهانه برای رهبر شدن مخالفین وحدت ملی اقوام کشور است.

امین ارسلا16.11.2023هالندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png
بحث با افرادی که از طالبان پشتیبانی می کنند می تواند دشوار و ناامید کننده باشد. طالبان گروهی افراطی هستند که به حقوق بشر احترام نمی گذارند و به خشونت متوسل می شوند. افرادی که از طالبان پشتیبانی می کنند ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشند، از جمله فقر، ناامیدی یا اعتقادات مذهبی. بحث نمودن ضایع وقت است. .
ختم بحث



محمد داؤد مومند16.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​مضمون طلایی استاد سیستانی

الیوم مضمون کوبندۀ استاد سیستانی را در مورد طرح تجزیه طلبانه لطیف پدرام بدخشی مطالعه نمودم و بر قلمش مرحبا گفتم.

لطیف پدرام بدخشی درین اواخر به یک استصاب رأی پرداخته، که در زمره سؤالات چهاگانه اش، هم، یکی گزینۀ تجزیه افغانستان بود.

رزاق مامون که یک اجیر و معاش خور دولت فاشیستی ایران،و سرناچی جمعیت فاسد ربانی و احمد شاه مسعود پنجشیری است، پنج نفر را برای صحبت درین موضوع به پروگرام خود دعوت نموده بود، که سه نفر آن طرفدار تجزیه افغانستان و دو نفر دیگر مشتمل بر شاغلی حکیم تورسن، شرافتمندانه، هم با تجزیه کشور و هم نظام فدرالی مخالفت وطن پرستانه نمودند.

چون صحبت های شاغلی تورسن به مزاج رزاق مامون پنجشیری ستمی، برابر نبود چندین بار صحبت او را قطع نموده و آن را از موضوع خارج دانست، به هرصورت درین صحبت هدف تبلیغاتی طرفداران لطیف پدرام بر آورده نشد، لذا رزاق مامون پنجشیری روز دوم، صرف به ارتباط تجزیه کشور، دو نفر قلاده به گردن لطیف پدرام را دعوت کرده بود و نه مانند گذشته عناصر صاحب وجدان ملی را.

من همیشه در کامنت های خود رزاق مامون را ایجنت و معاش خور ایران دانسته و او را فاقد شرف و جدان ملی میدانم، متأسفانه شخصی دومی را نمی بینم که رازق مامون خبیث و کثیف را مورد ملامتی قرار دهد و تنها صد ها سادو های ستمی است که به مامون درود نثار میکنند.

ناگفته نماند که غوث جانباز پشتون نمانیز ، از طرف مامون دعوت میشود و غوث جانباز از مامون ستمی و فدرالیست و تجزیه طلب به مرحبا و حبذا استقبال میکند. لعنت الله علی الکاذبین.

یکی از پروگرام شیطانی هم به نام افغانستان انترنیشنل است که همیشه در کامنت های خود آن را شیطان انترنیشنل یاد میکنم و بر نطاقان دستمی و اجیر ایرانی شان لعنت میفرستم.

امیدوارم هم وطنان مضمون وطنپرستانه استاد سیستانی را از نظر بگذرانند.

امیدوارم شاغلی امین ارسلا این مضمون را مطالعه نموده و خود را از مظالم چنگیزی ستمی و سقوی های دوم و سوم علیه ساکنان پشتون تبار مسکون سمت شمال خود را باخبر سازد.

یک تعداد خانواده های پشتون تنها بعد از استقرار امارت اسلامی توانتستند به اوطان خود برگردند. این یکی از مظاهر شرافت و عدالت و اسلامیت  امارت اسلامی است.

امیدوارم روزی اگر عمرم اجازه بدهد، زمین های غصب شدۀ خود را به مساعدت امارت اسلامی، مجدداً صاحب گردم. 

Hazarzbek Tajiashtun16.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

AKHTAR YUSUFI

 "جناب محترم هزاربیگ ممنون شما !

.....پیر مرحوم سید سید احمد گیلانی و سید ابراهم گیلانی سومین نسل گیلانیها درافغانستان هستند که انگلیسها از گیلان عراق با افغانستان برای فعالیتهای استخباراتی خویش آوردند. گیلانیها توانستند با بسیار زودی صاحب ملکیت و سرمایه وافر ازعرقریزی همین مریدبازی خود در میان مردم بیسواد و حمایت دربارهای شاهانه درافغانستان شدند......پیشتر از گیلانیها مجددیها در افغانستان که بیش از پنجمین نسل ایشان درکسور سکونت دارند، انگلیسها برای کنترول افغانستان و فعالیتهای استخباراتی خویش طریقت نقشبندی و فن تعویض نویسی و مریدداری مجددیها را از هند برتانوی با افغانستان آوردند....."


تشکر محترم یوسفی, 

 خسارات وارد آنها به به مراتب بیشتر از جاسوسی و احتکار پول که شما به ان اشاره دارید, میباشد:

  صدمه را که از طرف آنان و از قماش ایشان به منافع ملی افغانستان وارد می گردد, تا زمانی که امتیازات خود را بر اساس حق - تولد به اولاده خود منتقل کنند، دائمی می باشد. مالکیت تایتل ها ابدی مانند پیر، سید، حضرت و میر عمدتا دارایی های نصب شده سیاسی میباشد. این ها در افغانستان عقل اجتماعی را کنترل, عقب ماندگی را تضمین و هیچ ارتباط ژنتیکی ثابت شده ای با اساس گزاران دین مبین اسلام ندارند.

 هر انسان در حدود ۱۰۰۰۰ جین دارد که تقریباً ۹۹.۹  در صد جین ها مشترک و در حدود ۱۰۰ جین غیر مشترک باقی مانده‌ همه ما را منحصر به‌ فرد ساخته که تحلیل و تجزیه ان ما را با اجدادی که مدت‌ ها قبل از دنیا رفته‌ اند, وصل میسازد.

 برتران گویا ذاتی افغانستان که با ترک و چل امپراتوران گزشته  وارد, هنوز هم در صدر غذایی و اموزشی افغانستان قرار داشته و وظیفه مخموریت و مسحوریت جمعی جامعه را  عهده دار اند.  منورین تایتل دار و با امتیاز انان میتوانند خدمت را انجام دهند. 

من پیشنهاد می نمایم که سید داکتر عبدالله کاظم، میر داکتر عبدالرحیم عزیز و دیگرانی از تایتل داران دایمی, که منافع افغانستان را در اولویت قرار می دهند،  ادعا مالکیت برتری-ذاتی خود را از طریق آزمایش ساده DNA ثابت کنند.

 آیا می توانید چنین خدمت کوچک را به خاطر کشور خود انجام دهید؟  


زمری کاسی16.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​د غنی غان شعر:

خپلې خاورې یا وطن ته: 

ښه ده، اوس له غني واورئ،

په صفا ساده پښتو کښې.

ما له نه راځي خبرې،

په چل ول په اشارو کښې.

ما ته څه مغل مغل کړې؟

ورک مغل، ورک یې کور دی.

ولې نوم د هغه نه اخلې،

چې دی نن په اوږو سپور دی.

د پښتو لاره صفا ده،

پکښې هېڅوک نه تېر وځي.

هر پښتون د ایمل پلار دی،

خو چې یره ترې نه وځي.

د دې خاورې تندر جوړ کړي،

په پښتو کښې دا کمال دے.

د خټک د نرۍ ږېږې،

هر ویښته خوشحال خوشحال دے.

چې غیرت توره ترې لاړه شي،

له زمري نه جوړ ګیدړ شي.

د ګیدړ دله ژوند تیر کړي،

د ګیدړ په شانې مړ شي.

ای زما ننګیاله قامه،

ولې پروت يې په ایرو کښې؟

د چا ایره نن خاني کړي؟،

ستا د پلار نیکو حجرو کښې؟

ستا نه هېر شو چې یو وخت کښې،

لکه باغ ډک د رڼا وې.

ټول جهان د جړۍ شپه وه،

ته يې ستوری د سبا وې.

د دې سرو ټیکرو لاندې،

پټې لويې خزانې دي.،

د تاریخ زړه کښې روښانه،

ستا د حسن زمانې دي.

اوس ایرو نه ځکه راغلې، 

چې لائق د هېرېدو وې.

ای چه خوب کښې په کوهي کښې،

ته به ناست سر درو کښې.

منزل ګر ډیر د پښتو دي،

خو سرک يې دی صفا.

تیندکونه پکښې نشته،

خو که  ستا ښپو که وي سا     «ښپو=پښو»

که نادر دی که تورزن دی،

که ملا که ملا که برهمن دی،

که هتلر که پير بابا دی

که ګاندي وي که جناح،

که هندي که جاپاني دی،

که ترکي که ایراني دی،

که د روس ښایسته وعدې دي،

د پیرنک ښایسته هوکې دي،

خو چې زما د پښتو غل وي،

او زما د ننګ  ډاکو.،

دی چه هر څه وي خو ماته، 

دے چنګیز او هلاکو.

دا چې سرې ډیوې ښکاري،

دغه ستا ؤ محلونه،

دغه تورې تورېې خاورې،

ؤ دا ستا بچي ګلونه.

(غني خان)



خلیل الله معروفی16.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 از باران گریخت و زیر ناوه ششت ــ عذر بتر از گناه ــ مرغ زیرک در دو حلقه بند میمانه!!! 

  وطندار حرّافی، که او را ضمن این کامنت "بندۀ خدا" خطاب میکنم، طیِّ کامنتی نوشت:

   «... یک مشت هرزه نویس وابسطه یا امیدوار از دستگاههای جهنمی معلوم الحالی با دست باز نوشته اند....»

  و منتقد عزیزی قلم برداشت و نوشت:

« وابسته یا وابسطه

همین اکنون در تبصرۀ اخیر و دومی یک شخص که معمولاً درس درست نویسی را به دیگران میدهد کلمۀ وابسته را به اصطاح معرب ساخته و «وابسطه» تحریر داشته اند. »

و ببینیم، که "بندۀ خدا" در جواب چه مینوسید؟؟؟

"بندۀ خدا" در جواب مینگارد:

« امتنان بی پایان از مبصر حاذقی که بر کلمه «وابسطه» که اساساً «واسطه» و به معنای «دلال» بود، اما سهواً وابسطه تایپ شده بود انگشت گذاشته است ....»

و من میگویم، که صادقانه و به خیر و مصلحت "بندۀ خدا" میبود، اگر اقرار میکرد، که بلی  کلمۀ "وابسته" را سهواً در هیئت "وابسطه" نوشته و بالوسیله اقرار میکرد، که این "اشتباه املائی" را مرتکب شده است!!!

وی مگر چنین نکرد و از روی "نرّادی و شیّادی"، کاری کرد، که او را "بی منطق" هم جلوه میدهد!!! چون:

چون اگر کلمۀ "واسطه" را در همان جملۀ مورد اعتراض در جای "وابسطه" بگذاریم،  خواهیم داشت:

   «... یک مشت هرزه نویس واسطه یا امیدوار از دستگاههای جهنمی معلوم الحالی با دست باز نوشته اند....»

