توضیخ محتصری در مورد لغت یا کلمۀ نباش
کلمۀ نباش از نبش گرفته شده که عبارت از جسد بیروح است.
نباش کسی است که جسد را از قبر بیرون میکشد
یکی از برقع پوشان لایشعر یکه از شرافت توضیح هویت خود هراس دارد و از سالهای متمادی علیه من در اختفاء برقع پوشی و هویت اصلی اش به سنگ پرانی میپردازد، با تصور ذهن مریض خخود با تحکم مدعی است که گویا من این لغت را از فرهنگ عمید آموخته ام، تذکر نام فرهنگ عمید، میرساند که او در عمر خود تنها نام فرهنگ عمید را شنیده در حالیکه در ایران صد ها فرهنگ لغت وجود دارد.
فرهنگ عمید شاید از نیست کرده خوب باشد ولی در عین حال یک فرهنگ ناقص است. فرهنگ معین و دهخدا و دیگران محتملا به مراتب فرهنگ های بهتری باشد.
یک سید کم اصل و دیسی و جعلی و منبع و ماشین تولید کننده جراثیم و مکروب ها و نجاست، نیز اشاراتی در زمینه داشته است که گویا من کلمۀ نباش را با کفن کش مترادف دانسته ام، البته ردیف کردن این دو لغغت در نوشته هایم موجب خلق همچو توهم گردیده است.
من کلمۀ نباشان سیاسی را بار اول از قلم مرحوم میوندوال آموختم و به آن اشنا شدم. بدین عبارت که در حدود شست سال قبل گوند افغان ملت در سلسلۀ تجلیل شخصیت ملی و تاریخی مانند سپه سالار سیدال ناصر، غازی عبدالله خان اڅکزی، مفکر محمد گل مومند و غیره تصمیم به تجلیل شخصیت ادبی و ملی مرحوم ملنگ جان که یک الماس کشف شده توسط سردار صاحب محمد داؤد خان بود و استاد خادم و استاد هاشمیان ملگ جان مرحوم را به حیث شاعر نابغه معرفی کرده اند، به تدویر میتنگ با عظمتی در قریۀ بهسود ولایت ننگرهار بر مزاز آن مرحوم پرداخت که در ان دانشمندان و شخصیت های غفیر سیاسی و ملکی و اولسی اشتراک ورزیده بودند.
در همین شب و روز مر حوم میوندوال، صدراعظم وقت نیز به جلال آباد آمده بودند و مقالۀ تحت عنوان «سیاسی نباشان» به زبان ملتی پشتو در اخبار ننگرهار بدست نشر سپرد و مشمولین بزرگ این میتنگ را به نام سیاسی نباشان متهم ساختند.
عامل و انگیزۀ اصلی میوندوال گرفتن انتقام میوندوال از نشرات اخبار افغان ملت به ارتباط اتهامات جریدۀ محلی رامپارتس در اضلاع متجده بود، که قبل بر آن هم میوندوال استاد قدرات الله حداد برادر غلام محمد فرهاد و مدیر جریدۀ افغان ملت را در یک تماس تیلفونی شدیداً تهدید نموده بود.
ولی مرحوم میوندوال به حیث یک شخثیت بسیار دانشمند و صاحب خبرت سیاسی نباید این کار را میکرد که موجب عکس العمل های زیادی شد و من شخصا در زمینه مضامینی در اخبار افغان ملت بدست نشر سپردم.
معلوم میشود که هیچکس فطرتا مستبد نیست و منبع استبداد داشتن قدرت است. هرکه قدرت بدست آورد مستبد میشود. البته استثنآ تی در زمینه وجود دارد و نمیتوان از آن ورزید.
من در تحریر مطلب ذز ذزیچه از نگاه بینایی و نداشتن عینک مناسب مشکلاتی دارم.