و چنین یک جملۀ "بی ربط" و "بی معنی" و "دور از منطق"، در طول تأریخ نویسندگی دیده نشده است!!!

همان قسمی، که هراتیان عزیز ما گفته اند، که «هم ... ون را از دست داد و هم کَرَک را!!!» در مورد "بندۀ خدا" کاملاً و صد درصد صدق میکند؛ و بیهوده نیست، که مردم نازنین کابل از قدیم و ندیم میگفتند، که:

   «مرغ زیرک در دو حلقه بند میماند!!!»

حقا، که مصداق این مثل قدیم کابلی را در حق "بندۀ خدا" به چشم سر تماشا میکنیم؛

و سینمای "بی تکت" هم تماشائی ست!!!

با محبت فراوان او په درناوی

خلیل الله معروفی16.11.2023 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 شب تمام شب قصۀ لیلی و مجنون را کردند و در آخر شب کسی از حاضران پرسید، که لیلی مرد بود یا زن؟؟؟

وطنداران عزیز من، هریک محترم "امین ارسلا" و محترم "حامد شکران"!

شما هردو عالیجناب مثلی، که یا مقالات را نمیخوانید و یا از درک مفهوم آنها عاجز هستید. با کسانی، که سخن طرف مقابل را و سخن مورد نقد خود را درست و دقیق نمیخوانند و "هوائی گز میکنند"، نمیتوان به بحث نشست.

در تمام مقالات مورد نظر همه نکات مطرح شده است، منتها دیدۀ بینا و وجدان بیدار و منصف به کار است!!!

از منابع تمویلی پروژه ها سؤال شده است؛ و این سؤالی ست، کاملاً بیهوده و بی منطق. چون وقتی میبینیم و یا قبول کردیم، که طالبان هزاران پروژۀ خرد و بزرگ را به راه انداخته و همزمان پیش میبرند، منطقاً قبول کرده ایم، که ایشان منابع تمویل این همه پروژه را در اختیار دارند!!! چون دست خالی کس حتی سوار سرویس هم شده نمیتواند، چه رسد بدین، که پروژه هائی بدین عرض و طول را سر دست بگیرد!!! از طرف دیگر:

از طرف دیگر وقتی نوشتم، که طالبان "پاکنفس" هستند، بدین معناست، که از منابع موجود نه تنها کوچکترین سوءِ استفاده نمیکنند، بلکه از تمام این منابع با امانتداری کامل و دلسوزانه در راههای صائب کار میگیرند!!! از بهر مثال:

ــ عوائد گمرک، که مبلغی بسیار گزاف است، سابق در جیب "جزائر قدرت" و "دزدان دریانوش" میریخت، حالا به مصرف پروژه های عام المنفعه میرسد!!!

ــ طوری، که از ویدیوهای نامعدود استخراج میشود، در تمویل پروژه ها از سرمایه های ملی هم به صورت وسیع و بیدریغ استفاده میشود. از بهر مثال در تمویل میگاپروژۀ "کابل جدید" دولت طالبان تنها پنج درصد سهم پولی دارد، متباقی همه از سرمایه های انفرادی تمویل میگردد!!!

و جناب محترم "امین ارسلا" حتی با مسائل ابتدائی آنقدر بی پروا و "سر به هوا و دل به تماشا" معامله میکنند، که مفهوم "سمبولیک" ضرب المثلها را درک کرده نمیتوانند، با وجودی، که این قلم در چندین جای مطلب را صریحاً و دور از هرگونه تعقید و پیچیدگی القاء کرده است.

    فهم سخن گر نکند مستعمع

    قوت طبع از متکلم مجوی

 

با محبت فراوان او په درناوی


Akhtar Yusufi16.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​غوث جانبار مبلغ افغانتبار روسیه از خبر نامه ضمیر کابلوف نماینده روسیه برای افغانستان و پاکستان پیرامون نشست قریب الوقوع شورای امنیت پیرامون افغانستان در افغان-جرمن چنین نوشته است.

آقای کابولوف، حین اظهار نظر در مورد گردهمائی احتمالی آینده تحت مدیریت سازمان ملل متحد به نوعی ازفارمت "چهار کشور" یادآوری مینماید. به احتمال زیاد او به فارمت معروف"Troika Plus"(روسیه،ایاالت
متحده امریکا،چین و پاکستان) اشاره دارد. اگر حافظه ام درست کار کند، پس از "خروج" ایاالتمتحده امریکاازاین فارمت، ترکیب مذکور دیگرفعالیت نداشته است. آقای جانباز خوشخدمتی از خود اندازه دارد!

اولأ سارمان ملل دولت، پولتها نیست، که بتواند کار ممثری برای افغانستان و یا برای دیگر کشورها انجام بدهند. در اوضاع و احوال بنابر رقابتهای خصمانه کشورهای مقتدر در جهان سارمان ملل در حل معضلات  جهانی مؤثریت ندارذ.  قریب دونیم سال است که بربریت "مذهبی" گروه طالبان بکمک پاکستان در افغانستان باپایمال کردن تمامی حقوق مشروع انسانها ادامه دارد. قتل عام زنان و کودکان فلسطینی در نوار غزه شب و روز ادامه دارد. آقای جانباز مبلغ ضمیر کابلوف سازمان ملل کجاست؟

که عساکر صیهونیستیمریضان داخل بستر شفاخانها را در غزه میکوشند. لوله رئیس جمهور برازیل روی انساندوستی از آوارگان جنگ فلسطینی در برازیل استقبال میکنند، لوله با شجاعت اعمال جنایات اسرائیل را تروریزم میخوانند، مگر مصر کشور عرب درذهمسایگی دربدبوار برای آوارگان فلسطینی غزه اجازه اقامت مهاجر مؤقت را نمیدهند،

بنابر رقابتهای خصمانه کشورهای مقتدر  در جهاندیگر اگر نشستها در یک فارمت یکجا و یا جداگانه باهم حضور هم داشته باشند، در پنج دهه شدت رقابت خصمانه بین المللی  هیچگاهی برای صلح تأمین صلح و ثبات برای افغانستان اقدامات مؤثر صورت نگرفته است.  

آقای جانباز و افغان- جرمن تبلیغات دروغبن و فریلنده  خارجیها بشمول روسیه با کابلوف را پخش نکند، کشورهای مقتدر جهاندر تحت نام افغانستان تنها و تنها اهداف رقابتی خود را دنبال میکنند وبس.

محمد داؤد مومند16.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

ابراز تشکر

دو روز قبل ضمن تبصرۀ یک معلم صاحب، به کلمه «وابسطه» برخوردم و شکل درست نوشتن آنرا «وابسته» وانمود کردم که البته منظورآن شخص اصلاً «واسطه» بوده که به غلط «وابسطه» تحریر نموده بود.

الیوم عکس العمل معلم صاحب را با تحریر جملات زیرین دریافت نمودم:«امتنان بی پایان از مبصر حاذقی که بر کلمه [کلمۀ] وابسطه که اساساً واسطه ... اما سهواً وابسطه تایپ شده بود انگشت گذاشته است.

اما .... اگر از آخرین مطالب مندرجه [مندرجۀ] ایشان ..... من هم حاضر هستم صورت صحیحی از (واسطه) را در برابر چشمان تیز بین شان قرار دهم.»

قبل از اینکه بر محتویات جملات فوق الذکر که ماهیت انتقامی دارد تبصره نمایم ، لازم دانسته که قلباً از رهنمایی موصوف، در قسمت درست نویسی بعضی از کلمات مذکور، که این قلم به ثقم آن توجه ننموده، تشکر نمایم، و آن را به صبغۀ دوستانه  تلقی کنم، رهنمایی درذات خود یک عمل مستحسن است ولو به هر نیتی و یا از هرجانبی که صورت پذیرفته باشد، دوست یا عدو.

این شخص از روی تمسخر و تبختر، مرا مبصر و آنهم «مبصر حاذق» قلمداد نموده اند، نخست من صرف از کلمۀ «وابسطه» تذکر داده بودم و آنهم بدون کدام تبصره، لذا خطاب مبصر و آنهم مبصرحاذق! طفلانه و عنودانه به نظر میرسد.

ناگفته نماند که در حیات خود برای اولین بار ترکیب «مبصر حاذق» را مطالعه میکنم.

کلمۀ حاذق که صفت فاعلی از کلمات حذق و حذاقت است به مفاهیم ماهر، استاد، دانا و غیره استعمال میگردد و ترکیب «مبصر حاذق» نا مانوس به نظر میرسد.

من ترکیب «طبیب حاذق» را در مورد «حکیم اجمل خان» هندوستانی، زیاد خوانده و شنیده ام، بهتر میبود معلم صاحب ترکیب «مبصر ورزیده» را به کار میبرد، نه مبصر حاذق را.

معلم صاحب در افشانی نموده و به دوام نوشته اند:(من هم حاضر هستم [که] صورت صحیحی از «واسطه» را در برابر چشمان تیز بین شان قرار دهم)

این جمله چنین معنی میدهد که ایشان حاضر به ریسمان کشی هستند، اما ندانستم منظور شان از چشمان تیز بین این قلم چیست؟

جملۀ فوق الذکر را مخالف اخلاق متعارف، اهانت آمیز یافتم، و این تعلق میگیرد به فرهنگ محیط زیست و پرورش شان.

من در مورد اصلاح کلمات ذیل ازاو تشکر نمودم و آن را علی الرغم نیت شان، دوستانه تلقی نمودم: مسمی، ذی صلاح، مورخین و دایره المعارف یا دایرةالمعارف.

معلم صاحب طرز استعمال کلمۀ «مستحسن» را نادرست قلمداد نموده است.

باید گفت که کلمۀ «مستحسن» یک لغت ذوالمعنین نبوده و به معانی مترادف ذیل توضیح شده است:

پسندیده، خوب، ستوده، نغز، نیکو، و غیره. متکی و بر استناد مفاهیم فوق الذکر آن را در مضمون منتشره، و هم چنان درین نوشته گنجانیده ام.

معلم صاحب در زمرۀ درس خود بر اصطلاح «واکداران» معترض گشته و آن را به عنوان شیر و شکر و نامانوس و ابداعی قلمداد نموده اند.

به اصطلاح مردم ما غلبیل «غربال» به آفتابه گفت تو دو سوراخ داری.من اصطلاحاتی چون ګوډاګی، غلی، واکداران و امثال آن را بار ها در نوشته های استعمال نموده و خواهم نمود.

برای این قلم ترویج و نشخوار زدن بر اصطلاحات ایرانی که استعمال آن برای مردم افغانستان حیثیت مدفوع را دارد، مانند دانشگاه، چالش، موشک، باد بزن، بیمارستان، چرخبال، دوچرخه و صد های دگر نه تنها نامانوس بلکه یک عمل ضد ملی و ایران پرستانه و شاگردی و پیروی از چنگیز پهلوان ایرانی است.

معلم صاحب بخواند و بداند که:  زبان دری، نه زبان مادری من است و نه زبان پدری و زبان قوم من.

من با فرزندانم که درین ملک بزرگ شدند تا امروز به زبان ملتی و جنتی افغانی پشتو صحبت میکنم.

به خاطر دارم حدود بیست سال قبل استاد سراج وهاج که کدام آشنایی قبلی با هم نداشتیم برایم تیلفون کرد، و از نوشته های من به زبان رسمی ودرباری دری به نیکویی یاد کرد.

تنها در دو سایت وزین آیانا افغانستان و افغان جرمن بیشتر از دوصد و پنجاه مقاله به زبان دری نوشته ام و بر آن مفتخرم.

آیا معلم صاحب در عمر خود یک مقاله را به زبان ملتی افغانی پشتو تحریر داشته اند؟

اگر نه، دلیل آن چه خواهد بود؟

اگر معلم صاحب به کدام زبان یا السنه خارجی مانند انگریزی یا فرانسوی تسلط داشته باشند  چرا با زبان ملتی افغانی پشتو بلدیت ندارند؟

ناگفته نماند که این قلم در پایان بسیاری مضامین خود از اشتباهات محتمل املایی و انشایی معذرت خواسته ام، کاری که، یکی از دوستانم تحریر آن را بی ضرورت خواند.


AKHTAR YUSUFI15.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

جناب محترم هزاربیگ ممنون شما !

این فقط یک نمونه بسیار کوچک یک فرد از طوق های لعنت انگلیسها اند ګه برای کنترول و فعالیتهای استخباراتی خویش درافغانستان در قماش سید و پیر قرنها قبل فرستادند.

 پیر مرحوم سید سیداحمد گیلانی و سید ابراهم گیلانی سومین نسل گیلانیها درافغانستان هستند که انگلیسها از گیلان عراق با افغانستان برای فعالیتهای استخباراتی خویش آوردند. گیلانیها توانستند با بسیار زودی صاحب ملکیت و سرمایه وافر ازعرقریزی همین مریدبازی خود در میان مردم بیسواد و حمایت دربارهای شاهانه درافغانستان شدند.

نام گرفتن دبل اجنتها مرد و زن اعضا زنده خانواده گیلانیها که همین اکنون درکابل برای تداوم جنگ و خونریزی در شور درتحت نام میانجی مصلح درداخل افغانستان بادر پهلوی طالبان فعالیتهای استخباراتی خود ادامه میدهند، لازم نخواهد بود. پیشتر از گیلانیها مجددیها در افغانستان که بیش از پنجمین نسل ایشان درکسور سکونت دارند، انگلیسها برای کنترول افغانستان و فعالیتهای استخباراتی خویش طریقت نقشبندی و فن تعویض نویسی و مریدداری مجددیها را از هند برتانوی با افغانستان آوردند.  پدری صبغت الله مجددی نورالمشایخ وزیرعدلیه حکومت امانی کسی بود که وظیفه جلوگیری وسرکوب تحولات نهضت امانی را در افغانستان بعهده داشت آنرا برای انگلیسها اجرا کرده است. 

حضرتها و گیلانیها با آنکه افغان نیستد، مگر در خدمت وحمایت مستقیم استخبارات دشمنان افغانستان قرار دارند، مهارت توطیه چنینی آنها را درکشور دست کم نگیرید.

صبغت الله مجددی مدتها از ورود قوای نظامی اتحاد شوروی، به افغانستان درگوپنهاکن به ملا مسجد اشتغال داشت. با ورود ورود قوای نظامی شوروی، حضرتها و گیلانیها با پاکستان آمدند،  حضرت و گیلنی با وجود نبود ریشه افغانیت شان ازمعتمدترین مهره های تنظیمهای "جهادی" در نزد نظامیان پاکستانی واستتخبارات غرب بودند. با خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان حضرت مجددی برای پاکستان وغرب مهره متعمد بود که مانع مصالحه درافغانستان وادامه دهنده تشدید جنگ وافراطیت راسیزم مذهبی با شیوه انگلیسی درافغانستان را بکار برد. صبغت الله مجددی را نظامیان پاکستانی وغرب بشمول اعراب برای رهبری و ورود تنظیمهای "جهادی" برای افغانستان تعیین کرد، پسرش داکتر نجبیب الله مجددی پسر خواهر سلیمان لایق عضو بیروی سباسی حزب وطن (حزب دیموکراتیک خلق افغانستان)  اولین کس بود، ا دولت "جهادی  را در افغانستان در ۸ ثور سال ۱۳۷۱ شمسی درکابل علان نمود. در زمان حضور اشغال بیست ساله ناتو درافغانستان روسای جمهور توسط  حکمت رحمل انداختن صبغت الله مجددی تعیین گردیده است.


محمد داؤد مومند15.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​پاسخی به سردار صاحب عبدالله جان نوابی

بعد از ابراز سلام محمدی و اسلامی

شاغلی محترم سردار صاحب عبدالله جان نوابی به سویۀ شعلۀ جاویدی و ها و چپ جپ ها ، متنفر از نظام شاهی، شخص شاه، سردار ولی و حکومات دورۀ دهۀ دیمکراسی بخصوص محمد موسی شفیق است، که البته این قلم، همچو احساس شان را در موارد فوق، حق مسلم شان میدانم و بر آن معترض شده نمیتوانم.

ولی توصیف نادرست و بیجای جنابشان از ډګر جنرال غلام فاروق خان لوی ردستیز دورۀ شاهی برای هر انسان با شعور سؤال برانگیز است.

اگر نظام شاهی و شخص شاه، فاسد و ضد ملی بود، چطور ممکن شد که شاه عم بزرګوار خود، یعنی شاه محمود خان غازی را که خود را تاج بخش میدانست عنفاْ معزول ساخت و وطنپرست بزرگ سردار صاحب محمد داوؤد خان برای مدت ده سال صدراعظم ټولواک کشور منصوب گردید؟ 

اګر شاه و نظام شاهی فاسد بود، چطور غلام فاروق خان شما، به دگر جنرالی و مقام منیع لوی درستیز اردوی افغانستان رسید؟ 

مگر او را شاه و سردار عبدالولی به این مدارج و مقام ها رساند، و یا کدام شخص و قدرت دیگری؟

اگر غلام فاروق خان شما، از روی چاپلوسی و تملق و منافقت و اظهار شاه پرستی و سردار عبدالولی پرستی به این مقام نرسیده باشد، پس رسیدن به این همه مقام ها و عروج به همچو مدارج که تنها و تنها برای عناصر صد در صد وفا شعار و وفادار به شاه و سردار عبدالولی میسر بودچگونه برای غلام فاروق خان شما میسر شد؟

چرا سردار عبدالولی و نظام شاهی تورن جنرال خان محمد خان مرستیال را که به مراتب شخص لایقتر از غلام فاروق خان شما و یک شخصیت متبارز ملی بود به تقاعد سوق داد و او را از وظایف درخشان دورۀ ملکی شان نیز منفک نمود؟

دلیل اینکه چرا سردار صاحب از زمرۀ صاحب منصبان بزرگ دورۀ شاهی و وفا شعار  و فدوی به شاه و سردار ولی، تنها غلام فاروق خان را انتخاب نمود چه خواهد بود؟

چرا سردار صاحب شخصیت های بسیار پاک نفس و ملی مانند علی احمد خان پوپل پدر معارف نوین افغانستان را در کابینۀ دورۀ کودتایی خود جای نداد و البته ده های دیگر؟

بعد از شنیدن جواب منطقی و وجدانی، به این بحث دوام خواهم داد.

از شنیدن فیر های تفنگ چقمقی و دهن پر باروتی، نفرت داشته و معذرت میخواهم.

Akhtar Yusufi15.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ جناب محترم هزاربیگ ممنون شما!

این فقط یک نمونه بسیار کوچک یک فرد از طوق های لعنت اند که انگلیسها برای کنترول و فعالیتهای استخباراتی خویش درافغانستان در قماش سید و پیر قرنها قبل فرستادند. پیر مرحوم پیر سید سیداحمد گیلانی و سید ابراهم گیلانی سومین نسل گیلانیهاست که از گیلان عراق با افغانستان انگلیسها برای فعالیتهای استخباراتی خویشآوردند. گیلانیها توانستند با بسیار زودی صاحب ملکیت و سرمایه وافر از عرقریزی همین مریدبازی خود در میان مردم بیسواد و حمایت دربارهای شاهانه در افغانستان شدند. نام گرفتن دبل اجنتها مرد و زن اعضا زنده فامیل گیلانی که همین اکنون درکابلبرای تداوم جنگ و خونریزی در کشور درتحت نام میانجی مصلح در داخل افغانستان بافعالیتهای استخباراتی خود ادامه میدهند فعال هستند، لازم نخواهد بود. 

استعفای حامی بانفوذ حامد کرزی» – DW – ۱۳۹۱/۱/۱۴علایق و نزدیکی گیلانی ها از دیرزمان به... - Farahnaz Forotan | Facebook

پیشتر از گیلانیها مجددیهاست که بیش از پنجمین نسل میشود، که برای کنترول افغانستان و فعالیتهای استخباراتی خویش باطریقت نقشبندی و فنتعویض نویسی و مریدداری از هند برتانوی فرستادند.  پدری صبغت الله مجددی نورالمشایخ وزیر عدلیه حکومت امانی کسی بود که وظیفه جلوگیری و سرکوب تحولات نهضت امانی را در افغانستان بعهده داشت اجرا نمود.  صبغت الله مجددی مدتها از ورود قوای نظامی شوروی، به افغانستان در گوپنهاکن به ملا مسجد اشتغال داشت. با ورود ورود قوای نظامی شوروی، حضرت و گیلانی با پاکستان آمدند، از معتمدترین مهره های تنظیمهای "جهادی" در نزد نظامیان پاکستانی  و استتخبارات غرب بودند، با خروجقوای نظامی شوروی از افغانستان حضرت مجددی مهره بود که مانع مصالحه و قطع جنگ گردید، صبغت الله را پاکستان و غرب برای رهبری و ورود تنظیمهای "جهادی" به افغانستان تعیین کرد،  پسرش داکتر نجبیب الله پسر خواهر سلیمان لایق عضو بیروی سباسی حزب وطن (حزب دیموکراتیک خلق افغانستان) اعلان دولت "جهادی" را در ۸ ثور سال ۱۳۷۱ در کابل نمود. در حضور اشغال بیست سال ناتو در افغانستان روسای جمهور توسط رحمل انداختن صبغت الله مجددی تعیین گردیده است.

     

احمد آریا15.11.2023ایالات متحده امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

امتنان بی پایان از مبصر حاذقی که بر کلمه «وابسطه» که اساساً «واسطه» و به معنای «دلال» بود، اما سهواً وابسطه تایپ شده بود انگشت گذاشته است.

اما اگر بر قلیل اغلاط پایینی برگرفته از آخرین مطالب مندرجه ایشان در این پورتال تجدید نظر کند، این قلم هم حاضر هستم صورت صحیحی  از «واسطه» را در برابر چشمان تیزبین شان قرار دهم:

مسماء : این کلمه در اصل «مسمی»  است و شاید هم با رسم الخط جدید بتوان آن را «مسما» نوشت که به معنی «اسم گذاشته شده» است. «مسماء» مختوم به همزه  کمله عربی و  معنی «زیبا»، «جمیل» و «ملیح» است و مطلق مستقل از«مسمی» است.

واکداران: این کلمه نه تنها ابداعی، نامانوس و شاید هم  ترکیبی از  شیر و شکر است، در زبان «جنتی» پشتو هم معنای خاصی ندارد. «واک را در زبان پشتو قدرت، سلطه و حاکمیت گویند.  واکمن هم حکمران و حاکم است و  از «صاحب صلاحیت» هم فاصله دارد، زیرا صاحب صلاحیت  هم شخص «واجد شرایط» است. بنابراین مطلقا غلط است که انگیزه ابداع و استفاده از آن را در جای دیگری باید سراغ کرد.

مؤرخین: این کلمه در اصل «مورخین» است و مورخین هم ادا میشود و به شخصی که کار او تاریخ نویسی است و از تاریخ مطلع است اطلاق میگردد. اما از «مورخ» به فتح «واو» که به معنی آنچه که زمان و تاریخ آن معین شده میباشد، تفاوت دارد.

ذیصلاح: املای درست ای کلمه «ذی صلاح» است و مانند کلمات «ذی حق»، «ذی قیمت»، «ذی علاقه»، «ذی ملاطفت»، «ذی سعادت» باید جدا از اسم نوشته شود. ذی را در زبان عربی در حالت جری «ذی» و در حالت نصب «ذا» و در حالت رفع «ذو» میگویند و مینویسند، اما در زبان دری به معنای «دارنده» و «صاحب» بوده و همواره «ذی» نوشته و خوانده میشود.

مستحسن: وقتی مینویسد«پروژۀ ادبی و ثقافتی قاموس کبیر افغان جرمن که آن را به نام قاموس کبیر افغانستان مسماء ساخته اند، ابتکاری است مستحسن.» این را که «مستحسن» به معنی«توصیه شده» است باید میدانست. مستحسن در زبان عربی هم به معنای «مستصوب» یا قابل توصیه و غیره مفاهیمی است که هیچ قرابت با «تحسین برانگیز» که محتملا مقصود نویسنده است ندارد.

دائرت المعارف: این کلمه در اصل «دایره المعارف» و برابر با « دایرة المعارف» عربی است. «دائرت المعارف» فقط زمانی میتوانست پذیرفته شود که میتوانستیم «الولايات المتحدة» عربی را «متحدت ولایات» بنویسیم. 


احمد آریا14.11.2023کلیفورنیاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

آقایان گردانندگان وبسایت آریانا افغانستان

ممنون از اینکه دو تا از پیامهای این قلم را نشر کردید. البته آن پیامها ذریعه ایمیل به نشانی شما فرستاده شده بودُ نه در ستون «نظر سنجیها» ی این پورتال. حالا که این زحمت را متقبل شدید، لطفاً آن متنی را که چند روز قبل، حدود یک هفته قبل خدمت فرستاده ام، منتشر نموده منت گذارید.

احترامات فائقه

آریا

11/14/2023


محمد داؤد مومند14.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​وابسته یا وابسطه

همین اکنون در تبصرۀ اخیر و دومی یک شخص که معمولاً درس درست نویسی را به دیگران میدهد کلمۀ وابسته را به اصطاح معرب ساخته و «وابسطه» تحریر داشته اند.

اگر این مکتب باشد ......

Hazarzbek Tajiashtun14.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​هرگاه وقت داشتید لطفا ویدیو ذیل را کاپی نموده خود ببینید که مردم چطور در گرو گویا اتش- نفس ها اورده شده مسحور و مخمور کردیده, مریدوار ابدی مطیع میگردند. نا گفته نباید   گذاشت که چنین ترک/چل را روشنفکران تایتل دار افغانستان نهادینه ساخته, موجودیت دایمی انرا ورنتی و گرنتی می نمایند. چنین  روش روشنفکران زبده, انها را همیشه در سطح غذایی و اموزشی افغانستان قرار میدهد.

https://www.facebook.com/lalqarara.bahramzoe/videos/1753100678502246


احمد آریا14.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

آقایان گرادنندگان،

شکی نیست که شما از چیزی به عنوان مکلفیت مطبوعاتی کاملا بی اطلاع هستید. اما  در هر حال داشتن یک خلق حمیده هم میتوانست  به شما بیاموزد که هرگاه کسانی  با شما تماس حاصل میکنند و مطالبی را برای نشر در وبسایت شما میفرستند که  متن آن پاسخ به متون موهنی است که یک مشت هرزه نویس وابسطه یا امیدوار از دستگاههای جهنمی معلوم الحالی با دست باز نوشته اند، و شما نیز بیدریغ آن را زیب وبسایت خود کرده اید، فقط  با ارسال یک پیام کوتاه که مبین معاذیر شخصی شما بود، به طور مثال ذکر این که نشریه شما در یک توامیت ایدیولوژیک و سیاسی با این یا آن گروه بسر میبرد از او  معذرت بخواهید، نه اینکه  حیله گرانه او را در حالت و بلاتکلیفی و تعلیق رها کرده و با اینکار امکان نشر پاسخ او را حتی در یک  وبسایت آزاد و دموکراتیک نیز نا ممکن سازید. 


احمد آریا14.11.2023امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

آقایان گرامی،

دیروز مقاله ضمیمه این ایمیل را برای نشر خدمت فرستادم، اما تا کنون از آن هیچ خبری نیست. طوری که از قراین پیداست، وبسایت شما مربوط به کدام جناح  خاص سیاس، به طور مثال طالبان، دنباله روان و حواریون آن نیست، بلکه  سیاست نشراتی متقارن و همگانی ای را تعقیب می کند که معمولا لازمه یک نشریه آزاد است. بنابراین هیچ مانعی  در برابر شما از نشر مقالات متنوع و انتقادی وجود ندارد، به ویژه زمانی که مطالب منتشره در وبسایت«مسولیت خود نویسندگان آنهاست».

پیروز باشید.

آریا

زمری کاسی14.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png
  ادم به پندار دانای مغرب زمین 

پدیدآور پند نو " داروین " 
فلک زمیمون ، دمی کم نمود 
سپس ناسزا نامش ، آدم نمود 
اگر آدمیت بر این بیدمی است؟ 
دمی ده که عارم از آدمیست 

آنچه در هشتاد و سه  سال گذشته که هفتاد ۷۸ سالش به یادم است، جنگ و کشتار و بندی کردن ها و محکمه ها و از قدیم بر همه مانند دیموکراسی و حقوق بشر و با بخشش گوه و گنسی را که غرب ساخت و بافت کرده و برای بازی دادن مردم جهان به گوش های مردم چکانده است، جز دروغ و رضالت اروپای غرب چنانیکه در سال ۱۹۹۷ در مجلس اروپایی به یکصد نفر نمایندگان دولتی اروپایی ها و ژورنالیستان و اعضای محاکم اروپایی گفتم که عشق و نفرت صادر میکنید و من به ارزش های چون در بالا عقیده ندارم و پایین شدم. کشتار پیر و جوان و زن و مرد و اطفال و این همه را مسلمانان تحمل مینمایند، چه در اروپا مثل قسمت یوگوسلاوی سابق، ممالک چون عراق و تا کجا و کجاه و چرا؟ سعودی پول جمع آوری میکند و دست به دهن خاموش! این مسأله اسرایل و کشتارش با هدایت امریکا؟ قرار بعضی نشرات صورت گرفته، آدمیت کجاست؟


AKHTAR YUSUFI14.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
کوزه ساز و کوزه فروش دشمنان افغانستان از یک زرادخانه است ؟

مهاجرت اجباری و اخراج اجباری میلیونها مهاجرین افغان کاری تصادفی نه جنایت است!

 هزاران وطیهای فریبنده پنج دهه اخیر دشمنان درافغانستان برعلیه میلیونها اتباع  کشور با شیوه های اجباری مهاجرتهای و اخراج اجباری توسط حکومات پاکستان، ایران، ترکیه و سایر کشورها درجهان در موافقت وهماهنگی کامل پاکستانیها با امارت "اسلامی" طالبان و حمایتگران خارجی آنان که دشمنان معلوم الحال دیرینه افغانستان اند بدتر از هرنوع جنایت برضد میلونها افغان است.
 
باعکس سند فوق و هردو ویدیو زیرین درست نگاه کنید، عکس فوق مربوط نمونه از میلیونها اسناد انگارناپذیرییت که ازجانب دسته های آغازگران جنایت برضد افغانستان توسط تنظیمهای که توسط پاکستان، ایران ترکیه با حمایت اعراب و غرب  دردهه هشاد و نود میلادی برای مهاجرت اجباری از افغانستان اجرا گردیده است. ویدیوی اول در زیر ثبوت مکمل امگارناپذیر هماهنگی پاکستان و امارت "اسلامی" طالبان است.

جرت و فرت حکومت سرپرست پاکستان و سردسته امارت "اسلامی" طالبان که توطیه های دیرینه توسط خود پاکستان، علیه مردم درافغانستان ساخته شده است، تیاتر ممثلین هستند که اهداف مشترک جنایات را علیه افغانستان با پیش می برند. بمجرد اعلان پاکستانیها، هیبت الله کمسیون را با بودجه اجراآن توظیف ساخته است.
 


این وزیر مهاجرین افغانستان که پولها را با چارشاخ میکند از کجا کرده است.
حامد شکران14.11.2023آمریکا http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم آقای معروفی سلام!

آقای ارسلا به جا چندین سوال به خاطر مشکلات اقتصادی و پیشبرد هزاران پروژه کرده بود و انتظار راهنمایی شما بودم،  که از کدام منبع و پول این پروژه ها عملی خواهد شد. ؟

به جای آن شما قصهء درخت سیب را مثال می‌دهید. مشکلات وطن را با ابیات و مثال نمی توان حل کرد!!!

لطفآ به حیث یک انجنیر مجرب از نگاه علمی با فکت و دلیل جواب بدهید، تا ما بیسودان هم جیزی بی آموزیم.

زمری کاسی14.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​گران ورور مومند صیبه سلام، وايي چه؛ *ښایست د چا نه خوښېږي!*.

ښایسته او په زړه پوري او له مانا یا معنی نه ډکه خبره یا شعر د هرچا په ځړه ځای نیسي. هغې زمانې که چه بې ناموسه «رابران، رهبران» د خلکو او خصوصا د پښتنو ناموس خرڅولو یې برید وکړل، ماته سویس ته ځینې پښتانه له پښاور نه زنګونه ووهل او هغه چه وتلي ؤ، ماته راغلل چه چاره څه ده؟ یو داستان مې ولیکه او په ۱۹۸۶ کال کې تری دوه ساعته نړیوال فلم جوړ شو،لاندی یې وګورئ!، په پښاو تر چار صده او وزیرستان کې مې دومره جیغې او بغارې واورېدې چه مې یادېږي، سا مې بندېږي! صبغت الله مجددی او رباني او نور۰۰۰۰۰یې د ځوانو نجونو د خرڅولو بازار له استخبارات او نظامیانو سره جوړه کړې وه او هغو چه یې ماته اسناد او شاهدان وښودل، خبرداري یې راکړه په دې ژبه:«که کلمه خوله نه ؤباسې، سر دې غوڅېږي»! معلومات مې چه لاس ته کړل، دویم وارې لاړو او دا لاندې فلم مې جوړ کړ! صحیح ده چه له پښتنو نه يې د غلامانو غلام جوړ کړل!تاسې اوس خبر یاستئ چه د پښتنو ویستلو سره له پاکستان نه پر پښتنو څه حال دی! ژاړم او ژاړم چه زما پښتانه د غلامانو غلام شول هسې چه له هزارګانو نه ۶۰ کاله غلامان جوړ شوي ؤ! مستند له شاهدانو سره فلم:

https://www.youtube.com/watch?v=63l408qIwZs

ساده نه ده چه غربی اروپا خپل بې ناموسه خنزیران یې روزلي دي چه ما پسې دروغي خبرې ؤباسي! د پښتنو د له مینځه وړلو پلان په ۱۹۹۰ کال کې یو سویسی جنرال شتاهل رسوا کړ او له هغه وروسته مې مجادله مخې ته کړه چه لا تر اوسه دوام لري، او که چین او روسیه نه وی، نه به پښتون ؤ او نه هزاره او افغانستان ټوټې ټوټې! هغه مې چه په امریکې کې ولیدل او د ایران سفارت په سویس کې مې مفصله خبرداري ورکړه چه د غربي اروپا پلان د افغانستان د پښتنو او هزاره جات له لارو ایران او ټوله آسیا نظر لاندې ده، هوښیار شئ! په دې پلانونو ۱۹۷۰ کال کې لا کابل کې پوه شوم، مستند! ګلونه

امین ارسلا13.11.2023هالندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

​وا وا گل سیب گل سیب گل سیبم گل سیب
او سرخ و سفید گل سیب گل سیبم گل سیب

جناب معروفی!

بله، این جمله درست است. " ماره سیب به کار اس، از هر درخت، که باشه"
به معنای این است که سیب از هر درختی که باشد، برای انسان مفید است

درخت سیب انواع مختلفی دارد که هر کدام طعم و خواص خاص خود را دارند. اما به طور کلی، سیب یک میوه سالم و مغذی است که حاوی ویتامین‌ها، مواد معدنی و آنتی‌اکسیدان‌های زیادی است. این مواد مغذی برای سلامتی انسان بسیار مفید هستند و می‌توانند در پیشگیری از بیماری‌های مختلف نقش داشته باشند.

حالا این گروه جاهل و بسیواد می تواند مانند یک سییب برای جامعه مفید تمام شود؟؟؟
این سیب پیوندی که ریشه آن در پاکستان است ٬هرگز ثمر بخش برای افغانستان نخواهد بود.

پاسخ به این سوال بستگی به تعریف شما از "مفید" دارد. اگر منظور شما از "مفید" این است که این گروه بتواند به بهبود وضعیت جامعه افغانستان کمک کند، پاسخ من منفی است. این گروه از افراد جاهل و بی سواد هستند که هیچ دانش یا تجربه ای برای اداره یک کشور ندارند. آنها همچنین تحت نفوذ پاکستان هستند و منافع افغانستان را در نظر نمی گیرند.

اگر منظور شما از "مفید" این است که این گروه بتواند برای افغانستان درآمدزایی کند، پاسخ من مثبت است. این گروه می تواند از طریق اخذ کمک های خارجی و همچنین تجارت با پاکستان، درآمدزایی کند. با این حال، این درآمدزایی به نفع افغانستان نخواهد بود و تنها به ثروت اندوزی رهبران این گروه منجر خواهد شد.
در مجموع، من معتقدم که این گروه جاهل و بی سواد هرگز نمی تواند برای افغانستان مفید باشد. آنها تنها به نابودی افغانستان کمک خواهند کرد.

در اینجا چند دلیل برای این ادعا آورده شده است:
•    این گروه هیچ دانش یا تجربه ای برای اداره یک کشور ندارند. آنها تنها به دنبال منافع شخصی خود هستند و هیچ توجهی به منافع ملی افغانستان ندارند.
•    این گروه تحت نفوذ پاکستان است. پاکستان از این گروه برای پیشبرد منافع خود در افغانستان استفاده می کند.
•    این گروه از خشونت و افراط گرایی حمایت می کند. آنها باعث بی ثباتی و ناامنی در افغانستان می شوند.
•    
اگر افغانستان می خواهد آینده ای روشن داشته باشد، باید از این گروه دوری کند!!!

نوت: جهت رفع سوء تفاهم اینکه آنچه من برضد طالبان می نویسم بدین معنی نیست که دولت قبلی بهتر بود.  در اثر خیانت و فساد زمامداران قبلی به این حالت رسیدیم.

Hazarzbek Tajiashtun13.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ خلیل الله معروفی

"....ما "سیب" کار داریم و اگر این "سیب" را "درخت بید" هم به بار بیاورد، قبول داریم!!!....من شخصا،ً بالناغه روزانه سه تا چار ساعت وقت خود را وقف تماشای چنین ویدیوها میکنم و اگر سخنانی را در مورد وطن به میدان میاندازم، همه "مستند" هستند و هیچ کدام "از هوا گز نمیکند!!!"....نمیدانم، که "وطنداران عزیز ولی منکر" ما چندتا ازین ویدیوها را تماشا کرده اند و به کدام منبع و مأخذ استناد میکنند؟؟؟....ورنه اینطور دور از "واقعبینی و انصلف" لب به سخن نمیکشودند...."


در پشتو یک متل است که " چه اوسی په خوی به د هغوشی"  ۴ ساعت ویدیوها  تبلیغات سیاسی را در بیکاری روزمره, انهم هر روز میتوان درجمپ سریع از چپ افراطی به راست افراطی ارتباط داد:  

تا کنون هیچ دولتی بر روی زمین وجود ندارد که برای اداره رعایای خود، پول را با قدرت مخلوط ننماید. پر کسب و کار ترین,  پر درامد ترین و بزرگترین انها  مانند سیستم مکاتب، حمل و نقل سر تا سری، قوه نظامی, چاپ پول, تکس, قانون گزاری و غیره را دولت یا به عبارت دیگر بزرگترین کمپنی هر کشور مدیریت می نمایند. ثروتمند شدن در ارتباط با دولت در هیچ  گوشه از دنیا چیز جدیدی نیست. در یک تعداد از کشورها با اغا-بلی گفتن نرم و چرب  ثروت دست به دست,  و در افغانستان چور میگردد. با وجود ان پول های دزدیده شده زیربنا را صدمه نمیزند. زیرا باالخره در اقتصاد گردش نموده باعث تولید و پیشرفت گردیده جزبالشت ملا نصرالدین نمی گردد. 

ساختار کنونی حکومت در افغانستان شبیه هیچ کشور دیگری روی زمین نیست. قدرت از مرکزیت ناشناخته از بالا به پایین با حکم اعمال می گردد. همه اراکین بالا هیئت حاکمه بدون استثنا ادعا اگاهی فقط یک رشته را دارند که محتوا همه ان از ۲۰ کتاب بیشتر نیست - همه ان موضوع یکسان دارند. در مقایسه, برای اکمال تحصیلات  مسلکی رسمی  مراجعه به ۲۰ کتاب جز عادی یک کورس تابستانی ان میباشد.
 
تقریباً هیچ‌ کدام از امرین فعلی تحصیلات رسمی,  مهارت‌های کاری ندارند. در طول زندگی خود برای تأمین مخارج  خود به دیگران متکی بوده اند. برداشت کلی انها در حال حاضر نیمی از جمعیت را که اطفال اینده را میزایند, با زور شمشیر در وضعیت بردگی قرارداده است. از نیم دیگر, جوانان و افراد ماهر و مسلکی به هر قیمتی حتی به قیمت جان شان در حال فرار هستند. برنامه ریزی بنیادی زیر دست گرفته شده فعلی انها عنقریب در حال انجام شدن است, تا افغانستان را به خانه مازاد طالب و ملا تبدیل نمایند تا سبک زندگی قرون وسطایی را تازه از نو نهادینه سازند.
 
تندروی ایدیالوجیکی, یک پروزه پر در امد سیاسی است که از شرق میانه و اسیا جنوبی به افغانستان منتقل و بام ان هنوز کاهگل نشده است.


محمد داؤد مومند13.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

ښاغلی محترم کاسی صاحب

سلامونه او نیکی

زه همیشه ستاسی اتتخابی اشعار لولم او خورا خوند تری اخلم او ستاسی په ادبی

سلیقه باندی مرحبا او حبذا وایم.

معززه مشره وروره!

نن می د تل په څیر ستاسی د انتخابی شعر په لوستلو پیل وکړ چی لمړی شعر د افغانی ناسیونالیزم د تفکر داهی او د ملی آزادی خواهانه مبارزی اتل، ستر خوشحال بابا وه، چی فرمایی:

زه خوشحال به د کفن سره راپاڅم

که خبر شوم چی پښتون د چا غلام دی

دا شعر د ستر خوشحال بابا د ملی تفکر او د استعمار او استعباد سره د ضدیت او انتی ګونیزم، یو ملی او انقلابی شعار دی. دا شعر ما پخوا نه وه لوستی، او په لوستلو یی په اصطلاح  ما غوښی واخستی.

خو وروسته می د دوه جاهلانو، یو د قاضی شهاب او بل د رحمان دردمند د نومونو لاندی هغه متعفن او جاهلانه ابیات تر نظره شول، چی ورځ یی راباندی شپه کړه.

مخصوصاْ چی لوی خردجال رحمان دردمند لیکلی دی:

دروغجنه خوشحال خانه اوس را پاسه

پښتانه ټول غلامان دی په جهان کی

خوشحال بابا د حضرت بایزید روښان مذهبی مبارزه په ملی مبارزه بدله کړه څرنګه چی فرمایی:

د افغان به ننګ می وتړله توره

د خوشحال بابا ملی مبارزه د میرویس بابا لخوا دوام وموند او پښتانه د ایران د صفوی غلامۍ نه خلاص شول.

د هوتکیانو د ویاړلی دوری نه وروسته، ستر احمد شاه بابا د نوی افغانستان او افغان ملت تیږه کیخوده، چی د یما نه نیولی تر نن ورځی پوری داسی افتخار افرینه دوره، زموږ په تاریخ کی نده تیره شوی.

دا روښانه دوره د سردار صاحب داؤد خان تر شهادته پوری په موجوده حدود او ثغورو کی دوام پیداکړ.

په کوزه پښتونخواه کی، یوه پیړی دمخه، د خان عبدالغفارخان د زعامت لاندی د سرخپوشانو نهضت شروع شو، په چارسده کی په زرګونه پشتانه شهیدان شول، د خان عبدالغفار خان تر څنګ د ملی اتل میرزاعلی خان مبارزی، زموږ د تاریخ زرینی پاڼی، تمثیلوی.

په هیواد کی د سقوی توری دوری، پرخلاف د ملی اتلانو لکه د ملی مفکر محمد ګل مومند، جرنیل یارمحمد خان وزیری او نورو ټولو اتلانو تاریخ جوړنکی مبارزه، زموږ د ملی تاریخ نه هیریدونکی پاڼی او صفحات تمثیلوی.

نن ورځ به کوزه بشتونخوا کی د منظور پښتون ملی نهضت حرکت، په متانت سره د مخه ځی.

اسلامی امارت هم د سقویانو، تجزیه غوښتونکو، د نظار شوری، ستمی جمعیت، خراسانینانو او ملی غدارانو د سلطنتی قدرت کمپله ورټوله کړه.

پشتنو مشرانو۶۰۰ سوه کاله پر لوی هندوستان حکومت کړی دی

 پشتانه، نه غلامان وه او نه غلامان دی

علامه داکتر اقبال د ستر داهی خوشحال بابا په مورد کی وایی:

آن حکیم ملت افغانیان

ان طبیب ملت درانیان

راز قومی دید و بی باکانه ګفت

حرف حق با شوخی رندانه ګفت

مننه

الله محمد13.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم مومند صاحب گرامی!

 با عرض سلام و احترام به شما شخصیت محترم و آرزوی سلامتی تان اینک به جواب تبصره تا می پردازم:

 1-"شخصیت روحانی و درویش دربار الهی، استاد الا محمد خان عزیز".

 شما درست می فرمایید،  یعنی ما همه  با افکار خاص خود  روحانیت خاص خود را داریم.  یعنی همه ما به شکلی روحانی هستیم نه روانی که می توان انرا با مشکلاتی مختلفه ای که بالای جامعه ما از سالیان دراز به این طرف امده هم روانی خواند.  در قسمت درویش باید بگویم که تا کنون مانند بعضی دوستان چنین ادعای را نموده نمی توانم، اما می توانم ادعا نمایم که "متفکر  دربار الهی".   "الا" یعنی "الله"   

  2-"برای مدتی احساس میکردم  که به خانقاه اعتکاف خزیده و برای مدت و فرصتی، با جهان مادی بریده اید، "

 احساس شما تا حدودی زیادی  درست است، یک مدتی  در سفر بودم و تا حدودی  تمرین پیدا نمودن آرامش را می نمایم.  بنده به فضل خداوند هر گاه مجبور به سفر نگردم در اعتکاف بسر می برم. از جهان مادی هرگاه هم بخواهیم برید، دیگران  نمی گذارد . یعنی دیر و یا زود در جریان یک روز از حالت روحانی به حالت مادی تقلیل باید پیدا نمود، مگر اینکه رهبر روحانیان جهان مانند پاپ بود 

 3-"با خود اندیشیدم که خدا کند بدین وتیره باشد"

 بدین و تیره را نتوانستم بدانم و مهم هم نیست بدانم.

 4-"و دعای خیر مینمودم که از امتحان تذکیه روح و روان، پیروز بدر آئید."

 با توکل به خدا،  گاهی پیروز گاهی نا کام، اما در همین اواخر می توانم ادعا نمایم پیروز نی بلکه  پیروز تر، زیرا خداوند "ج" دعای ما را قبول نموده و یک شخص صادق و فهمیده را در دروازه ذهن  پیره دار استاده نموده تا جلو دوخول شیطان را بگیرد، اما با وجود آن به هزار بهانه و  چال و تریک فکری ،  شیطان داخل خانه روحانی گردیده  و  دعوت  به پر خوری و پر گویی و غیره  می کند. مانند کنون که در اول هدایت امد که سکوت نمایم اما شیطان گفت  بنویس تا شوی خوش نویس. 

  5-"خدا را مشکورم که انهماک و اتراق تان میان دو عالم"

 بنده هم مشکورم که با این دو عالم شما هم اشنایی دارید و دوران انهماک و غیره را امتحان نموده اید و یا هم می نمایید یعنی می توان شما را هم از جمله روحانیان و درویشان این جهان شمرد که در نبرد بی پایان بسر می برید. یک دوست آلمانی داشتم که زمانی با هم، هم صحبت می شدیم ، خداوند وی را بیامرزد می گفت: هر که بجنگد احتمال باختنش می رود، اما کسی که نجنگد باخته است. 

  6-" و توفیق تذکیه روح و روان تان،"

 خداوند توفیق بدهد تا بتوانم به تذکیه روح و روان ادامه بدهم، زیرا ذهن در طول زندگی پر شده از همه چیزی های خوب و خراب که حالا هم روزانه در امد و رفت در ذهن  هستند و ذهن زمانی به تذکیه می رسد که در حالت حال زندگی کند ، نه در گذشته با همه خاطرات خوب و بد آن و نه در اینده با خیال و خواب آن. زمانی بتوان در حا ل زندگی کرد، به اصل زندگی و  اصل خود می توان پی برد و حالت روحانی را می توان   احساس نمود و درویش درگاه شد. اما ما اکثراٌ در پس و پیش  یعنی گذشته و آینده زندگی می کنم و از حال یعنی زمان حال  خود که خود زندگی است کمتر خبر داریم ، یعنی ذهن ما اکثراٌ  در نشه گذشته و آینده  است  و رنج می کشیم در حالیکه نشه حال نشه زندگی و بی رنج است که از ما گرفته شده است در این دنیای  مادی،  ور نه همه ما در اصل روحانی هستیم، منتها خود را نمی شناسیم. این را می توان به خوبی در مثنوی مولانا خواند و قران اشارات زیادی در این مورد دارد. 

 7- "توانایی خامۀ پر بار تان را، "

 خامه،  خامه بنده نیست، بنده اصلا خامه ندارم و اگر هم می داشتم انرا در اینجا سیاه نمی نمودم، کلک بنده را انگیزه ها حرکت می دهد یعنی منبع جای دیگر است، بنده فقط انرا نظم می دهم تا هضم گردد.

 8-"رساتر، و تواناتر از پیشتر ساخته،"

 هر قدر رساتر و تواناتر گردد، در  پیش دانایی و توانایی   نادانان این جهان که کم نیستند در هر شق،  هیچ است. در این دنیا نه دانا وجود دارد و نه نادان یعنی شما نمی توانید بگویید این پشه دانا است و این نادان در این کهکشان عظیم و لا یتناهی. همه با هم برابر  هستیم که در جنگ هستیم. یعنی نادان هم خود را دانا می داند و دانا   هم و با هم می جنگند   و این جنگ تا بشر و دیگر حشرات است  ادامه دارد. 

 9-"و تبصره های مقبول تان مایۀ فروغ دیده و فراغ دل میگردد."

 امید این تبصره هم باعث فروغ دیده و فراغ دل گردد، اگر نگردد دل به دریا ی هستی و دیده به  چشمک زدن های ستاره گان در آسمان تاریک لا یتنهای زده،  کوچکی زمین  را در تصویر بکشید و بزرگی افکار بیهوده ما را. ما خوش هستیم که نوشته و خوانده می توانیم و تاریخ داریم و طیاره و غیره.

حیوانی که انسان نا کامل  گردد از ان نمی توان اضافه از این توقع داشت. 


 10"هر آنچه از جانب آن دوست آید، نیکوست و کیمیای چشم،"

 تشکر، این دوست تان که از طریق بنده با شما سخن می گوید ، دوستان و اولیای پروردگار عالم هستند.  ما همه انسان ها مانند دیگر حشرات و حیوانات و نباتات یعنی   مورچه ها و موسیچه ها با هم  به اساس اصل زندگی برابر   هستیم و خالق همه ما یکی است یعنی ما ماهیات وجود هستیم یعنی ما موجودات وجود  هستیم ،  که هر گاه کثرات در وجود را درست دیده و درک بتوانیم به یگانکی و وحدت وجوت کثرات می رسیم.

 11-"اصلاً برایم مطرح نیست که بدان موافقم و یا به نحوی از انحاء و به شکلی از اشکال، مغشوش."

 اصل شما موافق است اما شیطان تان نیست. مغشوشیت تان را با یک سوال می توانید رفع نمایید.  

 12-"آذان انسان های صادق و روحانی، مانند بلال حبشی،  پیام آ ور ندای ملکوتی ای، روح افزای مؤمن معتقد به قدرت لایزال ایزدی است."

 معلومات تان به تاریخ اسلام هم قابل قدر است. کتاب ها پر است از چنین پیام ها ملکوتی که باید درک گردد.

 13-"به امید طول عمر و سعادت دارین تان"

 تشکر، خدواند همه ما را صحتمند و آرام داشته باشد.

 14-"با عرض حرمت "

 همچنان با عرض حرمت  برادر  و دوست عزیز،    محترم و مهربانم.


 چه دام است دنیا چه نام است عقبا

تو معماری این خانه های گمان را

بیدل


زمری کاسی13.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

​قراریکه در سویس در اواخر سال ۱۹۶۴ در کتابی در کتابخانه خواندم که افغانستان مرکز یک سلسله بهترین میوه های دنیاست که اصلا از افغانسان پهن شده، مثل کچالو که اروپایی ها آنرا از امریکای جنوبی پهن کردند که خود قبلا نمیشناختندش.

همینطور افغانستان یکی از ممالک ممتازیست که به تناسب ممالک عقب نگهداشته شده مردم نخبه و استعداد های بی نظیر دارد و داشت و در هر رشته برای خود؛ یک لینکی از فیس بوک داخل مینمایم، افغانیکه در نمایش سپورتی زیبایی اندام قهرمان جهانی شد و دیگر اینکه تیم کریکت افغانستان پدر و مادر کریکت را که انکلستان و پاکستان و هند و غیره بودند شکست دادند.

اصلا حیرانم که در دوره های آرامی قبلا که ریس سپوتی مانند سردار آغا و گل آغا و غیره داشتیم نتوانستند کسی را تربیه نمایند و حالا در حالت خونریزی و گرسنگی ها و بدبختی ها نخبه ها بیرون میشوند. در سابق هم در ریاضیات و غیره نخبه ها داشتیم که یا بندی و کشته شدند یا بیرون برده شدند و یا ریاضی دانی را استاد رسم تخنیکی ساختند که اصلا بالاترین استعدادش در مهندسی و بند و انهار بود. چندین را که بعضی دیگر با ما نستند میشناسم، البته خر مانند ها را هم! بشنوید که قهرمان جهان چه میگوید:

https://www.facebook.com/watch?v=997868864609025

دوکتور محمد اکبر یوسفی13.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم معروفی صاحب سلام!

سیب از هر درخت،  خواستن، نشود که انتظار بر طبق این  تکیه کلام نداشته باشیم که از طفولیت به یاد است. می گفته اند «سیب می خواهم از بید می خواهم» هر کس اختیار دارد، که از چه سیاست و از چه حرکت حمایت می کند. فراموش نشود که بد گمانی و شک نسبت به وضعیت کنونی خیلی وسیع محسوس است، با وجود آنکه در بسیاری موارد، پلانهای احتمالی پس پرده  افشاء نه گردیده و برای مردم ثبوت در دست نیست. «ناسیونالیزم» دیروز و «چپ دیروز» با «افراطیت مذهبی امروز» با هم در تلاش «تقرب» هستند؟ کدام قدم ها باید نخست برداشته می شد؟ با احترام

یوسفی



زمری کاسی13.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of 1 person and text

محمد داؤد مومند13.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​شخصیت روحانی و درویش دربار الهی، استاد الا محمد خان عزیز

بعد از عرض مراتب سلام و ارادت

برای مدتی احساس میکردم  که به خانقاه اعتکاف خزیده و برای مدت و فرصتی، با جهان مادی بریده اید، با خود اندیشیدم که خدا کند بدین وتیره باشد و دعای خیر مینمودم که از امتحان تذکیه روح و روان، پیروز بدر آئید. 

خدا را مشکورم که انهماک و اتراق تان میان دو عالم  و توفیق تذکیه روح و روان تان، توانایی خامۀ پر بار تان را، رساتر، و تواناتر از پیشتر ساخته، و تبصره های مقبول تان مایۀ فروغ دیده و فراغ دل میگردد.

هر آنچه از جانب آن دوست آید، نیکوست و کیمیای چشم، اصلاً برایم مطرح نیست که بدان موافقم و یا به نحوی از انحاء و به شکلی از اشکال، مغشوش.

آذان انسان های صادق و روحانی، مانند بلال حبشی،  پیام آ ور ندای ملکوتی ای، روح افزای مؤمن معتقد به قدرت لایزال ایزدی است.

به امید طول عمر و سعادت دارین تان

با عرض حرمت 

زمری کاسی13.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of ‎3 people and ‎text that says '‎شحال خان به کفن ختک زه خوشحال سره راپاخم چا غلام دي که خبر شوم چی پبنتون قاضي شهاب دا ادروغ دي چی کفن سره به پاخم راشه اوگوره غلام ابن غلام شاعر رحمان دردمند دروغجنه غجنه خوشحال خانه اوس راپاخه پنتانه تول غلامان دي په نری کننی حسین دےکنے روره خوشحال خان ُنا نشته ته پخپله نن غلام ابنِ غلام شو‎'‎‎

امین ارسلا12.11.2023هالندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

​مقاله جناب معروفی تحت عنوان " دید سطحی و بیخبری از واقعیّتهای عینی"  را مطالعه نمودم .
دید سطحی و بیخبری از واقعیّتهای عینی حکومت طالبان، یکی از عوامل مهمی است که باعث می‌شود برخی افراد، حکومت طالبان را به صورت نادرست و غیرواقعی ارزیابی کنند. این دیدگاه سطحی، معمولاً ناشی از عدم دسترسی به اطلاعات موثق و دقیق در مورد حکومت طالبان است. همچنین، ممکن است برخی افراد، تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگانداهای حکومت طالبان قرار بگیرند و واقعیت‌های عینی را نادیده بگیرند.
برخی از نمونه‌های دید سطحی و بیخبری از واقعیّتهای عینی حکومت طالبان عبارتند از:
•    ادعای حکومت طالبان مبنی بر اینکه وضعیت حقوق بشر در افغانستان پس از تسلط آنها بهبود یافته است. این ادعا، در حالی مطرح می‌شود که گزارش‌های متعددی از سوی سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر، حاکی از نقض گسترده حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و کودکان، در افغانستان پس از تسلط طالبان است.
•    ادعای حکومت طالبان مبنی بر اینکه آنها به دنبال صلح و ثبات در افغانستان هستند. این ادعا، در حالی مطرح می‌شود که طالبان همچنان به حملات و خشونت‌های خود علیه غیرنظامیان و نیروهای امنیتی افغانستان ادامه می‌دهند.
•    ادعای حکومت طالبان مبنی بر اینکه آنها به دنبال توسعه اقتصادی و رفاه مردم افغانستان هستند. این ادعا، در حالی مطرح می‌شود که افغانستان پس از تسلط طالبان، با بحران اقتصادی و فقر گسترده روبرو شده است.
•    ادعای حکومت طالبان مبنی بر اینکه آنها به دنبال توسعه اقتصادی و رفاه مردم افغانستان هستند. با چند پروژه

دید سطحی و بیخبری از واقعیّتهای عینی حکومت طالبان، می‌تواند عواقب جدی داشته باشد. این دیدگاه، می‌تواند باعث شود که جامعه جهانی، حکومت طالبان را به صورت نادرست ارزیابی کند و از اقدامات لازم برای بهبود وضعیت حقوق بشر و توسعه افغانستان، غافل شود.
برای مقابله با دید سطحی و بیخبری از واقعیّتهای عینی حکومت طالبان، لازم است که مردم افغانستان و جامعه جهانی، از طریق منابع موثق و مستقل، در جریان آخرین تحولات افغانستان قرار بگیرند. همچنین، لازم است که مردم افغانستان، آگاهی خود را در مورد حقوق بشر و آزادی‌های اساسی افزایش دهند تا بتوانند در برابر نقض حقوق بشر، ایستادگی کنند.

محمد داؤد مومند12.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم جهانی صاحب

ستاسی تحقیقی لیکنی بی نظیره او طلایی دی، او د رحمن بابا د کلام په څیر څوک پری اعتراض کولای نشی.

زما اصلی او اساسی پوښتنه دا ده چی ډیر وطندوسته وګړی، امیر عبدالرحمن خان پدی لحاظ د لعن او نفرین لاندی نیسی چی هغه ولی د دیورند قرار داد امضاء کړی دی چنانکه مرحوم شیون کابلی چی د میرمن پروین پلار او د امیر لمسی کیږی خبل نیکه ته ددی قرار داد له امله ( پدر  لعنت ) وایی.

خو اصلی خبره دا چی د دیورند قرارداد د پاکستان دپاره چی ځان د انګریزانو د حقوقو او وجایبو وارث بولی تاریخی قانونی سند او تمسک دی، نو ولی څرنګه چی استاد سنګروال صاحب یی په تفصیل سره لست  جوړ کړی دی، د سید وحید عبداالله نه نیولی تر ربانی او ملاعمر غیر قانونی او غیر ملی واکدارانو پوری یو ځل بیا امضاء کړی؟

د دیورند د کرشی د قرار داد بیا امضار، پاکستان ته څه حیاتی او حقوقی اعتبار او ارزښت لری  چی د پاکستان حکومتونه، د پاکستان موجودیت د هغی پوری تړلی بولی؟

ستاسی د تنویر  نه مننه

عبدالباری جهانی12.11.2023ویرجینیاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ښاغلی محترم مهمند صاحب سلامونه او احترامات. زه ګومان کوم چي ما پخپل مضمون کي د ډیورنډ د کرښي د ردولو په برخه کي خپل دلایل وړاندي کړي او د انګلستان د خپل سفیر  ټیټلر د کتاب او صفحې حواله مي ورکړې ده چي هغه یې هم غیر منطقي او غیرقابل توجیه بولي او علت یې هم دا بولي چي د پولي دواړو غاړو ته یې پښتانه قومونه سره وېشلی دي. تاسي ته څرګنده ده چي شینواري، مهمند، وزیر او د کرښي په جنوبي برخه کي نورزي، اڅګزي، کاکړ او نور قومونه پرته له هیڅ دلیله سره وېشل سوي دي او دا د دې کرښي د ظالمانه ماهیت تر ټولو کره دلیل دی. زه به نور څه ووایم. زما مضمون زما د نظر څرګندونه کوي. په احترام.

الله محمد12.11.2023آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​جناب محترم مومند صاحب گرامی!
با عرض سلام و احترام به شما محترم و آرزوی سلامتی و تندرستی تان تبصره اخیر تان طرف توجه بنده قرار گرفت.
"لمړی - که چیری د محال په فرض، د دیورند د کر ښی د معضلی به باب خبره د هیګ یا هاګ محکمی ته راجع شی، غیر د نړیوال حقوقی دلایلو او نورمونو څخه پرته ، به د افغانستان نماینده په کومه ژبه ددی معاهدی بطلان ثابتوی؟ "

فرضاٌ "هاک"   یعنی اروپا و امریکا  از روی اسناد با مداری گری به زبان چینایی انرا ثابت بسازد یعنی تشنج زدایی و خرابی اوضاع منطقه و غیره و غیره . راه حل موضوع سر حد دیورند فقط در همزیستی مسالمت امیز حکومتها و مردم دو کشور خویشاوند و تا حدودی همزبان بوده و هر نوع کوشش سیاسی برای دیگران مخصوصآ انانیکه باعث همچو نا موزونی ها نه تنها در انجا بلکه در سراسر جهان شده اند، موقع داده تا باعث تشنج و  تلفات  جانی و مالی مردم منطقه گردند. 

هرگاه ما ادم گردیم،   خط دیورند هم اگر آدم نگردد،  از بین می رود. آدم گردیدن یعنی از فهم و دانش بالای اخلاقی در سیاست غرض همزیستی مسالمت امیز با در نظر داشت سوابق تاریخی و تاریخ انکشاف یافته فعلی جهان برای اجتماعات هر دو طرف خط و دو کشور ، استفاده نماییم و یا هم استفاده نموده بتوانیم و خداوند همین استعداد را به ما و دیگران ارزانی بدارد. 

سایه ام از دستگاه ما سیه بختان مپرس

آنکه روزش از دل شب بر نیامد روز ماست


بیدل


محمد داؤد مومند11.11.2023متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ګران استاد جهانی

سلامونه او نیکی

د ډیورند د اجباری او استعماری کرښی به ارتباط ستاسی تحقیقی لییکنی د قدر وړ دی، څرنګه چی شاغلی سیستانی هم پری اعتراف کړی دي.

دلته دوه خبری ستاسی خدمت ته مطرح کوم.

لمړی - که چیری د محال په فرض، د دیورند د کر ښی د معضلی به باب خبره د هیګ یا هاګ محکمی ته راجع شی، غیر د نړیوال حقوقی دلایلو او نورمونو څخه پرته ، به د افغانستان نماینده په کومه ژبه ددی معاهدی بطلان ثابتوی؟ 

دوهم - څرنګه چی دا معاهده د دیورند او امیر عبدالرحمن خان په مینځ کی امضاء شویده او پاکستان ځان د انګریزانو د حقوقو او وجایبو وارث بولی او پر همدی اصل د دیورند معاهده قانونی بولی او تمسک پری کوی نو بیا ولی د باکستان حکومتنو همیشه دا هڅه کړی ده چی د دیورند د معاهدی رسمیت، څرنګه چی استاد سنګروال صاحب په خپله طلایی وروستۍ لیکه کی پری توضیحات ورکړی دی، یو ځل بیا په افغانستان کی پر یو حکومت ومنی؟

داسی معلومیږی چی د دیورند معاهده د  حقوقی لحاظه د پاکستان دپاره  د اعتبار وړ یو کلک سند نه ښکاری، او مقتدر باکستان یی چی اټومی وسله هم لری سخت په تشویش کی اچولی دی.

نو د پاکستان ډار له کومی ناحیی او امله څخه نشئت کوی چی دومره سخت وارخظا دی او  په اصطلاح هر پوټی ته د خپل نجات دپاره لاس اچوی؟

مننه ګرانه جهانی 

زمری کاسی11.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

Kan være et billede af ‎tekst, der siger "‎د ژوند په معاملاتو کی د بهانو د لتولو پرخای په خپلو اشتباهاتو او تبروتنو باندی اعتراف کوئی دیل)» کارنیگی ఉ کورسه‎"‎

ځوانانو!
پر تیروتنه اعتراف(یا خپله تیروتنه منل)،بخښه غوښتل ،او د تیروتنو د نه تکرار ژمنه او عملي کول د کمزورو خلګو کار نه دئ:
یوازي زړه ور،صادقه او پاک خلګ خپلي غلطۍ مني،عفوه یا بخښنه غواړي او نور یې نو نه تکراروي, داسي خلګ تل بریالي وي.
بهانې تراشل،دلالیل پیدا کول،د یوه درواغ د ثبوت لپاره لس و شل نور درواغ جوړول دا د چلبازو،نامردو،دوکه بازو او فریبجنو خلګو کار دئ.
د ډیل کارنګي لاندنۍ وینا ډیر لوړ مفهوم لري.


زمری کاسی11.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png
​اگر کوتاه تاریخ مقدونیه دور ان نظامی بیجوره اروپا پدر اسکندر که بر ما بعد خود اسکندر «کبیر» تحمیل گردیده است، خوانده شود و ذهن تحلیل وجود داشته باشد به وضاحت دیده میشود که چطور از آنزمان اروپای غرب سنجیده و قدم به قدم پیش رفته و پیش میرود تا سلطهٔ جهانی را در دست گیرد آنچه را که ۳۲۰۰ سال پیش در پیش و نظر گرفتند و از آنزمان تا امروز جهان را در آتش سوختاندند مستند ۱۱۷۷ قبل میلاد تا به هدف خود برسد.

یک لینک تاریخ مقدونیه را داخل میسازم، اگر میل باشد دوران سلطهٔ اسکندر بر آسیا را و ۱۱۷۷ قبل از میلاد را مطالعه فرمایید تا همه روشن شود و این زد و خورد ها و اختناق ها از بین خواهد رفت، بی سبب نیست که اتحاد روسیه و چین و ممالک حتی برازیل و افریقای جنوبی ک تعداد فعلی در حدود پنجاه میرسد که با «برکس» یکجاه شده اند و بر علیه غرب آمادگی مطلق دارند. 

در ضمن با چند مقدونی ها که در سویس چند ماه قبل گفت و شنود داشتم، ایشان گفتند که میدانیم که از آنزمان از مقونیه و تمام اروپا بعد الکساندر در آسیا نسل های مختلط باقی مانده و همیش اروپای غرب از ایشان سوء استفاده مینماید، ما چاره نداریم و ما را هم به این سرحد اختناق و جنگ ها رسانیده!


1177B.C.

تمامی پروژه های اروپایی که تفرقه های دینی و نژادی و لسانی و غیره و ‌تبیه نمودن ایدیلوژی ها و غیره به سطح وسیع در تمام آسیا و افریقا بالخصوص از طرف اروپای غرب تحمیل و مردم را حتی که معنی اصلی بسی مسایل حتی کلمات نمیدانند، در گرو ان قرار گرفته اند و باکشتر ها تمامی سرمایه های ملت ها را در بدل اسلحه تصاحب نموده اند!!!


پاچا11.11.2023کليفورنيا امريکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​د غم د پا سه غم
د پښتو او دری فانټ سره ستونزه لرم که غلطی وی بخښنه غواړم


د افغانستان ګران هيوادوال  په دی  وخت کی د يو بل ناورين سره مخامخ شول،د پاکستان پنجابی رژيم په سلهاو افغان کډوال يا مهاجرين په داسی حال کی د پاکستان څخه وتلو ته مجبوروی، چی ددغو مهاجرينو لپاره د افغانستان حکومت هيڅ ډول تياری نلری.دا په داسی حال کی ده چی د فلسطين غم لړلی پيښی د ټولی نړۍ پام همدغه د فلسطين ناورين ته اړولی او دنوری نرۍ مسايلو ته يی بيخی شا اړولی ده.داسی اټکل کيږی چی د دوه ميليونو څخه زيات افغاان کډوال به د پاکستان څخه په وچ زور افغانستان ته شړل کيږی. زه غواړم چی د يوی خبری وضاحت وکړم او هغه دا چی دغه افغانانو ته بايد د مهاجر خطاب هيڅکله ونه شی  دوې ته بايد وطن ته بيرته راستانه شوې افغانان وويل شی ،ځکه چی دوې خپل اصلی وطن او ټاټوبی ته بيرته راواپس شويدې.بله خبره داده چی د افغانستان حکومت چی پخپله د ډيرو اقتصادی، سياسی او داخلی مسايلو سره مخامخ او لاس او ګريوان دی نو ددغه بحران د حلولو سره به څه ډول چلند وکړی چی دا پخپل ذات کی يوه ناګهانی مسئله ده چی د طالبانو حکومت  په يواځی سر ددی ناورين سره د مقابلی لپاره کوم وسايل نلری او له بله طرفه سخت ژمی هم راروان دی. زه دلته ددی ناورين په اړه چی ترڅو زما په فکر کی خطور کوی د طالبانو مشرانو ته وړاندیز کوم خدای دی وکړی چی يوه اندازه هغه په نظر کی ونيسی او ددی غميزی په حل کی يو معقول طرزالعمل او لار پيدا کړی،طالبانو ته زما لنډ وړانديزونه په لاندی ډول دي


لومړی:هغه خلک چی د عطا،دوستم او جمعيتی ستميانو او نورو جنګسالارانود ظلمونو،وهشتونو او وژنو له امله په زور د خپلو کورونو څخه شړل شويدې بيرته هم هغه ځايونواو ولايتونو ته دليږدونی او ټرانسپورت عاجلې اسانتياوي په وړيا ډول  د دولت لخوا په نظر کی ونيول شې. زه فکر کوم چی په دی اړه به د ملګرو ملتونو د کډوالو يا مهاجرينو سازمان يعنی يو -ان - ايچ  سی-آر هم خپلې بشر خواهانه مرستې وکړې


دوهم:دا مهاجرين چی ځوانان هم پکی شامل دې يوه لويه بشری قوه ده او د طالبانو حکومت بايد ددغی بشری قوی څخه اعظمی ګټه پورته کړی،طالبان بايد ددی ځوانانو د قوی او توانای څخه دقوش تيپی کانال په جوړولو کی کار واخلی،چی شاړي ځمکی ابادی کړی چی دا به نه يواځی د هيواد په ګټه وی بلکه دا ځوانان به په کار وګمارل شی چی ګټه به يی ټولو هيوادوالو ته ورسيږی


دريم: دوې راګرځيدونکو افغانانو ته بايد د افغانستان په ټولو ولايتونو کی زراعتی دولتی ځمکي وويشل شی او د زراعت او کروندی ټول وسايل د اصلاح شويو تخمونو په ګډون وړيا برابر شی،ددوې څخه بايد د يو څو کلنو لپاره د ماليی تقاضا ونه شی تر څو دوې پخپلو پښو ودريږی
د افغانستان واکداران په ټولو مسايلو زمونږ او تاسی څخه ډير ښه پوهيږی خو دا يو څو دوستانه غوښتني وی خدای دی وکړی چی پاملرنه ورته وکړی
په درناوی
پاچا

سعید11.11.2023کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​مدیریت اریانا افغانسنان

از مدیریت شما خواهش می شود تا تعادل بحث را مراعات کنید. با وجود كه حالت روانى غروال به همه معلوم أست. تبصره های يكنواخت و توهين اميز غروال بدون تغير نشر مى شود. در حاليكه جواب به *** هاى غروال حذف مى شود. يك بام دو هوا.

-------------------

​غروال صيب،

غروال ده پشتني تجارتي بانك په پيسو باندي ستر *** کړی. ریس ممتاز ته ستر ترانسپورت چوړ کړه او ده سردار ولی دوسنانو ته د بیت المال حق ورکړی. دی ته وایی مای ***. 

Hazarzbek Tajiashtun10.11.2023USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​سیف قاضي زاده

"..... اینجانب تا حال نمیدانم که کدام جمله و پاراگراف این مقالات " خلالف منافع ملي " میباشد...."

شما دو مضمون نشر شده تان را که اصلا توسط دو موسسه تینک تنک و دو نشریه معروف به نشر رسیده بود, بدون یاد اوری از منابع کاپی نمودید اید . این تحلیل ها طرف سومی  برداشت خود انها بوده, ضرور نیست که انها منافع افغانستان را در ان حفظ یا انعکاس دهند. چون شما محتوا آن منابع را به نام خودتان درج و نشر نموده اید, بنابران نقاط ضد منافع افغانستان از بی توجه شما در دو مقاله تان به حال خود دست نخورده باقیست که منتقدین انرا به  احساس و برداشت شما نسبت میدهند.

در یکی ازمقالات خود، شما مفهوم بسیار خلاصه شده یک تینک تنک را قبل از مضمون مفصل تینک تنک دومی  قرار دادید اید که نشان دهنده عدم توجه به جزئیات ساده است!

زمری کاسی10.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png

May be an image of 1 person and text

زمری کاسی10.11.2023سویسhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/SW.png
د پښتنو غرونو چينې دې بې چيناره نه شي
هيڅ يو چينار دې بې مرغو او بې چغاره نه شي

ليچې دې چرې خالي نه شي د بنګړو نه د چا
مازيګري دې د ګودر بې شړنګهاره نه شي

د خوبه ډکې ډکې کيږى د هر ستوري سترګې
سپوږمۍ خبر کړئ چې په غرونو کښې ايساره نه شي

دنيا خبر کړئ چې د ډز د غږ نه ژبه پريکړي
زمونږ دنيا په خوب اوده ده چې بيداره نه شي

چه څوک په کړنګ سپرلي کښې هم جانان له ګل ورنکړي
خدايه زما خاوره دې داسې خوار و زاره نه شي

رحمت شاه سائل


امین ارسلا10.11.2023هالندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

​تصیح لازمه!

چون با تبلت (Tablet) نوشته کردم سیستم خود از لغات ذخیره شده استفاده نی نماید ، اکثرا" ایرانی است که در نوشته بنده عنوانی جناب معرفی به جای دالر "دلار" نوشته شده. هدف "دالر " است.

1 - 150بعدی